دو کشور تاکنون دست به اقداماتی علیه یکدیگر زدهاند که هرچند این روزها از آنها عبور کردهاند اما زمینه ها، رویکردها و مبانی اقدامات گذشته هنوز باقی است. اگر آن زمینه ها بررسی و اصلاح نشود همواره خطر بازگشت به نقطه صفر وجود خواهد داشت. روابط ایران و عربستان نیاز به قانون دارد؛ قوانینی که دو طرف به آن پایبند باشند.
به گزارش جماران؛ محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در انگلستان در یادداشتی در جهان دیپلماسی نوشت: آشتی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور همسایه فیالنفسه اقدام مثبتی است و نمی توان با این اقدام مخالف بود( بخصوص اگر دیپلمات باشید). هر چند ما از محتوای این توافق بی خبر هستیم اما ایران و عربستان با تشریک مساعی باید به سه سوال پاسخ دهند:
1. بود و نبود روابط دیپلماتیک بین دو کشور چه تفاوتی دارد؟
۲. چرا روابط دیپلماتیک بین دو کشور پس از انقلاب اسلامی ایران همواره لرزان بوده است؟
۳. چه اقداماتی باید انجام شود تا روابط دو کشور روابطی پایدار و دوستانه باشد؟
رابطه ایران و عربستان حتی در دورههای برقراری رفت و آمدها و مناسبتهای دیپلماتیک هم توام با احترام مقابل، حسن نیت و حسن همجواری نبوده است. هرچند دو کشور باید گذشته را پشت سر بگذارند ولی به هیچ وجه نمی توانند چشمان خود را بر آینده روابط ببندند.
روابط دیپلماتیک با کشورها نیاز به مراقبت دارد و اگر از آن مراقبت نشود همچون نهالی نازک دوباره خواهد خشکید. روابط ایران و عربستان سعودی نیاز به آسیب شناسی دارد. تهران و ریاض باید تلاش کنند که بهجای رقابت و تقابل به همکاری در منطقه فکر کنند.
دو کشور تاکنون دست به اقداماتی علیه یکدیگر زدهاند که هرچند این روزها از آنها عبور کردهاند اما زمینه ها، رویکردها و مبانی اقدامات گذشته هنوز باقی است. اگر آن زمینه ها بررسی و اصلاح نشود همواره خطر بازگشت به نقطه صفر وجود خواهد داشت. روابط ایران و عربستان نیاز به قانون دارد؛ قوانینی که دو طرف به آن پایبند باشند.
دخالت در امور داخلی و روابط خارجی یکدیگر یک خطر دائم و همیشگی در روابط ایران و عربستان است لذا رعایت برخی مقررات مبنایی حقوق بین الملل در روابط ایران و عربستان امری واجب است. همزمان گفتگوی مداوم از طریق ایجاد مکانیسمهای دو جانبه لازمه روابط ایران و عربستان است.روابط ایران و عربستان نیاز به ستونهایی دارد که آن را مستحکم نگاه دارد.
روابط دو کشور در اوج خود نیز جز تعارف و تشریفات حاوی محتوای مهمی نبوده است. این رابطه باید با ارتباطات تجاری، اقتصادی، سرمایه گذاری مشترک، ایجاد پالایشگاههای نفت، خطوط انتقال انرژی، ترانزیت، کشتیرانی، گردشگری و بطور خلاصه ایجاد منافع و منفعت عینی و مادی برای دو کشور مستحکم شود. این گامها در ۴۰ سال گذشته برداشته نشده و امروز نیز انجام اینکار نیازمند صرف وقت، پیگیری، استمرار و برنامه ریزی دقیق است. اگر این گامها اینبار نیز برداشتهنشوند هرچند میتوان برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور را مفید دانست اما نه می توان از این کار خوشحال بود و نه غمگین.