در شمال استان حوالی ایذه و روستاهایش، تنش آبی بیداد میکند؛ مردمی که در مجاورت دریاچه کارون3 زندگی میکنند اما برخی از روستاهایشان لولهکشی آب ندارد. از طرفی برخی از این مردم عشایر هستند در نتیجه به آب پایدار هم نیاز دارند؛ هم برای خودشان و هم برای کشاورزی و دامداری آب میخواهند. وقتی به سمت مرکز استان و اهواز میرویم، آب هست اما کیفیت ندارد. روستاهای اطراف هویزه و نزدیک هور که در حوزه میادین نفتی قرار دارند، بیکیفیتترین آب را تحویل میگیرند.
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: بیش از یک هفته است که مردم خوزستان از مسئولان طلب آب میکنند. از سوسنگرد تا اهواز، از شادگان تا کوتعبدالله، از ایذه تا بهبهان و رامهرمز میگویند که از بیآبی و خشکی زمینهایی که زمانی پربار و آباد بود به ستوه آمدهاند و خواستار حل بحران بیآبی هستند. حالا این مطالبه از خوزستان به شهرهای دیگر رسیده است و مردم الیگودرز لرستان و یزدانشهر اصفهان هم به خاطر بیآبی و بیمسئولیتی در قبال تشنگی زمین، دام و مردم اعتراض دارند.
به نظر میرسد دوری خوزستان از مرکز و غیبت رسانهها در این شهرها سبب شده تا مطالبات و درخواستهای مردم خوزستان آنچنان که باید درست شنیده نشود و از آن برداشت دیگری شود. نمونهاش کمپینی که میلیاردها تومان پول جمع کرد تا برای خوزستانیها آبمعدنی بفرستد، درحالیکه اهالی این استان دردشان چیز دیگری بود. از سوی دیگر، برخی رسانهها که نمیخواهند تشنگی زمین جنوب را که هشت سال در برابر بعث جنگید و دم نزد باور کنند، از همان روز نخست انگ تجزیهطلبی و شورش را بر مردمی زدند که مطالبهشان فقط آب بود و بس؛ دقیقا در روزهایی که صدای یک زن در میان مردم مطالبهگر خوزستان به گوش پایتخت و جهان رسید؛ آنجا که از حنجره گرفتهاش فریاد میزند: آقا، مظاهرات سِلمیه!
گِل به جای آب
اگرچه در این مدت اهالی رسانه، فعالان و کارشناسان محیط زیست و حتی مدیران اظهارنظرهای متعددی درباره وضعیت خوزستان داشتهاند، اما هیچکس جز خود این مردم بهخوبی نمیتواند شرایط جاری در خوزستان و مطالبات مردمی را بازگو کند. ما برای یافتن پاسخ این پرسش سراغ «مجتبی گَهِستونی»، روزنامهنگار و فعال اجتماعی این استان رفتیم. این کارشناس میراث فرهنگی در گفتوگو با «شرق» تصریح کرد: «تنوع اقلیم، تعدد شهرها، جمعیت بالا، وسعت استان و همچنین تنوع قومی سبب میشود صدای اعتراض این روزهای خوزستان فقط یک صدا نباشد بلکه درخواستهای متفاوتی را در خود جای دهد.
مثلا در شمال استان حوالی ایذه و روستاهایش، تنش آبی بیداد میکند؛ مردمی که در مجاورت دریاچه کارون3 زندگی میکنند اما برخی از روستاهایشان لولهکشی آب ندارد. از طرفی برخی از این مردم عشایر هستند در نتیجه به آب پایدار هم نیاز دارند؛ هم برای خودشان و هم برای کشاورزی و دامداری آب میخواهند. وقتی به سمت مرکز استان و اهواز میرویم، آب هست اما کیفیت ندارد. روستاهای اطراف هویزه و نزدیک هور که در حوزه میادین نفتی قرار دارند، بیکیفیتترین آب را تحویل میگیرند. حتما ویدئوهایی هم دیدهاید که شیر آب را که باز میکنند، آب گلآلود است. همین معضل حوالی آبادان و روستاهایی همچون شلحه هم وجود دارد. مردمی که در جوار اروند زندگی میکنند هم باز هم مشکل آب بدون کیفیت روی زندگی و معیشتشان تأثیر گذاشته؛ چراکه مانند دامهایشان رو به نابودی هستند یا اینکه محصول کشاورزی آنها به خاطر نبود آب سالم از بین رفته و خرمای درجهیکی که تا چند سال پیش تولید میکردند تبدیل به خرمای درجهسه شده است. همه این موارد در اقصی نقاط استان، هزینههای گزافی را بر زندگی و اقتصاد مردم تحمیل کرده است».
این روزنامهنگار خوزستانی که تصمیمات مقطعی را آفت بزرگی میداند که گریبان همه را هم گرفته است، گفت: «دو روزی هست که با رهاسازی آب جشن گرفتهاند، درحالیکه مدیرعامل سد و نیروگاه کرخه صریحا گفته اگر این رهاسازی ادامه یابد، تا 54 روز دیگر سد کاملا خالی خواهد شد. همیشه کارمان همین شده که برای ساکتکردن صداها، یک جا را بهطور مقطعی آباد کنیم و حواسمان هم نیست که جای دیگری نابود میشود. چند ماه دیگر ریزگردها دوباره بلای جان مردم خواهد شد. اگر سد هم خالی شود که دیگر معلوم نیست چه مصیبتی بر سر مردم آوار خواهد شد. این اعتراضات شروع شده چون مردمی که سالها همراهی و تحمل کردهاند، دیگر خستهاند. موضوع تنها به همین معاش و فقر هم محدود نمیشود. کسی از آسیبهای اجتماعی که در استان ما چندین برابر شده است، خبر ندارد. طبق اخبار رسمی، آمار خودکشی در مسجدسلیمان و ایذه در سالهای اخیر بهشدت افزایش پیدا کرده است. خوزستان سومین استان کشور از نظر بیکاری جوانانش محسوب میشود. استانی که تا چند دهه پیش مهاجرپذیر بود حالا طبق آمار دو سال پیش، 80 هزار خانوادهاش کوچ کردهاند. اینها سرمایههای انسانی است که خوزستان از دست میدهد و چطور میشود جبرانش کرد؟ چه کسی توان جبران این فقدان را دارد؟».
مردم خوزستان تجزیهطلب نیستند
لیلا اهل خوزستان است و در این روزها در میان مردم معترض به بیآبی است. او با اشاره به صدای زنی که از مسالمتآمیزبودن اعتراضات مردم به بیآبی صحبت میکند، میگوید: «صدای زنی که بازتاب جهانی پیدا کرده و میگوید مظاهرات سلمی است، از هزاران فیلم کوتاه مستند مؤثرتر بود. هیئت داوران یک جشنواره باید تمامقد برای این زن و برای تکبهتک دیالوگهایش جایزه تعیین کنند. ما امروز در جایی قرار گرفتهایم که شکاف دولت-ملت در خوزستان به اوج خودش رسیده است و مردم مطالبه حقوق اولیه خودشان را دارند. امیدوارم دولت بعدی با چشماندازی که ترسیم میکند بتواند درخواست این مردم را در صدر اقدامات خود قرار دهد تا کمی از آلام آنها کم شود. پیام مردم خوزستان باید به همه ایران ارسال شود که مردمان این استان و عربهایش نهتنها تجزیهطلب نیستند بلکه ایران همه جانشان است. وطن بخش مهم زندگی آنهاست. اگر هم به خیابان آمدند، نشئتگرفته از نگاهی است که حاضرند از همهچیز خود برای خاکشان بگذرند چون خوزستان را بخشی از خاکشان میدانند».
لیلا با بیان اینکه مقصر حال و روز فعلی خوزستان، مدیرانی هستند که تصمیماتشان از روی ایراندوستی نبوده است، گفت: «چه چیزی جز بیکفایتی و بیلیاقتی برخی مسئولان و تصمیمگیرندگان خوزستان را به اینجا رساند؟ چرا استان زرخیر و حاصلخیزی که مادرخرج کشور بوده باید به چنین روزی بیفتد؟ چرا رودها و تالابهایش باید خشک شوند؟ چرا مردمش باید از حداقل معاش و زندگی محروم باشند؟ خون این استان را تا آخرین قطره مکیدهاند و انتظار داشتند که اعتراضی نشنوند؟ اینجا اگر مردم گاومیش خود را از دست بدهند، برایش عزاداری میکنند، چون گاومیش را عضوی از خانواده خود میدانند و حالا مدتهاست که میبینند این عضو عزیز خانواده مقابل چشمانشان تلف میشود؟ گاومیش ندارند، آب ندارند، کشاورزی ندارند، ماهیگیری تعطیل شده است، آب شرب یا ندارند یا بیکیفیت است، هوای خوب ندارند، چطور میشود به این مردم گفت سکوت کن و بساز؟ نمایندهها، استاندارها و شهردارها هم فقط شعار دادهاند. اهواز شبیه یک کلانروستاست و دیگر کسی باورش نمیشود این شهر روزگاری آبادانی داشته است. مردم خوزستان تجزیهطلب نیستند، مسئولی که پول جیبش را به خاک و منابع ارزشمند کشور ارجح میداند، مقصر اصلی است».
به اسم استفاده از انرژیهای نو فقط به آقازادهها وام دادیم
سالهاست که نگاه مدیریتی و حاکم بر محیط زیست و مدیری که بر مسند ریاست قرار دارد مورد نقد است. فعالان معتقدند او از اساس اعتقادی به محیط زیست ندارد. همین نگاه هم به تمامی زمینههای کاری این حوزه در بخش مدیریتی سرایت کرده و در تمامی جنبهها خودش را نشان داده است.
«احسان عابدی»، با مدرک دکترای محیط زیست دریایی سالهاست که ضمن فعالیت بهعنوان عضو هیئت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی کشور در این حوزه کنشگری فعالانه دارد. عابدی با بیان اینکه حال امروز خوزستان، دستپخت مدیریت غلط است، میگوید: «خوزستان منبع آب و یکی از منابع کشاورزی کشور بود که با مدیریت ناصحیح و سدسازیهای غیرعلمی به مصیبت امروز گرفتار شد. آب که کم شد، روی کشاورزی، صیادی، دامداری و همه بخشهای زندگی مردم هم تأثیر منفی گذاشت و سبب شد مردم هر روز فقیرتر شوند. خوزستانی که بزرگترین رود کشور یعنی اروند را دارد، کرخه و کارون و دجله و فرات را دارد، نباید بیآب باشد، اما وقتی سد ساختند و حقابه را نپرداختند، این بلا سر مردم آمد. کشورهایی مثل امارات، عمان، عربستان، بحرین و قطر که اساسا آب زیادی ندارند، کشورهایی خشک هستند و از نظر جغرافیایی هم باید به مشکل بخورند، اما مدتهاست که از خلیج فارس به روش اصولی آب تأمین میکنند. مثلا آب را شیرین کردند، شوری آن را به دریا برنمیگردانند بلکه آن نمک را در صنایع استفاده میکنند. آب گرم را ابتدا در حوضچههای آرامش قرار میدهند و سپس به دریا وارد میکنند تا آب دریا آسیبی نبیند. استانهای حاشیه خلیج فارس همین الان هم میتوانند با راههای علمی و اصولی آب دریا را شیرین کنند و هیچ نیازی به آبهای دیگر نداشته باشند، اما از آنجایی که علم و تخصص هیچ جایی در سیستم محیط زیست کشور ما ندارد، احتمالا حرکت به سمت چنین اقدامی مساوی با تبعات زیستمحیطی و اقتصادی دیگری خواهد بود».
عابدی در ادامه افزود: «آنچه بلای جان کشور ما شده، نه بیسوادی بلکه کمسوادی است. هرکسی که یک کتاب در حوزه آب خوانده است، خود را متخصص این حوزه معرفی میکند. با یک مدرک دانشگاهی تبدیل به صاحبنظر میشوند. حال آنکه این حوزه کاری چیزی نیست که فقط با مدرک بتوان به آن رسید. فعالیت در حوزه محیط زیست باید با مطالعه، پژوهش و کار تجربی و در میدان توأمان باشد. از طرف دیگر قدر مسئولان باسواد را هم نمیدانند. همین آقای محمد درویش، فعال محیط زیست که رئیس بخش مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست بود، از سوی رئیس سازمان با لجبازی حذف شد. کسی را که میتوانست تا سالها به سود این کشور باشد، حذف کردند. ما در شورای اداری استان بوشهر، تیمی در حوزه توسعه دریا داشتیم. در این تیم یک نفر متخصص دریا پیدا نمیشد؛ همه یا علوم سیاسی خوانده بودند یا حقوق. پارک پردیسان تهران با آن وسعتش محل استقرار سازمان محیط زیست است، اما شما یک عدد دوچرخه در آنجا نمیبینید. همه مسئولان با خودرو میروند و میآیند. سازمانی که باید حامی اول کمپین سهشنبههای بدون خوردو میشد، حتی یک بار هم به این جمع نپیوست. مشخص است مدیری که آب را نشناسد، منبع انرژی را نداند، رودها را خشک میکند، حقابه را از سد نمیدهد و بهسادگی بهخاطر چند بشکه نفت، تالابهای ارزشمند یک کشور را به نابودی میکشاند».
اگر همین امروز دست بجنبانیم، 10 سال دیگر خوزستان دوباره تبدیل به جلگه خواهد شد
عابدی معتقد است اگر همین امروز دست بجنبانیم، 10 سال دیگر خوزستان دوباره تبدیل به جلگه خواهد شد، او دراینباره میافزاید: «یک نفر بگوید چرا وام به چند آقازاده داده شد اما هیچ قدمی در راه استفاده از انرژیهای نو برنداشتیم؟ در کشوری که تابش آسمانی زیاد است و میتوان بهراحتی از انرژی خورشیدی برق تولید کرد، از باد و امواج دریا برق تولید کرد، چرا هنوز باید چشم به راه سد بود؟ نهفقط کشورهای اروپایی بلکه کشورهای حاشیه خلیج فارس هم از این روشهای مدرن استفاده میکنند. ما هم باید به این سمت حرکت کنیم. تا یک ماه دیگر نهایتا بارشهای آسمانی آغاز میشود اما بحران در ایران بحران دیروز و امروز نیست، نتیجه سالها مدیریت غلط است. با وجود تمامی این معضلات درصورتیکه محیط زیست از یک ویترین بیخاصیت خارج و به یک مرکز علمی و تخصصی در کشور بدل شود، 10 سال زمان نیاز داریم تا خوزستان را از بحران امروز به جلگه سبز روزهای گذشته تبدیل کنیم. 10 سال زمان نیاز است تا این استان مجددا ژینایی و تابآوریاش را پس بگیرد».
1150 میلیارد بودجه دوای درد خوزستان نیست
یکسری نقدهای همیشگی فعالان محیط زیست در سالهای اخیر متوجه وزارت نیرو بوده است. «شرق» تلاش زیادی برای گفتوگو با مسئولان آبفای این استان کرد اما کسی از مدیران به تلفنش پاسخ نداد. خدابخشی، معاون آب منطقهای استان تنها کسی بود که جواب تلفنش را داد، اما اعلام کرد اجازه مصاحبه ندارد. او با اشاره به اینکه «رئیسش» او را از مصاحبهکردن منع کرده است، توضیح داد که نمیتواند با هیچ رسانهای حرف بزند. همین شد که ما برای پیگیری مطالبات این روزهای مردم خوزستان، سراغ اداره محیط زیست استان و مدیرش رفتیم. محمدجواد اشرفیبیرگانی، از مکاتبات و جلساتی خبر داد که منجر به رهاسازی آب کرخه و کارون شد و در ادامه گفت: «به دنبال مکاتباتی که ما با وزارت نیرو داشتیم، جلسات متعددی برگزار و دغدغه مردم، فعالان محیط زیست و سازمانهای مردمنهاد به آنها ابلاغ شد. در نهایت و با همکاری مسئولان استان، در حال حاضر آب مورد نیاز هورالعظیم تأمین و خوشبختانه هور پرآب شد. همین حالا 160 مترمکعب بر ثانیه آب از کرخه و 340 مترمکعب بر ثانیه آب در کارون جریان دارد که میتواند هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی آب مورد نیاز مردم را تأمین کند».
اگرچه اشرفیبیرگانی، رهاسازی آب را خبر خوبی اعلام کرد اما نگرانی مردم و فعالان بومی از استمرار این وضعیت است: «ما هم نگران این موضوع هستیم و اتفاقا درخواست کردیم که رهاسازیها باید استمرار داشته باشد. متأسفانه این را هم میدانیم که ذخایر سدها اوضاع خوبی ندارند و همین موضوع هم استمرار در رهاسازی آب را با مشکل مواجه میکند».
درحالیکه مدیرکل محیط زیست استان خوزستان نگران استمرار رهاسازی آب است و از شرایط نامناسب سدها و ذخایرشان خبر داده، نماینده مردم ایذه در مجلس با اطمینان میگوید مشکلی در این زمینه وجود ندارد. از آنجایی که مردم ایذه از سه شب گذشته به جمع معترضان استان خوزستان پیوستند و با حضور در خیابان این اعتراض را نشان دادند، سراغ «عبدالله ایزدپناه» رفتیم تا جویای فعالیتهای او بهعنوان نماینده این مردم در بهارستان شویم. او که پیش از این مصاحبه در جلسهای با حضور رئیسجمهور بعدی حضور داشته، نسبت به آینده کاملا خوشبین است و دراینباره میگوید: «من این قول را به مردم میدهم که بهزودی اتفاقات خوبی رخ دهد. رهاسازی آب هم که انجام شده و خوشبختانه این روند بهخوبی ادامه خواهد داشت. شرایط زندگی، معاش و درآمد مردم رشد خواهد کرد. من تازه در جلسهای با آقای رئیسی بودم و ایشان با اطلاعات بسیار وسیعی در جلسه حاضر شدند که نشان از اراده خاص برای تغییر اوضاع میداد».
ایزدپناه در پاسخ به اینکه چه وعدههای تضمینی و قابل اجرائی از دولت فعلی برای مردم خوزستان گرفته هم از بودجه هزارو 150میلیاردی خبر داد و گفت: «جلسات متعددی برگزار شد و در نهایت هزارو 150 میلیارد تومان بودجه در دولت به استان خوزستان تخصیص داده شد. این بودجه بندهای متعددی دارد ازجمله اینکه 400 میلیارد برای آب شرب، 50 میلیارد برای آفات جنگلی، 50 میلیارد برای علوفه دامها و همینطور سایر بخشها که کمکی باشد برای جبران خسارات مردم در این مدت». اینها اما در حالی است که خوزستان
50 درصد از خسارت سیل قبلی را دریافت نکرده بود و بهطور کلی این استان همواره مشکلات زیادی در اجرائیشدن بودجههایش داشته است؛ بودجههایی که در لفظ به خوزستان تخصیص داده میشوند، اما در عمل سر از استانهای دیگر درمیآورند.
برای همراهی با خوزستان صدای مطالبه مردم باشید
اما اتفاق دیگری که در این روزها بهشدت خبرساز شد، کمپین ارسال آبمعدنی بود. برخی به این کمپین تاختند و برخی دیگر آن را مفید دانستند، اما شاید بهتر باشد نظر خود مردم را دراینباره بدانیم. مجتبی گهستونی دراینباره هم توضیح داد: «کمپین ارسال آبمعدنی یک حرکت احساساتی بود اما از نظر من نباید هم به این فعالیتها تاخت. بهتر است به افرادی که قصد کمک دارند، آگاهی و همچنین جهت بدهیم. برای مثال، کمک به تأمین آب برای مردم بد نیست اما بهتر است بهجای آبمعدنیهای یکلیتری، کسی مسئول شود و بشکههای 20لیتری را از خود خوزستان خریداری کند. این بشکهها قابل استفاده طولانیمدت هستند. پلاستیک کمتری دور ریخته میشود. از آنجایی که قابلیت شارژ شدن دارد، میتوان بارها و بارها از آن استفاده کرد و با خریدن آب از فروشندگان خود استان میتوان به اقتصاد مردم هم کمک کرد تا شکل و شمایل بهتری هم داشته باشد».
لیلا هم با اشاره به همین موضوع میگوید مردم برای کمک با صدای مردم خوزستان همراه شوند؛ «تفاوت بزرگ وضعیت این روزهای خوزستان با حوادثی مثل سیل و زلزله در این است که خوزستان زلزلهزده نیست. اینجا سیل به راه نیفتاده است. اینجا یکی از ثروتمندترین استانهای ایران است، بنابراین مردم دنبال این نباشند که چه کمکی به خوزستان کنند و چه چیزی بفرستند. اگر میخواهند همراه ما باشند با مردم خوزستان همصدا شوند و بحث انتقال آب این استان را متوقف کنند».