در نبرد آینده حزبالله میتواند با حملات انبوه و فوجی پهپادهای درجهدو خود بهراحتی شبکه پدافندی اسرائیل را اشباع و مختل کند و بعد با پهپادهای پیشرفته و موشکهای نقطهزن خود ضربات مهلکی بر پیکره اهداف حساس و حیاتی اسرائیل وارد کند، موضوعی که ایران نیز بارها در رزمایشهای خود از آن استفاده کرده و انهدام سامانهای راداری و پدافندی آمریکایی و مراکز حساس و حیاتی اسرائیل را طی آن تمرین کرده و نمونه عملی آن توسط انصارالله علیه تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان انجام شده است.
به گزارش جماران؛ تسنیم نوشت: شب گذشته سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در سخنانی با اشاره به عملیات پهپادی اخیر در میدان گازی کاریش، ابعاد جدیدی از این عملیات را ارائه کرد که نشاندهنده مقصود اصلی حزبالله از اجرای این عملیات بود.
بر اساس صحبتهای نصرالله، در این عملیات از پهپادهای درجهدو حزبالله استفاده شده است تا صهیونیستها توان انهدام آنها را داشته باشند و دلیل این کار هم این بوده است که حزب بتواند شیوه مقابله اسرائیلیها با حملات پهپادی خود را ارزیابی کند.
میدان گازی کاریش در فاصله 100کیلومتری از سواحل فلسطین اشغالی و در خط مرزی دریایی با لبنان قرار دارد و بر اساس بررسیهای صورتگرفته،
ذخایر این میدان گازی به حدود 203تریلیون فوتمکعب میرسد
دبیرکل حزبالله در بخش دیگری از صحبتهای خود به این نکته اشاره میکند که در این عملیات، رژیم صهیونیستی تنها موفق به انهدام دو پهپاد حزبالله شده است و پهپاد سوم را خود حزبالله به آب انداخته است تا به دست صهیونیستها نیفتد.
با توجه به مطالب گفتهشده توسط دبیرکل حزبالله لبنان، چند نکته در عملیات پهپادی اخیر حزبالله حائز اهمیت است که آن را از سایر عملیاتهای پهپادی آنها که تا کنون رسانهای شدهاند متمایز میکند.
تصویری که اسرائیل از رهگیری پهپاد حزبالله منتشر کرد
در درجه اول بهنظر میرسد پرواز پهپادهای حزبالله بر فراز میدان مورد مناقشه گازی کاریش، یک عملیات کاملاً دقیق و حسابشده بوده است و بهخلاف تصور برخی کارشناسان که هدف آن را عملیات رزمی با استفاده از پهپادهای انتحاری قلمداد میکردند، این عملیات صرفاً یک عملیات شناسایی و در حقیقت برای ارزیابی توان پدافند هوایی ارتش رژیم صهیونیستی بوده است.
از سوی دیگر بهخلاف گفته مقامات اسرائیلی، آنها تنها توانستهاند بعد از پرواز جنگندههای اف16 و همچنین عملیاتی کردن سامانه موشکی باراک بهروی ناوهای اسرائیلی دو پهپاد حزبالله را رهگیری و منهدم کنند، در این صورت مقابله با پهپادهای پیشرفتهتر حزبالله کاری بسیار سخت و دشوار برای اسرائیلیها خواهد بود.
این نکته موضوعی است که دبیرکل حزبالله نیز به آن اشاره کرده و گفته است: "پهپادهای ما در طول سالهای گذشته همواره وارد فلسطین اشغالی شده و دهها بار بازگشتهاند، بدون اینکه دشمن آنها را ساقط کند."
سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در جریان سخنرانی بهمناسبت روز قدس در 9 اردیبهشت ماه به دو عملیات پهپادی در عمق سرزمینهای اشغالی اشاره کرد و گفت: "چند ماه قبل خبری به این رژیم رسید که دو پهپاد ناشناس بهسمت سرزمین اشغالی در حرکت است. 41 هواپیمای جنگی و شناسایی و پهپاد این رژیم غاصب از سر شب تا صبح مشغول شناسایی این پهپادها بودند، اما نتوانستند کاری کنند، بعد به مردم سرزمین خود دروغ گفتند که رزمایش برگزار کردهاند. حزبالله قهرمان یک هواپیمای بدون سرنشین خود را حدود 100 کیلومتر داخل سرزمین اشغالی فرستاد تا دور بزند و فیلم و عکس بگیرد و برگردد."
اجرای چنین عملیاتهای پهپادی توسط حزبالله و سایر گروههای جبهه مقاومت بهخصوص در فلسطین و یمن نشاندهنده توانمندی روزافزون نیروهای مقاومت در حوزه پهپادی است، موضوعی که از سال گذشته نیز مورد توجه آمریکاییها بوده است و علاوه بر آنکه موجب اعتراف آنها به توانمندیهای نیروهای مقاومت در این حوزه شده است، آنها را مجبور کرده است در مقابل شبکه یکپارچه پهپادی مقاومت به فکر ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی بیفتند و در عمل راهبرد خود برای سیطره هوایی بر منطقه را تغییر دهند؛ موضوعی که خود ارتش رژیم صهیونیستی بعد از جنگ 33روزه و برای مقابله با راکتهای جبهه مقاومت به فکر آن افتاد و در سال 2011 موفق به ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی در سرزمینهای اشغالی شد.
تا قبل از جنگ 33روزه، ساختار پدافندی ارتش اسرائیل بر اساس تقسیمبندیهای جغرافیایی نیروی زمینی ارتش این رژیم تعریف شده بود و بر این اساس به سه بخش شمالی، میانی و جنوبی تقسیم میشد که مستقل از یکدیگر کار میکردند.
بعد از جنگ 33روزه و ناکارآمدی سیستم پدافندی ارتش اسرائیل برای مقابله با راکتهای حزبالله و همچنین ورود ادبیات دفاعی در دکترین نظامی ارتش رژیم صهیونیستی، ساختار پدافندی هوایی این رژیم دچار تغییر و تحول اساسی شد و بر همین مبنا شبکه یکپارچه پدافندی تحت کنترل مرکز مدیریت تصویر بالستیک، در تلآویو ایجاد شد.
اصابت راکت به تأسیسات نفتی عسقلان در جریان جنگ 12روزه در حالی که سامانه گنبد آهنین در نزدیکی این تأسیسات مستقر شده است
از آن به بعد، روند ساخت سامانههای پدافندی اسرائیلی آغاز شد و بر همین اساس سه سامانه گنبد آهنین برای مقابله با اهداف ارتفاع پست (راکتها)، سامانه فلاخن داود برای مقابله با اهداف ارتفاع متوسط و سامانه حیتس یا پیکان هم برای مقابله با اهداف ارتفاع بلند طراحی شد و در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
در این بین اما نام سامانه گنبد آهنین بیشتر از سایر سامانهها معروف شده است و هرچند این سامانه توانسته است در سطح تاکتیکی موفقیتهایی بهدست آورد اما در سطح راهبردی موفق نبوده و قادر نبوده است راهبرد گروههای مقاومت برای استفاده از راکت و موشک را تغییر دهد، چه اینکه طی سالهای اخیر توانمندی موشکی نیروهای مقاومت از حیث کمّی و کیفی نسبت به قبل گستردهتر هم شده است.
از سوی دیگر ساختار پدافندی ارتش اسرائیل در سالهای اخیر با چالش جدیدی بهنام قدرت پهپادی جبهه مقاومت نیز روبهرو شده است که عملیات اخیر حزبالله نشان داد این ساختار توان قابلتوجهی برای مقابله با این قدرت پهپادی ندارد.
یگان موشکی جهاد اسلامی در جریان نبرد شمشیر قدس توانست تنها در روز اول نبرد بهاندازه تمام جنگ 22روزه موشک شلیک کند
برای مثال در نبرد آینده حزبالله میتواند با حملات انبوه و فوجی پهپادهای درجهدو خود بهراحتی شبکه پدافندی اسرائیل را اشباع و مختل کند و بعد با پهپادهای پیشرفته و موشکهای نقطهزن خود ضربات مهلکی بر پیکره اهداف حساس و حیاتی اسرائیل وارد کند، موضوعی که ایران نیز بارها در رزمایشهای خود از آن استفاده کرده و انهدام سامانهای راداری و پدافندی آمریکایی و مراکز حساس و حیاتی اسرائیل را طی آن تمرین کرده و نمونه عملی آن توسط انصارالله علیه تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان انجام شده است.
در صورت تحقق این موضوع، دست برتر در نبرد آتی در اختیار حزبالله قرار میگیرد و به این صورت حزبالله قادر خواهد بود توان نیروی هوایی و پدافند هوایی اسرائیل را که با صرف هزینههای گزاف به انواع جنگندهها و سامانههای پدافندی مجهز شده است با هزینهای بهمراتب کمتر به چالش بکشد.
در چنین شرایطی بهنظر میرسد ارائه طرح ایجاد شبکه یکپارچه پدافندی در سطح منطقه از سوی آمریکاییها طرح مناسبی نیست و نمیتواند برتری هوایی ازدسترفته آنها را بازگرداند.
این طرح نیازمند آن است کشورهای متحد آمریکا در منطقه به سامانههای راداری و پدافندی مشترک مجهز شوند و در این حوزه آموزشهای لازم را نیز بگذرانند، علاوه بر این باید یک مرکز فرماندهی و کنترل یکپارچه بین کشورهای منطقه نیز ایجاد شود و میبایست تمرینها و رزمایشهای متعددی نیز برای ایجاد هماهنگی بین این کشورها و آمریکا برگزار شود، همه این موارد نیازمند صرف زمان و هزینههای بسیار زیاد است که بهنظر میرسد کشورهای منطقه زیر بار آن نروند یا در صورت پذیرش آن در کوتاهمدت قادر به دستیابی به آن نباشند.
با این اوصاف حزبالله و جبهه مقاومت هماکنون علاوه بر توانمندی قابل توجه خود در حوزه موشکی، به قدرتی جدید دست یافته است که موجب به هم خوردن معادلات نظامی دشمن و در نتیجه تغییر راهبرد آن شده است، به این ترتیب فصل جدیدی در روند قدرتافزایی جبهه مقاومت آغاز شده است که دست برتر در نبردهای آینده را در اختیار آن قرار میدهد؛ قدرتی که بهادعای آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها با حمایت و پشتیبانی ایران از جبهه مقاومت بهدست آمده است.