قائم مقام رییس و معاون امور حقوقی «ساترا» ضمن اشاره به سرفصلهای قانونی جدید مرتبط با نظارت این سازمان در حوزه تولیدات شبکه خانگی تأکید کرد ساترا مجوزهای ارشاد را دیگر به رسمیت نمیشناسد. وی یادآور شد: هر طرح یا فیلمنامهای که بخواهد مجوز تولید دریافت کند قبل از این شورا به کمیتههای تخصصی ما میرسد.
به گزارش جماران؛ به نقل از مهر، قائم مقام رییس و معاون امور حقوقی «ساترا» ضمن اشاره به سرفصلهای قانونی جدید مرتبط با نظارت این سازمان در حوزه تولیدات شبکه خانگی تأکید کرد ساترا مجوزهای ارشاد را دیگر به رسمیت نمیشناسد. وی گفت: دکتر علیاصغر پورمحمدی مسئولیت «شورای تخصصی سیاست گذاری محتوای حرفهای» ساترا را برعهده دارد.
قائم مقام رییس و معاون امور حقوقی «ساترا» ضمن اشاره به سرفصلهای قانونی جدید مرتبط با نظارت این سازمان در حوزه تولیدات شبکه خانگی تأکید کرد ساترا مجوزهای ارشاد را دیگر به رسمیت نمیشناسد.
چندی پیش نامه عجیبی از طرف سازمان سینمایی به عنوان توضیح درباره شکایت از ساترا به دلیل محتوای یکی از سریالهای شبکه خانگی منتشر شد. نامهای که با یک اطلاعیه رسمی بر آن صحه گذاشته شد و بهصورت ضمنی در آن «مجوز» های صادر شده از طرف ساترا «خارج از چارچوب قانون» توصیف شده بود.
«زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان که چندی است در شبکه خانگی عرضه شده اولین محصولی است که مجوز رسمی برای «انتشار» را از ساترا دریافت کرده و حالا این سازمان نه تنها به امر انتشار سریالهای خانگی که به تازگی و به شکل رسمی به تولید محتوا نیز ورود کرده است.
حدود یک سال است که سریالهای شبکه خانگی بحث برانگیز شدهاند؛ از مجوز تولید و ساخت آنها گرفته تا خروجی آنها پس از انتشار و به خصوص محتوای این آثار که مناقشه اصلی نهادها، منتقدان و چهرههای فرهنگی بر سر اینها بوده است. سال گذشته بر اثر خروجی این سریالها و حجم خشونت، روابط از هم گسیخته و بی پرده، حجم استعمال دخانیات و مشروبات الکلی و دیگر موارد انتقادهای مختلفی به وزارت ارشاد که مسئولیت تولید و انتشار این محتوا با آنها بود وارد شد و درنهایت برای مدتی صدور مجوز تولید سریال از طرف ارشاد لغو شد. سریالها و سازندگان آثار برای مدتی بلاتکلیف ماندند چون در حالی که از این سو این اعطای پروانه لغو شده بود اما هنوز هیچ نهادی به صورت رسمی مسئولیت جدید را به عهده نگرفته بود.
همین بلاتکلیفیها باعث شد پس از چند صباحی دوباره مجوزها با مسئولیت خود ارشاد صادر شود. ضمن آن اما ساترا به عنوان سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی بی کار ننشسته بود و هر بار میدان بازی خود را در زمین فضای مجازی گستردهتر کرد. این سازمان که در زمینه تنظیم گری محتوای فضای مجازی فعالیت میکرد، حالا با استناد به قوانین جدید معتقد است مسئولیت تولید محتوای حرفهای فضای مجازی به آنها سپرده شده و از ابتدای امسال دست به تاسیس و تشکیل شوراهای محتوایی در این راستا هم زده است. شورایی که در راس آن علی اصغر پورمحمدی از یکی از باسابقهترین مدیران سازمان صداوسیما قرار دارد که البته از اهل تعامل ترین آنها با هنرمندان هم بوده است.
حالا درباره تشکیل این شورای محتوایی از ابتدای سال ۱۴۰۰ و فیلمنامههایی که به تازگی در حال گرفتن مجوز تولید برای شبکه نمایش خانگی هستند، گفتگویی با وحید فرهمند قائم مقام رییس ساترا و معاون تدوین مقررات و امور حقوقی این سازمان داشتیم تا از کم و کیف فعالیتهای جدید ساترا پرس و جو کنیم.
در ادامه مشروح بخش نخست گفتگویی صریح با قائم مقام رییس ساترا میخوانید؛
* علی رغم فعالیتهایی که ساترا در یکی دو سال اخیر داشته اما ظاهراً وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هنوز بخشی از این فعالیتها را به رسمیت نمیشناسند به ویژه مجوزهایی که از طریق شما برای انتشار محتوا صادر میشود که گویا «زخم کاری» اولین آنها بوده است. توضیحی بدهید که اصلاً چه شد که وارد فضای صدور مجوز شدید، بر خلاف اسم ساترا یعنی سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر فضای مجازی که بیشتر تنظیم گری و رگولاتوری در آن برجسته است؟
برای پاسخ به این سوال، لاجرم باید مقداری به عقب برگردم. به حدود ۹ ماه پیش در آذر سال ۱۳۹۹ زمانی که سریال «قورباغه» قرار بود منتشر شود. خیلی منطقی است که توقع حاکمیت و فعالان این عرصه از ساترا به عنوان یک تنظیمگر ورود محتوایی نیز باشد. یعنی آنچه که به عنوان سنگ بنای شکلگیری ساترا به شمار میآید وجود یکسری نابسامانیها و شاید تشتتهایی در محتواهای انتشار یافته توسط رسانهها بود که انتقادات کاربران و طیفهای مختلفی از دغدغهمندان فرهنگی کشور بهویژه خانوادهها را به دنبال داشت. توقع این بود که بعد از ورود ساترا به این عرصه، محتوا نیز ساماندهی شده تا این کالای فرهنگی در وضعیتی با ثبات علاوه بر اینکه بتواند اقتصاد خود را دارا باشد و جای خود را در سبد مصرف کاربر ایرانی تثبیت کند، در چارچوب هنجارهای فرهنگی و اجتماعی کشور مسیر خود را دنبال کند.
درواقع فراتر از تنظیم گری و رگولاتوری، از همان ابتدا بنای ورود به امور محتوایی هم داشتهاید؟
اصولاً تصور تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر بدون ورود به حوزههای محتوایی، اگر محال نباشد، سخت و فاقد سابقه جهانی است. تنظیمگر رسانه صوت و تصویر فراگیر، تنظیمگر محتوای این رسانهها نیز هست، در عین حال تنظیمگر ارائه خدمات هم هست و هر طور نگاه کنید طراحی مداخلات و ورود محتوایی جزء لاینفک تنظیمگری خواهد بود و اگر نباشد شیرِ بی یال و دم و اشکم است. تصورش هم عجیب است که به یک رگولاتور در حوزه رسانه بگویید در محتوای رسانه دخالت نکن پس در چه امری باید دخالت کند؟ فکر میکنم عدم ورود ساترا به حوزههای محتوایی، فلسفه وجودی آن را هم به چالش میکشد.
* و شاید ذهنیت این بود که این دخالت محتوایی به بعد از انتشار یک محتوا میرسد که الان به قبل از انتشار محتوا هم رسیده است؟
باید به سیر اولیه بحث برگردم، اولین ورود محتوایی ما آذر سال گذشته همزمان با انتشار سریال «قورباغه» شکل گرفت. ساترا اولین گام را در تنظیم محتوایی برداشت. اگر خاطرتان باشد سریال قورباغه در یک ژانر خاص باید پخش میشد. حجم زیادی بیلبورد و تبلیغات هم در سطح شهر تهران احتمالاً در سایر شهرهای کشور هم این حجم از تبلیغات را داشته است.
ساترا هم با توجه به اینکه محتوا تولید شده و مجوز تولید و نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را گرفته بود تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که رده بندی سنی خاصی را برای آن در نظر بگیرد و این سریال با رده سنی مثبت ۱۸ منتشر شد و همان زمان به تفصیل در مورد آن بحث شد.
* یعنی پیش از این رده بندی سنی برای سریالها وجود نداشت یا متفاوتتر بود؟
اگر هم وجود داشت، دغدغه ردهبندی سنی برای سریالها، یک اولویت دسته چندم بود. این روند که شما از آن به عنوان ورود محتوایی در لحظه انتشار تعبیر کردید تا بهمن ماه ۹۹ ادامه دار بود. آن زمان بعضی از تولیدات با توجه به اینکه در یک منطق فکری تولید شده بودند هر چقدر هم میخواستید ورود کنید و آن آثار را با هنجارهای فکری و فرهنگی خودمان تطبیق دهید، نمیتوانستید به توفیق چندانی دست پیدا کنید. چراکه به عنوان مثال، خشونت افراطی یا نفرت پراکنی نه در یک پلان و سکانس بلکه در سیر کل داستان نمود دارد.
* میتوانید مثال هم بزنید؟
زمانی فیلمنامه موضوعی دارد که کل موضوع مساله برانگیز است یا فیلمنامه به سوژهای میپردازد که پنج قسمت آن سوژه ادامه دارد. ما نسبت به بعضی از این موارد نمیتوانستیم اصلاحیه بزنیم چون اتفاق، سکانس یا دیالوگ در تم داستان رخ میداد و اصلاح باید در لحظه تولید و در حقیقت در نگارش فیلمنامه به وقوع میپیوست. بنابراین شما هر چقدر هم میخواستید کارشناسی بکنید نمیتوانستید تغییری بدهید. از یک طرف میدیدید هم به مولفههای فرهنگی کشور بدهکار هستید و هم نمیتوانید آنچنان که باید و شاید از محتوا دفاع کنید چون ایراداتی داشته است که جای دفاع برایش نگذاشته است. مسئله این بود که محتوایی با مجوز بخشی از حاکمیت کشور ساخته شده، سرمایه گذاری شده و سازنده هم تصورش این بوده چون مجوز دریافت کرده است منطقه امنی برایش ایجاد شده و میتواند آن را بسازد. حالا باید چه کرد؟ وقتی سرمایه گذاری کردهاند آن را دور بریزند؟ که منطقاً جواب خیر است.
به صورت منطقی اگر ساترا نبود سریال قورباغه بدون هشدار سنی مثبت ۱۸ پخش میشد و اگر ساترا نبود بسیاری از سریالها با المانهایی که هیچیک از این دغدغههای فرهنگی در آنها لحاظ نمیشد، عرضه میشدند. یک دوگانه به وجود آمده بود که بخشی از حاکمیت پروانه تولید میداد و زمانی که میخواستید به انتشار ورود کنید میدیدید امکانی برای تغییر و تنظیم و ورود ندارید.
* ایرادات به صورتی نبود که بعد از تولید، با گفتگو و رایزنیهای معمول حل شود؟
ظرافتهایی در آثار وجود داشت که مورد انتقاد بود و انتقادات هم بجا بود اما چون در پیرنگ محتوا بود نمیتوانستیم ورود کنیم. من در مورد یک سکانس، پلان یا یک دیالوگ صحبت نمیکنم که با یک صداگذاری بتوان آن را تغییر داد. درباره محتوایی حرف میزنم که به یک پیرنگ و تمی از داستان تبدیل میشود. فرایند کار پیش از این به این ترتیب بود که سریالی حتی یک هفته قبل از تولید، فیلمنامه نداشت اما مجوز تولید را داشت. کسی که میخواهد مجوز تولید بدهد حداقل باید فیلمنامه را بخواند. در حالی که اینها نبود.
من به همکارانم در بخشهای مختلف حاکمیتی احترام میگذارم ولی من نمیفهمیدم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای صدور مجوز تولید چه مواردی را درخواست میکرد که بگوید پروانه ساخت میدهد یا نمیدهد. من موردی دیدهام که حتی فیلمنامه نداشته است اما مجوز تولید داشته است یا حتی موردی دیدهام که شخصی درباره موضوع «الف» پروانه گرفته است اما به این نتیجه رسیده که درباره موضوع «ب» سریال بسازد و بعد پروانه را هم تغییر نام داده است.
* همه اینها در نهایت ساترا را به این نتیجه رساند که خودش صدور مجوز تولیدها را بر عهده بگیرد؟
به این نتیجه رسیدیم که باید ورود محتوایی کرد که رسیدیم به اسفندماه سال ۹۹ و همزمان شد با تصویب بندی در قانون بودجه کشور که صلاحیت نظارت بر تولید و انتشار آثار نمایشی را منحصراً به صداوسیما میداد که در قالب ساترا باید اجرایی میشد. بند ی از تبصره ۶ قانون بودجه را میگویم. این مسئولیت منحصراً در اختیار سازمان صداوسیما و ساترا قرار گرفته بود.
همزمان با ایام نوروز حجم زیادی از محتوا قرار بود منتشر شود که دغدغههای متفاوتی داشتند از تاک شو ها تا سریالهای «دراکولا» و «مردم معمولی». برخی از قسمتهای اینها تولید شده بود و برخی نه. ما گفتیم تا جایی که تولید شده است به صورت منطقی باید به گونهای در مورد آنها تصمیمگیری شود و درباره باقی به شکل دیگر. در ادامه شوراهایی شکل گرفت و از متخصصان هم بهره گرفتیم.
* در همین یک سال چالشهای زیادی برای صدور مجوز تولید به سریالهای خانگی به وجود آمد. در حال حاضر تهیهکنندگان دیگر بلاتکلیف نیستند و میدانند برای ساخت اثرشان به چه نهادی باید مراجعه کنند؟ الان شما دیگر مجوز ارشاد را به رسمیت نمیشناسید؟
از یک تاریخی به بعد، به رسمیت نمیشناسیم. ما برای اینکه به سرمایه گذاری بخش خصوصی و حتی تصمیمات وزارت ارشاد احترام بگذاریم همان مجوزها را مد نظر قرار میدادیم ولی الان دیگر مجوز تولید یا همان پروانه ساخت صادر شده توسط وزارت ارشاد کارکرد ندارد.
* و اکنون به لحاظ اجرایی چقدر برای این مسئولیت مهیا شدهاید؟
الان به فهم مشترکی با دوستان در رسانهها رسیدهایم که طرحهای خود را با ساترا به اشتراک میگذرند، کسب نظر میکنند، مجوز تولید دریافت میکنند و باقی فرایند ادامه مییابد.
ساترا در زمانی که میخواست مداخله محتوایی را طراحی کند جلسات زیادی را با نخبگان و متخصصان امر برگزار کرد و از آنها کسب نظر کرد تا بتواند فرایندی را ترسیم کند که بیشترین اثربخشی و کمترین آسیب را داشته باشد. بر این اساس از بهمن ماه سال گذشته جلسات متعددی با صاحب نظران برگزار شد و نهایتاً به جمعی از افراد متخصص برای بررسی و تصمیمگیری در حوزه صدور پروانه تولید رسیدیم. افراد سرشناسی در این جمع حضور دارند که اتفاقاً جزو مدیران موفق سازمان صداوسیما در ادوار گذشته و فعلی بوده و هستند. افرادی که در زمان مدیریت شان، دوران درخشانی از تولید و پخش محتوا را شاهد بودهایم.
* میتوانید اسم این شورا و اعضای آن را بفرمایید؟
نام این شورا «شورای تخصصی سیاست گذاری محتوای حرفهای» است که آقای دکتر علیاصغر پورمحمدی مسئولیت این شورا را برعهده دارد و آقایان محمدرضا جعفری جلوه از مدیران با دانش شبکههای تلویزیونی، دکتر عبدالکریم خیامی از مدیران سابق و بعضاً میزبان استاد دکتر محسن مهاجرانی از معاونان قبلی و خوشنام صدا و سیما در این شورا حضور هستیم. اینها افرادی بودند که تولیدکنندهها پیش از این ارتباط بسیاری خوبی با آنها داشتهاند.
هر طرح یا فیلمنامهای که بخواهد مجوز تولید دریافت کند قبل از این شورا به کمیتههای تخصصی ما میرسد. کمیتههایی که زیر نظر این شورا هستند. کمیتهها، آثار را نقد و بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف هر طرح را به شورا ارائه میکند. این نقاط قوت و ضعف در شورای اصلی مطرح شده و با عوامل تولید مانند نویسنده یا تهیه کننده و کارگردان به گفتگو گذاشته شده و در نهایت تصمیمگیری میشود که آیا طرح یا محتوای مذکور میتواند مجوز تولید بگیرد یا باید اصلاح شود و یا اصلاً قابلیت ساخت ندارد.
* کمیتهها شامل چه کسانی میشود؟ چقدر از افراد حرفهای در آنها حضور دارند؟
در حال حاضر سه کمیته داریم. کمیته تخصصی آثار نمایشی، کمیته تخصصی آثار مستند و کمیته تخصصی برنامههای ترکیبی و گفتگومحور یا همان تاکشو. این سه کمیتهها، طرحها را بررسی کرده، به شورای محتوایی پیشنهاد میدهند و بر آن اساس جمعبندی انجام میشود. اینها متشکل از افراد کارشناس هستند که به تدریج اسامیشان هم اعلام میشود.
* چقدر فیلمنامه داشتید که تاکنون از طرف شورا رد شده است؟
از ابتدای سال سه فیلمنامه رد شده است که اینها به معنای رد کامل نیست و میتوانند فیلمنامهها را اصلاح کرده و دوباره ارائه دهد. همچنین از ابتدای سال حدود ۶ یا ۷ سریال هم برای تولید مجوز گرفته است و هنوز تولید نشده یا در مرحله پیش تولید است و البته سریالهای زیادی هم هست که در دست بررسی است و ما نکاتی را بیان کردهایم تا اصلاح شود.
* آقای پورمحمدی در صدا و سیما بسیار خوشنام بودند اما آیا فرایند کاری وی در آنجا با ساترا تفاوتی دارد؟
قضاوت این نکته را باید بگذاریم خود صاحبان پلتفرمها و متقاضیان دریافت مجوز داشته باشند.
* میتوانید درباره سیاستهای کلی که بر اساس آنها سریالها مورد ارزیابی قرار میگیرند و در این شورا محور بررسیها قرار گرفته است توضیح دهید.
مواردی داریم از جمله اینکه نسبت آثار با صیانت از اصول خانواده در تطابق باشد. اینکه سریال چقدر حس همانگیختگی اعضای خانواده را نسبت به کیان خانواده تقویت میکند. این خیلی مهم است که سریالها چقدر رفتارهای خارج از عرف را عادی سازی میکنند. در کل عادی سازی ناهنجاریها، روابط خانوادهها، جلوگیری از آسیب کودکان و گروههای تحت تاثیر و سیاه نمایی و القای روحیه یأس و ناامیدی از جمله مواردی است که خیلی اهمیت داشته است. در ژانر کمدی هم اینکه در عین مفرح بودن، جلوگیری از بروز تمسخر اشخاص و صنوف و مشاغل شرافتمند اهمیت دارد.
* ما همین الان سریالی مثل «زخم کاری» را داریم که با حواشی مختلفی مواجه شده است؛ از طرفی حجم خشونت و استعمال دخانیات و حتی مسائل فرهنگی آن نقد میشود و از طرفی خود کارگردان هم به موارد ممیزی آن معترض میشود توضیحی در این باره دارید؟
در مورد زخم کاری، اگر فیلمنامه به تولید نرسیده بود خیلی از مواردی که اکنون مورد انتقاد و اعتراض است حل میشد و حتی نیاز به چالش نبود که یک عده بخواهند بگویند این سریال نباید منتشر میشد و یا عدهای مدعی شوند که سریال باید خیلی با فضای بازتری به تولید میرسید. درواقع این دوگانه، همزمان با نگارش کاملاً قابل حل بود.
* یعنی این موارد انتقادی در زمان پروانه ساخت حذف میشد؟
یا اصلاح میشد. در زمان نگارش فیلمنامه مواردی که حاشیه ساز بود متذکر میشدیم. در موافقت نامههای مشروط، موارد اصلاح میشود و طی یک فرایند مذاکره شرح داده میشود که درام به چه سمت و سویی نباید برود یا برعکس. ما همین حالا هم پیشنهادات خود را به نویسندگان میدهیم اما این پیشنهادات به هیچ وجه الزامآور نیست چون آزادی عمل و اختیار خود گروه نویسنده است که درباره داستان خود تصمیم ایجابی بگیرند.
* با این حال اگر شروط مورد نظر شما انجام نشود مجوز ساخت اعطا نمیشود.
بله، همین طور است.
* در ترکیب این شورا هیچ اسمی از کارگردان یا تهیهکننده نمیبینیم. آیا نمایندهای از طرف این اصناف حضور دارند؟
در این شورا به اقتضای موضوع نویسنده، کارگردان یا تهیهکننده حضور دارند. با این حال کارگردان و تهیهکننده به عنوان اعضای ثابت حضور ندارند اما ما در حال رایزنی هستیم تا حتماً بتوانیم از تهیه کننده، کارگردان و یا کسانی که سابقه تولید دارند بهره بگیریم. نفراتی هم مطرح شدهاند و هنوز این شورا در حال شکلگیری است. شورا از ابتدای امسال تشکیل شده است و تصورم بر این است که ظرف یک ماه آینده حداقل دو عضو از نمایندگانی که اشاره کردید در شورا حضور داشته باشند.
* با همه بازبینیها و اتفاقاتی که انجام شده است ما هنوز هم در سریالها حجمی از استعمال دخانیات، خشونت، روابط ناهنجار و … را شاهد هستیم که اتفاقاً رو به افزایش هم بوده است به نظر شما تاثیر حضور خودتان در ارائه مجوزها و خروجی کار تا چه حد بوده است؟
من سئوال شما را این گونه از خودم میپرسم. ما از ساترا توقع داشتیم که با صدور مجوز تولید، حرکت شگرفی در تولیدات شبکه خانگی ببینیم. نکته اول، تا امروز ۱۹ تیر هنوز حتی یک قسمت سریال بدون مجوز تولید ارشاد منتشر نشده است. به عبارت دیگر هر آنچه داریم مشاهده میکنیم، تولیداتی است که سابق بر این مجوز تولید یا همان پروانه ساخت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بطور خاص سازمان سینمایی را گرفته، تولید کرده و حالا در مرحله انتشار به ساترا مراجعه نموده است. حتی همین سریال «زخم کاری» که همان دوستان شکایت کردهاند، ماحصل زحمات خودشان در صدور پروانه ساخت بوده است.
نکته دوم، ما درباره امر کاملاً حساسی به نام فرهنگ صحبت میکنیم. در مورد وضعیت واردات و صادرات و ارقام کالا حرف نمیزنیم که شما دفعتا بگویید قیمت فلان کالا بالا رفته است مشابه آن را وارد کنید تا قیمتها پائین بیاید. در چنین مواردی حتی خبرش هم قیمت را پائین میآورد و موجب تغییر میشود.
ما در این حوزه با کاربر و ذائقه کاربر سر و کار داریم. مخاطب محتوای حرفهای در نهایت کاربر است. کار فرهنگی با ظرافت و پیچیدگیهایی مواجه است که میبایست با در نظر داشتن آن تنظیمگری را پیش برد.
* بعد از قسمت اخیری که از سریال «زخم کاری» پخش شد محمدحسین مهدویان کارگردان سریال به ممیزیهای این مجموعه اعتراض کرد. آیا پیش از این مذاکره و گفتگو با کارگردان انجام نشده بود؟ میتوانید توضیحی درباره این ممیزیها بدهید که چقدر به داستان آسیب زده است؟
من نمیتوانم در این حوزه نظر کارشناسی بدهم. اما از حیث فرایندی، ایشان نکتهای داشت و ایرادها را غیرعقلایی میدانست. در حالی که تصمیمگیری توسط نخبگان و کارشناسانی که کار بازبینی را انجام دادهاند صورت گرفته است. بدیهی است که هیچ تهیهکننده و کارگردانی دوست ندارد اثرش اصلاحیه بخورد اما ای کاش عزیزانی که اثری را تولید میکنند خودشان فکر کنند مولفههای محتوایی شاخصهای روشن و آشکاری هستند و تلاش نکنند که آنها را کنار بزنند.
* رسانهها یا تهیه کنندگان این گلایه را مطرح نمیکنند که به طور مثال ساترا هم مثل صدا و سیما برخورد میکند؟
این دو قطبی را شما رسانهها مطرح میکنید و بخش خصوصی را فضایی تعریف میکنید که هر چیزی در صداوسیما پخش نمیشود در اینجا اجازه انتشار پیدا میکند. در حالی که اصلاً این گونه نیست. این تفکر قطبیسازی و استاندارد سازی دوگانه قابل دفاع نیست و شاید بعضاً با انگیزههای سیاسی و تقابلی با رسانه ملی مطرح میشود.
* البته این گلایهای است که گاهی خود تهیهکننده و کارگردان مطرح میکنند و حتی دلیلشان برای ورود به شبکه خانگی همین تفاوت رویکرد در نظارت است.
حداقل دلیلی که سازندگان از تلویزیون به شبکه خانگی میآیند این است که میزان دستمزد و هزینههایی که اینجا به چرخه در میآید چند برابر صدا و سیما است و در مواردی خارج از عرف بوده که به نظرم هم ابعاد رقابتی در بازار تولید محتوا داشته و هم اثر کیفی.
* از «زخم کاری» میگفتید و نحوه ورودتان به این سریال.
یک چالش مهم که این کار دارد این است که اهالی فرهنگ نمیبینید چه محتوایی به کارگزار ارائه و با چه ممیزیهایی روبرو میشود؟ در روزهای گذشته در پاسخ به سوالی درباره حجم بالای استعمال دخانیات در سریال زخم کاری توضیح دادم که میزان نمایش آن موارد چند برابر بوده و به این سطحی که شما مشاهده میکنید کاهش پیدا کرده است. البته باز تأکید کنم با مجوز تولیدی که سابقا دریافت کرده بوده. نکته مهم دیگر این است که نقدها را کاملاً میپذیریم و بر اساس آنها حساسیتهای جامعه را در فرایندهای محتوایی منتقل میکنیم.
با عزیزان زیادی در دستگاهها و نهادهای فرهنگی صحبت میکنیم و از ایشان و ظرفیتهای موجود نزد آنها کاملاً استقبال میکنیم. باور بر اینکه این حرکت نیاز به یک اراده جمعی دارد تا همزمان بتواند تنوع و احترام به سلایق مختلف کاربران و رعایت چارچوبهای فرهنگی و اخلاقی کشور را پوشش دهد، یک گزاره مبنایی در تنظیمگری رسانه صوت و تصویر فراگیر است.
* به سوال ابتداییام برمیگردم چرا هنوز وزارت ارشاد مجوزهای ساترا را به رسمیت نمیشناسد و حتی کار به جایی رسید که از ساترا شکایت کرد؟
دوستان در یکی از بیانیهها به دغدغههای فرهنگی و حجم استعمال دخانیات در سریال اشاره کرده بودند اما در بیانیه آخرشان مشخص شد که دغدغه آنها «مجوز» است. اینکه چرا همزمان با زخم کاری، این شکایت صورت میگیرد به این دلیل است که «زخم کاری»، اولین سریالی است که بدون مجوز انتشار یا همان پروانه نمایش سازمان سینمایی و با مجوز انتشار ساترا عرضه شد.
با توجه به محتواهایی که عزیزان سابق بر این به آنها پروانه نمایش دادهاند، صحبت از دغدغه فرهنگی به عنوان علت شکایت از زخم کاری، در نوع خود جالب است.
* و ارشاد بالاخره سهم ساترا را خواهد پذیرفت؟
صحبت از سهم نیست. صحبت از قانون است. به نظر من مهم این نیست که چه کسی چه چیزی را بپذیرد یا نپذیرد. مهم این است که قانون چه چیزی معین کرده باشد. ما مصوبه رسمی مجلس شورای اسلامی را داریم که در ۲۸ اسفندماه ۹۹ ابلاغ شد. بر این اساس «سازمان صدا و سیما موظف است در راستای حفظ ارزشهای ایرانی، اسلامی و نظام خانواده بر تمام مراحل تولید آثار حرفهای در فضای مجازی نظارت نماید و ضمن ارتقاء کیفی تولیدات از اثرات سوء آن در جامعه جلوگیری به عمل آورد».
فکر نمیکنم ما مصوبهای شفافتر از این داشته باشیم اما دوستان دوست ندارند این مصوبه را ببینند و اینجا کاری از ساترا ساخته نیست. تصورمان این بوده و هست که قانون فصلالخطاب است.