اینکه در نظام جمهوری اسلامی بعد از 42 سال هنوز بر سر تعریف امر بمعروف و نهی از منکر و ابعاد، مراتب، مراحل، مصادیق و چگونگی انجام آن اختلاف نظر وجود دارد و حاکمان به نحوی و منتقدان آنان به نحو دیگری درباره آن نظر میدهند و عمل میکنند، نشان دهنده بلاتکلیفی این فریضه الهی در فقه نیست بلکه افشاگر برخوردهای سیاسی و ابزاری با آنست.
به گزارش جماران؛ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اختلاف نظرهائی که این روزها در زمینه ابعاد مختلف امر بمعروف و نهی از منکر وجود دارد و در رسانهها به ویژه فضای مجازی منعکس میشود، نهتنها مشکلی از جامعه حل نمیکند بلکه به میزان قابل توجهی بر مشکلات میافزاید.
علت اینست که اکثر این اظهارنظرها آبشخور سیاسی دارند و با هدف از میدان خارج ساختن رقیب و حریف مطرح میشوند. عدهای بگونهای سخن میگویند که گوئی امر بمعروف و نهی از منکر منحصر به مقابله با حکمرانان است و شامل سایر موارد نمیشود. اینها عموماً کسانی هستند که با دولتمردان و حاکمان فعلی مشکل دارند و لازم میدانند همه چیز را از شیپور مخالفخوانی عبور بدهند. همین افراد اگر خودشان حکمرانی را در اختیار داشته باشند، مقابله با حکمرانان را حتی تحت عنوان امر بمعروف و نهی از منکر نیز امری خلاف و مستوجب عقاب میدانند.
عدهای دیگر اصولاً حکمرانان را فراتر از امر بمعروف و نهی از منکر میدانند و این فریضه الهی را در اموری پائینتر از سطح حکمرانی محدود میکنند. این برخورد نیز مثل برخورد جماعت اول، کاملاً سیاسی است و به همین دلیل هیچکدام از این دو نگاه و تفسیر را نمیتوان با هدف اسلام از امر بمعروف و نهی از منکر منطبق دانست.
امام حسین علیهالسلام، در سراسر زندگی پربرکت خود که بخشی از آن را نهضت عاشورا تشکیل میدهد، امر بمعروف و نهی از منکر را به صورت همهجانبه و شامل و کامل انجام دادند. ایستادگی در برابر حاکم جائری همچون یزید از یکطرف و اقامه واجبات الهی و مبارزه با فحشا از طرف دیگر.
یکی از کوتاهیهائی که درباره معرفی امام حسین علیهالسلام تاکنون صورت گرفته اینست که هرکس میخواهد آن حضرت را معرفی کند، فقط به نهضت عاشورا اکتفا مینماید و سخنان و خطبهها و رفتار همان ایام ایشان را مطرح میکند در حالی که امام حسین در طول عمر مبارک 57ساله خود مطالب زیادی به مناسبتهای مختلف فرمودند و اقدامات زیادی در مواجهه با مسائل گوناگون داشتند که همگی برای پیروان آن حضرت به ویژه کسانی که مدعی مدیریت جامعه براساس تعالیم اهل بیت علیهمالسلام هستند، باید الگو و حجت عملی باشد. رفتار مهربانانه با مردم، رسیدگی به زندگی محرومین، هدایت افراد گمراه، آموزش چگونگی برخورد با افرادی که به احکام الهی پایبندی نشان نمیدهند، تأکید بر اهمیت انجام خواستههای ارباب رجوع، تلاش برای برقراری عدالت و مقابله با ظلم و جور حکام در زمینههای مختلف حقوق عامه و حتی نجات دادن افراد خاص از طمعکاریهای صاحبان قدرت، مجموعهای از سیره عملی امام حسین علیهالسلام را تشکیل میدهند که امر بمعروف و نهی از منکر را با در نظر گرفتن این مجموعه و نه فقط بخشی از آن میتوان به درستی شناخت.
اینکه در نظام جمهوری اسلامی بعد از 42 سال هنوز بر سر تعریف امر بمعروف و نهی از منکر و ابعاد، مراتب، مراحل، مصادیق و چگونگی انجام آن اختلاف نظر وجود دارد و حاکمان به نحوی و منتقدان آنان به نحو دیگری درباره آن نظر میدهند و عمل میکنند، نشان دهنده بلاتکلیفی این فریضه الهی در فقه نیست بلکه افشاگر برخوردهای سیاسی و ابزاری با آنست. متأسفانه این برخورد سیاسی، طرفینی است و هیچکدام حاضر نیستند دست از تفسیرهای خودساخته بردارند و به سیره جامع امام حسین علیهالسلام گردن بنهند.
مشکل دیگر، متولیان امر بمعروف و نهی از منکر هستند که متأسفانه تفسیر جامعی از آن ندارند و همین ویژگی سبب شده است اقداماتشان نتیجه عکس به بار آورد. تأسف بالاتر اینست که بعضی از دولتمردان نیز به تفسیر همین افراد از امر بمعروف و نهی از منکر متکی میشوند و با برخوردار ساختن آنان از قدرت دولتی، ناکارآمدی این نهاد را افزایش میدهند.
راه چاره اینست که اولاً امر بمعروف و نهی از منکر از اسارت سیاست بازیها نجات داده شود و ثانیاً افراد جامعنگری جایگزین متولیان کنونی نهاد امر بمعروف و نهی از منکر شوند. راه بهتری هم البته وجود دارد و آن اینست که عملکرد دولتمردان، عادلانه و صادقانه باشد تا کارنامه حکمرانان، مشوق عملی مردم برای گردن نهادن به احکام الهی و قوانین گردد. اگر به این نقطه برسیم، جامعه ما سر تا پا به یک نهاد امر بمعروف و نهی از منکر تبدیل خواهد شد.