از اواسط دهۀ 40 تا پیروزی انقلاب نقطۀ عطفی در اندیشههای نوین اسلامی پدید آمد که تأمل و بحث دربارۀ علی امیرالمؤمنین در آن نقشی بسزا داشت. آثار و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی، همچون علی تنهاست، علی حقیقتی بر گونۀ اساطیر را همه کمابیش میشناسیم. مرحوم آقای مطهری از بنیانگذاران حسینیۀ ارشاد بود و کتاب پرفروش جاذبه و دافعۀ امام علی ازجمله سخنرانیهای ایشان در آنجا بوده است.
به گزارش جماران؛ احمد مسجد جامعی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
از اواسط دهۀ 40 تا پیروزی انقلاب نقطۀ عطفی در اندیشههای نوین اسلامی پدید آمد که تأمل و بحث دربارۀ علی امیرالمؤمنین در آن نقشی بسزا داشت. آثار و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی، همچون علی تنهاست، علی حقیقتی بر گونۀ اساطیر را همه کمابیش میشناسیم. مرحوم آقای مطهری از بنیانگذاران حسینیۀ ارشاد بود و کتاب پرفروش جاذبه و دافعۀ امام علی ازجمله سخنرانیهای ایشان در آنجا بوده است. در کتاب پرفروش داستان راستان نیز داستانهای مربوط به علی امیرالمؤمنین چشمگیر است. گذشته از این، مرحوم آقای مطهری بحثی را در پرفروشترین نشریۀ آن سالها یعنی مکتب اسلام ذیل عنوان «سیری در نهجالبلاغه» آغاز کرد و ادامه داد که هزاران تن از خوانندگان آن مجله پیگیر آن بودند. و بعدها به صورت کتاب مستقلی درآمد. آقای مطهری در توضیحی دربارۀ سبب علاقۀ خود به نهجالبلاغه به حوزۀ علمیۀ اصفهان و مدرسۀ صدر و استاد خود، میرزا علی آقای شیرازی اشاره میکند که بسیار از او آموخته و تحت تأثیر بیان و اندیشهاش قرار گرفته و به قول آقای منتظری «مجذوب ایشان» شده است. این استاد، نهجالبلاغه تدریس میکرد و همین موضوع مایۀ حیرت آقای مطهری شده بود. آقای مطهری این استاد را «نهجالبلاغۀ مجسم» میخواند. عمر آقای مطهری وفا نکرد، اما مرحوم آقای منتظری در ادای دین به این استاد شیرازی ـ اصفهانی، مجالس درس نهجالبلاغه را ادامه داد. از کتابهای مشهور دهههای پیشین، «علی صدای عدالت انسانی» از جرج جرداق مسیحی بود که ترجمه و انتشار آن ماجرایی شنیدنی است: ترجمۀ نخست آن به قلم عالم بسیار دان و یگانۀ دوران، مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی صورت گرفت. ایشان خود مقدمهای عالمانه بر آن نوشت و در پاورقیها خطاهای مؤلف را تصحیح کرد و ترجمۀ فاخر و کامل نامۀ حضرت به مالک اشتر، به قلم محمد ابراهیم نواب، جدّ مادری خود را بر آن افزود مرحوم ملکالشعرای بهار در کتاب سبکشناسی این ترجمه را از بهترین نمونههای نثر فارسی دانسته است. بعدها از کتاب این مؤلف مسیحی لبنانی، ترجمههای دیگری صورت گرفت که معروفترین آنها به قلم مرحوم سید هادی خسروشاهی است. اما از میان ترجمههای نهجالبلاغه هیچکدام به اندازۀ ترجمۀ مرحوم فیضالاسلام که بهتدریج در چند بخش با خط میرزا طاهر خوشنویس تبریزی منتشر شد، جای خود را باز نکرد. این ترجمه که دقتی بیش از ترجمههای پیشین داشت و مترجم نکات و برداشتهای خود را در میان پرانتز آورده بود، در دهۀ پنجاه تقریباً در همۀ خانهها در کنار قرآن و مفاتیح جای داشت. البته نخستین بخش این ترجمه در دهۀ 20 انتشار یافت. ترجمۀ پرفروش دیگر از نهجالبلاغه به قلم شیوای مرحوم جواد فاضل با نام سخنان علی چاپ مؤسسۀ علیاکبر علمی است. مرحوم سید محمود طالقانی هم با عرضۀ کتاب کمحجمی از گزیدۀ نهجالبلاغه در این فضا مشارکت کرد. نوشتۀ او بیشتر تحت تأثیر میرزا خلیل کمرهای بود که شرح مفضلی بر نهجالبلاغه نگاشت و تصاویری که از آن دو وجود دارد، حاکی است که در سفر و حضر با یکدیگر بودهاند. راه علی (ع) تألیف مرحوم رضا صدر برادر بزرگوار آقاموسی صدر نیز از نوشتههای روان و پرنکته و خوشخوان بود که میتوان آن را محصول تفکر حوزۀ علمیۀ آن زمان دانست.
در بین روزنامهنگاران و وکلا، کتاب مرحوم حسن صدر، علی مرد نامتناهی از توجهی خاص برخوردار شد و جایزههایی دریافت کرد. در همان دهۀ پنجاه گروهی از نویسندگانی که در زمینههای مذهبی چندان شناخته نبودند در این باره آثاری خواندنی نوشتند همچون جعفر شهری که آثار او دربارۀ تاریخ اجتماعی تهران فراوان و ماندگار است.
در تمامی این آثار، کمابیش چند نکتۀ مشترک بیشتر به چشم میآید که در دهۀ پنجاه فضای ذهنی آن سالها را میساخت و البته همۀ اینها از نهجالبلاغه سرچشمه میگرفت.
1. توجه به عدالت و حقوق انسانی، که در نامۀ حضرت به مالک اشتر جلوۀ بسیاری یافته است؛ ازجمله حضرت به مالک میفرمایند: مردمان یا مشابه تو در خلقت هستند یا همکیشتو اند. بنابراین با آنها با لطف و مدارا رفتار کن. قلبت را از رحمت به مردم پر کن و نسبت به آنها محبت و لطف داشته باش. در آن سالها فراوان این نامه با مضامین اعلامیۀ جهانی حقوق بشر مقایسه میشد. این وجه از زندگی و کلام حضرت مورد توجه حتی گروههای چپ غیرمذهبی نیز قرار میگرفت و مکرر به آن استناد میکردند.
2. رعایت حقوق مخالفین: نمونۀ بارز آن در برخورد با خوارج دشمنان قسمخوردۀ حضرت پیش آمد. که تا دست به شمشیر نبردند و خون بیگناهان را نریختند، حضرت با آنها فقط مباحثه و گفتوگو داشت. آنها بیرون کوفه اردو زده بودند و چون جزئی از سپاه حضرت بودند، این اقدام آنها نوعی سرکشی تلقی میشد. با این وضع حضرت آنها را به شهر فرا خواند و با آنها مدارا کرد، تا زمانی که دست به شمشیر بردند و یکی از صحابۀ پیامبر را در اطراف کوفه با همسر باردار او به فجیعترین حالت به قتل رساندند.
3. امنیت فراگیر: از ویژگیهای حکومت حضرت، امنیت نه تنها برای مسلمانان بلکه برای غیرمسلمانان نیز بود. نمونۀ بارز آن، واکنش ایشان پس از شنیدن خبر ربودن خلخال از پای دخترک یهودی در شهر انبار بود. امیرالمؤمنین (ع) در پی این حادثه فرمود: اگر کسی از مسلمانان از غصۀ این رفتار بمیرد، من او را ملامت نمیکنم. این حادثه مربوط به اواخر دورۀ خلافت حضرت است که معاویه احتمالاً با مشورت عمروعاص، سپاهیانی را برای ایجاد ناامنی، به شهرها و نقاط مختلف میفرستاد. این کار او علاوه بر ناامنی، ارزش نظامی نیز داشت، زیرا موجب پراکندگی سپاه حضرت میشد و تشکیل سپاه در این شرایط بسیار دشوار بود، گرچه حضرت سپاهیانی را مأمور تعقیب اینان کرده بود. این واقعه در تاریخ به «غارات» مشهور است و کتابی مهم هم در قرن سوم به همین نام تألیف شد که به نام «الغارات» چاپ و به فارسی هم ترجمه شده است.
4. همسطح بودن زندگی حاکمان با مردم عادی: حضرت در نامهای خطاب به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، شرکت او در یک مهمانی اشرافی و پذیرایی با انواع غذاهای رنگارنگ و ظرفهای اعیانی پر از غذا هشدار داده و گفته بودند بهتر است به لقمهای که بر آن دندان میگذارد، دقت کند. آنگاه فرمودند آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامۀ کهنه و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده است. اما حضرت بلافاصله اضافه میکند که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، اما مرا با ورع و کوشش در عبادت و پاکدامنی و درستی یاری کنید. درواقع به نظر حضرت، حاکم یک شهر، میباید با طبقات فرودست جامعه نشست و برخاست داشته باشد، تا از مشکلات ایشان آگاهی یابد.
در دهۀ پنجاه مجموعهای این قبیل اوصاف، تصویری از امام علی و دورۀ حکومت ایشان به دست میداد که در پیروزی انقلاب اسلامی هم سهمی بسزا داشت. اینک ما در بعد از 40 سال مناسب است که نگاهی به آن تصویر بیافکنیم و ببینیم که چقدر به آن آرمانها نزدیک شدهایم یا از آن فاصله گرفتهایم.
اینک دیگر نه از آن استاد برجستۀ مدرسۀ صدر اصفهان خبری است و نه چندان از حضور نهجالبلاغه در گفتارها و رفتارها. تا یار که را خواهد و مبلش به که باشد.