اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران، نه نروژ میشود نه سوئیس نه آلمان و فرانسه. اینجا خاورمیانه است و اتمسفر، قواعد و بافت هویتی، قومی، سیاسی، و اقتصادی خاص خود را دارد. اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران عزیز ما در مدتی کوتاه به کشوری چندپاره، بیثبات و دچار هرجومرج و آنارشی، ضعیف و تدارکاتچی غرب تبدیل میشود. اگر جمهوری اسلامی نباشد، نه ایران میماند نه اسلام. نه قدرت میماند نه اخلاق. نه تمدن میماند نه استقلال نه آزادی.
به گزارش جماران؛ محمد عبدالهی در یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
جریان برانداز، مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی، گمان می کنند اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران گل وبلبل و بهشت خواهد شد. اما بیاییم سناریوهای مختلف را دقیق بررسی کنیم: اولین سوال این است که اگر جمهوری اسلامی نباشد، چه کسی باشد؟ سلطنت طلب ها؟ مجاهدین خلق ؟ سکولارها؟ لاییک ها؟ اصلاح طلب ها؟ غرب گراها و ماموران آمریکا؟ قومیت ها؟ کدام یک از این ها نماینده کل مردم ایران می تواند باشد؟! کدام یک می تواند ایران بهتری بسازد؟ هیچ کدام. هیچ کدام ذیل دیگری قرار نمی گیرد. هیچ کدام رهبری دیگری را نمی پذیرد. و از همه مهم تر، هیچ کدام کارنامه درخشانی ندارند..
با دقت ببینید: اگر جمهوری اسلامی نباشد، اولین سناریو این است که ساختار اسلامی حذف شود و ساختار انتخابات سکولار شکل بگیرد. در این صورت ترکیب حاکمیت، در بهترین حالت، میان زدوخورد گروه ها و حزب ها و ذینفعان هزار فرقه، از سلطنت طلب تا اصلاح طلب، از قومیت ها تا مذهب ها، تقسیم و پاره پاره می شود. حاکمیتی متکثر که همواره محل رقابت و تنش های سیاسی و بی ثباتی دائمی است. در این صورت آینده ای جز «بی ثباتی دائمی» در انتظارمان نیست. بدتر از پاکستان و عراق و لبنان.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، دومین سناریو این است که دست نشانده ای آمریکایی بر سکان حکومت ایران می نشیند که یا به صورت دیکتاتور (مثل مصر و عربستان) یا با روتوشی دموکراتیک (مثل تایوان) ایران را هم به جرگه «گاوهای شیرده» منتقل می کند و آینده ای جز «غارت» در انتظارمان نیست.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، سومین سناریو این است که کشور در شرایط تضعیف حکومت مرکزی قرار می گیرد و با جولان گروه های قومیتی تجزیه طلب و فرصت طلب، چه کرد چه ترک چه بلوچ چه سایر اقوام، ایران به کشوری پاره پاره و تجزیه شده تبدیل می شود. (تحقق طرح خاورمیانه برنارد لوئیس) آینده ای بدتر از لیبی و سودان و اتیوپی. در پانصد سال اخیر، هر حکومتی در ایران تغییر کرده، ایران کوچک تر شده (جز در جمهوری اسلامی).اگر جمهوری اسلامی نباشد، حکومتی می آید که دیگر هیچ قیدوبند اعتقادی ندارد و حتی با فشار احکام «اسلام» هم نمی توان مسئولینش را وادار به کارکرد. تبعیض و واردات و عقب ماندگی تولیدی و وابستگی سیاسی به اسم «ارتباط با دنیا و جهان آزاد» افزایش می یابد، دزدی، فساد، ناکارآمدی و انحطاط اخلاقی جامعه به اسم «جامعه نرمال» تشدید می شود و این بار دیگر «اسلام» و «عدل علی» هم نیست که مهار مسئولین را بکشد. در این صورت ایران مجبور می شود یا مستقل و خودکفا باشد که با تنبیه و تحریم روبه رو می شود و یا ناچار می شود در خوش بینانه ترین حالت، به صورت محترمانه به اردوگاه غرب سرویس دهد، پایگاه آمریکا و ناتو شود و تدارکاتچی اسرائیل شود و برده اقتصادی آن ها باشد. در این صورت «ایران قوی» نه، بلکه یک «ایران ضعیف باقدرت پوشالی» آینده ماست. بدتر از ترکیه و امارات و جمهوری آذربایجان.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران، نه نروژ می شود نه سوئیس نه آلمان و فرانسه. اینجا خاورمیانه است و اتمسفر، قواعد و بافت هویتی، قومی، سیاسی، و اقتصادی خاص خود را دارد.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران عزیز ما در مدتی کوتاه به کشوری چندپاره، بی ثبات و دچار هرج ومرج و آنارشی، ضعیف و تدارکاتچی غرب تبدیل می شود. در یک کلام:
اگر جمهوری اسلامی نباشد، نه ایران می ماند نه اسلام. نه قدرت می ماند نه اخلاق. نه تمدن می ماند نه استقلال نه آزادی.
راه حل چیست؟ چگونه می توان ایران را به کشوری بهتر تبدیل کرد؟ با کارآمدتر کردن جمهوری اسلامی. با تغییر سیاست گذاری های فرهنگی و اقتصادی. با اصلاح سازوکارهای نظارتی بر عملکرد کارگزاران. با قوی تر کردن ایران در همه عرصه ها. با تامین خواسته های به حق قاطبه مردم به صورت آرام و مثبت و روبه جلو. با امید، بانشاط اجتماعی، با آرامش.