روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: چگونه میشود این همه نابسامانی و گرفتاری را که سالهاست در زندگی بخش عمدهای از جامعه امری ملموس گشته و ریشه اصلی اعتراضات به شمار میرود، نادیده گرفت و راه رهایی را در بستن و محدود ساختن ابزارهای ارتباطی و اینترنت و شبکههای مجازی، آن هم با عنوانهای فریبندهای مانند «اینترنت ملی» یا «شبکه اطلاعات ملی» دید؟ این هنری است که از چنین مسئولانی ساخته است! اینان دستکم به این پرسش پاسخ نمیدهند که اگر چنین است، پس این همه مراکز و دستگاههای مختلف دولتی و غیر دولتی در چند دهه گذشته، در «فضای حقیقی» چه کرده و میکنند که حتی درباره نسلی که در همین سالها در دامن سیاستهای فرهنگی و تربیتی خود اینان بزرگ شده است، چنین نگرانی هست که فریب «فضای مجازی» را میخورد؟!
به گزارش جماران؛ سیدضیاء مرتضوی در یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان «اینترنت ملی، حصر عمومی!» نوشت: چند سالی است که اینجا و آنجا سخن از شبکه اطلاعات ملی یا اینترنت ملی (بخوانید: اینترانت!) میرود و حالا نیز یکی از «حاشیهنشینان» سیاست، «فتوا» داده است که این کار «یک واجب شرعی است»! اینکه مسئولان مربوط بخواهند یا بتوانند این «واجب شرعی» را به جا آورند(!) یا نه و اینکه انجام این «واجب شرعی خیالی» مشکلات آنان را رفع خواهد کرد یا نه، در آینده معلوم خواهد شد؛ هرچند از همین اینک میتوان آن را طرحی شکستخورده شمرد.
اما مشکل اصلی و مصیبت بزرگ این است که این دست مسئولان، هر کسی و هر جایی که باشند، به جای اصلاح افکار و روشها و رفتارهای خود، خاستگاه مشکلات و اعتراضات ریشهدار موجود را در فراسوی مرزها میبینند یا این گونه وانمود میکنند. چگونه میشود این همه نابسامانی و گرفتاری را که سالهاست در زندگی بخش عمدهای از جامعه امری ملموس گشته و ریشه اصلی اعتراضات به شمار میرود، نادیده گرفت و راه رهایی را در بستن و محدود ساختن ابزارهای ارتباطی و اینترنت و شبکههای مجازی، آن هم با عنوانهای فریبندهای مانند «اینترنت ملی» یا «شبکه اطلاعات ملی» دید؟ این هنری است که از چنین مسئولانی ساخته است! اینان دستکم به این پرسش پاسخ نمیدهند که اگر چنین است، پس این همه مراکز و دستگاههای مختلف دولتی و غیر دولتی در چند دهه گذشته، در «فضای حقیقی» چه کرده و میکنند که حتی درباره نسلی که در همین سالها در دامن سیاستهای فرهنگی و تربیتی خود اینان بزرگ شده است، چنین نگرانی هست که فریب «فضای مجازی» را میخورد؟!
اگر به واقع چنین باوری در میان این بخش از مسئولان و برخی حاشیهنشینان قدرت و سیاست وجود داشته باشد، باید برای تنزل و سادهسازی مسائل تا این سطح، تاسف خورد و اگر برای رفع مسئولیت از خود و آرامشبخشی به مقامات مافوق یا وارونه کردن افکار عمومی، مسائل را این گونه وارونه میکنند، باید گفت: «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی»! کف جامعه و متن زندگی مردم، هرگز آن چیزی نیست و نخواهد بود که برخی «بولتننویسان» و پارهای «مشاوران» جلوه داده و میدهند و واقعیتهای زندگی مردم را نمیتوان این گونه سادهانگارانه تحلیل کرد و بر پایه آن سیاست نوشت و به جای تن دادن به راههای خردمندانه و درمانهای عالمانه، برای اینترنت چنین نسخههایی پیچید؛ اقداماتی که جز هزینه برای کشور و زحمت برای مردم و بدتر از همه، ناامید ساختن جامعه از اصلاح وضع موجود، دستاوردی نخواهد داشت.
راه بنیادی در رهایی از مشکلات موجود و خطرهای پیش رو، چنان که بارها و بارها از سوی خردمندان و دلسوزان کشور که بسیاری از آنان کنار گذاشته شده و «مغضوب» و «محکوم» شما شدهاند، اصلاح روشهای موجود است که نتیجه آن در دستکم سه دهه اخیر همین وضعی است که شاهد هستیم. آنچه در فکر و سخن این دست مسئولان، «اینترنت ملی» یا «طرح صیانت» خوانده میشود، در واقع «حصر عمومی» است و «بانیان» و «حامیان» باید بدانند که اگر هم افرادی عزیز و محترم به قاعده «الحکمُ لِمَنْ غَلَب» محصور شدند، اما نمیتوان یک ملت را، آن هم به بزرگی ملت شریف ایران، هرچند با برچسب «ملی»، «محصور» ساخت و السلام.
روزنامه کیهان: به چه حقی محدود کردن فضای مجازی را مسخره می کنید؟
روزنامه کیهان نوشت: روزنامه جمهوری اسلامی که بر خلاف عنواناش، به غربگرایان سرویس میدهد، ادعا کرد اینترنت ملی، حصر یک ملت است.
این روزنامه به قلم فردی به نام سید ضیاء مرتضوی نوشت: چند سالی است که اینجا و آنجا سخن از شبکه اطلاعات ملی یا اینترنت ملی میرود و حالا نیز یکی از «حاشیهنشینان» سیاست و قدرت، «فتوا» داده که این کار «یک واجب شرعی است»! مشکل اصلی و مصیبت بزرگ این است که این دست مسئولان، به جای اصلاح افکار و روشها و رفتارهای خود، خاستگاه مشکلات ریشهدار موجود را در فراسوی مرزها میبینند یا این گونه وانمود میکنند. چگونه میشود این همه نابسامانی و گرفتاری را که سالهاست در زندگی بخش عمدهای از جامعه امری ملموس گشته و ریشه اصلی اعتراضات گذشته و حال به شمار میرود، نادیده گرفت و راه رهایی را در بستن و محدود ساختن ابزارهای ارتباطی و اینترنت و شبکههای مجازی، آن هم با عنوانهای فریبندهای مانند «اینترنت ملی» یا «شبکه اطلاعات ملی» دید؟ اینان حتی به این پرسش پاسخ نمیدهند که اگر چنین است، پس این همه مراکز و دستگاههای مختلف دولتی و غیر دولتی و به ویژه رسانهای که با بودجه ملت و دهها شبکه 24ساعته در چند دهه گذشته، در «فضای حقیقی» چه کرده و میکنند که حتی درباره نسلی که در همین سالها در دامن سیاستهای فرهنگی و تربیتی خود این آقایان بزرگ شدهاند، چنین نگرانی هست که فریب «فضای مجازی» را میخورند؟ راه بنیادی در رهایی از مشکلات موجود و خطرهای پیشرو، چنان که بارها وبارها از سوی خردمندان و دلسوزان کشور که بسیاری از آنان کنار گذاشته شده و مغضوب شما و سیاستها و تنگنظریهای شما شدهاند، اصلاح روشهای موجود است، روشهایی که نتیجه آن در سه دهه اخیر همین وضعی است که شاهد هستیم و متأسفانه سخنان و مواضع مسئولان به روشنی نشان میدهد که «در همچنان بر همان پاشنه میچرخد»! آنچه در فکر و سخن این دست مسئولان، «اینترنت ملی» یا «طرح صیانت» خوانده میشود، در واقع «حصر عمومی» یک ملت است و «بانیان» و «حامیان» باید بدانند که نمیتوان یک ملت را، آن هم به بزرگی و آزادیخواهی ملت شریف ایران، حتی با برچسب ناچسب «ملّی»، «محصور» ساخت.
اولا عجیب است روزنامهای که چند دهه سر بخششهای بی حد و مرز دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی نشسته، حمایت کرده و از مواهب آنها برخوردار شده، به این سادگی و وقاحت از موضع اپوزیسیون، درباره سی سال گذشته قضاوت کند و به جای قبول مسئولیت این دولتها، به راحتی درباره مشکلات فرافکنی کند.
ثانیا گویا غرضورزی جایی برای نویسندگان تحلیلهای وارونه از جنس متن فوق باقی نگذاشته و گرنه طبیعی است که حتی کشورهای همسو با غرب هم درباره مدیریت افکار عمومی خود از خارج مرزها نگران باشند و نظم و نسقی به فعالیتهای مجازی بدهند. چنان که مثلا آلمان همین دیروز، پیامرسان تلگرام را به دلیل نقض قوانین این کشور، بیش از ۵ میلیون دلار جریمه کرد.
ثالثا حق مردم هر کشوری به ویژه ملت مسلمان ماست که از فضای مجازی و ارتباطی قانونمند، سالم، شفاف، پاسخگو و امن برخوردار باشند و جای سوال است که یک فرد در کسوت روحانی چگونه میتواند ضرورت و بداهت این موضوع را به تمسخر بگیرد و خواستار برقراری شبکه ارتباطی غیر پاسخگو و ناامن و لجامگسیخته خارجی باشد؟! آیا مثلا دولت آلمان و بسیاری از دولت های دیگر که فعالیت پیام رسانهها را مشروط به شفافیت و ضابطهمندی و پاسخگو بودن کردهاند، دنبال حصر ملت خود بودهاند؟