هادی خانیکی رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات گفت: مشخص است که جامعه ایران جامعه معترضی است اگر چه شکل اعتراضش میتواند متفاوت باشد. مسئله دوم این است که این اعتراض لایه‌های پنهان و روشن دارد. کار نهادهای علمی این است که از سطح به عمق بروند و به خصوص در جایی که سیاستمداران دچار انحراف و اقدامات شتابزده میشوند با ارائه نظرهای انتقادی خود قدمی به جلو بردارند.

به گزارش جماران؛ به نقل از ایلنا، همایش «اعتراضات، رسانه و فرهنگ» توسط انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در خانه اندیشمندان علومی انسانی با سخنرانی هادی خانیکی (رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات)، علی ربیعی (دبیر علمی همایش) و تقی آزاد ارمکی (جامعه‌شناس و استاد دانشگاه) برگزار شد.

در ابتدای این مراسم هادی خانیکی به عنوان اولین سخنران اظهار داشت: با توجه به گذشت وقت و تاخیر در آغاز خیلی سخنرانی ندارم و اصلا سخنران نیستم، وظیفه داشتم که به عنوان مسئول انجمن به همه حضار خوش‌آمد بگویم و تشکر کنم.

خانیکی خاطرنشان کرد: در چهار پنلی که امروز خواهد بود به مقوله‌های مختلفی که سه مفهوم اعتراضات، رسانه و فرهنگی را با هم پیوند می‌دهند پرداخته می‌شود. من تنها به چند نکته تاکید میکنم که چرا انجمن‌ها و نهادهای مختلف علمی و فرهنگی باید به مسئله ایران و جامعه ایران ورود کنند و اینکه چرا باید در وضعیت پیچیده امروز ایران اشتراک نظر و فرصت‌هایی برای گفتگو با هم پیدا کنند.

وی افزود: در این میان چند مسئله روشن و چند مسئله مبهم است. برای همه روشن است که دامنه جنبش اعتراضی ایران امروز تا جایی بوده که تابحال هیچ مسئله‌ای تا این اندازه در ایران و جهان ذهن‌ها را به خود مشغول نکرده است، این جنبش جامعه ایران را سیاسی‌تر کرده و اقشاری را که از ورود به مسائل سیاسی پرهیز داشتند وادار به قضاوت کرده است؛ با تصویری روشن یک تغییر پر دامنه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را به سطح آورده و در میدان سیاست فعال کرده است. طبیعتا در چنین شرایطی نه ارتباطات و رسانه‌ها از این تغییر برکنار هستند و نه نهادها و شرکت‌های مختلف می‌توانند از آن برکنار باشند. 

خانیکی تأکید کرد: هر دو حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه‌ها نمیتوانند خود را از این تغییرات پر دامنه جدا کنند. ما در جامعه‌ای هستیم که به دلیل ضعف نهادهای مدنی رفتارهایش به صورت ناشناخته و پیش‌بینی نشده صورت میگیرد؛ همین امروز پدیده‌ای مثل مسمومیت دانش‌آموزان ذهنیت جامعه ایرانی را به خود مشغول کرده و هر کسی خود را جای فرزندان، والدین و کسانی قرار میدهد که به مدرسه فکر میکنند و لازم است و باید ببینیم جایگاه و نقش رسانه‌ها در این شرایط و وقایع کجاست. 

وی افزود: مشخص است که جامعه ایران جامعه معترضی است اگر چه شکل اعتراضش میتواند متفاوت باشد. مسئله دوم این است که این اعتراض لایه‌های پنهان و روشن دارد. کار نهادهای علمی این است که از سطح به عمق بروند و به خصوص در جایی که سیاستمداران دچار انحراف و اقدامات شتابزده میشوند با ارائه نظرهای انتقادی خود قدمی به جلو بردارند. مساله سوم این است که میشود مساله امروز جامعه ایران را تنها به دیدن کاستی‌ها و روندهای گسیخته‌ساز محدود کرد یا آن را به عنوان شکل‌گیری فرصت‌ها در متن جامعه مدنی دید که به نوع جدیدی از حساسیت‌، انتقاد، همزیستی و جستجوی برای زندگی و خلق فرصت‌ها می‌اندیشد و این هم وظیفه محققان است که آنها را مورد تامل قرار دهند و نگاه دقیق و درستی داشته باشند.

رئیس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات تأکید کرد: مساله چهارم این است که در شرایطی که سیاست بر قضاوت، امر فرهنگی و اقتصادی پیشی می‌گیرد صدای سوم گم می‌شود و دو صدای افراطی و تفریطی شنیده میشوند که میل به گفتگو را کمرنگ میکنند. در این میان کار سیاستگذاری فرهنگی این است که این صدای سوم را میدان دهد و این صدای سوم در جایی است که نهاد علمی و فرهنگی به صدا آمده‌اند. صدای سوم صدای رسانه‌های مستقل، روزنامه‌نگاران و آنهایی است که دغدغه استقلال دارند و می‌توانند آن را پر رنگ کنند.

 

کنگره حزب مردم سالاری (29) - علی ربیعی

 

در ادامه این مراسم علی ربیعی نیز اظهار داشت: شاید یک سوال مطرح شود که چرا انجمن‌ها در این شرایط به سمت این نوع گفتگوها حرکت میکنند. البته انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در مطالعات مختلف تلاش کرده که واکنش‌های متناسبی را در مسائل مختلف از خودش نشان دهد. این برهه از تاریخ ایران یکی از دوران سخت، پیچیده و حساس برای نسل امروز و نسل‌های آینده است. هر کدام از پدیده‌ها و گزاره‌های بسیاری که پشت سر میگذاریم به خودی خود برای یک نسل و جامعه پیچیده و دشوار هستند. از یک جهت رسالت علمی انجمن این است که پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی را واکاوی علمی کند.

ربیعی تصریح کرد: اجازه میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نگرانی‌ام را بگویم. امروز با دو جریان تحریف‌گرایان یا صداگذاران بر صدای مردم که دل در گروی ایران ندارند و امیال اغیار را دنبال میکنند و در جهت دیگر نادیده‌انگاران در داخل که فرافکنانه صورت مسائل را پاک میکنند و اساسا زمینه‌ای برای بحث و سیاستگذاری نوین را فراهم نمیکنند روبرو هستیم. این هر دو به عنوان دو انحراف هستند که جامعه با آن روبرو شده و رسالت انجمن نشان دادن واقعیت و آن چیزی است که به مصلحت آینده است.

وی افزود: هر جنبش از لحاظ فیزیکی فرود خواهد داشت اما ذهنیت‌های مسئله ساز به این زودی فروکش نمیکنند. وظیفه دیگر افق‌گشایی با فهم مساله و در کنار مردم بودن است. انجمن‌ها به عنوان میانجی‌های اجتماعی باید صدای جامعه را انتقال دهند، صورت‌بندی درست از مسائل داشته باشند و واکاوی را تسهیل کنند و ما با این اهداف به این همایش روی آوردیم. 

ربیعی خاطرنشان کرد: اگر روزی از من میپرسیدید سیاست خارجه یا مسائل اقتصادی می‌تواند در جامعه ما تاثیر بگذارد من میگفتم بسیار تأثیرگذار هستند اما تا مسایل اجتماعی، سیاست داخلی و فرهنگیمان را اصلاح نکنیم سیاست خارجیمان را نمیتوانیم اصلاح کنیم. این انجمن در این برهه پنل‌هایی با موضوع زنان و تحولات فرهنگی، سیاست‌های فرهنگی و زمینه‌های اعتراضات، مرجعیت رسانه‌ای و خیابان به مثابه رسانه برای زمستان ۱۴۰۱ طراحی کرده و برای بهار ۱۴۰۲ نشست‌های مختلف دیگری با موضوعات مختلف خواهیم داشت. 

 

تقی آزاد ارمکی

 

در ادامه این مراسم تقی آزاد ارمکی (جامعه‌شناس) اظهار داشت: ما می‌خواهیم ایرانی بمانیم و طبق گفته آقای ربیعی جریان‌هایی هستند که نمی‌خواهند ما ایرانی بمانیم. ایرانی ماندن مقتضیاتی دارد و حداقل این است که میبایستی ما یک درک روشن فرهنگی از ایران برای بازخوانی قرار دهیم ولی تا کنون هر چه بوده فقط درک سیاسی از ایران بوده و ایران دیگری از ایران معاصر مطرح شده که تناسب کمی با ایران فرهنگی داشته است. ایرانی که در مقابل تهاجم‌های قدرتمند جهان دیروز و امروز مانده‌ و ما همچنان زندگی را طلب میکنیم و فکر میکنم هیچ ملتی تا این حد زندگی را طلب نمی‌کند که در مقابل آن حاکمیت و گروه فشار اینقدر بد به زندگی نگاه می‌کنند و حتی آنهایی که میخواهند ما را خارجی کنند هم همینطور هستند.

آزاد ارمکی خاطرنشان کرد: ما نه مثل آمریکا هستیم و نه مثل آلمان، ما ملتی تاریخی هستیم و به همین دلیل کانون تاریخ‌مان که میگویند دولت‌ها بوده‌اند اشتباه است، دولت در ایران همه‌کاره نبوده و این تقلب هرودوتی است که میگویند اگر ایران قدرتمند میخواهیم دولت قدرتمند باید داشته باشیم و تعریف غلطی از امنیت به عنوان بروکراسی ارائه داده‌اند. اگر میگویم ایران باید فرهنگی باشد به این معنا نیست که به سمت دیدگاه کلیشه‌ای هرودوتی‌ها برویم، دولت مقتدر آسیب بزرگی بر ایران وارد کرده تا ما از جامعه و فرهنگ مقتدر صحبت نکنیم. ایران بیش از هر چیز با فرهنگش زیست کرده، ویژگی این فرهنگ مساله سازگاری است نه سازشکاری؛ در واقع قدرت مهمی است که فرهنگ در ایران ایجاد کرده و اتفاقا ایرانیان از این منظرِ فرهنگی قابل فهم هستند. مهاجران ایرانی موفق‌ترین مهاجران هستند و نقش مهمی در ساختن جهان امروز مثل آمریکا، کانادا و اروپا دارند و این به خاطر ویژگی سازگاری فرهنگ ایرانیان است. ما هیچوقت ملت مخربی نبودیم، هیچوقت انقلاب نکرده‌ایم بلکه رژیم‌ها فرو ریخته‌اند. اگر میخواستیم انقلاب کنیم که باید خیلی کشته میدادیم. ما انقلاب نکرده‌ایم و همواره رژیم پیشین سقوط کرده است و چون سقوط رژیم دیروز ابطر مانده رژیم بعدی مثل قبلی است و به همین دلیل پهلوی عین قاجار است. وقتی ما از ایران فرهنگی میگوییم و همه مسئله ما فرهنگ است به این معناست که ما خشونت نکردیم، کشته شدیم، کتک خوردیم و مورد ستم قرار گرفتیم و این ریشه‌اش از منطق قوی و سازگاری ایرانیان است ولی این سازگاری موفق نبوده چون رقیب مهمی داشته که نظام مهندسی فرهنگی کشور آن را در دستور ساخت قرار داده ولی ما نمیخواهیم چیزی غیر از خودمان باشیم. 

وی افزود: ملت‌ها وقتی روان میشوند چالش‌هایشان را شناسایی میکنند و پاسخ میدهند و من میگویم‌چرا اجازه نمیدهید این فرهنگ روان شود؟ ایرانیان ملتی هستند که آن به آن تغییر میکند اما غیر خشونت‌آمیز. ایرانیان هستند که اسلام را تغییر میدهند و بسامان میکنند. این گفته من نیست، شهید مطهری می‌گوید؛ اگر ایرانیان نبودند اسلام به تهجر برمیگشت. قدرت انطباق پذیری، نوآوری و درونی کردن نشانه بزرگ این فرهنگ است.

ارمکی تأکید کرد: مساله اساسی جامعه ایرانیان مساله زندگی است، میخواهیم زندگی کنیم و برای زندگی یک واژه مهم ادبی در آمده است که نامش فرهیخته‌گرایی است؛ ما فرهیخته‌گرا و فرهیخته‌شناس هستیم. ما دنبال آدمهایی هستیم که فرهیختگی را اشائه میدهند. ما نیاز به فرهنگ داریم و فرهنگ برایمان مهم است که این جنبش اعتراضی هم آن را نشان داد. گفته میشود ایرانیان اصلا دنبال انقلاب نیستند و فقط میخواهند اصلاح کنند اما مشکل اساسی به خاطر این است که آرامی حرکت و زیست راحت به ما داده نمیشود. گروه‌های صاحب فرهنگ تعبیر غلطی از فرهنگ دارند و مشخص است که نیروهای اجتماعی و فرهنگی را قلع و قمع می‌کنند. ما در این سال‌ها ضدیت با طبقه متوسط را رقم زده‌ایم، مگر این طبقه‌ چه چیزی را طلب میکند که باید ملحد و دشمن شناخته شود؟ نزاع در برداشت درباره فرهنگ است؛ فرهنگی که کانونش اجتماعی و زندگی است یا فرهنگی که به معنای تمامیت‌خواهی است؟ 

وی افزود: جامعه به این ساخته‌ها و پرداخته‌ها بی‌اعتنا است، ما به اختلال فرهنگی افتاده‌ایم و این به معنای انحطاط فرهنگی نیست. مشکل اساسی کشور عدم تنظیم وارتباط دین و سنت است. من هیچ مسلمان رادیکالی ندیدم که ضد سنت نباشد و سنتی‌های ما هم بی‌دین هستند و این به معنای اختلال است و سازمان‌هایی درست شده‌اند که با هم در ستیز هستند.  امیدوارم بتوانیم روزی را جشن بگیریم که کلید زندگی و پذیرش چالشهای اساسی زده شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.