آن روزها که مردم از همه چیزهایشان میگذشتند «همه» بودند، اما حالا هیچکس احساس نمیکند این «همه» وجود خارجی داشته باشد، همه یک جامعه میتوانند با هم یکدل و یکرنگ باشند و برای «هم» ایثار و ازخودگذشتگی کنند، اما وقتی همه وجود نداشته باشد و بحث اقلیت و اکثریت مطرح باشد، توقعداشتن از اکثریت برای ایثارگری و حتی تحمل مثل این است که از اقلیت بخواهی از ثروت و قدرتش بگذرد، آیا آن اقلیتیها این کار را خواهند کرد؟
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: یک سخنران در مجلسی از ملت ایران گلایه کرده که این مردم زمانی تمام داشتههایشان را ایثار میکردند و حتی از فرزندانشان هم میگذشتند، اما حالا از نان و روغن هم نمیگذرند...
بله، اینچنین بود برادر، آن زمانی که این مردم از عزیزترین داراییهایشان میگذشتند، ایران جامعهای یکرنگ و یکدل و دارای امید بود، جامعهای نه بیطبقه اما با طبقات اجتماعی نزدیک به هم و بدون تفاوت طبقاتی وحشتناک.
حالا از تفاوت طبقاتی ایران میتوان بینهایت گزارش برای رسانهها تهیه کرد، میتوان از شهرکمانندهایی که در دل کلانشهرها برای ساکنان «خاص» شکل گرفتهاند، از فروشگاههایی مخصوص خواص و از سبک زندگیهایی که سایر ساکنان این شهرها حتی در خواب هم نمیتوانند آن را تصور کنند، گفت.
آن روزها که مردم از همه چیزهایشان میگذشتند «همه» بودند، اما حالا هیچکس احساس نمیکند این «همه» وجود خارجی داشته باشد، همه یک جامعه میتوانند با هم یکدل و یکرنگ باشند و برای «هم» ایثار و ازخودگذشتگی کنند، اما وقتی همه وجود نداشته باشد و بحث اقلیت و اکثریت مطرح باشد، توقعداشتن از اکثریت برای ایثارگری و حتی تحمل مثل این است که از اقلیت بخواهی از ثروت و قدرتش بگذرد، آیا آن اقلیتیها این کار را خواهند کرد؟