توماس هربت در سفرنامه خود از بازار سرپوشیده و سر باز تهران به نیکی یاد کرده است. از این رو میتوان گفت این گنجینه ثبتشده ملی که در مهمترین سفرنامههای خارجی از آن با احترام و شکوه یاد شده و هنوز هم هیچ گردشگر و جستوجوگر ایرانی و غیرایرانی نیست که برای شناخت تهران، خود را از آن بینیاز بداند و لازم است همگان هرچه بهتر و بیشتر در حفاظت آن کوشا باشند.
به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
«به تیمچه حاجبالدوله آتش درافتاد؛ خبر تلخی که ۲۳ بهمن سرتیتر اخبار شد و البته حادثه غیرمنتظرهای هم نبود. بازار بزرگ تهران از گذشته تنها یک مرکز تجاری نبوده است. در آنجا همانقدر که اقتصاد اهمیت داشت، مدارس و مساجد قدیم هم پررونق بودند. بنیادهای خیریه و صندوقهای قرضالحسنه هم که پایگاه خدمات اجتماعی برای فرودستان بود ریشه در آنجا دارد. سیاست هم برای خودش جایگاهی داشت. شخص حاجبالدوله خوشنام نیست و در قتل امیرکبیر نقش موثری داشت، اما در همین بازار تهران مدرسه شیخ عبدالحسین (وصی امیرکبیر) و مسجد باشکوه آذربایجانیها قرار دارد که از ثلث مال امیر ساخته شده است. سرای امیر هم یادگار جدّ حاج حسین آقای ملک که برترین نیکوکار نامآور قرن است. جدّ ایشان از رزمندگان در برابر تجاوز روسیه به ایران بود که سرای را به نام و یاد امیر برپا کرده است.
در کنار همه اینها سبک معماری و آرایههایی قرار دارد که دستکم از زمان صفویه تاکنون، تاریخ دارد و پیوسته به آن افزودهاند و همه اینها، به چشمنوازی عمارت میافزاید. تامین سرمایش و گرمایش هوا در راستههای اصلی و مسقف که محور فعالیت و تجارت هستند، نیازمند هزینه چندانی نیست. چون شکل معمارانه بنا به نحوی است که هوا را متناسب فصل تنظیم میکند؛ همچون قنات که در تابستان و زمستان آبی خوشگوار و مطابق طبع دارد. هرچند که در زمستان بخار آب جاری در نزدیکی قنات به چشم میآید، ولی به واقع دمای مطبوع و مطلوب همان است که از دل زمین بیرون میآید و بر بستر رود جاری میشود.
با همه اینها بازار جدید تهران تغییراتی کرده است که با آن ساختار بازار پیشین هم راستا نیست. عمارتها و خانههای بزرگ و زیبا به دکانها و دکهها تبدیل شده و هرجا کمتر فضایی وجود داشته به تصرف سوداگران درآمده است. مناسبات جدید مالی نیازمند امکانات نویی است که جای آن در بازار خالی است. بانک هرچند پدیدهای جدید است اما سابقهای به قدمت خودش در بازار دارد.
بازار برای بهکارگیری نظامهای نرمافزاری به عنوان ظرفیتی جدید، تلاش مضاعفی انجام داده است. زمانی اقتصاد بازار به بازارچههای محلی وصل بود. آنها کالاهای خود را از بازار بزرگ شهر تهیه میکردند و در محلهها در معرض فروش میگذاشتند اما اکنون از آن بازارچهها کمتر اثری است؛ پاساژها و مالها جای آنها را گرفتهاند و طراحی فضاها پر هزینه و روش آنها معمولا سوداگرانه است و معمولا نگاه به کالاهای خارجی دارند.
امروزه بیشتر کسانی که در پی خرید کالا برای خودشان هستند، تکتک به سمت بازار روانه میشوند. متوسط حضور مردم در آنجا از اقصینقاط کشور یک میلیونونیم نفر برآورد شده است. در حالی که ظرفیتهای بهداشتی و رفاه عمومی برای پذیرش چنین جمعیتی کافی نیست. پوسیدگی سیمها و فرسودگی و ناپایداری بنا بهرغم ارزشمند بودن آنها زمینه بالقوه آتشسوزی را فراهم میسازد.
در بازار امروز مراکز آتشنشانی شبانه و روزانه فعال شده است اما در تهرانگردیهایی که چند نوبت با کارشناسان در آنجا داشتیم از کمبود برخی امکانات همچون ماشینهای کوچکی که مواقع ضروری امکان رفتوآمد و انتقال آب و مواد خاموشکننده آتش را داشته باشد سخن گفتند... باید ماشینهای کوچکی که در جهان برای تردد در فضاهای ارزشمند و پرپیچ و خم استفاده میشود، برای مواقع ضروری در بازار تهران به کار بگیریم تا به ایمنسازی و امدادرسانی کمک کنیم. در سومین دوره شورای شهر تهران برای بازار تهران سندی تهیه شد و در دورههای بعدی شورا به تکمیل آن پرداختند. پیش از آن سند، نخستین زمانی که سازمان میراث فرهنگی در زیرمجموعه وزارت ارشاد اسلامی قرار داشت و برای بازار تبریز کاری بزرگ و ارزشمند انجام شده بود که در تهیه این سند، از آن تجربه هم بهره گرفتیم.
خوشبختانه در سالهای پیش برای نما و سیما و منظر فضاهای بازار تهران چارهاندیشی شده و به تعمیر و تکمیل و مرمت آنها و حذف زواید دیداری پرداختهاند. سقفهای زیبای سراها که بسیار آراستهاند ازجمله همین تیمچه حاجبالدوله با این کار جلوهای دو چندان یافتند که جای سپاس و تشکر است، اما در زمینه زیرساختها که میتواند مانع آسیبهایی از قبیل آتشسوزی شود هنوز کارهای اساسی را باید جدی پیگیری کرد.
در دوره گذشته شبکههای لولههای آتشنشانی بازار گسترش یافت و مهار همین آتشسوزی از جمله مدیون همان کارهاست که باید ادامه یابد. بازار تهران آبان ۱۳۵۶ به شماره ۱۵۴۰ در ردیف آثار ملی ثبت شد. این بازار سنتی به خوبی دستکم از زمان صفویه شناخته شده است. توماس هربت در سفرنامه خود از بازار سرپوشیده و سر باز تهران به نیکی یاد کرده است. از این رو میتوان گفت این گنجینه ثبتشده ملی که در مهمترین سفرنامههای خارجی از آن با احترام و شکوه یاد شده و هنوز هم هیچ گردشگر و جستوجوگر ایرانی و غیرایرانی نیست که برای شناخت تهران، خود را از آن بینیاز بداند و لازم است همگان هرچه بهتر و بیشتر در حفاظت آن کوشا باشند. به واقع تاریخ تهران با تاریخ بازار بزرگ تهران و سابقه چند صد ساله آن چندان گره خورده که از هم جداشدنی نیستند. بازار تهران را دریابید.»