ای کاش دولت و مجلس، به این دانش میرسید که «هوا» نخستین عامل حیات است و به جای درگیر شدن در امورات ثانوی، تصمیمی عاجل و انقلابی دراین کار میگرفت. در خانه اگر کس است، همین میزان سخن درباره هوا بس است.
به گزارش جماران؛ علیرضا خانی سردبیر روزنامه اطلاعات در شماره امروز این روزنامه در یادداشتی با عنوان «فقط درباره هوا و آب!» نوشت:
شنیدهاید که کسانی که اعتصاب غذا کردهاند و حتی تا سه ماه زنده ماندهاند و برخی اعتصاب غذای خشک کردهاند یعنی آب هم ننوشیدهاند و چند هفته دوام آوردهاند، اما هرگز نشنیدهاید کسی اعتصاب هوا کند و حتی ۵ دقیقه زنده بماند.
روند وحشتناک که از دسترفتن هوای کلانشهرها و شهرهای کوچکتر صنعتی در حال تشدید است و هیچکس، هیچکاری نمیکند جز تعطیل کردن مدارس. گویی آلودگی کُشنده هوا فقط تقصیر دانشآموزان است!
هر سال پاییز و زمستان، میزان آلودگی و پهنه جمعیتی که زیر آلودگی نفسگیر قرار دارند، افزایش مییابد. مدارس در شهرهای صنعتی هفته پیش تعطیل شدند و این هفته نیز تاکنون تعطیلند. خردسالان، کودکان، زنان باردار، سالخوردگان، بیماران قلبی و تنفسی و همه مردم هر سال بیش از سال قبل سم تنفس میکنند و مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس و قضات دستگاه قضا، جز خواندن انشاهای تکراری و ملالآور کار دیگری نمیکنند.
واقعاً چه گناهی کردهاند مردمی که بیبرنامگی مدیرانشان، در طول سالیان دراز، آنها را به تنفس سم کشانده است؟ همین پریروز رئیس پلیس راهور گفت که شمار خودروهای تهران سه برابر ظرفیت شهر است.
همین دیروز و پریروز و هفته پیش و ماه پیش و سال گذشته، پزشکان و متخصصان ریه و مغز و اعصاب و قلب و سرطانشناسی، گفتند و هشدار دادند و فریاد کردند که این روند بخش بزرگی از جمعیت کشور را در خطر بیماریهای هولناک و مرگ آور قرار داده است. آماری اعلام شد از خسارات جانی و مالی ناشی از آلودگی هوا، گفتند که این حجم از آلودگی نوزادان را به خطر میاندازد، در کودکان اختلال یادگیری ایجاد میکند، در بزرگسالان سرطان ریه و سکته قلبی میآورد و سالخوردگان را نیز میکشد.
به گفته اهل فن حدود ۹۰ درصد آلودگی هوا ناشی از خودروها و موتورسیکلتهاست. دولت میتوانست از سالیان قبل، تولید خودروهای بنزینی را محدود کند و به سوی واردات و حتی تولید خودروهای برقی ـ با میزان آلایندگی در حد صفر ـ رو بیاورد. اما نکرد. در فرانسه که هوای شهرهایش از روستاهای ما پاکتر است، قانون گذاشته بودند که تا سال ۲۰۳۵ تولید خودروهای بنزینی به صفر برسد و جای آن را خودروهای برقی بگیرد. مکرون با اختیارات رئیسجمهوری این زمان را به ۲۰۳۰ تقلیل داد تا هفت سال دیگر تولید خودروهای بنزینی به صفر برسد.
در کشورهای اسکاندیناوی، با آن جمعیت کم و هوای پاک، خودروهای برقی به سرعت جای خودروهای بنزینی را میگیرند. دولتها بر خودروهای بنزینی مالیات بیشتر گذاشتهاند و مالیات خودروهای برقی را صفر کردهاند.
در ایران حدود ۳۵ میلیون نفر معادل ۴۰ درصد جمعیت کشور مستقیماً به جای هوا، سم تنفس میکنند و دولت هم ابراز تأسف میکند!
ای کاش دولت و مجلس، به این دانش میرسید که «هوا» نخستین عامل حیات است و به جای درگیر شدن در امورات ثانوی، تصمیمی عاجل و انقلابی دراین کار میگرفت.
در خانه اگر کس است، همین میزان سخن درباره هوا بس است.
و اما آب:
آب، دومین عامل حیات است. این دومین عامل حیات هم با سرعت خیرهکنندهای دارد از دست میرود. سخنگوی صنعت آب هفته گذشته هشدار دارد که میزان بارشها در ۱۰ استان پرجمعیت کشور پاییز امسال ۵۰ درصد کاهش یافته است. بارشها در سیستانوبلوچستان و نواحی شرقی کشور نیز بین ۸۵ تا ۹۰ درصد کمتر شده است، ۸۵۰ هزار چاه در کشور حفر شده و ذخائر زیرزمینی را مکیده است و دیگر چندان آبی در ذخیره گاههای زیرزمینی نیز نمانده است. پیشبینیها از تداوم کاهش روند بارندگی در کشور دست کم تا ۱۵ سال آینده حکایت دارد. سرمایهگذاری چندانی هم برای استحصال آب یا تبدیل آبهای شور به شیرین نکردهایم. اکنون حتی چند استانی که سالیان پیش پر آب محسوب میشدند، کمآب هستند. پیشبینی میشود در آیندهای نه چندان دور، موج مهاجرت از نواحی جنوبی و شرقی به سمت شمال و غرب کشور راه بیفتد که نه شمال کشور این ظرفیت راه دارد و نه غرب.
بحران آب بزرگترین چالش منطقه ماست و یکی از کانونهای جمعیتی درگیر با این بحران، ایران است. ترکیه طی ۲۰ سال اخیر بیش از ۳۰۰ سد بر رودخانههایی که به سوی شمال عراق و نهایتاً ایران حرکت میکردند، احداث کرده است. ما با افغانستان درباره آب اندک هیرمند همچنان مشکل داریم و خواهیم داشت.
به نظر میرسد این خبر، درباره بحران آب ایران از همه خبرها تکاندهندهتر است که مازندران و گیلان هم با مشکل آب مواجه شدهاند.
تمرکز بیبرنامه و انبوه جمعیت در کانونهای جمعیتی کشور، از جمله تهران و البرز و مشهد و اصفهان و قم، یکی دیگر از چالشهای تأمین آب برای جمعیت آمایش نشده و متمرکز است. وقتی ۱۶ درصد کل جمعیت کشور فقط در استان تهران زندگی میکنند باید احساس خطر کرد و باید احساس خطر کرد وقتی وزارت نیرو میگوید منابع آبی کشور الان نسبت به ۱۰۰ سال پیش که فقط ۱۰ میلیون جمعیت داشتیم ۶۰ درصد کمتر شده است.
اما آیا کسی احساس خطر میکند یا دولتیها فکر میکنند هر وقت مردم شیر را باز کردند و آب نیامد، لابد همان موقع دولت وقت کاری خواهد کرد!