چه روسیه و چه کشورهای غربی، توان و تبحر بالایی در انتشار اخبار جعلی، برجستهکردن برخی موضوعات و مخفیکردن برخی از موضوعات دارند. آنها، چه رسانههای روسی و چه رسانههای غربی، برای اثرگذاری بر افکار عمومی جهانیان، از تکنیکهای پیچیدهی پروپاگاندای یارانشی استفاده خواهند کرد و پشت هر خبری که منتشر میکنند، هدف و سناریویی در ذهن دارند.
پایگاه خبری جماران؛ "تکنولوژیهای جدید، توانایی ما برای بیان داستانها را تغییر میدهند و راههای ارتباطی ما، افرادی که میتوانیم با آنها تعامل داشته باشیم و چیزهایی که میتوانیم ببینیم را دگرگون میکنند".
جملات فوق به نقل از کتاب «توئیتر و گاز اشکآور»، نوشته زینب توفکچی[1]به خوبی تأثیر تکنولوژیها نوظهور، خصوصا شبکههای اجتماعی مجازی را بر زندگی و دنیای ما روایت میکند. تکنولوژیهای جدید بر ابعاد مختلف زندگی ما از جمله آنچه میبینیم و روایتهایی که باور میکنیم، تأثیر گذاشتهاند. ما تحت تأثیر این رسانههای جدید، دنیا را به نحو دیگری درک میکنیم.
به طور کلی این رسانههای فراگیر هستند که به ما میگویند به چه موضوعی واکنش نشان دهیم. برنارد کوهن[2] در کتاب «مطبوعات و سیاست خارجی» سالها پیش گفته بود: «مطبوعات در گفتن این که خوانندگان باید در مورد چه چیزی فکر کنند بسیار موفق هستند». تحت تأثیر توسعه شبکههای اجتماعی این امر بسیار سریعتر و پیچیدهتر از گذشته اتفاق میافتاد. ترندها و هشتگها برای مخاطبانشان تعیین میکنند که به چه فکر کنند و در مورد چه بنویسند؛ ترندها و هشتگهایی که با کمک رباتهای توئیتری، الگوریتمها و اقدامات سازماندهیشده خیلی سریع ساخته میشوند و و ذهن مخاطب را از این سو به آن سو میکشند.
از سوی دیگر هر آنچه در این رسانهها به آن توجه نشود گویی اصلا وجود ندارد. رسانههای اجتماعی تا این حد بر آنچه ما به آن فکر میکنیم و باور میکنیم اثر میگذارند. اخبار جعلی که به سرعت در این شبکهها بازنشر میشود و تکنیکهای پیچیده پروپاگاندا، مدام واقعیت را دستکاری میکنند و باعث میشوند که کاربران این شبکهها، فهم دستکاری شدهای از واقعیت داشته باشند.
یک مثال معروف در این زمینه به ماجرای سقوط پرواز شماره 17 هواپیمای مالزی در سال 2014 باز میگردد؛ زمانی که یک هواپیمای مالزیایی با 283 مسافر، در مرز بین روسیه و اوکراین سقوط کرد. تحقیقات کشورهای غربی نشان میداد که این هواپیما به دلیل شلیک موشک زمین به هوای روسی سقوط کرده است؛ اما در این زمینه آنقدر اخبار جعلی در شبکههای اجتماعی با تکنیکهای پیچیده بازنشر شده بود که بعد از مدتی بخشی از مردم دیگر نمیتوانستند راست را از دروغ تشخیص دهند. رباتهای توئیتری نقش فعالی در فریب مردم ایفا کردند؛ همانطور که در جریان انتخابات سال 2016 آمریکا بسیار فعال بودند.
مشابه این امر در خصوص جنگ روسیه و اوکراین نیز حتما وجود دارد. چه روسیه و چه کشورهای غربی، توان و تبحر بالایی در انتشار اخبار جعلی، برجستهکردن برخی موضوعات و مخفیکردن برخی از موضوعات دارند. آنها، چه رسانههای روسی و چه رسانههای غربی، برای اثرگذاری بر افکار عمومی جهانیان، از تکنیکهای پیچیدهی پروپاگاندای یارانشی استفاده خواهند کرد و پشت هر خبری که منتشر میکنند، هدف و سناریویی در ذهن دارند. ژاک الول[3]، در کتاب «پروپاگاندا»، پروپاگاندا را مجموعهای از روشهایی توصیف میکند که توسط یک گروه سازمانیافته به کار میرود تا از طریق دستکاری روانشناختی، باعث مشارکت فعالانه یا منفعلانه تودههای مردم شود.
پروپاگاندا به نفع یکی از طرفین جنگ روسیه و اوکراین برای دستکاری واقعیت اهمیت زیادی دارد؛ چرا که در این جنگ مهم است که افکار عمومی دنیا به چه سمتی برود و چگونه فکر کند. پروپاگاندای یارانشی در خصوص جنگ روسیه و اوکراین در تمام دنیا انجام میشود و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. در طول همین یکهفته بارها اخبار، تصاویر و ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که خیلی زود یا صحت آن تکذیب شده، یا مشخص شده مربوط به زمانی قبل از جنگ است و یا حتی تصاویر شبیهسازیشدهی یک بازی کامپیوتری است.
بازار شایعات در مورد جنگ در رسانههای اجتماعی ایران هم داغ است. در مدت یک هفته پس از آغاز جنگ، حداقل 551هزار توئیت به زبان فارسی در مورد این جنگ زده شده است که بیش از 940هزار بار ریتوئیت شده است. معلوم نیست رباتها و اقدامات سازماندهیشده تا چه میزان در انتشار این توئیتها و ریتوئیتها نقش داشتهاند اما با توجه به تجربیات گذشته نمیتوان نقش آنها را نادیده گرفت.
یکی از این توئیتها که 8 هزار و 540 لایک گرفته، به طور مثال، به شایعه مرگ 13 نظامی اوکراینی در «جزیره مار» اشاره کرده که به دلیل آن که حاضر به تسلیم نشدند، توسط روسیه کشته شدند و تبدیل به نماد شجاعت شدند. موضوعی که نه تنها در ایران، که در رسانههای سراسر دنیا خیلی سریع بازنشر شد اما پس از چند روز توسط نیروی دریای اوکراین تکذیب شد.
خبرهای جعلی یا اغراقشده، مشابه با این خبر، این روزها در شبکههای اجتماعی بسیار زیاد است. تمام رسانههای دنیا از هر طرف برای جهتدهی به افکار عمومی ممکن است به نفع یکی از طرفین جنگ پروپاگاندا کنند. انتشار و عدم انتشار هر خبر در خدمت سیاستهای رسانهای است که آن را منتشر میکند تا بتواند تصویری که مدنظر دارد را در ذهن مخاطب شکل دهد. در این شرایط، آنچه به ما کمک میکند تا کمتر اسیر هیجانات رسانهای شویم و اخبار درست و نادرست را تا حدی تشخیص دهیم آن است که نسبت به هر خبری از هر منبع رسانهای، تفکر انتقادی داشته باشیم؛ صرفا به این خاطر که خبری با باورها و علائق ما سازگار است آن را باور و بازنشر نکنیم و منبع آن را بررسی کنیم و اخبار را از منابع خبری مختلف با گرایشهای متضاد دنبال کنیم.
در حال حاضر پروپاگاندای رایانشی، یعنی همین استفاده از رباتها و رسانههای اجتماعی جهت انتشار اخبار جعلی، یکی از قویترین ابزارها علیه دموکراسی است. ممکن است شرکتهای رسانههای اجتماعی این محتوا را ایجاد نکنند، اما پلتفرمی برای آن هستند[4]. اساسا این پلتفرمها برای ترویج engagement طراحی شدهاند و همین ویژگی بستر مناسبی برای انتشار اخبار جعلی با کمک رباتها و الگوریتمها شده است. همانگونه که کاستلز نیز در کتاب «گسیختگی[5]» نیز ادعا میکند همین ابزار به کمک ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 آمد و علیه دموکراسی به کار رفت. به همین جهت کسانی که دغدغه عدالت، آزادی و دموکراسی دارند بیش از همه باید نسبت به اخباری که به سرعت در این رسانهها دستبهدست میشود محتاط باشند.
[1]- Zeynep Tufekci
[2]- Bernard Cecil Cohen
[3]- Jacques Ellul
[4] - وولی، ساموئلو و هاوارد، فلیپ. (1400). دستکاری در رسانههای اجتماعی. ترجمه عباس رضایی ثمرین و رسول صفر آهنگ. تهران: انتشارات همشهری
[5] - کاستلز، مانوئل. (1400). گسیختگی: بحران لیبرال دموکراسی. ترجمه محمد رهبری. تهران: انتشارات اگر
***
نویسنده: محمد رهبری
دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی- نویسنده
منتشر شده در سایت ویرگول