تا هنگامی که آیندهنگر نباشیم و تن به اصول علمی و تجربی روز ندهیم، این وضع تکرار خواهد شد، هر روز، یک جا و هر جا به یک شکلِ خاصِ خود بروز پیدا خواهد کرد.
به گزارش جماران؛ روزنامه هم میهن نوشت: رخ دادن سیل و زلزله و حوادث مشابه، امری طبیعی و جهانی است، ولی کیفیت نقش انسان در پیشگیری و تشدید و مقابله با آن طبیعی و اجتنابناپذیر نیست.
تقریباً هر کدام از سیلهایی که رخ میدهد، بهنحوی نقش انسان در اصل رخداد با کیفیت و ابعاد و خسارات آن برجسته است؛ از ساختوساز در حریم رودخانه تا بیتوجهی مردم به هشدارها یا پیشبینی نکردن و تذکر ندادن نهادهای مربوط به حادثه و بالاخره عدم آمادگی نیروها برای مقابله و نجات و امداد. در این میان به یک ویژگی مهم اشاره میشود که در میان همه دولتها کمابیش مشترک بوده و به تعبیر دیگر فصل مشترک مدیریت چند دهه اخیر است که به نوعی ناشی از کلیت سیاسی و ساختاری است. فقدان توجه به آینده، بهویژه آینده بلندمدت؛ این فصل مشترک رفتاری است. حتی در مواردی هم که به این آینده توجه داشتند در عمل خود را ملزم به رعایت آن ندانستند. نمونه؟ سند چشمانداز ۲۵ ساله ایران که تا سه سال دیگر به پایان آن میرسیم، بهترین نمونه است، دریغ از تحقق یک مورد از اهداف تعیینشده در آن سند. چرا؟ برای اینکه توجه به آینده مستلزم دو ویژگی است.
اول به رسمیت شناختن حق آیندگان در تصمیمات فعلی ما. دوم رعایت اصول علمی شناختهشده در تصمیمات و برنامهها. ما هیچیک از دو ویژگی را بهنحو مطلوب نداریم. نگاهی به نحوه استخراج و مصرف انرژی در ایران نشان میدهد که گویی هیچ تصویر و چشماندازی به عنوان آینده نداریم. در مورد عدم رعایت اصول علمی در تصمیمات نیز شواهد فراوان است، نمونه آن همین منطقه امامزاده داوود است. هر دو مشکل در این سیل خود را نشان داد. آیندهنگری نداریم، چون توجه نمیکنیم که در یک بازه ۵۰ تا ۱۰۰ساله سیلهایی میآید که در شرایط عادی در ذهن ما قابل تصور نیست. این سیلها هر روز نمیآیند که، اگر هر روز میآمدند دیگر سیل نبودند. مثلاً اگر حداکثر دِبی یا میزان آب در سیلهای سالانه، یک متر مکعب در ثانیه باشد، در هر ۱۰سال احتمالاً یک بار به سه متر مکعب در ثانیه میرسد. در هر ۲۰ سال به هفت متر مکعب و در هر ۵۰ سال به ۱۵ مترمکعب بر ثانیه میرسد.
اگر ما آیندهنگر باشیم، طبعاً تأسیسات خود را براساس این ۱۵ متر مکعب در ثانیه و بیشتر طراحی و احداث میکنیم، نه براساس سه متر مکعب سیل ۱۰ساله. روشن است که چندین دهه خبری از آن سیل اصلی نیست، بعد که یکباره میآید همه چیز را خراب میکند. نگاهی به ساختمانهای احداثشده در امامزاده داوود نشان میدهد که قریب به اتفاق مجرای رودخانه ساخته و بسته شده است و کانال آب آن احتمالاً فقط برای سیلهای عادی جوابگو است.
رودخانه حریمی ندارد. ساختن این بناها در آن نقطه در ارتفاع ۲۶۰۰متری از سطح دریا هیچ توجیه منطقی و علمی ندارد. احتمالاً برای گسترش اماکن زیارتگاهی و نیز تامین منافع عدهای، این اتفاق رخ داده است. در داخل رود کارون و تجاوز به حریم آن نیز عیناً همین کار را کردهایم.
تا هنگامی که آیندهنگر نباشیم و تن به اصول علمی و تجربی روز ندهیم، این وضع تکرار خواهد شد، هر روز، یک جا و هر جا به یک شکلِ خاصِ خود بروز پیدا خواهد کرد. این دو مورد به نوعی کلید دروازه و رمز توسعه بلندمدت و پایدار در ایران نیز هست. گفتنش ساده است ولی عمل کردنش بسیار سخت است.