سیدضیاء هاشمی درباره ضرورت شکل گیری گفت وگوی ملی اظهار کرد: بخش مهمی از جامعه مطالباتی دارد که اتفاقا همسو با شعارها و مطالبات انقلاب اسلامی است، بنابراین اگر مطالبات انقلاب اسلامی مثل آزادی، عدالت، برابری، کرامت انسانها و مقابله با ظلم، فساد، تبعیض و اجحاف به حقوق انسانها و … به درستی مورد توجه قرار گرفته و پیگیری شود و نسبت به تحقق آنها اهتمام لازم ایجاد شود، نه تنها به معنای عقب نشینی نیست بلکه پیشرفت است، نه تنها اقدام ضد انقلابی نیست بلکه باز آفرینی آرمان های انقلاب اسلامی است.
به گزارش جماران؛ به نقل از شفقنا، سیدضیاء هاشمی، جامعه شناس مستقل، با بیان اینکه بسیاری از مطالبات امروز جامعه از جمله آزادی، عدالت، برابری، کرامت انسانها و مقابله با ظلم، فساد، تبعیض و اجحاف به حقوق انسانها همسو با شعارهای انقلاب اسلامی، گفت: ما باید بپذیریم که طرف مقابل صد در صد باطل نیست و من هم صد در صد بر حق نیستم، باید بپذیریم که در انطباق این مفاهیم بر واقعیت ها و مصادیق می توانیم ضعف و خطا داشته باشیم و برای جبران آن ضعف ها و رفع خطاهای احتمالی نیاز به شنیدن سخن و نقد دیگران داریم.
هاشمی تأکید دارد که باید واقعیت ها و پیچیدگی آنها را به رسمیت بشناسیم؛ اگر معتقدیم یک گفتمان و پیام های قوی و مبانی قدرتمند داریم، از چه می ترسیم؟!
بسیاری از مطالبات امروز جامعه همسو با شعارها انقلاب اسلامی است
سیدضیاء هاشمی درباره ضرورت شکل گیری گفت وگوی ملی اظهار کرد: بخش مهمی از جامعه مطالباتی دارد که اتفاقا همسو با شعارها و مطالبات انقلاب اسلامی است، بنابراین اگر مطالبات انقلاب اسلامی مثل آزادی، عدالت، برابری، کرامت انسانها و مقابله با ظلم، فساد، تبعیض و اجحاف به حقوق انسانها و … به درستی مورد توجه قرار گرفته و پیگیری شود و نسبت به تحقق آنها اهتمام لازم ایجاد شود، نه تنها به معنای عقب نشینی نیست بلکه پیشرفت است، نه تنها اقدام ضد انقلابی نیست بلکه باز آفرینی آرمان های انقلاب اسلامی است. تفسیرهای غلط و سوء استفاده جریان های رادیکال و افراطی یا تفریطی از شعارهای درست نباید مانع تفسیر صحیح مطالبات اجتماعی گردد؛ مطالباتی که اگر به درستی تفسیر شود، خلاف مطالبات انقلاب نیست. در دوره های مختلف، در شعارهای رسمی انقلاب، در مطالبات قانون اساسی و در تاکیدات رهبران انقلاب، مبارزه با بی عدالتی، تبعیض، فساد، و حفظ اقتدار و قدرت ملی و دفاع از حقوق شهروندان بارها تکرار شده است. انقلابیون و رهبران انقلاب اسلامی خواستار تحقق این شعارها شدند و تلاش می کردند این شعارها به مطالبات رسمی تبدیل شود. امروز نیز جا دارد علمای دین و مقامات کشور به جای اینکه در مقابل این مطالبات، جبهه بگیرند، با مطالبات به حق جامعه همراهی کنند و خود مطالبه گر شوند تا جلوی سوء استفاده از مطالبه گری جامعه گرفته شود و در نهایت تهدید به فرصت تبدیل گردد.
وی ادامه داد: اگر با مطالبات عمومی همراهی شود، نارضایتی ها که اتفاقات اخیر نشان داد قابل توجه و گسترده است، به امیدواری و انرژی ملی تبدیل می شود و قدرت و توان ملی جدیدی خلق خواهد شد، قدرت و توانی که می تواند سبب برون رفت جامعه از این مشکلات و تعارضات شود. نه اینکه فقط یک برون رفت موقت باشد بلکه چالش موجود را به فرصتی برای تسریع پیشرفت و کمک به حل مسایل و ایجاد جهشی در حرکت رو به رشد جامعه تبدیل کند. طبیعتاً این امر ملاحظات خاص خود را دارد و کار ساده ای نیست، باید در عرصه های قانونگذاری، سیاست گذاری، انتخاب مدیران و اصلاح روندهای مدیریتی، و روندهای نظارتی اقدامات لازم صورت گیرد.
برای رسیدن به وفاق ملی، راهی جز گفت وگوی فراگیر وجود ندارد
وی گفت: برای اینکه وضعیت موجود به سمت یک وفاق ملی حرکت کند، راهی جز گفت وگوی فراگیر وجود ندارد. خوشبختانه در این مدت فضای مجازی کمک کرده تا همه بتوانند حرف های خود را بزنند و حرف هایی که از نگاه برخی اشتباه یا صحیح است، گفته می شود. این در حالی است که زمانی برخی فکر می کردند که اگر بعضی از حرف ها زده شود، اتفاقات وحشتناکی می افتد، اما امروز بسیاری از حرف ها گفته می شود و هاضمه و تجربه جامعه در قبال این مسائل آنقدر قوی شده که بتواند در مقابل مطالب بی مبنا و مخرب موضع بگیرد. در این موقعیت اتفاقاً رسانه های رسمی می توانند علمدار حرکتی سازنده شوند.
رسانه ها واقعیت های موجود جامعه را بیش از پیش منعکس کنند
وی با بیان اینکه طبق نظرسنجی های اخیر میزان مخاطبان فضای مجازی کمتر از تلویزیون نیست، اظهار داشت: در حال حاضر تقریباً نیمی از مردم مخاطب رسانه رسمی نیستند و همین کسانی که مخاطب رسانه رسمی هستند در فضای مجازی هم پیام های دیگر را دریافت و مبادله می کنند. باید برخی از برنامه های گفتگویی که اثرگذار هم هستند نه فقط به شکل گفتار افراد بلکه حتی در قالب فیلم، سریال و گزارشات و اخبار در شبکه های مختلف رسمی و غیر رسمی تهیه شوند تا از این طریق اخبار جامعه به شکل جامعتری بیان شود. به نظر می رسد ضروری است که دروازه بانی خبر مقداری منعطف تر شود و رسانه ها واقعیت های موجود جامعه را بیش از پیش منعکس کنند تا مرجعیت رسانه ای از رسانه های مغرض بیگانه گرفته شود.
هاشمی افزود: چه اشکالی دارد فیلم ها و سریال هایی که ساخته می شود بخشی از گلایه ها و شکایات جامعه را بازنمایی کند و نشان دهد که دغدغه جامعه چیست. وقتی یک شهروند، جوان، یک دانشجو، یک معلم یا یک کارگر احساس می کند که حرفش در تلویزیون رسمی کشور در قالب یک بسیار فاخر گفته می شود، دیگر نیاز نمی بیند که آن را در خیابان فریاد بزند.
سرپرست سابق وزارت علوم، عنوان کرد: گفت وگویی که در رسانه های متنوع و متکثر شکل می گیرد این امکان را ایجاد می کند که مطالبات فراگیر ملی و مستمر مطرح شود و اشکالاتی که وجود دارد، تبیین گردد؛ اینطور نیست که در یک مقطعی انجام و سپس تمام شود. البته طبعا در مقاطعی پر رنگ تر می شود و در مقاطعی به شکل روتین ادامه پیدا می کند، ولی این گفت وگوی ملی لازم است برای طرح دیدگاه های مختلف، نقد روش های متفاوت و ارایه پیشنهادات و تغییرات مطلوب جریان پیدا کند.
وی ادامه داد: رسانه های قانونمند، متعهد و حرفه ای جلوی شیوع فساد اقتصادی و سیاسی و غلبه رکود و انفعال را می گیرند. البته در برخی از رسانه ها هم اشکالات و حتی فسادهایی وجود دارد که اگر فضای گفت وگو و مطالبه گری فراگیر وجود داشته باشد، اشکالات و فساد در این رسانه ها هم توسط سایر رسانه ها کنترل خواهد شد. بدیهی است همه این اقدامات باید قانونمند باشد و این قانونمندی یک مطالبه ملی است. در صورتی که اجرای قانون بدون تبعیض و تبصره باشد و راه برای اصلاح قوانین ناکارآمد هم باز باشد.
اگر مطالبه گری منطقی هزینه غیر منطقی داشته باشد، یاس و دلزدگی پدید می آید
وی رفع تبعیض را به عنوان یکی از مطالبات اجتماعی دانست و تصریح کرد: مطالباتی که از سوی جامعه مطرح می شود، می تواند فرصتی ایجاد کند و حرکت جامعه به سمت افق های مطلوب و تحقق آرمان های مردم را موجب شود. برخی از مطالباتی که اخیرا مطرح شده در شعارهای انقلاب اسلامی، قانون اساسی و حتی بیانات رهبران نظام بوده و هست. بیان این مطالبات از سوی مردم باید بتواند بدون هزینه انجام شود. اگر مطالبه گری منطقی هزینه غیر منطقی داشته باشد، یاس و دلزدگی پدید می آید. اگر در پیگیری مطالبات اجتماعی تبعیض ایجاد شود، برخی اهداف به انزوا رفته و مغفول واقع شده و برخی بیش از حد پر رنگ می شوند و تعادل و مشارکت اجتماعی مخدوش می شود. امروز باید تعادلی در این مطالبات ایجاد شود و در این صورت چالش های موجود برای تسریع حرکت جامعه به سمت افق های مطلوب می تواند به فرصت تبدیل شوند.
باید هزینه گفت وگوی ملی کم و به آن رسمیت ببخشیده شود
هاشمی به موانع شکل گیری گفت وگوی ملی اشاره و خاطرنشان کرد: گفت وگوی ملی مثل هر پدیده اجتماعی دیگری، پدیده ای نیست که بخواهیم صفر و صدی نسبت به آن قضاوت داشته باشیم. روند گفتگو تا حدی در کشور جریان دارد، ولی پر هزینه است و باید هزینه گفت وگوی ملی کم و به آن رسمیت ببخشیده شود. باید از شکل گیری گفت وگو در رسانه ها در قالب های مختلف استقبال شود در این صورت به شکل مطلوبی مطالبات مطرح، موانع بررسی و راهکارها ارایه می شوند.
فیلترینگ نتوانسته است جلوی انتشار مطالب در جامعه را بگیرد
وی افزود: اگر فضای گفت وگو در رسانه های رسمی شکل نگیرد و کلا به فضای مجازی منتقل شود، چه بسا از کنترل خارج شده و عده ای به سمت فیلترینگ گرایش پیدا کنند. ولی مطالبی که با فیلتر کردن ابزارهای ارتباطی جلوی انتشار آنها گرفته شود پس از مدتی به اشکال دیگری که چه بسا بسیار پرهزینه تر در جامعه انتشار پیدا می کند. ممکن است انتشار مطالبی برای مدتی کنترل یا سرعت انتشار آن کم شود، ولی اصل انتقال پیام اتفاق می افتد و نشانه آن رفتارهایی است که امروز می بینیم. این وقایع نشان می دهد فیلترینگ نتوانسته است جلوی انتشار مطالب در جامعه را بگیرد.
در حال حاضر خیلی از رفتارهای نوجوانان با برنامه هایی که در مدارس و رسانه رسمی ترویج می شود، فاصله بسیار دارد. این امر نشان می دهد که هزینه هایی که برای کنترل فرهنگ و اطلاعات جامعه می شود نتیجه چندانی نداشته است. باید واقعیت ها را بشناسیم و پیچیدگی آنها را به رسمیت بشناسیم؛ اگر واقعا معتقدیم یک گفتمان قوی و پیام های قوی داریم، مبانی قدرتمند داریم، از چه می ترسیم؟!
گفت وگو در سطح کشور شکل گرفته، اما پر هزینه است. باید هزینه های گفتگو را کم کرد و راه آن این است که اصل گفت وگو و طرح مطالبات متفاوت در فضای آزاد و قانونی را به رسمیت بشناسیم.
وی افزود: دانشگاه یکی از الگوهای نسبتا موفق رواج «گفت وگو» است که البته جا دارد توسعه یابد و مورد تشویق قرار گیرد. تشکل های دانشگاهی درباره بسیاری از مسایل نقدها و مطالبات خود را مطرح می کنند و راهکار ارایه می دهند. این گفت وگوها غالبا قانونمند است و اگر در مواردی برخی رفتارهای هنجارشکن دیده شود، استثناء را نباید مبنا قرار داد. در چهار سالی که از سال 92 تا 96 من در معاونت فرهنگی وزارت علوم بودم، 16 آذرماه هر سال رییس جمهور به دانشگاه آمد و تریبون رسمی در اختیار دانشجویان قرار می گرفت تا مطالبات خود را مطرح کنند و دولت و شخص رییس جمهور را نقد کنند. ایشان هم با سعه صدر صحبت می کرد و به سوالات و انتقادات پاسخ می داد. آن جلسات بسیار پرهیجان و جذاب بود و همه هم بهره می بردند. اگرچه همان موقع هم برخی مخالفت می کردند ولی در نهایت معلوم شد که آن الگو هم به نفع دولت بود و هم دانشگاه. البته نقد شنیدن سخت است و سعه صدر لازم دارد، ولی سعه صدر برای مدیر به خصوص مدیران ارشد یک ضرورت است.
مشکل ما در «شنیدن» است
هاشمی مشکل اصلی امروز در شکل گیری گفت وگو را «نشنیدن» دانست و اظهار کرد: گفت وگو به معنای گفتن و شنیدن است، ما در «گفتن» خیلی مشکل نداریم و همه مطالب گفته می شود، مشکل ما در «شنیدن» است. گوئی هم مسئولان و هم معترضان تمرین نکرده اند که حرف مخالف را خوب بشنوند. حتی در برخی از برنامه های رسمی، وقتی گفت وگو انجام می شود، هر کسی حرف خود را خوب می زند، ولی زمانی که می خواهد جواب را بشنود نه تنها قدرت و تحمل شنیدن ندارد بلکه به حرف های طرف مقابل خود فکر نمی کند و به نوعی مبانی گفت وگو را نمی پذیرد. مبانی گفت وگو این است که قبل از شروع گفت وگو طرفین بپذیرند که در سخن طرف مقابل مطالبی می تواند باشد که گفتگو کننده نیازمند آنها است و برای رسیدن به حقیقت و واقعیت، تبادل نظر و شنیدن نقد و نظر طرف مقابل مفید است و اساسا بخشی از اطلاعات و دانستنی ها در کلام دیگران هست که شنیدن و تفکر در باره آنها ضروری است.
حرف های ما غالبا جدلی است و گاهی انصاف فراموش می شود
وی روش گفت وگوی جاری در جامعه را از نوع «جدل» دانست و گفت: در گفت وگوی سازنده باید میزانی از حقانیت برای طرف مقابل قائل بود، اما جدل یعنی غلبه بر خصم، یعنی صحبت کردن برای محکوم کردن طرف مقابلی که برحق نیست. حرف های ما غالبا جدلی است، مناقشه می کنیم و در جریان مناقشه، در بیان مطالب و انتقادات انصاف فراموش می شود. در جامعه ما برای بیان یکسویه مطالبات توانمندی های بالایی ایجاد شده، یعنی زبان مردم الکن نیست، جوانان، دانشجویان، موافقان و مخالفان، نمایندگان مجلس، روحانیون و ائمه جمعه و … مطالبات را به خوبی بیان می کنند، اما مشکل در «شنیدن» است که کمتر شاهدمثال دارد.
نشنیدن و عدم تحمل حرف مخالف یک مشکل فرهنگی است. به جای واژه گفت وگو، واژه گفت وشنود رساتر، مفیدتر و دقیق تر است، ما بیش از گفتن به شنیدن نیاز داریم. حرف ها بسیار گفته شده اما ما حرف طرف مقابل را خوب نمی شنویم، شنیدن فقط یک کنش فیزیکی نیست بلکه مبانی فلسفی دارد و مقدماتی می خواهد. ما باید بپذیریم که طرف مقابل صد در صد باطل نیست و من هم صد در صد بر حق نیستم، باید بپذیریم که در انطباق این مفاهیم بر واقعیت ها و مصادیق می توانیم ضعف و خطا داشته باشیم و برای جبران آن ضعف ها و رفع خطاهای احتمالی نیاز به شنیدن سخن و نقد دیگران داریم. اینجا است که در روایات دینی هم مومنین به آینه یکدیگر تشبیه شده اند که برای بازنمایاندن ضعف ها و اشکالات یکدیگر به هم نیاز دارند و مکمل همدیگرند.
وی ادامه داد: همه ما می گوییم مبارزه با فساد، چه کسی است که مبارزه با فساد را قبول نداشته باشد!؟ اما اعتراض این است که در یک جایی یک شهروند به خاطر یک فساد چند میلیونی به زندان می رود ولی دیگری به خاطر فساد چند هزار میلیاردی مجازات اصولی نمی شود و حتی به زندان هم نمی رود. همه ما می گوییم مبارزه با تبعیض و برپایی عدالت، اما عدالت به این نیست که دانشجویی به خاطر یک حرکت اعتراضی یک سال از تحصیل تعلیق شود! ولی فرد دیگری که با عمل خود باعث آسیب به افرادی زیادی شده، یا توبیخ نشده یا اگر هم شده اطلاع رسانی درست صورت نگرفته است، اینجاست که تبعیض حس می شود. بنابراین در مورد روش مبارزه با تبعیض باید گفت وگو کرد، به این معنا که بپذیریم ممکن است در رفتارها و روش ها اشکالی وجود داشته باشد که به آن توجه کافی نبوده است؛ افراد دیگری که از بیرون یک رویه یا یک رفتار را می بینند و ارزیابی می کنند، بهتر می توانند به آن توجه داشته باشند و برای اصلاح آن کمک کنند. منطق امر به معروف و نهی از منکر هم همین است. یعنی کسانی که اهداف و مبانی مشترک دارند باید مشفقانه ایرادات موجود را ببینند و برای اصلاح آنها اقدام زبانی و عملی کنند. این امر و نهی ممکن است مخاطبش یک فرد معمولی یا یک سازمان یا یک مدیر و مقام مسئول باشد.
کشف حقیقت مستلزم دیالوگ و شنیدن است
هاشمی گفت: تأکید می کنم که گفت وگوی موفق، «گفت وشنود» است. درست است که امروزه گفتن بسیار مهم است ولی برای جامعه ما مهم تر از گفتن سخنان، شنیده شدن حرفهای درست است که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار می گیرد. البته مانند اصل گفتگو، درست شنیدن هم نیاز به مقدماتی دارد و آن احساس نیاز به شنیدن است. هر فرد لزوما نمیتواند همه مسایل را خوب ببیند و ارزیابی کند، حتی حرف ها و ضعفهای خود را گاهی باید از زبان دیگران شنید زیرا از منظر مخالف و مقابل بهتر می توان واقعیت را دید و ارزیابی کرد. باید پذیرفت که طرف مقابل لزوما خصم و دشمن نیست و می تواند دوست باشد وخواسته یا ناخواسته به ما کمک کند. باید پذیرفت که کشف حقیقت مستلزم دیالوگ و شنیدن است.
وی گفت وگو را مقدمه ای برای رسیدن به توافق عنوان و تصریح کرد: فرایند گفتن و شنیدن علاوه بر حوزه تربیت، در فعالیت فرهنگی، در کنش سیاسی و اجتماعی و در نظام مدیریت مهم است و شرط اول آن این است که سیاستگذار و مدیر قبول داشته باشد که شنیدن به نفع او است و این فرصت را برای گفت وگوی طرف مقابل ایجاد کند و واقعاً گوش دهد. حرف مقابل را گوش کند نه اینکه صرفا بشنود که او را محکوم کند بلکه بشنود و به کار گیرد. برآیند نهایی گفت وگو لزوما اثبات سخن یکی از دو طرف نیست، حتی ممکن است توافق کامل هم به دست نیاید ولی گفت وگو مقدمهای برای رسیدن به توافق است.
وی ادامه داد: وقتی ما می گوییم که انسجام ملی می خواهیم، نیاز به وفاق ملی داریم. و اگر وفاقی می خواهیم که مقدمه انسجام و اقتدار ملی است، نیاز به گفت وگوی ملی داریم، اگر گفت وگو در عرصه ملی می خواهیم باید گفت و شنود داشته باشیم.
در آسیب شناسی این موضوع باید گفت امروزه به دلیل عدم پذیرش مقدمات گفتگو، چنین گمان می کنیم که افراد یا با ما یا علیه ما هستند، یا خودی یا بیگانه هستند در حالی که اینطور نیست، روابط اجتماعی سیاه و سفید نیست؛ بین خودی و دشمن حوزه دیگری وجود دارد. عده ای مانند من فکر نمی کنند ولی دشمن من نیستند. دوست من هستند اما تابع من نیستند و متفاوت با من فکر می کنند.
اگر گفت وشنود نباشد، اختلافات تبدیل به خصومت می شوند
وی تأکید کرد که نباید تفاوت را به معنای تخاصم تلقی کرد. اگرچه هر جامعه ای دشمن دارد، و از دشمن هم غیر از دشمنی توقع نمی رود اما نباید به سادگی افراد را به سمت دشمن سوق داد. اگر گفت وشنود نباشد دشمنی شکل می گیرد و امید به دوستی ایجاد نمی شود. اختلافات تبدیل به خصومت می شوند. جدل که در اخلاقیات ما بسیار نکوهیده است، جدا از گفت وگو است. قالب گفت وگوهای ما شکل جدلی دارد چون فقط به دنبال این هستیم که حرف خود را به کرسی بنشانیم.
هاشمی در پایان گفت: به نظر می رسد این رویه در تریبون های رسمی، فرهنگی، سیاسی و رسانه ها رواج دارد، اگرچه صد در صدی نیست. چه بسا امروز نسبت به ده سال پیش مصادیق گفت وگوی بیشتری در جامعه دیده می شود، اما نیاز بسیار بیشتری به گفتو شنود وجود دارد، یعنی فرهنگ گفت وشنود، روش ها و امکانات گفت و شنود باید بیشتر باشد تا جامعه به سمت وفاق ملی حرکت کند و زمینه انسجام و نهایتاً اقتدار ملی بیشتر فراهم شود.