در مورد عراق، به ویژه باید به تاریخ دیرینه و سرشار از حادثه و رابطهای که میان مردم وجود داشته رجوع کنیم و بینیم چگونه ملتهای ایران و عراق همواره از طرق مختلف، ازجمله فرهنگ، اعتقادات، ریشههای خاندانی و قومی واحد، منافع مشترک، همزیستی، داد و ستد، سیاحت، زیارت و رفت و آمد داشتهاند.
به گزارش جماران؛ سید مسعود رضوی در یادداشتی با عنوان «همسایگان ایران» در روزنامه اطلاعات نوشت:
وقایعی که در عراق میگذرد، مستقیماً با سیاست و اقتصاد و امنیت ما مربوط است و باید برای ما به واسطة اثرات جانبی و بعدی، دارای اهمیت زیادی باشد. این اهمیت، که به واسطة روابط کهن تاریخی، همواره میان دو ملت وجود داشته، تنها مدت کوتاهی در دوران تبلیغات پان عربی خدشه دار شد و نابخردانی کوشیدند عراق را در محیطی متضاد با ما قرار دهند.
ایدئولوژی رادیکال پان عربی البته امری نوپا بود که بعد از جنگ اول جهانی و شکست عثمانی مجال طرح یافت. مدتی هم با ترکیب کمونیسم استالینی به بعث و تبلیغات فاشیستی آن جریان بها داد و سبب فلاکت و نکبتی شد که میشل عفلق و شاگردانش بدان دامن زدند.
تقسیم امپراتوری عثمانی به کشورهای متعدد و کوچک و گاه ناهمگون و سرشار از تعارضات قومی و قبیلهای، آغاز این پدیدههای بیریشه و بیمایه بود. اما این تقسیمات استعماری، یک معضل دیگر هم داشت و آن مشکلات ارضی و مرزی بود که گاهی تا سرحد جنگ ادامه مییافت و برخی از این اختلافات هنوز هم پابرجاست. نظیر اختلافات مرزی ایران و عراق در موضوع اروندرود و یا مرزهای مبهم میان پاکستان و افغانستان و ایالت کشمیر در هندوستان؛ که منطقهای خارج از مرز و ارض رسمی کشورهای مذکور است.
اما در مورد عراق، به ویژه باید به تاریخ دیرینه و سرشار از حادثه و رابطهای که میان مردم وجود داشته رجوع کنیم و بینیم چگونه ملتهای ایران و عراق همواره از طرق مختلف، ازجمله فرهنگ، اعتقادات، ریشههای خاندانی و قومی واحد، منافع مشترک، همزیستی، داد و ستد، سیاحت، زیارت و رفت و آمد داشتهاند.
حوزة نجف، قرنهای متمادی پایگاه اصلی و رسمی بزرگان مذهب و مجتهدان شیعه بوده و هنوز در کنار قم و تهران و مشهد، بستر مهمی برای آموزشهای مذهبی و سنتی طلاب و روحانیون شیعه است. بخش بزرگی از این کشور، به دلیل تعامل و تعلق مذهبی و قرار گرفتن عتبات عالیات در این سرزمین، همواره محل رجوع و مقصد سفر زائران ایرانی بوده و هست و در آینده هم خواهد بود. این وسعت اشتراکات، به صورت طبیعی موجب ارتباط تجاری و فرهنگی و همزیستی در سطوح مختلف نیز هست. امری که شاید بیش از سایر زمینهها توانسته و میتواند موجب حل اختلافات، و استحکام مراودات و تعاملات باشد.
اما اخیراً میبینیم که در مواجهه با اختلافات و بحرانهای عراق، برخی منابع میکوشند تمام این تاریخ را نادیده بگیرند تا ایران را در مرکز تداعی قرار دهند و در تبلیغاتی یکسویه بحرانهای عراق را با عطف به ارتباط با ما در افکار عمومی جا بیندازند؟ حضور ایران به دلایل متعدد که گفته شد و نیز امنیت منطقهای غیر قابل انکار وای بسا ضروری است، اما آیا نقش عربستان در حمایت از گروههای سلفی و تکفیری ناچیز است؟ آیا سیاست ترکیه که با استفاده از جنگهای سابق و بحرانهای مداوم، آب را در پشت سدهای عظیم بستهاند و به اهرم فشار در آیندهای نزدیک بدل میسازند نباید برجسته شود؟ نیروهای فرامنطقهای هم جای خود دارند!
همسایگان غربی ایران، از طریق عربستان و اتحادیه عرب، با تأکید بر عربیت به اختلافات دامن میزنند و به خصوص باید توجه داشته باشیم که ترکیه با فشار بر کردها و سیاستی ضد انسانی که به تباهی محیط زیست جنوب، یعنی کل سرزمین و بخش عظیمی از سوریه و حتی مناطقی از ایران خواهد انجامید، میکوشد ایران را در مرکز بحران معرفی کنند و بخشی از افکار عمومی عراق را نیز تحت تأثیر تبلیغات قرار دادهاند و میدهند. این موضوع را از اکنون باید مورد توجه قرار داد و فکری به حال آن کرد وگرنه فردا کاری از کسی بر نخواهد آمد.
در مرزهای شمال غربی هم بحران و جنگ باکو و ایروان، تلاش دیگری برای تغییر ژئوپولیتیک پایدار این منطقه محسوب میشود، به ویژه در نخجوان که بخش دیگری از پازل سیاسی برای بستن راه تجارت و سیاست و حتی فرهنگ ایران بود و لازم بود که از ابتدا ما با سیاست و بینشی آینده نگر، مجال را از محور باکو ـ آنکارا سلب میکردیم و مسیرهای تجاری و متحدان سنتی را تحت حمایتی قدرتمندانه محافظت مینمودیم. این محورها میکوشند با مرزهای شرقی ما نیز ارتباط تجاری و سیاسی داشته باشند. پاکستان از سویی، و دولت طالبان در افغانستان از طرف دیگر نیازمند پول و سرمایهگذاری است و البته ضمن همفکری و مناسبات با تفکر تکفیری و سلفی، به پیروی از سیاست سازان ارتش و دولت پاکستان دشمن سنتی هرگونه اتحاد میان هند و ایران و مانع رشد و شکوفایی بنادر ما در سواحل دریای عمان و اقیانوس هند است.
با توجه به این نقشه و راهبرد که با شناخت و روابط ما با کشورهای شیخ نشین پایین خلیجفارس و کیفیت سرمایهگذاری و تجارتشان، از شکوفایی اقتصاد ایران بسیار اندیشناک و بلکه هراسناک هستند، یک راه پیش پای ماست و آن تقویت اقتدار در چند حوزه مختلف و افزایش فرصت برای شکوفایی تجارت و اقتصاد و تسهیل ارتباطات و سرمایهگذاری بر بنادر و فرودگاهها، همزمان با نوسازی و بازیابی صنایع نفت و گاز است. راهی برای دور زدن همسایگانی که از انزوای ما سود برده و میبرند. در دوران اقتدار امپراتوری صفویه نیز همین مناسبات تا حدی به وجود آمد و روابط و سیاستهای تجاری به تثبیت اقتدار حکومت بازانجامید.
برای توضیح دقیقتر باید چنین گفت که اقتدارات نظامی و امنیتی ما چنان وجاهت و قدرتی یافته که میتواند امنیت بزرگترین سرمایهگذاران را برای ساخت و راهاندازی بنادر مکانیزه و خط لولههای عظیم نفت و گاز و ایجاد فرودگاههای عظیم و راه آهن سریع در تمام مناطق و شهرها تا مرزهای مهم برقرار سازد و این سایه امنیت و آرامش برای کارهای بزرگ مکفی و ضروری است. میتوانیم با اتکا به این نیروی تأمین کننده امنیت و آرامش، سرمایهگذاری بر پروژههای بزرگ و ترانزیت کالا در تمام مسیرهای جنوب به شمال و شرق به غرب را تضمین کنیم.
قدرت ما باید افزون شود و اگر نتوانیم در اقتصاد با رشد شتابان و شرایط نامتوازن کنونی که تمام قدرتهای بزرگ از چین و روسیه تا اروپا و امریکا، درگیر چالشهای نظامی و رقابتهای اقتصادی بزرگ و فرسایندهای شدهاند بهره بگیریم، شاید دیگر فرصتی نیابیم. زمستان امسال برای اروپا تعیینکننده است و ما میتوانیم بازیگر مهم و دورانسازی باشیم. روسیه در جنگ با اوکراین در تقابلی ناگزیر باید اروپای سنتی را درگیر محاسبات تازهای کند و ممکن است بن بستی ایجاد شود که نتایج غیرقابل پیشبینی به بار آورد. در این نقطه ما با ایجاد موازنهای حساس و هوشمندانه، میتوانیم استقلال و نفوذ و منافع خود را برای مدتی طولانی ضمانت کنیم و در پشت سر ترکیهای که میخواهد آب را به روی سوریه و عراق و غرب ایران ببندد، متحدی قدرتمند داشته باشیم. این یک راهبرد بزرگ برای تامین امنیت و تضمین قدرت ما در همین چند سال پیش روست. باید تصمیمی بزرگ و دورانساز بگیریم.
راهبردهای سیاسی و امنیتی در عراق نیز با تعامل گسترده و آزادانه تجاری و فرهنگی و مراودات میان مردم و اقوام، از کرد و شیعه و سنی و ایرانی عرب، با استفاده از ظرفیت دانشگاه و حوزه تا تئاتر و نمایشگاه کتاب و نمایش فیلم و برگزاری همایشهای مردمی و… نتیجه خواهد داد. در غیر این صورت، همیشه سوءتفاهم برجای میماند و جراحت جنگها و اختلافات، بر مرهم آشتی و اشتراکات غلبه میکند و مرزهای جدایی و انفکاک ما را از نزدیکترین دوستان و متحدانمان جدا خواهد ساخت.
وقت تصمیمات بزرگ برای حال و برنامههای خردمندانه برای آینده است.