سرفصلهائی از قبیل برقراری عدالت، حفاظت از کرامت انسانها، رعایت حق دخالت افراد در تعیین سرنوشت خود و کشور، کوتاه کردن دست چپاولگران و افراد فاسد از ثروت عمومی و قدرت، تأمین رفاه برای آحاد مردم و حمایت از مستضعفان را نیز به عنوان نمونههائی از اهداف برشمردیم. این را هم اضافه کردیم که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی حاوی این سرفصلهاست ولی بعد از مدتی حکمرانی ما این اصول را نادیده گرفت و به راهی رفت که پوستهای از نظام بدون بخش عمدهای از محتوا باقی ماند. عامل اصلی نارضایتیها را باید در اینجا جستجو کرد.
به گزارش جماران؛ روزنامه جمهوری در سرمقاله جدیدترین شماره خود نوشت:
تأکید کردیم که فاصله گرفتن از اهداف انقلاب اسلامی، منشأ اشتباه بود و از آن زمان تاکنون در مسیری غیر از آنچه امام خمینی برای این انقلاب و نظام اسلامی تعیین کرده بود در حال حرکت هستیم.
سرفصلهائی از قبیل برقراری عدالت، حفاظت از کرامت انسانها، رعایت حق دخالت افراد در تعیین سرنوشت خود و کشور، کوتاه کردن دست چپاولگران و افراد فاسد از ثروت عمومی و قدرت، تأمین رفاه برای آحاد مردم و حمایت از مستضعفان را نیز به عنوان نمونههائی از اهداف برشمردیم. این را هم اضافه کردیم که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی حاوی این سرفصلهاست ولی بعد از مدتی حکمرانی ما این اصول را نادیده گرفت و به راهی رفت که پوستهای از نظام بدون بخش عمدهای از محتوا باقی ماند. عامل اصلی نارضایتیها را باید در اینجا جستجو کرد.
برای اینکه این ادعا مستند هم باشد، مواردی از نادیده گرفتنها و فاصله گرفتنها از اصول و اهداف را یادآور میشویم.
مسئولان نظام با افتخار اعلام میکنند که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا برگزار میکنند. این ادعا در مورد اصل برگزاری انتخابات درست است ولی این فقط پوسته است بدون آنکه محتوای واقعی «انتخاب» در آن وجود داشته باشد. وقتی تمام افراد واجدصلاحیت قانونی برای ورود به مجلس یا رئیس جمهور شدن ردصلاحیت میشوند و صحنه فقط برای افراد مورد نظر مسئولین خالی میماند، آنچه اتفاق میافتد انتخاب نیست، انتصاب است. در چنین وضعیتی چگونه میتوان از مردم انتظار داشت خود را در تعیین سرنوشت خویش و کشورشان سهیم بدانند؟ نظام حکومتی انقلابی که به مشارکتهای بالای 80 و 90 درصدی مردم در انتخابات افتخار میکرد چگونه است که حالا کاهش مشارکت تا دور و بر 40 درصد را حماسه مینامد؟ این یعنی فاصله گرفتن از اهداف انقلاب و دور شدن از مردم.
نمونه دیگر، دور شدن از اعتدال در سیاست خارجی است. مفاد فصل مربوط به سیاست خارجی قانون اساسی جمهوری اسلامی و روح این قانون، رعایت موازنه در روابط بینالملل است. مفهوم سیاست «نه شرقی – نه غربی» نیز اینست که با دولتها اعم از شرقی و غربی تعامل داشته باشیم بدون آنکه زیر سلطه آنها برویم و یا درصدد سلطه طلبی باشیم. ما برخلاف این دستورالعمل اعتدالی، چین و روسیه را محرم و اروپا و آمریکا را نامحرم دانستیم در حالی که همهی آنها از یک جنس هستند و در غیر قابل اعتماد بودن هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. در روابط بینالملل، هر کشوری باید درصدد حفاظت از منافع خود باشد و تقسیم کشورها به محرم و نامحرم از منطق قابل قبولی برخوردار نیست. دیدیم که چین چگونه در حمایت از ادعاهای واهی عربستان و امارات به ما لگد زد و روسیه نیز چگونه ما را با خود به باتلاق اوکراین کشاند.
داستان برجام و افایتیاف، مورد دیگری است که فاصله گرفتن ما از اهداف اقتصادی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به اثبات میرساند. میگویند سفره مردم را به برجام و افایتیاف گره نمیزنیم ولی میبینیم حتی روابط اقتصادیمان با چین و روسیه هم بدون رفع تحریمها و پیوستن به افایتیاف، راه به جائی نخواهد برد. دیدیم که این وعده گره نزدن و عضویت در پیمان شانگهای و تقلاهای دیگر حضرات در حدود یکسال و نیم که از عمر دولت جدید میگذرد، نهتنها مشکلی از بحران اقتصادی کشور حل نکرد، بلکه ارزش پولیمان را بشدت کاهش داد. معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند بپذیرند که اصرار بر سیاست کنونی، بحران اقتصادی را شدیدتر خواهد کرد و نارضایتیها را بسرعت افزایش خواهد داد!
قرار نبود انقلاب اسلامی فقر را در ایران گسترش بدهد و دشمنی بینالمللی را به جای روابط متوازن بینالمللی بنشاند. ادامه این سیاستها دست دشمنان را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بازتر میکند و هیچ ایرانی باغیرتی به پیروزی دشمنان رضایت نمیدهد. آنکس که میتواند دشمن را در این زمینه ناکام کند، خود حکمرانان هستند. بازگشت به اهداف اولیه انقلاب، تنها راه ناکام نمودن دشمن است. شجاعت این بازگشت را داشته باشید و این واقعیت را بپذیرید که عقب نشینی در جائی که لازم باشد، شجاعت است و به موفقیت منجر میشود.