دوباره که به خانه برمی گردم و اخبار رسانههای رسمی را میبینم باز مسئولان محترم هستند و نقشی که بر خیال میزنند و خیال من که باز هم باور میکند تا نوبت بعد که خرید برود. گاهی با خود میگویم چرا آنچه را آنان میگویند ما نمیبینیم، آنچه را ما میبینیم و حتی میگوئیم آنان درک نمیکنند.
به گزارش جماران؛ غلامرضا بنی اسدی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
یا ما در ایران زندگی نمیکنیم یا مسئولان در کشور دیگری هستند. این را از زبانهای مختلف شنیدهام و بارها در ذهنم همین تصور به وجود آمده است.
وقتی سخنان مسئولان محترم را میشنوم و میخوانم این تصویر جلوی چشمم شکل میگیرد که همه چیز درست است و “قطار پیشرفت” با سرعت در حرکت است و همه جا را گُل میافشاند و میدر ساغر میاندازد و فلک را نیز سقف میشکافد و طرح نو در میاندازد.
تازه با انرژی بالا بر لشکر غم نیز هجوم میبرد و بنیانش را برمی اندازد. سر کیف از این تصویر شکل گرفته که به خیابان میروم به اولین مغازهای که میرسم همه آن تصاویر خوشایند مثل متروپل در برابر واقعیت، به لحظهای فرو میریزند و امیدم زیر آوار آنها له میشود.
میبینم آنچه به شتاب درحال حرکت است گرانی و تورم است، نزول لحظه به لحظه ارزش پول ملی است. شوربختانه سرعت این فرایند هم هردم بیشتر و بیشتر میشود.
دوباره که به خانه برمی گردم و اخبار رسانههای رسمی را میبینم باز مسئولان محترم هستند و نقشی که بر خیال میزنند و خیال من که باز هم باور میکند تا نوبت بعد که خرید برود.
گاهی با خود میگویم چرا آنچه را آنان میگویند ما نمیبینیم، آنچه را ما میبینیم و حتی میگوئیم آنان درک نمیکنند.
چطور میشود در یک کشور واحد زندگی کنیم و آنچهها مان این قدر متفاوت باشد؟ نکند یک کشور سومی وجود دارد که حضرات از آن گزارش میدهند که تجربه میکنند ولی ما از آن بیخبریم.