مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب جمعه گذشته دستگیر شد و حالا خبرگزاری فارس اتهاماتی را علیه وی و در رابطه با بازداشتش مطرح کرده است.
به گزارش جماران؛ خبرگزاری فارس نوشت: بعد از بازداشت تاجزاده و ادعاهایی که همسر وی مطرح کرد این سوال ایجاد میشود که آیا اساساً بازداشت تاجزاده خبر بدی برای مردم است و اینکه آیا نقدهای وی مصلحانه و از روی دلسوزی است؟
مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب و از محکومین امنیتی فتنه 88 جمعه گذشته به اتهام « اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور» و « نشر اکاذیب جهت تشویش اذهان عمومی» به دستور مقام قضائی بازداشت شد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود که آنرا "دومین نامه به دکتر حجاریان درباره اصلاحات ساختاری" نام گذاری کرده بود، روحانیت را متهم به دخالت در اداره حکومت کرده و مدعی شده بود روحانیت نه برای آن ایجاد شده بود و نه آمادگی ایفای چنین نقشی را داشت.
صحیفه امام(ره) در رابطه با نقش نظارتی یا حکومتی روحانیون در نظام جمهوری به وجود نظر نظارتی در اوایل انقلاب اشاره کرده است، اما ولی فقیه بعدا به این نتیجه رسید که حضور مسئولیتی روحانیت بلااشکال است.
تاجزاده در ادامه یادداشت خود مدعی شده است که رهبری در حالی در امور مختلف کشورداری دخالت دارد که هیچ مسئولیتی را متوجه خود نمی داند!
به گزارش فارس، با نگاه به امورات و اجرائیات در دولت های گذشته، پر واضح است که رهبر انقلاب همواره از دولت ها حمایت کرده و به نوعی تصمیمات دولت ها را تمکین کرده است. در دولت های اصلاحات، بهار و تدبیر که هرکدام در جهات مختلف، سیاست های خود را دنبال میکردند، که رهبری جز حمایت از دولت ها هیچ نقشی در امورات و اجرائیات کشور نداشته است. نکته قابل تامل این است که علیرغم این واقعیتِ قابل لمس، آقای تاجزاده چگونه مدعی دخالت رهبری در امورات کشور شده است؟!
تاجزاده در این بیانیه همچنین تصریح میکند که قصد براندازی ندارد و بر حذف کامل ولایت فقیه از قانون اساسی هم پافشاری نمیکند!
اما پیش از این محمد عطریانفر از فعالان سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه ای پیرامون بحث اصلاحات ساختاری تلویحا تاکید کرده بود که مزاج اظهارات تاجزاده چیزی جز براندازی نیست!
البته اظهارات تاجزاده به همین جا ختم نمی شود؛ در ادامه این گزارش به برخی اظهارات وی اشاره شده است.
وی اخیرا طی توییتی نوشت: « آقای رئیسی! دیوار کشیدن بین زن و مرد اتهام مخالفان بود و شما میخواستید میان آنها پل بزنید؟ پس این دیوارکشیها و #تفکیک_جنسیتی چیست؟ با یکدستشدن حکومت فکر نکنید بازی تمام شده، زیرا هنوز هزار باده ناخورده در رگ تاک است».
به عقیده بسیاری از کارشناسان پروژه دیوارکشی و تفکیک جنسیتی سناریوی نخ نمای جریان اصلاحات بود که در یازدهمین دوره و حتی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز این جریان سیاسی بود و توانستند با هراس افکنی در جامعه اینگونه القاء کنند که ابراهیم رئیسی بین زنان و مردان دیوارکشی خواهد کرد. این کارشناسان معتقدند اصلاح طلبان در واقع با چنگ زدن به این دروغ پراکنی توانستند با تشویش افکار عمومی عرصه انتخابات را جهت پیروزی برای خود هموار کنند. معلوم نیست که در حال حاضر تاجزاده با چه هدفی این سناریوی سراسر دروغ را به دولت آقای رئیسی منتصب کرده است؟
این فعال سیاسی اصلاح طلب در توییت دیگری عنوان کرد: « آیا به گوش رهبر نرسیده که؛ «طبق ارزیابی بانک جهانی، عراق امسال بیش از ۱۲۷ و سال آینده نزدیک به ۱۲۴ میلیارد دلار درآمد نفتی خواهد داشت»؟ چرا اجازه احیای برجام در اسفند ۹۹ را ندادند؟ چرا با تعیین فردی کاردان، به مذاکره مستقیم با امریکا برای کسب توافق و لغو #تحریمها نمیپردازند؟».
در موضوع مذاکرات احیای برجام و نظر به اظهارات بسیاری از کارشناسان پرواضح است که اصلاح طلبان در اقدامی هماهنگ و با استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی و ایجاد پروپاگاندا و اسطوره سازی از ظریف، درصدد این هستند که تیم مذاکره کننده فعلی که همواره بر تامین منافع اقتصادی و ملت در کنار حفظ عزت و اقتدار تاکید دارد را ناکارآمد و نابلد عنوان کنند و بگویند که فقط ظریف راه برون رفت از بن بست مذاکرات را بلد است و دولت را به بهره گیری و استفاده از تجارب ظریف در مذاکرات با غرب دعوت می کنند.
تاجزاده طی توییت دیگری به موضوع تجمع جوانان شیرازی اشاره کرد و نوشت: « اگر شهامت اعلان شکست حجاب اجباری را ندارید، دستکم بگذارید مانند قانون ممنوعیت نگهداری تجهیزات ماهواره، مردم خود اشتباه حکومت را برطرف کنند. بازداشت جوانان شیرازی، صرفا به علت رعایتنکردن حجاب، هم بینتیجه است هم رسوا».
این فعال سیاسی اصلاح طلب مدعی شده که حکومت، جوانان بی حجابی که در تجمع اسکیتسواران در شیراز حضور داشتند را بازداشت کرده است. اما ماجرا فارغ از آنچه که تاجزاده مدعی آن شده، است. پس از تجمع اسکیت سواران در شهر شیراز که با هنجارشکنی و کشف حجاب همراه شده بود، حجت الاسلام سیدکاظم موسوی رئیس کل دادگستری استان فارس دستور بررسی و برخورد با عوامل برگزاری این تجمع را صادر کرد. وی به دادستان مرکز استان تأکید کرد ضمن تشکیل پرونده عوامل اصلی برگزاری و هماهنگ کنندگان این برنامه تحت تعقیب قضایی قرار گیرند. در پی دستور رئیس کل دادگستری استان فارس، ۵ نفر از عوامل اصلی که تمامی آنها از دستاندرکاران این مراسم بودهاند پس از شناسایی بازداشت شدند و هیچکدام از نوجوانان شرکتکننده در این مراسم در بازداشت نیستند.
* ادعای همسر تاجزاده در لایو اینستاگرامی
گفتنی است، پس از دستگیری مصطفی تاجزاده توسط نیروهای امنیتی همسر وی طی یک ویدئو زنده در اینستاگرام، خبر دستگیری همسرش را یک خبر بد برای ملت ایران عنوان کرد و گفت: متاسفانه حامل خبر بدی برای ملت ایران هستم که ظرفیت این را ندارد که یک منتقد دلسوز در کشور باشد و نقد مصلحانه داشته باشد.
سوال اصلی در اینجا اینطور مطرح می شود که آیا اساساً نقدهای این فعال سیاسی اصلاح طلب مصلحانه و از روی دلسوزی است یا صرفا در جهت برهم زدن امنیت روانی جامعه مطرح میشود؟ و آیا دستگیری چنین افرادی، خبر خوب است یا بد؟
نقش پیدا و پنهان تاجزاده در پروژههای ضدامنیتی
فارس در مطلب دیگری نوشت: شامگاه 17 تیر، خبری مبنی بر بازداشت مصطفی تاج زاده، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات و از محکومان فتنه 88 منتشر شد. علت بازداشت تاج زاده «اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور» و «نشراکاذیب جهت تشویش اذهان عمومی» ذکر شده است، اما چرا بازداشت چنین فردی دور از انتظار نبوده و جای تعجب ندارد؟
مصطفی تاجزاده شبیه دیگر اصلاح طلبان، یک پشیمان از عملکرد خود در دهه شصت است. به عبارت دیگر، تاج زادهای که سوپر انقلابی بوده است، در حال حاضر سوپر ضدانقلابی شده است و دیگر اصلاح طلبانی که همانند وی در ابتدای انقلاب، رفتارهای بیمبنا، تند و بی قاعده از خود نشان میدادند، شبیه تاج زاده تبدیل به یک عنصر ضدانقلاب شدهاند.
البته تاج زاده در اظهاراتش به این نکته اشاره میکند که به شکل سیاسی از نظام حمایت میکند. ولی همین حرف وی با توجه به مواضعی که از خود نشان میدهد، گویای این است که وی برای تغییر نظام و یا به اصلاح خود تغییر ساختاری به هر روشی که بشود، اقدام خواهد کرد، خواه این روش از درون باشد یا از خارج از کشور، هرچه که باعث تغییر شود.
یا به عبارت دیگر، هر اقدامی که باعث شود هدف امثال تاج زاده محقق شود، هیچ ایرادی ندارد و برای امثال تاج زاده، هدف وسیله را توجیه می کند.
تاج زاده در چندین گفتگو به صراحت اعلام کرده است که اعتقادی به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ندارد و برای این که راهی برای فرار خود از انتقادات باز کند، گفته که چون هیچ جایگزینی برای جمهوری اسلامی وجود ندارد و بعد از جمهوری اسلامی، هرج و مرج کشور را فرا میگیرد، لذا مجبور است که سیاسی از جمهوری اسلامی حمایت کند.
به عبارت دیگر، اگر تاج زاده و حامیانش که پشت سر وی حرکت میکنند، به این نتیجه برسند که جایگزینی برای جمهوری اسلامی وجود دارد، قطعاً اقدام به براندازی هم خواهند کرد. کما این که در فتنه 88، اصلاحات به چیزی جز براندازی ساختار قانونی و به تبع آن، فتح دیگر سنگرهای جمهوری اسلامی، رضایت نداشت. ولی حضور به موقع مردم و رهبر انقلاب در صحنه، این پروژه سیاسی – امنیتی را با شکست روبرو کرد.
آیا تاج زاده یک عنصر امنیتی است یا سیاسی؟
با توجه به سوابق تاج زاده از ابتدای انقلاب تا به الان، تاج زاده را نمیتوانیم یک عنصر سیاسی صرف بدانیم، بلکه وی در شبکهای که تنفس کرده است که اکثریت اعضای آن از آموزش دیدگان امنیتی هستند که در فتنه 78 و 88 متبلور شدند، در واقع "محفل امنیتی اصلاحات"، یکی از شبکههای نفوذی است که در حال طراحی و عملیاتی کردن بسیاری از پروژهای امنیتی در داخل مرزهای جمهوری اسلامی هستند.
محفل امنیتی اصلاحات، مجموعهای از بازیگران قدیمی سیاست و وابستگان متأخر آنان است که چند ویژگی دارند:
۱- عمدتاً سوابق حساسی در گذشته و به ویژه در دهه اول انقلاب به طور خاص در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی داشتند و بعضاً هنوز هم از ارتباطات خاص برخوردارند.
۲- نقش آنان در هر دو فتنهٔ مهم قبلی، یعنی سال ۷۸ و سال ۸۸ آشکار است.
۳- سابقاً در دو تشکّل رادیکال منسوب به اصلاح طلبان، سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت متمرکز بودند.
۴- اکنون به صورت عیان یا پنهان در حزب «اتحاد ملت» گرد آمدهاند.
۵- اعضای شاخص آن مدتهاست که از «انقلاب» ابراز ندامت و از «حکومت دینی» عدول کردهاند.
۶- با وجود داشتن محکومیت امنیتی، پیوندهای عمیق با بخشهایی از ساختار سیاسی دارند و حتی نقش خطدهی و طراحی برای آن بخشها را به عهده گرفتهاند.[1]
نوع عملکرد این محفل در دستکم سه دههٔ گذشته، نشان از نقش محوری آنان دارد. به طور خاص، از مقطع آشوبهای دیماه ۹۶ به این سو، اعضای شاخص این محفل، بلافاصله دست به کار شدند و در مجموعهای پیوسته از میزگردها، مصاحبهها، نشستها و مقالات و یادداشتها، با برجسته کردن آن اغتشاشات، اول فهرستی از مطالبات را در راستای «تسلیم و استحاله» پیش روی نظام قرار دادند و در ادامه، نظام را تهدید میکردند که در صورت تن ندادن به این مطالبات (که اسم کلی آنها همان برجام ۲ و ۳ و...) بود، آشوبها در مقیاسی وسیعتر و گستردهتر باز می گیرند.
لذا تاج زاده یکی از افراد محوری در این شبکه و محفل امنیتی است که نمیتوان به راحتی از کنارش عبور کرد، به عنوان مثال در آبان 98 و بعد از فتنه بنزینی که توسط شخص رییس جمهور وقت و با همکاری و دروغگویی بعضی از وزرای روحانی کلید خورد، بیانیهای در رسانهها منتشر شد که به بیانیه 77 نفر مشهور شد.
در روز یکشنبه (۲۶ آبان) متنی با عنوان «بیانیه جمعی از فعالان سیاسی در دفاع از حق اعتراض و محکومیت خشونت» منتشر شد که شاکلهٔ امضاءکنندگان آن را اعضای همان محفل فوقالذکر و سمپاتهای جوانتر آنان تشکیل میداد.
ظاهراً اعضای محفل فوقالذکر که به زعم خود اوضاع امنیتی کشور و نظام را خیلی «بحرانی» تصور میکردند، در اقدامی قابل تأمل و در حمایت از آشوبگران مسلح و خشن و ویرانگر و نکوهش نیروهای جان برکف حافظ امنیت که در دو سه روز اول نجیبانه مدارا کردند و هزینه دادند، بیانیه صادر نمودند و چهره خود را از زیر نقاب نفاق خارج کردند.
بعد از ورود مدعی العموم به این اقدام ضد امنیتی، بسیاری از افرادی که اسمشان در لیست بیانیه آمده بود احضار شدند و حرفی که به عنوان شایعه در جامعه پیچیده شد این بود، آقای تاج زاده بدون اطلاع ما، اسم ما را در این بیانیه درج کرده است، البته هیچ کدام از این افراد حاضر نشدند که به صورت علنی تاج زاده را محکوم کنند ولی فشارها بهجایی رسید که تاج زاده اعتراف کرد که مسئولیت این بیانیه را برعهده میگیرد.
در قسمتی از این «بیانیه» آمده است:
" پاسخ خشونتبار به تجمعات مردمی در اعتراض به گرانی بنزین طی دو روز گذشته در چندین شهرستان متاسفانه تاکنون فاجعه به همراه داشته و به قرار اطلاع منجر به جرح و حتی قتل نفس شده است. شلیک بیمحابای تفنگی که از محل بیتالمال برای دفاع از مردم فراهم شده بهسوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم خود به خیابان آمدهاند، مطلقاً و فارغ از موضوع اعتراض غیرقابل توجیه و جنایتی است که قانون و دستگاه قضاء نباید حتی لحظهای در تعقیب بانیان، آمران و عاملان آن تعلل کند. دردآور است که با گذشت دههها از استقرار عدالتخانه و قانونی که حق و تکلیف مردم و حکومت در کشور ما را معین میکند همچنان حق طبیعی و خداداد هموطنان ما برای اعتراض به تصمیمهای حکومتی چنین پایمال شود و تصمیمی اقتصادی که بایستی با هدف بهبود وضع مردم اتخاذ شود، منجر به چنین صدمات غیرقابل جبرانی میشود. "
در واقع با مشخص شدن سطح تخریب و خشونت توسط اراذل و نه مردم، اصلاحطلبان بازهم اراذل را به عنوان مردم معترض معرفی کردند. کما این که در فتنه 88، اراذل اوباشی که مردم و نیروهای بسیجی و انتظامی را مورد هتک حرمت قرار دادند و به عزاداران حسنی حمله ور شدند، مردم خداجو نامیدند.
امثال تاج زاده، حجاریان، آرمین و جلاییپور که از دیماه ۹۶، با گروکشی آشوبها، از هر فرصتی برای تهدید نظام استفاده کردهاند، در بیانیه ای ضمن باجخواهی از نظام و تکرار خواستهٔ «حذف نظارت استصوابی» با هدف تداوم قدرت و نفوذ این جریان و متحدان آن در ساختار سیاسی، حرف نهایی خود را در یک جمله میزند: «و نیز با عادیسازی روابط خارجی بساط تحریمها را جمع کنند.»
این خلاصه و عصارهٔ همه این سناریو است که آشوب اشرار مسلح و سازمانیافته را هم باید ذیل آن تعریف کرد: تسلیم و کرنش در برابر خواستهای نامشروع و زورگویانه نظام سلطه و همراهی با همه ضد انقلاب از جمله سلطنت طلبان و منافقین برای تغییرات مدنظر تاج زاده و همفکران وی.
نحوه مواجهه جریان اصلاحات با امثال تاج زاده
اصلاحطلبان در مواجهه با اشخاصی همچون تاج زاده دچار نوعی سردرگمی است. نه می تواند تاج زاده را محکوم کند و نه می خواهد اهداف آتی خود را با دست فرمان تاج زاده جلو ببرد. ولی در مواقع بحرانی، بازهم فرمان ماشین اصلاحات را امثال تاج زاده و جلایی پور، علوی تبارهایی برعهده می گیرند که به دنبال امنیتی کردن و بالا بردن سطح خشونت در جامعه هستند و اتفاقاتی می افتد که اصلاحطلبان معترف هستند که اشتباه و خطا است.
به هر جهت، جبهه اصلاحات بهجای انتشار بیانیههای سریالی در محکوم کردن بازداشت افرادی همچون تاج زاده که بهوضوح در حال مبارزه عملی با جمهوری اسلامی ایران است، مواضع خود را نسبت بهنظام سیاسی و این افراد مشخص کند تا بازهم مثل فتنه 88، تبدیل به ژنرالهای ضدانقلاب و آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی نشوند.