سیاستی که اکنون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد شاعر نامدار هوشنگ ابتهاج به مرحله عمل رساند، میتواند شروعی باشد برای اجرائی نمودن سیاست جذب.
به گزارش جماران؛ روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت:
اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تشویق اعضاء خانواده مرحوم هوشنگ ابتهاج جهت انتقال پیکر او به ایران و دفن شدن در مکان مورد علاقهاش در رشت، در عین حال که شایسته و درخور تقدیر است، اگر به یک حرکت راهبردی تبدیل شود شایستهتر خواهد بود. امروز، کشور ما به نهادینه شدن این حرکت بشدت نیازمند است.
دهههای گذشته به ویژه 80 و 90 از نظر دفع نیروهای بااستعداد در زمینههای علمی، فرهنگی، هنری، پزشکی و صنعتی دهههائی با کارنامه غیرقابل دفاع بودند. در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله بهشتی که در علم و عمل و آزاداندیشی و تدبیر از سرآمدان عصر حاضر بود، در تشریح ویژگیهای خط امام خمینی و نقشه راه انقلاب اسلامی که طبعاً از اهداف استراتژیک نظام جمهوری اسلامی هم بود میگفت: «جاذبه در حد اعلی و دافعه در حد ضرورت، از ویژگیهای خط امام است.» این مضمون را در سطح کلیتر و در چارچوب سیره امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام، آیتالله مرتضی مطهری قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کتاب سودمند و پرمحتوای «جاذبه و دافعه علی علیهالسلام» مطرح کرده بود. بطور طبیعی توصیه این دو شهید بزرگوار در زمینه جاذبه و دافعه، میبایست مورد عمل کارگزاران نظام جمهوری اسلامی قرار میگرفت ولی متأسفانه در مواردی کوتاهیهائی صورت گرفت و خسرانهائی از این رهگذر متوجه ایران و نظام و انقلاب اسلامی شد.
شاید دولتها و مجموعه کارگزاران را نتوان در زمینه دفع نیروهای فکری و فرهنگی و سایر نخبگان مقصر اصلی دانست ولی با توجه به اینکه آنها در برابر شیطنتهای جریانهای پردافعه که در داخل کشور بشدت فعال بودهاند و هماکنون نیز هستند، منفعلانه عمل کردهاند و میکنند، قطعاً میتوان عنوان «قصور» را برای آنها در نظر گرفت. در اثر آن شیطنتها و این قصور، بسیاری از نخبگان کشور را از دست دادیم و عجیب اینست که در بسیاری از موارد به این خسران جبران ناپذیر افتخار هم کردیم!
بهیچوجه معتقد نیستیم تمام افرادی که از ایران رفتهاند، افراد شایسته و وطندوست و مفیدی بودند. در میان به خارج رفتگان، قطعاً افراد خائن، مجرم، وطن فروش و سوداگرانی که منافع شخصی خود را بر منافع و مصالح کشور ترجیح میدهند نیز وجود دارند. تکلیف این افراد از نظر قانونی و اخلاقی و عرفی روشن است و کسی نمیتواند و نباید از آنها دفاع کند ولی در میان کسانی که به خارج رفته و مقیم شدهاند افراد زیادی وجود دارند که مرتکب هیچ خیانت و جرمی نشدهاند و به کشور نیز علاقمند هستند ولی صرفاً به خاطر اینکه دارای افکاری غیر از آنچه بعضی جریانات پردافعه دارند و حاضر نشدند تسلیم آن جریانها شوند، تحت فشار آنها قرار گرفتند و کشور را ترک کردند. متأسفانه مسئولان نیز در برابر این توطئه نایستادند و در اثر آن شیطنت و این قصور، کشور ما نیروهای نخبهای را در رشتههای مختلف از دست داد.
حتی در مورد همین نیروها هم منظورمان این نیست که کارگزاران نظام چرا سیاست تسلیم شدن در برابر افکار آنها را در پیش نگرفتند، بلکه سخن اصلی اینست که اگر آنها در رفتار مسئولین نظام و دولتها و دستگاههای مرتبط با تخصص خودشان، عدالت و جاذبه میدیدند جذب میشدند و از این طریق به جای ریزش بر رویشها افزوده میشد. اینکه دین اسلام، «دین سمحه و سهله» نامیده شده به همین معناست که جاذبهای در حد اعلای ممکن و دافعهای در حد ضرورت داشته باشد.
سیاستی که اکنون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد شاعر نامدار هوشنگ ابتهاج به مرحله عمل رساند و براساس شنیدهها درباره سیدعباس معروفی نویسنده صاحبنام کشورمان که هفته گذشته در آلمان دار فانی را وداع گفت قرار است اعمال شود، میتواند شروعی باشد برای اجرائی نمودن سیاست جذب. این، سیاستی است که در مقیاس کلان توسط رئیس جمهور رئیسی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نیز وعده داده شد و این انتظار وجود دارد که با عزمی راسخ، عملیاتی شود.