حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده نوشت: مهمان برنامه شبکه سه سیما در قیاس” الزام بیحجابان به گذاشتن روسری” به “اجرای دین در جامعه” و “اجرای حکم قصاص” نیز راه خطا رفته است. او پنداشته است که همچنان که شریعت از اجرای آن و حکم قصاص از اجرای آن تفکیک ناپذیر است، حکم شرعی حجاب هم از الزام دولت به آن جدایی ناپذیر است . در حالی که اجرای دین در جامعه مسلماً به معنای الزام افراد به رعایت تکتک احکام شرعی نیست، که اگر این بود فلسفه اختیار انسان و عقوبت گناهکاران بیمعنا میشد.
به گزارش جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده استاد دروس خارج حوزه علمیه قم در یادداشتی در «اندیشه ما» نوشت:
در سنت سلف صالح افرادی که میخواستند اظهارنظر شرعی داشته باشند حد و اندازه خود را نگه میداشتند، حتی در امور خُرد دینی و فقهی به فتوای فقیه یا اظهارنظر مرجع تقلید یا شهرت عالمان دینشناس استناد میکردند.. اما انگار با تغییر رویهها و ساختارها هر کسی که از راه میرسد و کمترین درس دینی هم نخوانده باشد به عنوان کارشناس مذهبی از رسانه فراگیر ملت سخن میگوید و نهتنها در امور فرعی فقهی که در مسئلهای چون شرک و ارتداد به راحتی حکم میدهد و دیگران را مرتد و مشرک میخواند!
در روزهای اخیر از سوی یکی از اندیشوران روحانی در باره حجاب اجباری مطلبی منتشر شد که بادقت و وسواس با تصریح به حکم شرعی حجاب و بدون اظهارنظر متفاوت فقهی، به غیرعقلانی و غیرسودمند و خلاف مصلحت بودن رویه فعلی سیاستهای آمرانه حاکمیت در باب نحوه مواجهه با زنان بیحجاب انتقاد کرده بود، وی نوشته بود: سخن این نیست که حجاب بر اساس آموزههای دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاٌ معقول و نتیجهبخش است؟ ثانیاً باتوجهبه همه جهات وبا توجه به اینکه چه بسا در سایه آن بسیاری از ارزشها که از اهمیت بیشتری برخوردار است لطمه میبیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی میزند بخصوص با شیوها و برخوردهای ناروا جایز است؟
فردی که در” ویکی” برای او فقط مدرک کارشناسی کشاورزی! درج شده است، بدون تخصص دینی و تحصیلات آکادمیک حوزوی این اظهارنظر را مصداق شرک و ارتداد دانسته است؟ او بهواقع به ظرایف طرح سؤال و اظهارنظر نرسیده است و از سر جهالت نسبتی را داده است که خود مستوجب عقوبت است.
آن روحانی بزرگوار و دقیق النظر، با اذعان به لزوم رعایت حجاب از سوی متدینان ، بدون ورود به حیطه حکم اولی شرع در حد و حدود وظیفه و اختیارات دولت در الزام احکام شرعی(از جمله الزام به حجاب بانوان غیر محجبه) به دو نکته غیرعقلانی و بی نتیجه بودن این روش و خلاف مصلحت بودن آن به شیوههای جاری پرداخته است.و درحقیقت حکم ثانوی را در این موضوع متذکر شده است. حتی به اصل حکم الزام دولت در انجام فرایض دینی یا برخی از آنان نیز پرداخته نشده است و فقط به حکم ثانوی ان پرداخته شده است . حال چگونه اظهار نظر در باره شرایط ثانوی حاکم بر یک حکم شرعی موجب کفر و ارتداد می شود ؟ باید دلیل باصطلاح کارشناس سیما را جویا شد . تکفیر مسلمان به جهت اظهار نظر در باره به مصلحت نبودن نحوه دخالت دولت در مسئله حجاب هم از آورده های کم سوادان تازه کار است .
از سوی دیگر ناقد غیرمتخصص نمیداند که سالیانی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام بر همین اساس حکم ثانوی از اجرای برخی احکام شرعی جلوگیری کرده و میکند و برخی از احکام حدود هم به همین دلیل اجرا نمیشود . پس همه آنان را هم باید تکفیر کند و حکم به ارتداد دهد.
اینکه اجرای حکمی در عرصه خارجی غیرعقلانی و بی نتیجه جلوه کند و در جهت هدف ترسیم شده سودمند نباشد، نهتنها میتواند مانع اجرای حکم می شود ،که خود علامت سؤالی در نحوه استنباط حکم اولی شرعی هم می باشد.
مهمان برنامه شبکه سه سیما در قیاس” الزام بیحجابان به گذاشتن روسری” به “اجرای دین در جامعه” و “اجرای حکم قصاص” نیز راه خطا رفته است. او پنداشته است که همچنان که شریعت از اجرای آن و حکم قصاص از اجرای آن تفکیک ناپذیر است، حکم شرعی حجاب هم از الزام دولت به آن جدایی ناپذیر است . در حالی که اجرای دین در جامعه مسلماً به معنای الزام افراد به رعایت تکتک احکام شرعی نیست، که اگر این بود فلسفه اختیار انسان و عقوبت گناهکاران بیمعنا میشد. اجرای دین در جامعه به معنای بسترسازی تحقق خیر و فضیلت و آماده ساختن محیط رشد و کمال انسان است ،تا جامعه مشتاقانه به سمت اجرای شریعت گام بر دارد. اجرای حدود و تعزیرات و قصاص نیز ابواب خاصی است که پس از تحقق گناهان خاص (مثل شرب خمر و زنا) و یا جنایت بر دیگران (در قصاص عضو یا قتل) قرار داده شده است و قابلتعمیم به احکام دیگر نیست و البته برخی از فقها اجرای حدود در عصر غیبت را نیز مجاز ندانستهاند.
او که متأسفانه ادب کلام را در ضمن نقد رعایت نکرده است، توجه ندارد که اصولاً حاکمیت وقتی توقع اطاعت مردم را باید داشته باشد که خود به تعهدات و وظایفش در قبال مردم عمل کرده باشد .دولتی که غالب تعهدات و وعدههای رئیسجمهورش در دو سال قبل به انجام نرسیده و برخلاف گفتههایش امروز مردم را فقیرتر کرده و شاخصهای رشد و پیشرفت را به طرز محسوسی منفی کرده است، چگونه توقع اطاعت مردم را دارد.
وقتی پیامبر اکرم (ص) علاء حضرمی را برای استانداری مردم یمن فرستاد در نامهای به مردم نوشت: علاء بن حضرمی را بهسوی شما فرستادم، او را به تقوی و خوشرفتاری و نرمخویی با شما و نیکویی روش برخورد با شما فرمان دادم و اینکه بین شما و دیگرانی که ملاقات میکند بهحکم خدا در کتابش که عدالت است رفتار کند و هنگامی که چنین کرد شما را امر به اطاعت او میکنم. پس اگر حکم عادلانه کرد و توزیع برابر داشت و با شما رحم کرد و مهربانی نمود ،حرف او را بشنوید و اطاعتش کنید و او را یاور و پشتیبان باشید. این نامه بهصراحت اطاعت مردم را پس از انجام تعهدات حاکم طلب کرده است۰ (مکاتیب الرسول صلى الله علیه و آله و سلم ؛ ج۲ ؛ ص۶۱۸٫ )
تذکر آخر به مدیران صدا و سیما است که بجای بهرمندی از عالمان شناخته شده حوزه دین و فقاهت به افراد درس ناخوانده یا کم سواد روی آورده اند و هر از چند گاهی اظهارات آنان مشکل ساز می شود . آنان در دعوت افراد غیرمتخصص جهت ارائه مباحث دینی مسئولیت دارند. وکارشان منکر و بستر ساز ترویج باطل است ، که عقوبت اخروی در پی خواهد داشت.