علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی گفت: ما فتوایی از مقام معظم رهبری داریم که حفظ شأن این فتوا خیلی مهم است. تنها کسی که این جا می تواند نظر صائب بدهد شخص مقام معظم رهبری است. به نظرمن حرفی که مستند بر یک اجماع نباشد باید درمورد آن مقداری احتیاط کرد. فکر نکنید با شعار دادن، طرف مقابل نگران می شود چون که آن شخص هم اطلاعات دارد. روزنامه های ما را می خواند، شبکه های اجتماعی ما را مرور می کند و افرادی را که از مناظر گوناگون درباره خط و مشی های سیاسی صحبت می کنند را رصد می کند. دیتا ماینینگ می کنند و آن ها هم اطلاعات دارند. لذا اگر کسی صحبتی می کند که حساس است، خواهش بنده در حد یک هموطن این است که هماهنگی لازم را با همه مقامات انجام بدهد و با پشتوانه سخن بگوید.
به گزارش جماران؛ منیبان نوشت: ظلم بزرگ؛ شاید این بهترین عبارتی باشد که در قبال رفتار عده ای تندرو پیرامون برجام و توسعه اتمی ایران در دولت قبل می توان به کار برد. علی اکبر صالحی، وزیر خارجه اسبق و رئیس سازمان انرژی اتمی جزو افرادی است که در زمان ریاستش و چه بعد از آن زیر بدترین تهمت ها و توهین از سوی تندروها قرار گرفت.
بیش از ۱۴ ماه از آغاز به کار دولت سیدابراهیم رئیسی می گذرد و هنوز موضوع برجام به سرانجام نرسیده است. در این میان برخی اختلافات بین آژانس بین المللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران هم ایجاد شده که به نظر می رسد موضوع را بغرنج تر کرده است این درحالیست که در ماجرای مذاکرات منجر به برجام اختلافات به مراتب بیشتر از این بود که با حضور علی اکبرصالحی و همکاران همه اختلافات حل و فصل شد و همکاری های مثبتی بین ایران و آژانس صورت گرفت.
عده ای از حامیان تندرو دولت فعلی، در خفا و علن مدعی هستند در اثر برجام، برنامه اتمی ایران به عقب رانده شد ولی آنچه که بعد از کاهش تعهدات ایران اتفاق افتاد خلاف این را نشان می داد. عده ای دیگر در این وضعیت مذاکرات به دولت پیشنهاد ساخت بمب هسته ای می دهند تا به زعم آنها موضع بازدارندگی ایران تقویت شود.
یک ماه قبل، میهمان دکتر علی اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی بودیم، در مورد همه مسائل مربوط به پرونده اتمی ایران صحبت کردیم و کلیه مسائل را در بوته پرسش قرار دادیم. به دلیل وقایع اخیر کشور و اهمیت این بحث، حالا متن کامل این گفتگو با یکماه تاخیر، امروز و فیلم های مرتبط با آن فردا منتشر می شود.
متن مصاحبه علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، به شرح زیر است:
برای سوال اول سازمان انرژی اتمی را در چه شرایطی تحویل گرفتید؟
من دو بار به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی انتخاب شدم. یک بار در سال 88 و بار دوم در دوره دکتر روحانی که تابستان سال 92 بود. در هر دو بار جای تشکر و قدردانی از پیشینیان خود را دارم. 44 سال از انقلاب می گذرد و در هر حوزه ای هرکس مسئولیتی که برعهده می گیرد در حقیقت وارث اقدامات پیشینیان خود است. قطعا اگر آنها کاری نکرده بودند چیزی به ما نمی رسید. من از صحبت نیوتن استفاده می کنم که می گفت: اگر من درعلم چیزی را فراتر از پیشینیان دیدم به خاطر این است که روی شانه آنها ایستاده بودم لذا افق دورتر را می دیدم. من سازمان انرژی اتمی را بار اول یعنی در سال 1388از مهندس آقازاده و بار دوم در سال 1392 از دکترعباسی تحویل گرفتم. دکتر عباسی حدود دو سال و نیم رئیس سازمان بودند و در حد میسور کار کردند و ما راه پیشینیان را ادامه دادیم. بعد از انقلاب عمده فعالیت های سازمان با کندی مواجه شده بود. آلمان ها دو نیروگاه در بوشهر می ساختند و قرار بود دو نیروگاه نیز در دارخوین اهواز داشته باشیم اما به خاطر جنگ تحمیلی نتوانستیم فعالیتهای معمول را در سازمان ادامه دهیم. بعد از خاتمه جنگ حرکت شتاب داری شروع شد. از دکتر امراللهی تشکر می کنم چون زیربنای اولیه فعالیت غنی سازی و آب سنگین در زمان او کلید خورد و توفیق نداشت که آنها را به سرانجام برساند. اخلاف او این مسیر را ادامه دادند.
وقتی که برای بار دوم به عنوان رئیس سازمان منصوب شدم در ادامه فعالیت هایی که قبل از ریاست جمهوری دکتر روحانی از طریق وزارت امور خارجه شده بود (تحت عنوان مذاکرات محرمانه در عمان)، با توضیحاتی که به ایشان از جلسات محرمانه ای که با آمریکایی ها در عمان داشتیم داده شد در نهایت تصمیم گرفتند که این راه را ادامه بدهند. یعنی مجوز، زمان ما گرفته شد که وزارت خارجه بودیم و از حضرت آقا مجوز گرفته بودیم و سپس زمان آقای دکتر روحانی این راه ادامه یافت با این تفاوت که زمان دکتر احمدی نژاد ما دو راه داشتیم یکی راه 5+1 و دیگری راه عمان.
در مذاکرات 5+1 دکتر جلیلی مسئول بود اما درخصوص مذاکرات عمان وزارت امور خارجه مسئول بود. دوستانمان دکتر خاجی که هم اکنون معاون جناب دکتر امیرعبداللهیان است به اضافه دکتر بهاروند، دکتر نجفی و دکتر زبیب مسئول مذاکره محرمانه با آمریکاییها در عمان بودند.
وقتی گزارش را خدمت دکتر روحانی ارائه دادیم به گونه دیگری عمل کردند و این دو ترک ( track) را یکی کردند. یعنی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مسئولیت مذاکره با 5+1 را گرفتند و به وزارت خارجه دادند یعنی به دکتر ظریف وزیر خارجه واگذار کردند که در نهایت منجر به توافق برجام شد.
دقیقا شما از چه زمانی وارد روند مذاکرات شدید؟
ابتدای کار که دکتر روحانی تصمیم گرفتند این دو ترک (track) را در یک مسیر قرار دهند کمیته ای تشکیل دادند متشکل ازتعدادی از افراد مسئول کشورکه ضرورتی ندارد نام ببریم و این کمیته مذاکرات را راهبری می کرد. بنده در یک سال اول در کمیته حضور نداشتم هرچند مذاکرات ابعاد فنی زیادی داشت اما تشخیص جناب دکتر روحانی بود و ما به آن احترام گذاشتیم. یک سال گذشت و من به این کمیته دعوت شدم و متعجب بودم که چرا دعوت شدم. البته از یک نظر خوشحال بودم که در این کمیته نیستم زیرا مسئولیت زیادی بر دوش نداشتم و از آن طرف چون مسائل فنی بود نمی شد به مردم بگوییم که اینگونه امور به ما مربوط نمی شد. توجیه آن در افکار عمومی مشکل بود در هر صورت رئیس تصمیم می گیرد. این را در مصاحبه های اخیر هم گفتم که در آن جلسه دکتر ظریف گزارشی را با ناراحتی ارائه دادند و گفتند که می خواهند استعفا بدهند. به دلایل گوناگون خواهان ادامه کار نبودند. آن جا بود که آقای دکتر لاریجانی گفتند که بنده هم در مذاکرات حضور پیدا کنم من هم گفتم یک سال است که هیچ کاره ام چطور شد که یاد بنده افتادید؟ بنده این کار را نمی کنم و ضعیف ترین حلقه زنجیره هستم و اگر اتفاقی در مذاکرات بیفتد این من هستم که له می شوم لذا شما خودتان ادامه بدهید.
بعد آقای دکتر ولایتی هم این توصیه را فرمودند و من استنکاف کردم و گفتم بعد از یک سال شما به یاد من افتادید چرا من؟ بروید سراغ عزیز دیگری که هم رئیس سازمان شود و هم در مذاکرات حضور داشته باشد. برای بار دوم دکتر لاریجانی اصرار کردند و احساس کردم بیش از این استنکاف زیبنده نیست و سه شرط گذاشتم. اول اینکه از معاونت استعفا بدهم و به عنوان مشاور فنی دکتر ظریف حضور داشته باشم. همچنین گفتم، حاضر نیستم به عنوان معاون رییس جمهور با کارشناسان فنی آمریکایی مذاکره کنم چون این در شان نظام جمهوری اسلامی نیست که یک مقام سیاسی با کارشناسان فنی صحبت کند. گفتم اگر قرار به استعفا باشد امروز استعفا می دهم و به من حکم مشاور فنی بدهید. یا این که کارشناسان آمریکایی به ایران بیایند و من اینجا با آنها مذاکره کنم یا اینکه همتای من بیاید. همچنین اعلام کردم من با کری مذاکره نمی کنم زیرا او فنی نیست و این یک سال هم نمی دانم دوستان چگونه مذاکره کردند. در نهایت پیشنهاد سوم مورد تایید قرار گرفت. با دکتر عراقچی تماس گرفتند که او با همتای خود یعنی خانم شرمن تماس بگیرد و موضوع را مطرح کند و بگوید بنده در مذاکرات حضور پیدا می کنم. آمریکایی ها بعد از چند ساعت یا بعد از یک روز پاسخ دادند و خیلی هم استقبال کردند. دکتر مونیز آمد و در نهایت من از یک سال دوم مذاکرات حضور پیدا کردم که مسئولیت ابعاد فنی با من بود. مسئولیت ابعاد حقوقی و سیاسی با دکتر ظریف بود و برای تلفیق مسائل فنی و حقوقی هر از چند گاهی دور هم جمع می شدیم و هماهنگیهای لازم را می کردیم که در نهایت منجر به توافق برجام شد. من در بعد فنی همه مسئولیت ها را می پذیرم و الان خوشحالم که دیگر نیازی نیست کار گذشته را توجیه کنم. در آن زمان مسئولیت در سازمان انرژی اتمی استخوان در گلو بود. آدم نمی توانست حرف بزند و نمی توانست انتقادها را پاسخ دهد و خیلی شرایط سختی بود آن هم در حین مذاکره، شما هر چه میگفتید یا بیشتر شرح میدادید در نهایت در جهت خواسته و منافع طرف تمام می شد.
شناخت شما و مونیز چقدر به روند مذاکرات کمک کرد؟
دکتر مونیز شخصی فنی بود و ما مسائل فنی را می فهمیدیم.
فکر می کنید اگر مونیز نبود نمی توانستید در بحث های فنی به جمع بندی برسید؟
بله نمی شد. من هم تعجب می کردم چون محوربحث ها فنی بود. شما اگر برجام را بخوانید باید یک اشراف نسبی در بُعد فنی داشته باشید. اگر خدای نکرده برجام بدون حضور مسئولین سازمان انرژی اتمی از نظر فنی به سرانجام می رسید، درست است که برخی کارشناسان بودند اما کارشناسان به تنهایی نمی توانند کار مطلوب را انجام بدهند و در نهایت به مشکل برمی خوردیم و اگر اشکالی پیش می آمد می گفتند ما از سازمان پرسیدیم و در نهایت قضیه لوث می شد. ما مذاکره کردیم و با قدرت هم مذاکره کردیم. کار خدا بود. «العبد یدبر والله یقدر».
تقدیرالهی این بود که این اتفاق بیفتد. هر کس کاری انجام می دهد باید مسئولیت آن را هم بپذیرد. آن زمان در مجلس نمی توانستم همه مسائل را بازگو کنم.
قانون اخیر راهبردی مجلس جای تقدیر و تشکر دارد زیرا حقانیت سازمان انرژی اتمی را نشان داد که سازمان در چه مظلومیتی قرار داشت. چقدر انتقاد می کردند و می گفتند فعالیتهای سازمان متوقف شده و فاتحه آن را خواندند و نابود شده ...
برخی از شخصیت های بزرگ که من تعجب می کنم شخصیت های محترمی هم هستند آن قدر احساساتی شده بودند که از واژگان نادرست استفاده می کردند. مثلاً یکی از شخصیت های بزرگ فرمودند که سانتریفیوژها را در سازمان با لگد جمع کردند. گفتم حالا چرا با لگد! حداقل می گفتید برداشتند اما درست برنداشتند. برای اینکه اعتراض خودشان را نشان دهند از هر واژگان و حرف نادرستی استفاده می کردند که به حیثیت سازمان انرژی اتمی ضربه بزنند. آن زمان ما زیاد نمی توانستیم کاری کنیم مثلاً با فتوشاپ نشان دادند که در چاله راکتور اراک بتون ریخته شده.
اوایل نمی توانستیم چیزی بگوییم و بعد از مدتی حدود 40 خبرنگار از چاله بازدید کردند. مجبور شدیم که بگوییم در چند لوله بتن ریخته بودیم که البته مشابه این لوله ها را هم داشتیم. انقدر افکار را مشوش کرده بودند که من در نهایت گفتم یک سری لوله به قطر حدود ۸ سانت و ارتفاع حدود چند متر را سیمان ریخته بودیم ولی مشابه این لوله ها را داشتیم یعنی اگر می خواستیم برگردیم، لوله ها را جایگزین می کردیم ولی از ابتدا نمی توانستم بگویم از این لوله ها داریم. چه داستانی به وجود آمد طوری راکتور اراک را مسئله کردند گویی راکتوری بوده که کار می کرد و ما آن را متوقف و خراب کردیم و بتون ریختیم در صورتی که تأسیسات در حال ساخت بود.
آن زمان فعالیت در سازمان استخوان در گلو بود و ما نمی خواستیم به افکار عمومی خیلی ورود پیدا کنیم و دوستان هم فرصت طلبانه می تاختند. گفته می شد ۱۰۰ فعالیت هستهای نابود شد تا اینکه قانون مجلس آمد. البته بعدا آقایان گفتند که ما نمی دانستیم این همه ظرفیت به سازمان اضافه شده است همین برای ما جای شکر الهی دارد. الحمدالله خود عزیزانی که این همه اعتراض می کردند و ناجوانمردانه هم اعتراض می کردند و البته برخی از روی خیرخواهی این کار را می کردند این حرف را زدند چون واقعا تخصصی نداشتند. اگر به من هم به عنوان یک شهروند ایرانی می گفتند که فعالیت سازمان را متوقف و یا کند کردند یا از بین بردند ناراحت می شدم. از طرفی می گفتیم اینگونه نیست و حتی در مجلس قسم خوردم و می گفتند چرا قسم می خوری!
اگر فاتحه این صنعت خوانده شده بود چگونه می توانستیم فلز اورانیوم تولید کنیم. قرار بود ما تا ۱۵ سال بر روی فلز اورانیوم تحقیقات نکنیم تولید بحث دیگری است. چگونه شد که فلز اورانیوم تولید کردیم، چطور ۶۰ درصد تولید کردیم و به فوریت ۲۰درصد تولید کردیم. قانون گفته بود ۱۲۰ کیلو در یک سال تولید کنید، ما در یک سال ۴۵۰ کیلو تولید کردیم این ظرفیت کجا بود؟ چگونه شد که قانون گفته بود در یک سال هزار سانتریفیوژ پیشرفته آی آر ۶ بسازید در صورتی که بر اساس برجام ما تا سال هشتم یا دهم باید حدود ۸۰ سانتریفیوژ آی ار۶ داشته باشیم. اینها همه ظرفیتسازی شده بود و وجود نداشت.
اگر شما بخواهید هزار سانتریفیوژ بسازید مواد اولیه، تحقیقات و توسعه می خواهد. البته قبلا نمونه هایی ساخته شده بود اما هنوز تمام تست های لازم بر آن انجام نگرفته بود. در حال ساخت دو نیروگاه جدید هستیم. بیمارستان فوق تخصصی می سازیم و پروژه تترا را که یک پروژه بزرگ رادیو دارویی است در حال ساخت داریم. ببینید در مجتمع ساغند چه خبر است؟ قبلا چه بود و الان چه شده است.
ما متوسط تولید اورانیوم در سال را به 40 تن رساندیم که البته قراربود که امسال به 50 تن برسد انشاالله امسال دوستان بتوانند ۵۰ تن را تولید کنند.
به یک باره تولید اورانیوم ما ده برابر شد. از کجا آمد؟ چگونه شد؟ این اقدامات با آرزو درست نمی شود؟ اینها کار، امکانات، بودجه و فعالیت می خواهد. وقتی پنج تن تولید را به ۴۰ تن برسانید چقدر سرمایه گذاری و تجهیزات و برنامه ریزی می خواهد؟
اینکه یک کارشناس متهم شود که با لگد همه سانتریفیوژها را کنار زده پذیرش آن سخت است
به طرح مجلس اشاره کردید یک سری اعتقاد دارند که شما موافق طرح مجلس بودید البته آقای روحانی موافق نبودند زیرا دست تیم مذاکره کننده را برای ادامه مذاکرات بست؟ شما جزو موافقین طرح مجلس بودید؟
مجلس اختیار خودش را دارد. ما سه قوه داریم. منظور شما موافق از چه نظر؟
من خودم مصاحبه کردم و ایراد گرفتم. اعلام کردم شما قانون گذاشتید اما برای آن بودجه تعیین نکردید. گفتید ۶۰ درصد و ۲۰ درصد و هزار سانتریفیوژ بسازیم اما نگفتند با چه امکاناتی؟
مجلسی ها به من ایراد گرفتند ولی این قانون سازمان را از مظلومیت بیرون درآورد. اگر قانون مجلس نبود ما نمی توانستم فلز اورانیوم تولید و ۶۰ درصد را پیاده سازی کنیم. این قانون بود که این فرصت را به سازمان انرژی اتمی داد که ظرفیت های نهفته خود و ظرفیتهایی که در چند سالی که مذاکرات می شد ساخته بود آنها را به بروز و ظهور برساند. من از این منظر گفتم والا بله قانون نواقص خود را داشت. بودجه آن را در نظر نگرفته بودند. هرچند ما به زحمت بودجه مورد نیاز را تامین کردیم. دوستان از نظر سیاسی و حقوقی مخالف قانون بودند و می گفتند این قانون برای ما یک چالش بین المللی، سیاسی و حقوقی است و این یک بحث جداگانه است. لذا اگر دوستان مخالفتی داشتند و جناب آقای دکتر روحانی و دکترظریف مخالفتی داشتند از منظر حقوقی و سیاسی بود و نه از نظر فنی.
از نظر فنی، قانون به نفع سازمان شد. در سازمان انرژی اتمی حدود 20 هزار نفر کار می کنند و اغلب کارشناسان خبره ای هستند و با این اظهارات خستگی به تن آنها مانده بود. آنها می دانستند که سازمان چه می کند اما از بیرون چیزهای دیگری می گفتند. فردی که در نطنز کار می کند، کارشناس و دلسوز است و در شرایط سخت کار می کند. این فرد زیرزمین کار می کند اینکه متهم شود که با لگد همه سانتریفیوژها را کنار زده پذیرش آن سخت است البته حرفی هم نمی توانستند بزنند.
خیلی از بزرگواران که مسئولیتی داشتند به خصوص روحانیت محترم و ائمه محترم جمعه وقتی آمدند و دستاوردهای سازمان را از نزدیک دیدند، حلالیت می طلبیدند. ما با ستاد نماز جمعه هماهنگی کردیم تا برای بازدید تشریف بیاورند. گروه گروه می آمدند و می دیدند و بعد که می دیدند برخلاف چیزی است که به سمع آنها رسیده، اینجاست که می گویند «شنیدن کی بُود مانند دیدن» حلالیت می طلبیدند.
فرض کنید صنعت هستهای مرده بود پس چرا طرف مقابل به دنبال احیا برجام است؟
الان هم معتقد هستید که بعد فنی قانون مجلس دست تیم مذاکره کننده را نبست؟
اگر بعد فنی نبود؛ اگر قدرت فنی و ظرفیت فنی ما نبود آیا می توانستیم در مقابل آمریکا قدرت نمایی کنیم؟
بعد فنی، این ظرفیت را ایجاد کرد تا در بحث مذاکرات دست بالاتر را داشته باشیم. طرف مقابل نگران ظرفیت ایجاد شده و تجربه اندوزی ما است. ما سوخت پایه فلزی تولید کردیم که در راکتور تهران بار گذاری شده تا تاب آوری آن اندازه گیری شود. این قدرت نمایی ایران را می رساند و ظرفیتی ایجاد کرد تا ایران دست بالا را در مذاکره داشته باشد.
اگر فناوری هستهای ما نابود شده بود و فاتحه اش را خوانده بودند که طرف مقابل نگران نمی شد و تحریمها را ادامه میداد و ما هم کاری نداشتیم تا انجام بدهیم. آنها می گویند زمان گریز ایران از یک سال به چند هفته رسیده است البته من این حرف ها را قبول ندارم و بحث جداگانه ای است. وزیر خارجه آمریکا گفته بود صنعت هسته ای ایران مثل اسب سرکشی است که می تازد و با سرعت جلو می رود و ما باید کاری کنیم. این یک عنصر ایجاد قدرت، توانمندی و ظرفیت در برابر زیادهخواهی طرف مقابل است برای همین نگران هستند. فرض کنید این ظرفیت را در هسته ای نداشتیم و طبق گفته دوستان منتقد، صنعت هسته ای مرده بود پس چرا طرف مقابل به دنبال احیا برجام است؟
سلسله مراتب جلو آمدیم تا اینکه ترامپ از برجام خارج شد. پیشنهاد اولیه را چه کسی برای اقدام متقابل (کاهش تعهدات برجامی) مطرح کرد؟
سال اول وقتی ترامپ از برجام خارج شد ایران واقعاً صبوری کرد و گفت ما از برجام خارج نمی شویم با این امید که آنها سر عقل بیایند و برگردند. اما یک سال گذشت و دیدیم که واقعاً دولت آمریکا سرعقل که نیامد، لجاجت بیشتری هم می کند و فشار بیشتری می آورد و حوزه تحریم ها را توسعه میدهد و در ادامه رجزخوانی بیشتری می کند. یعنی برخلاف تصوری که اگر یک سال صبر کنیم ممکن است سر عقل بیایند و خودشان برگردند بدون اینکه بخواهیم مسائل را پیچیده تر کنیم، در ابعاد مختلف سیاسی و حقوقی و فنی، مشاهده شد که اینها بدتر عمل کردند و شاید عدم اقدام متقابل ایران را نقطه ضعف تلقی کردند.
بعد از یک سال در دولت صحبت هایی شد. بنده اعتقاد داشتم ظرفیتسازی هایی را که انجام داده ایم و آن زمان دوستان دولت هم نمی دانستند، به رخ بکشیم. یعنی خیلی از مسائل را به جناب آقای رئیس جمهور نه این که نخواهیم بگوییم، گفتیم ضرورتی ندارد که مکتوب کنیم و بهتر است مکتوم بماند تا بخواهد منتشر شود مثل ظرفیت تولید فلز اورانیوم که هیچکس نمی دانست فقط رئیس سازمان می دانست و متخصصینی که مسئول این کار بودند. ما آن زمان بر روی فلز اورانیوم کار نمی کردیم چون تعهد داده بودیم که بر روی فلز اورانیوم کار نکنیم و نمی خواستیم خلاف تعهدات برجام عمل کنیم. توصیه موکد حضرت آقا است که جمهوری اسلامی یا تعهد ندهد یا اگر داد پایبند به تعهد بماند. ما تعهد داده بودیم که بر روی فلز اورانیوم کار نکنیم اما به این مفهوم نبود که بر روی فلزهای مشابه کار نکنیم. ما بیرون از سازمان کار کردیم البته بر روی اورانیوم کار نکردیم و روی فلزهای دیگر کار و راه را باز کردیم. این یک هوشمندی بود که به خرج داده شد و به نتیجه رسید و توانست یک منشاء قدرت نمایی علمی و فنی برای کشور باشد. وقتی دیدیم این امکانات را داریم، بنده در دولت مطرح کردم که بهتر است در مقابل تصمیمات ترامپ که هر دفعه یک تصمیم می گیرد ما هم یک قدمی برداریم تا او متوجه شود که دست ما خالی نیست.
مانند طنابی که او می کشد و ما سر دیگر طناب را گرفته ایم اما نمی کشیم او ما را می برد. گفتیم شروع کنیم تا بفهمد این طناب سر دیگری هم دارد. در دولت موافقت نشد. من یک بار ۲۰ درصد را در دولت مطرح کردم دوستان موافقت نکردند و گفتند امر بسیار خطرناکی است و حتی ممکن است منجر به شرایط بسیار بغرنج حتی در حد تقابل شود. عقیده من این بود که چنین اتفاقی نمی افتد بالاخره ما هم تحلیلی از دنیا در حد خودمان داریم و می فهمیم که به خاطر ۲۰ درصد مسائل آنقدر بغرنج نمی شود که منجر به تقابل شود. در نهایت مورد قبول واقع نشد و کل دولت علیه من مخالفت کردند. این گذشت تا در شورای عالی امنیت ملی بار دیگر این موضوع را مطرح کردم که اگر ما کاری نکنیم او پیوسته جلو میآید و این درست نیست. طبق تفاهم نامه برجام اختیار داریم (هنوز قانون مجلس نیامده بود) بنابراین اجازه را بدهید تا قدرت نمایی کنیم. گفتیم بگذارید دولت قدرت نمایی کند و طرف بداند که دستمان خالی نیست و باز هم مخالفت شد. البته در شورای عالی امنیت ملی خیلی ها موافق بودند ولی اجماع حاصل نشد تا اینکه مجلس وارد شد و این مسئله را به دست گرفت. ای کاش دولت این کار را می کرد چون اهرم دست خودش بود اینکه چه زمانی اهرم را شل یا سفت کند؛ اختیار مجلس که دست دولت نیست. متاسفانه دوستان در دولت موافقت نکردند و در نهایت همه چیز از دستمان خارج شد. نظراتی مطرح است که اگر این قانون نبود اینگونه می شد یا آنگونه می شد که گمانه زنی است و قطعی نمی شود گفت. ترامپ آدمی نبود که با عقلانیت مسائل را جلو ببرد. او آدم احساسی، عاطفی، شلوغ کن و شومن بود. متواضعانه عرض می کنم شاید من هم اشتباه کنم ولی دولت با انفعال خود این اهرم مدیریتی مذاکره را ناخواسته به مجلس واگذار کرد.
بحث خروج از ان پی تی هیچ وقت در دولت مطرح نشد؟ چون شنیدیم دکتر ظریف موافق خروج از ان پی تی بود؟
هیچ وقت بحث خروج از ان پی تی بطور جدی مطرح نشد. بله عده ای از دوستان نظر موافق داشتند که خروج از ان پی تی انجام شود ولی نظر شخصی بنده این است که شما شمشیر را زمانی بلند کنید که بدانید قدرت به کارگیری آن را هم دارید. وقتی شمشیر را بلند کنیم اما قدرت به کارگیری نداشته باشیم و طرف مقابل آن را نقطه ضعف تلقی کند این درست نیست. خروج از ان پی تی یک تهدید است؛ شما زمانی این تهدید را مطرح می کنید که واقعاً یک اجماع داخلی بر روی آن باشد و همچنین قابلیت پیاده سازی هم داشته باشد. این درست نیست که شخصیتی یا مسئولی این را به عنوان آرزو و نظر مطرح کند ضمن اینکه با مطرح کردن آن از نظر فکری، ممکن است آشفتگی ایجاد کند و یک عده سوء استفاده کنند، بعد هم معلوم نیست قابلیت پیاده سازی داشته باشد یا خیر. زیرا اجماع داخلی ندارد و در شورای عالی امنیت ملی هم تصویب نشده است. زمانیکه شما مصوبات لازم را می گیرید، اختیار و اعلام آن با دولت است و پشتوانه دارد. دراین صورت بحث دیگری است و آن زمان است که اگر دولت می گوید من از ان پی تی خارج می شوم یک معنا و مفهوم پیدا می کند اما اظهارات شعارگونه جز سلبیات هیچ ایجابیاتی ایجاد نمی کند. طرف مقابل باهوش است و می فهمد و این گونه نیست که هیچ اطلاعاتی نداشته باشد. این طور نیست که ما تهدید تو خالی کنیم و او هم مطلع نباشد. شخصا اعتقاد دارم آدم تهدید را زمانی مطرح می کند که واقعاً از پشتوانه لازم برخوردار باشد در غیر این صورت بهتر است تهدید نکند. از بعد سیاسی می گویم و این تجربه سیاسی من است. البته حُکما هم همین را می گویند «چو شمشیر پیکار برداشتی نگهدار پنهان ره آشتی»
یعنی شمشیر را زمانی از غلاف بیرون می آورم که بتوانم شمشیر را فرود بیاورم اگر جز این باشد درست نیست. فرض کنید من این توانایی را دارم، اجماع روی خروج از ان پی تی هم شده و من دولت هم اختیارات لازم را دارم آن زمان هم اگر شمشیر را بر میدارم باید راه اشتی را هم نگه دارم البته با همه ملاحظاتی که پشتوانه تصمیمات داخلی را دارد. اینجا باز هم سعدی می گوید حواست باشد راه آشتی را نبندی. تهدید کن اما تهدید، تهدید حقیقی باشد و توخالی نباشد.
در بحث پادمانی با آژانس مشکل داریم و گروسی هم با اسرائیل هم صدایی می کند. آیا مشکلات ما در این برهه با آژانس حل شدنی است یا اینکه وضعیت برای ما سخت تر می شود؟ اگر شما در سازمان انرژی اتمی مسئولیت داشتید چه راهکاری را پیشنهاد می دادید تا سطح اختلافات کاهش یابد؟
این سوال شما ابعاد گوناگون دارد که برخی از آنها را نمی توانم باز کنم. آژانس خارج از انصاف و عدالت عمل می کند. ما در چهارچوب پادمان با آژانس همکاری می کنیم و پادمان را به هم نزدیم و این تعهد ما است. طبق تعهدات پادمانی با آژانس همکاری داریم آن قسمتی که متوقف شده در چهارچوب برجام است که حق ماست. همانگونه که غنی سازی ۶۰ درصد را شروع کردیم قرار نبود بالای 3.67 درصد غنی سازی کنیم ولی الان ۶۰ درصد هم غنی سازی می کنیم. در برجام متعهد شده بودیم سقف غنی سازی را برای ۱۵ سال در 3.67 حفظ کنیم اما الان ۶۰ درصد تولید می کنیم برای این که برجام به هم خورد و انها زیر تعهداتشان زدند. ما حق داریم طبق مواد ۳۶ و ۳۷ واکنش نشان بدهیم. من نقدی که به آژانس دارم این است که مسئله را به گونهای مطرح می کند که گویی ایران در چهارچوب توافق پادمانی عمل نمی کند یعنی اینگونه مسئله را القا می کند در صورتی که ایران در چهارچوب پادمان عمل می کند و فقط در چهارچوب آن چیزی که در برجام دیده شده بود یعنی بازرسیهای فراپادمانی متوقف شده است. ما می گوییم شما به برجام برگردید ایران هم برمی گردد.
در بُعد دوم قضیه، در مسائل بین المللی قواعد بین المللی و معاهدات و توافقنامه ها و دشمنی ها و اختلاف نظرها جای خود اما شیوه برقراری روابط هم می تواند مقداری کار را آسان کند. مثل چرخ دنده هایی که با هم درگیر هستند و اگر روغن کاری نشوند در لحظه اول خُرد می شوند. شیوه برقراری روابط با طرف مقابل مثل روغن کاری همان چرخ دنده ها است. فکر می کنم مقداری در برقراری روابط باید جدیتر کار کنیم. گروسی شماره تلفن من را داشت و هر از گاهی زنگ میزد و با هم شوخی می کردیم. یک بار یادم میآید که لب دریا نشسته بودم و کتاب می خواندم که گروسی زنگ زد به شوخی گفتم: تو هم بیکاری هر بارکه برای استراحت آمدم تو زنگ زدی من الان حوصله ندارم. اینها مسائل را تنها تلطیف می کند اما اینکه تصور شود راهکار است، ساده اندیشی است. مثل روغن چرخ دنده است و آنها از برخی مسائل که مته به خشخاش می گذارند کوتاه می آیند. مثل تفاهمی که با گروسی کردیم و سه ماه وقت گرفتیم که خیلی سر و صدا کرد این تفاهم از روی روابط به وجود آمد و نگذاشتیم به مقابله برسد. نشستیم و منطقی حرف زدیم و گفت و گو کردیم. حتی تا لحظه آخر که گروسی می خواست سوار هواپیما شود هنوز نکته ای بود که حل نکرده بودیم که خوشبختانه وقتی به وین رسید مسئله حل شد و هر دو طرف بطور همزمان توافق را اعلام کردیم. لذا اعتقاد من این است بایستی مقداری روابط خود را توسعه و تعمیق بدهیم و صحبت ها را از طریق رسانه ها انجام ندهیم. فقط با هم رسمی صحبت نکنیم. ما گرفتار یکدیگر هستیم و با هم مشکل داریم و اگر خیلی رسمی این مشکلات را مطرح کنیم اوضاع بدترو انبوه تر می شود. دیپلماسی یعنی همین، باید از طریق شیوه مذاکره و برقراری روابط و استدلال مقداری اختلافات را تخفیف داد البته این حل کردن نهایی نیست ولی تخفیف بگیریم و زمان بخریم و نگذاریم او تندش کند و در مقابل ما هم تندش کنیم.
اسرائیل ادعاهایی درباره دستیابی به اطلاعات ایران در حوزه هسته ای مطرح می کند. شما به عنوان فردی که در سازمان انرژی اتمی سمت داشتید چه میزان اسرائیل توانایی دسترسی به اطلاعات ایران را دارد؟
هر حکومتی در جهان یکی از شیوه های عملش این است که اطلاعات لازم را از مجموعه کشورهای اطراف خود و کشورهای دور دست داشته باشد والا چگونه می خواهد حکومت کند؟ اقتضای حکمرانی، داشتن اطلاعات در هر زمینه است. در زمینه های علمی اگر بخواهیم کار کنیم یا روی مسائل آب و هوا، باید اطلاعات یک هفته پیش رو را داشته باشیم که مثلا فردا باران می آید یا نمی آید تا اقدام کرده و به مردم و کشاورزان گزارش بدهیم پس اطلاعات مهم است. برای مثال می گویم دو لشکر در مقابل هم هستند و من هم فرمانده یک لشکر، می خواهم تصمیم بگیرم که در برابر دشمن چه کنم؟ حمله کنم یا نکنم؟ من اگر اطلاعات از لشکر مقابل نداشته باشم تصمیمی نمی توانم بگیرم. پس باید بدانم عده و عدُه لشکر مقابل من چقدر است؟ لذا کسب اطلاعات، یکی از ویژگی های هر نظامی است نظام به حق یا باطل. رژیم اشغالگر قدس برای کسب اطلاعات خیلی سرمایه گذاری و فعالیت می کند و این روشن است. ما هم باید متقابلا در مقابل این حرکت بتوانیم یک خط دفاعی ایجاد کنیم. این ها چگونه ورود پیدا می کنند؟ یکی از روش ها جذب نیروی انسانی است. افراد را می بینند و اغواگری می کنند به یکی پول می دهند و به یکی قول ادامه تحصیل میدهند به هرکسی چیزی می گویند. فقط خاص سازمان انرژی اتمی نیست، در وزارت دفاع یا وزارتخانه های حساس هم این کار را می کنند. همه جای دنیا این کار را می کنند چین با آمریکا، آمریکا با روسیه، اروپا با امریکا، اسرائیل با آمریکا.
در زمان اوباما یک جاسوس اسرائیلی را گرفتند که به ۱۵ سال حبس محکوم شد. اینگونه نیست که راحت بخوابیم و بگوییم کسی جرات نمی کند. ما باید همیشه خط دفاعی خودمان را در مقابل کسب اطلاعات طرف مقابل داشته باشیم حالا اعم از رژیم صهیونیستی یا دیگران. این حق هر ملتی است که از کشورش در بعد اطلاعاتی صیانت کند اما کار آسانی نیست. کشور ایران کشور بزرگی است و تقریبا 1 میلیون و ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع است و ۱۵ همسایه دارد. کمتر کشوری در دنیا این تعداد همسایه دارد. لذا صیانت اطلاعاتی برای کشوری مثل ایران سخت است.
در مقابل، رژیم صهیونیستی به اندازه یک استان کوچک ماست. یک طرف آن دریا است و خیلی راحت تر می شود آن جا را از نظر نفوذ اطلاعاتی مدیریت کرد. انها از راه نیروی انسانی، خرابکاری در تجهیزات و شیوه های دیگر اقدام می کنند. یکی دو تا از خرابکاری های اخیر کار نیروی انسانی بود و اتفاقا نیروی انسانی ای بودند که شاید هیچ وقت خارج که نرفته بودند هیچ، بلکه از منطقه خود هم به زحمت بیرون رفته بودند چه برسد به خارج. یعنی در شهر خودشان بودند و دو تابعیتی هم نبودند؛ بنده خدا دوتابعیتی ها خیلی تحت فشار قرار دارند.
خود سازمان انرژی اتمی نمی تواند متکفل باشد. ما حراست داریم که نماینده وزارت اطلاعات است و باید از نیروی انسانی صیانت شود.
یکی خرابکاری تجهیزات است. شما انواع پمپ ها، شیرهای خلأ و تجهیزات مختلف برقی به صورت انبوه می خرید طرف مقابل، آنها را رصد کرده و در ادامه خرابکاری می کند. خوشبختانه توانستیم یک نمایشگاه خرابکاری صنعتی در سازمان انرژی اتمی برای چند سال به صورت دائم دایر کنیم و از وزارتخانه های مختلف برای بازدید می آمدند. برای کارشناسان دوره گذاشتیم و بعد برای کارمندان سازمان و پرسنل سازمان دوره های آشنایی با نفوذ انسانی و خرابکاری صنعتی نیز گذاشتیم. آزمایشگاه های مختلف ایجاد کردیم و تجهیزاتی که می خریدیم را به صورت رندوم چک می کردیم و تجهیزات خریداری شده را زود به کار نمی گرفتیم و در آزمایشگاه ها تست می کردیم.
علم ما بسیار بالا رفته است. جالب است که آمریکاییها به اسرائیلی ها گفته اند زیاد در ایران خرابکاری نکنید چون هر کاری می کنید قوی تر می شوند. وقتی خرابکاری در نطنز انجام دادند گفتند تا یکسال غنیسازی شان متوقف می شود اما یک لحظه غنیسازی ما متوقف نشد. این ها خیلی متحیر شدند و در عرض چند هفته دوباره همه چیزهایی که آسیب دیده بود برگشت. قدرت، توان، ظرفیت علمی و فنی سازمان انرژی اتمی بازدارندگی ایجاد کرد بنابراین دیدند که فایدهای ندارد. زدند و دیدند قوی تر شدیم. وقتی برای بار دوم زدند ما زیرکوه رفتیم و الان زیر کوه امکانات عظیمی در حال ساخت داریم که فردو را می توانیم داخل آن ببریم فردو در برابر آن چیزی نیست. این اقدامات، توان جمهوری اسلامی و سازمان انرژی اتمی را نشان می دهد که به سرعت جلو می رود و خیلی از این بابت نگرانند ولی خودشان مقصرند. با این خرابکاری ها آسیب رساندند اما طوری نبود که می خواستند. دنبال این بودند که نیروی انسانی را نگران کنند که کسی به سازمان نیاید ولی اینگونه نشد و بیشتر آمدند و صنعت هستهای هیچ وقت متوقف نشد.
ما جلوی خرابکاری تجهیزاتی را هم گرفتیم و آزمایشگاه های متعدد درست کردیم، مهندسین دوره های مختلف دیدند و می توانند خرابکاری تجهیزات را تشخیص بدهند که خودش برای ما تبدیل به یک صنعت و فناوری شد. بخش آخر نرم افزاری بود مثل استاکسنت. یک ویروس هک کننده می فرستند و این ویروس اختلال ایجاد می کند. مثلا یک موتور سه فاز راست گرد است، یک دفعه چپ گرد می شود یا دستورات خاص می دهد یا منطق پی ال سی را به هم می ریزد، استاکس نت را درست کرده بودند اما خدا به آقای تقی پور، وزیر مخابرات وقت عمر بدهد زمانی که وزیر مخابرات بودند و زمانی که ما بار اول سازمان انرژی اتمی بودیم، هنوز در سازمان استاکس نت نیآمده بود که او در دولت گزارش داد. این ویروس را برای سازمان درست کرده بودند اما به یک سری از صنایع پتروشیمی رفته بود. او در دولت گزارشی داد که مراقب باشید که چنین ویروسی آمده که می تواند به صنایع آسیب برساند. یادم می اید که آن زمان نمیدانستم چطور بنویسم استاکس نت. به بچه ها گفتم همچین ویروسی است و خوشبختانه جالب بود وزارت مخابرات ما زود مطلع شد و به ما اطلاع داد تا بچه ها آماده شوند هرچند این ویروس مقداری آسیب رسانده بود اما آن آسیبی که آنها انتظار داشتند نشد. نسبت به چیزی که آنها انتظار داشتند آسیب چندانی به ما نرسید و دوباره از همین قضیه کلی چیز یاد گرفتیم. اینکه چگونه مصون سازی کنیم؟ چگونه با ویروس های این گونه مقابله کنیم؟ علم، فهم، درک و تجربه ما در این زمینه یک دفعه به صورت نمایی بالا رفت.
البته نمی توان همه منافذ را بست. ابعاد سازمان وسیع است لذا تا جایی که میسر بود توانستیم صیانت لازم برای سازمان ایجاد کنیم. دشمن کارش را می کند و هیچ وقت متوقف نخواهد شد ولی ما همیشه باید آماده و به هوش باشیم. دیدند که اقدامات در حوزه های نیروی انسانی، تجهیزات و خرابکاری نرم افزاری جواب نمی دهد، با پهبادهای کوادکوپتر خاص و نیمه شب به بزرگراه کرج آمدند وقتی که همه خواب بودند این تجهیزات را از داخل ماشینی که تعبیه کرده بودند درآورده و از راه دور به حرکت درآوردند و بر روی سایت ما رفته بودند تا آسیب برسانند که در آن جا هم الحمدلله موفق نشدند. من می گویم موفق نشدند منظورم نسبت به آن هدفی است که داشتند. ما از قبل هم پیش بینی کرده بودیم یعنی می خواستند فعالیت ما را نابود کنند اما فعالیت ما متوقف نشد و بازسازی سریعاً صورت گرفت.
مسئولیت حفاظت از تاسیسات هسته ای فقط مربوط به سازمان نیست؟
بله، سازمان که توپ و تانک ندارد. مثلا در بوشهر ارتش و سپاه و در بُعد انسانی هم وزارت اطلاعات هست و هیچ کدام این ها به سازمان مربوط نیست. ما آزمایشگاه و نیروی انسانی تعلیم دیده داریم و همه چیز را به صورت رندوم چک می کنیم البته قبلا نداشتیم ولی ایجاد کردیم. یک کتابچه ای در سازمان منتشر شد به نام کتابچه «خرابکاری های صنعتی» که اکثرنمونه های خرابکاری های صنعتی در آن آمده است. این ها را منتشر کردیم که سری هم نیست و به ارگانهای دیگر هم ارسال کردیم.
در حال حاضر بحث ساخت بمب اتم در کشور داغ است. برخی این تحلیل را دارند که ما باید به سمت ساخت بمب اتم برویم. اول اینکه ما توانایی ساخت بمب اتم را داریم، دوم اینکه می توانیم هزینه های آن را پرداخت کنیم؟
ما فتوایی از مقام معظم رهبری داریم که حفظ شأن این فتوا خیلی مهم است. تنها کسی که این جا می تواند نظر صائب بدهد شخص مقام معظم رهبری است. به نظرمن حرفی که مستند بر یک اجماع نباشد باید درمورد آن مقداری احتیاط کرد. فکر نکنید با شعار دادن، طرف مقابل نگران می شود چون که آن شخص هم اطلاعات دارد. روزنامه های ما را می خواند، شبکه های اجتماعی ما را مرور می کند و افرادی را که از مناظر گوناگون درباره خط و مشی های سیاسی صحبت می کنند را رصد می کند. دیتا ماینینگ می کنند و آن ها هم اطلاعات دارند. لذا اگر کسی صحبتی می کند که حساس است، خواهش بنده در حد یک هموطن این است که هماهنگی لازم را با همه مقامات انجام بدهد و با پشتوانه سخن بگوید. این حرف اگر به عنوان تهدید مطرح می شود باید به صورت درست تهدید تلقی شود نه این که فقط لقلقه زبان باشد و بعد باعث شود یک بهانه ای را به طرف مقابل بدهد که بخواهد علیه ما حرف بزند. به طور مثال آش نخورده و دهن سوخته. ما چون فتوای مقام معظم رهبری را داریم نباید روی آن تردید ایجاد کنیم.
توانایی این کار را داریم؟
وقتی استراتژی پشتوانه داشته باشد یعنی به من این پشتوانه را می دهد تا حرف بزنم. بحث ما بحث توانایی نیست. در خصوص سلاح هسته ای فقط کافی است در مرورگرها جستجو کنید تا بدانید عناصر مهم ساخت آن چیست؟ شما پرسیدید ما در حال حاضر توانایی ساخت سلاح هسته ای را داریم یا خیر من نمی خواهم پاسخ شما را به صورت مستقیم بدهم. اصلا نمی خواهم به این حوزه ورود کنم. فتوای مقام معظم رهبری برای من ملاک عمل است. دوم اینکه وارد گوگل شوید و بنویسید عناصر ساخت سلاح هسته ای چیست؟
گفته می شود در ساخت سلاح هسته ای دو چیز مهم است و بقیه فرع است . یکی ظرفیت غنی سازی تا بالای 90 درصد که شما خودتان میزان غنی سازی ایران را ارزیابی کنید. دوم ظرفیت تولید فلز اورانیوم است یعنی اینها عناصر اصلی ساخت سلاح هستند نه این که ساخت سلاح چیزهای دیگری ندارد خیلی چیزهای دیگری هم برای ساخت سلاح نیاز است ولی آنها فروعات هستند. لذا بحث اینکه توانایی ساخت را داریم یا نداریم ظرفیتش را داریم یا نداریم من وارد این بحث نمی شوم اما چون که سوال پرسیدید می گویم. اگر می خواهید پاسخ سوال خود را بگیرید فقط کافی است در گوگل سرچ کنید تا پاسخ تان را دریافت کنید این مسئله چیز خاصی نیست. علم نوشتاری آن در گوگل موجود است اما نوشته یک مسئله است و پیاده کردن آن موضوع دیگری است. به عنوان مثال مانند فوت شیشه گری می ماند. ما دانشجو که بودیم یک کلاسی داشتیم کلاس شیشه گری. وقتی می خواستیم یک بطری درست کنیم باید فوت می کردیم تا ماده مذاب باد کند. استادمان فوت می کرد و خیلی خوب باد می شد اما ما هر چقدر فوت می کردیم باد نمی شد می دانستیم که باید فوت کنیم اما برای ما نمی شد اما برای استادمان می شد. موضوع مهم تجربه است.
من این سوال را خیلی برای کشورمان وارد نمی بینم چون بحث سلاح هسته ای مفصل است و نمی خواهم گفت و گو را سیاسی کنم. یک عده معتقدند سلاح هسته ای بازدارنده است، یک عده معتقدند تحریک کننده است. یک عده می پرسند که آیا حد نصابی دارد؟ اگر بخواهد بازدارنده باشد آیا یک عدد سلاح بازدارنده است؟ اینکه سلاح هسته ای را برای چندین و چند سال می خواهید؟ در مورد چه کسی می خواهید از این سلاح هسته ای استفاده کنید. این موضوع آن قدر ابعاد گوناگون دارد که نمی شود با یک عبارت بگوییم سلاح هسته ای خوب است یا بد است. سلاح هسته ای بازدارندگی ایجاد می کند یا بازدارندگی ایجاد نمی کند؟ به این صورت نمی شود در موردش صحبت کرد ابعاد آن خیلی گوناگون است. وقتی که رهبری نظام صحبت می کنند قطعا همه این ملاحظات را در نظر گرفته اند. درست نیست وقتی چنین فتوایی صادر شده خدشه یا تردید در این مسئله ایجاد کنیم. اگر میز گردی از صاحب نظران متخصص، چه در امر فنی چه در امر سیاسی و چه در امر حقوق بین الملل تشکیل شود و با یکدیگر بحث کنند شما خواهید دید در دور این میز چه بحث های داغی مطرح خواهد شد. شاید به راحتی به اجماع نرسند چون آرا مختلف است. حالا اگر یک چنین موضوع پیچیده ای را یک دفعه بدون اینکه پیشینه لازم را داشته باشد و فتوا را مخدوش کند مطرح کنیم این به نظر بنده به مصلحت کشور نیست.
به نظر می رسد با پایان رسیدن مسئولیت شما هجمه ها کمتر شده است و به تعبیری شما از استخوان در گلو صحبت کردید؟ در مجموع باتوجه به انتقاداتی که از شما در سازمان مطرح می شد از عملکردتان راضی هستید؟
من به لطف الهی هیچ زمان در دوران خدمتم در طول 44 سال بعد از انقلاب بیکار نبودم و هنوز هم بازنشسته نشدم. در هر موقعیتی به لطف خداوند راضی و موفق بودم. وجدان من آرام است همه تلاشم را کرده ام. اگر صد در صد هم در موفق نشده باشم اما تلاش خود را کرده ام. ببینید با چه وضعیتی سازمان انرژی اتمی را تحویل دادم. ضرب المثلی داریم " مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید " درست نیست از کار خودم تعریف کنم چونکه زیبنده شخصیت من نیست. من هیچ وقت خودستایی نکردم و از خودم تعریف نکردم اما وجدانم راحت است. ما یک اسب زین شده را تحویل دوستان دادیم تا حُسن استفاده را از آن کنند. در حال حاضر سازمان انرژی اتمی مانند ساعت می چرخد و کار می کند امیدواریم که به همین شکل ادامه پیدا کند. شما ببینید در سازمان انرژی اتمی چه کار باید می کردیم که نکردیم من یک مروری می کنم. ظرفیت غنی سازی تا بالای 90 درصد انجام شده است وقتی شما بالای 60 درصد غنی سازی دارید یعنی راه هموار است و مشکلی وجود ندارد. فلز اورانیوم داریم وسوخت پایه فلزی ساختیم. ما در مرزهای فناوری در حال حرکت هستیم نمونه آن هم الان در راکتور تهران در حال آزمایش است. باید یک سال بماند تا تاب آوری اش در مقابل تشعشعات نوترونی اندازه گیری شود. دو تا نیروگاه جدید در حال ساخت داریم. نیروگاه 2 و 3 بوشهر هر کدام هزارمگات هستند. یک بیمارستان می سازیم که فقط تجهیزاتش حدود 200 میلیون یورو است. من یک بار به شوخی گفتم کل تجهیزات بیمارستان های ایران را جمع آوری کنید 200 میلیون یورو نمی شود. یک بیمارستان فوق تخصصی است که از شتاب گر استفاده می کند. شاید شما بپرسید چرا سازمان؟ چون تخصصی است و کس دیگری نمی تواند این کار را انجام بدهد. یک مرکز تولید و توسعه رادیوداروهای ایران تترا در حال ساخت داریم که 37 هزار متر مربع است. انشاالله برخی تجهیزات آن تا یک ماه دیگر نصب می شود و بزرگترین مرکز تولید رادیو داروی غرب آسیا خواهد بود و چیز فوق العاده ای است. نمونه بیمارستان یاد شده هم در غرب آسیا نیست.
از آب سنگین محصولات متنوعی را تولید کرده ایم. اکسیژن 18 تولید می کنیم. اکسیژن 18 ماده ای است که هر یک کیلو آن تقریبا 25 هزار دلار است. ما 100 کیلوگرم در سال ظرفیت تولید آن را داریم. دوتره تولید میکنیم. کیتی برای آزمایش نوزادانی که به دنیا می آیند تولید کردیم که اگر نوزادان بیماری مادرزادی داشته باشند با یک قطره خون با کاری که دوستان ما درمرکز آب سنگین اراک انجام دادند حدود 30 الی 40 نوع بیماری مادرزادی را تشخیص می دهد که این کودکان می توانند به آن مبتلا شوند. وارد کردن این کیت ها سخت و خیلی گران قیمت است.
در استخراج و اکتشاف، سخت افزارو نرم افزارهای خودمان را داریم و تقریبا 80 درصد اکتشاف هوایی کشور را انجام داده ایم که 20 درصد آن باقی مانده تا کل ایران را اکتشاف هوایی کنیم. همه تجهیزات و نرم افزارهایی که بتواند این اکتشافات هوایی را تفسیر کند را خودمان بومی سازی کردیم و انجام دادیم. همه چیز ما بومی سازی شده است. اینها همه کارهایی بود که در بعد اکتشاف و استخراج انجام شد. امیدوارم تولید اورانیوم طبیعی امسال به بالای 45 تن برسد ما به 40 تن رساندیم قرار بود سالانه 10 تا 20 درصد بالا برود. ما برای همکاری های بین المللی با آژانس قدم های بلندی برداشتیم یعنی کاری نبوده که سازمان انجام نداده باشد. سازمان باید چه کاری انجام می داد که تا به حال انجام نداده است؟
ما استارت آپ و شرکت های دانش بنیان ایجاد کردیم. یک سری از آنها را مستقل کردیم و الان تبدیل به شرکت های قوی شده اند. در بحث کووید 19 خیلی از سانتریفیوژهای مورد نیاز را همین شرکت مستقل دانش بنیان ساخته است.
کتاب های متنوعی تهیه و چاپ کردیم کتاب هایی که مسائل علمی را به زبان ساده بیان می کنند. کتاب های لازم را که توسط علمای بزرگ نوشته شده ترجمه کردیم. 7 تا 10 عنوان از این کتاب ها چاپ شده است. امیدواریم که این مسیر ادامه پیدا کند تا علم را از انحصار نخبگان، خبرگان و دانشگاهیان بیرون بیاوریم و در معرض دید و فهم جامعه قرار بدهیم. کاری نبوده که ما انجام نداده باشیم. فن آوری های جدیدی که در کشور کسی از مجریان امور به فکرش نرسیده بود مانند فن آوری کوانتومی، روی آن کار کردیم. دنیا در حال حرکت به سمت فن آوری کوانتومی است. ما به موقع بیدار شدیم و امیدواریم دوستان در سازمان انرژی اتمی این مسیر را ادامه بدهند. ما در حال رصد فن آوری های جدید در دنیا بودیم که قرن 21 را شکل می دهد. اگر ما در این فن آوری ها وارد نشویم در قرن 21 گرفتار می شویم مانند فن آوری کوانتومی. در آخرین کلام بگویم سازمان انرژی اتمی یک سازمانی است که فعالیت های آن می تواند درآمد زا باشد مانند آب سنگین. تاسیسات آب سنگین اراک، سال گذشته و سال قبل تر ما تازه یک مقدار احتیاط کرده بودیم سالانه بیش از 10 تا 12 میلیون دلار ارز آوری به همراه داشت. اگر این فعالیت ها ادامه یابد، انشاالله این ارزی آوری به 50 میلیون دلار در سال می رسد. شرکت «اسکام» که اکتشافات هوایی انجام می دهد حدود 10 میلیون دلار در یک سال با وزارت خانه های مختلف قرارداد بسته است و نقشه های برداشت هوایی به آن ها ارائه می دهد که اگر این شرکت را هم، رها کنیم سالیانه 20 تا 25 میلیون دلار ارزآوری خواهد داشت. ما سازمان را به طرف تجاری سازی هدایت کردیم. یعنی شرکت های ما یک به یک از بودجه دولتی رها می شدند البته برخی نمی شود. مثلا غنی سازی در نظنز نمی تواند رها بشود چون یک بحث استراتژیک است مگراینکه در آینده روابط بین المللی ما آنقدر خوب باشد تا بتوانیم خدمات غنی سازی را بفروش برسانیم کما این که در برجام ما خدمات غنی سازی را فروختیم. 450 تن اورانیوم وارد کردیم، چگونه وارد کردیم؟ اورانیوم های غنی شده را که حدود 9 تن بود فروختیم اما در ازای خدمات غنی سازی، اورانیوم گرفتیم. در ازاء تبدیل اورانیوم، اورانیوم گرفتیم یعنی یک بار امتحان کردیم و خدمات فروختیم. در آینده هم این امکان وجود دارد. سازمان انرژی اتمی یک ارگان دولتی بوده که بالقوه می تواند ضمن اینکه خودش را از بودجه دولت جدا کند کلی درآمدزایی برای دولت هم داشته باشد. همه این اقدامات انجام شده است و گزارش های آن موجود است یعنی ما از سالی که در سازمان حضور داشتیم هر سال دست آوردهایمان را مستند تدوین و منتشر کردیم. این حرف ها را برای خوش آمدن این و آن نمی گویم . سند و مدارک آنها موجود است.
با توجه به ظرفیتی که معادن اورانیوم ما دارد. بحثی مطرح است که ایران با توجه به محدودیت از چند سال دیگر باید ایران باید اورانیوم را وارد کند این از لحاظ استراتژیک هم خوانی با کلیت هسته ای دارد؟
هر کشوری در یک سری معادن غنی و در یک سری معادن ضعیف است. اکتشتاف هوایی را بار اول در سازمان انرژی اتمی درسال 88 راه اندازی کردیم. اورانیوم ماده استراتژیکی برای ما است. اگر نیروگاه داشته باشیم و اورانیوم نداشته باشیم فایده ای ندارد. مثل این می ماند که خودرو داشته باشید و بنزین نداشته باشید که در این صورت خودروها بلا استفاده می مانند. لذا ماده اورانیوم استراتژیک است و باید ببینیم چه مقدار از این مواد را در کشور داریم.
در کشوری مثل ایران اگر دهها سال هم پی جویی زمینی انجام می دادیم به طور کامل موفق نمی شدیم که کل عرصه کشور را پوشش بدهیم لذا مجبور به پی جویی هوایی شدیم.
ما باید یک برداشت اولیه داشته باشیم تا ببینیم کجاها امید بخش است تا بعد بر روی زمین پی جویی زمینی انجام بدهیم که محدوده ها مشخص شود.
سال 88 کلید زدیم، هلکوپتر آوردیم، بچه ها را برای آموزش به خارج فرستادیم. در مورد نرم افزارها با کشورهای صاحب تجربه صحبت کردیم ولی توصیه این بود که سریعا بومی سازی شوند. 7 تا 8 سال بومی سازی طول کشید و ما نزدیک به 80 درصد ایران را اکتشاف هوایی کردیم. یعنی اطلاعات 80 درصد ایران را از نظر برداشت هوایی، اینکه کجا بالقوه آهن است و یا کجا بالقوه مس وجود دارد و در کجا بالقوه اورانیوم هست پی جویی کردیم. قبل از این اطلاعات تصور می کردیم ایران بر عکس نفت و گاز در اورانیوم خیلی غنی نیست ولی وقتی پی جویی هوایی انجام دادیم امیدوار شدیم. اما نه به اندازه قزاقستان، کانادا و یا استرالیا. اگر قرار باشد در یک افق بلند مدت مثلا 30 ساله حرکت کنیم همان چیزی که توصیه قبل از انقلاب هم بود 20 هزارمگاوات نیروگاه هسته ای داشته باشیم، آیا به اندازه 20 هزارمگاوات ذخایر اورانیوم داریم؟ برای هر هزارمگاوات 30 تن اورانیوم غنی شده نیاز داریم. اگر 20 هزارمگا وات باشد 20 تا 30 تن، 600 تن می شود. این 600 تن اورانیوم غنی شده را باید در 10 ضرب کنیم که حدود 6 هزارتن اورانیوم طبیعی نیاز دارد که البته تقریبی است. پس ما باید سالی 6 هزار تن اورانیوم طبیعی داشته باشیم که بتوانیم 20 تا راکتور داشته باشیم که 600 تن اورانیوم غنی شده آنها را در سال تامین کنیم. آیا ما در ایران توانایی تامین سوخت سالانه 20 هزار مگاوات را داریم؟ خیر. پاسخ ما این است که فعلا این مقدار اورانیوم نداریم. چند تا راکتور را می توانیم برای طویل المدت با استخراج داخلی داشته باشیم؟ این را من پاسخ نمی دهم ولی قطعا بیش از یک راکتور را می توانیم. به این جا رسیدیم که ما مثل قزاقستان غنی نیستیم اما آن گونه که قبل از اکتشاف هوایی فکر می کردیم، فقیرهم نیستیم.