حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران می گوید: ما علاقه مند هستیم که اگر ۴ سال دیگر اینجا در خدمت شما نشستیم به شما بگوییم که خوشبختانه رقیب ما آنقدر کشور را خوب اداره کرده که ما ۴ سال دیگر هم شانس پیروزی نداریم. این برای ما مطلوب است که آقای رئیسی این موفقیت را داشته باشد، منتهی آقای رئیسی باید توجه کند که با روابط تجاری با پاکستان و عراق و ونزوئلا و افغانستان نمی شود کشور را اداره کرد.
به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران می گوید: رئیسی باید بداند که در همین مقطع باید بایستد و به آقای روحانی کمک کند و نظر رهبری را جلب کند، چرا که باید مساله بازسازی برجام و رفع تحریمها را جدی بگیرد.
مرعشی در این گفتگو از رئیس جمهور مطلوب رهبر انقلاب حرف زد، از پوست خربزه ای که برخی دلشان می خواست زیرپای رئیسی بیندازند، از احمدی نژاد که معتقد به تاریخ پیوسته، از انتخابات سال 84 و پیامی که رهبری به آیت الله هاشمی داد و ...
*******
آقای مرعشی! این روزها بحث بازسازی در جریان اصلاحات دوباره درحال مطرح شدن است، بعضی ها بحث جوان گرایی در جبهه اصلاحات را به عنوان تاکتیک می دانند می گویند کل اصلاح طلبان قدیمی خداحافظی کنند و نیروهای جدید بیایند و ...
خیر. پرونده هر سیاستمدار یا هر مدیری با مرگ بسته می شود. اینکه روی صحنه بازی کند یا پشت صحنه بازی کند تاکتیک است و این دیگر استراتژی نیست. استراتژی حضور و توجه به صندوق و ترک نکردن سیاست است. ما در بدترین شرایط نمی توانیم سیاست را ترک کنیم، این درسی است که ما از آقای هاشمی گرفته ایم.
آیت الله هاشمی گفت از آیت الله خامنه ای پیام رسیده که جشن نگیرید
در سال ۸۴ که مرحله دوم انتخابات بود ساعت ۱۰ و نیم شب آقای هاشمی به من زنگ زدند و گفتند از آیت الله خامنه ای پیامی به من رسیده که جشن نگیرید و من به حاج آقا گفتم که جشن را قرار است رقیب ما بگیرد چون ما انتخابات را واگذار کردیم، آقای هاشمی به من گفتند من دارم می خوابم، نتیجه که نهایی شد من را بیدار نکنید و فردا صبح به من بگویید و ایشان واقعا ساعت ۱۰ و نیم شب خوابیدند و من ۶ صبح از آقای کرباسچی و آقای محمد هاشمی خواهش کردم که به خانه بروند و به ایشان بگویند و ایشان ساعت ۸ در جلسه مجمع حضور پیدا کردند.
شخصیتی در سطح آقای هاشمی به احمدی نژاد باخته و این یک شوک بزرگی به طور طبیعی است ولی به آقای هاشمی شوک وارد نمی شد و هیچ وقت هم بعد از این تصمیم نگرفتند که در انتخابات شرکت نکنند.
سیاست مفت و مجانی به دست نمی آید
مساله مهم بازسازی روابط با مردم است. مردم اصل هستند. ما باید رنجش و دلخوری ها و مشکلات مردم را درک کنیم، سیاست مفت و مجانی به دست نمی آید. مثلا در مورد آقای هاشمی بعد از همه فشارهایی که از چپ و راست به اشتباه به ایشان وارد کردند کف رای ۶ الی ۷ میلیونی خودش را داشت و این برای آن ارتباطی بود که بین آقای هاشمی و قشرهای مختلف ایجاد شده بود. مثلا شما جامعه کارگری را در نظر بگیرید. آقای هاشمی هیچ وقت رابطه اش را با جامعه کارگری قطع نمی کرد.
رابطه آقای خاتمی با نویسندگان و هنرمندان کاملا واقعی است
*کسانی بودند که نظام را قبول نداشتند ولی آقای هاشمی را قبول داشتند.
بله. ما باید روابطمان را با مردم بازسازی کنیم. مردم اصل هستند و باید نارضایتی های آنها را به رسمیت بشناسیم و مطالباتشان را پیگیری کنیم و با جوانان و زنان و کشاورزان و صنعتگران و .. همراهی کنیم، نمی شود فکر کنیم که محبوبیت و داشتن پایگاه اجتماعی رایگان به دست می آید.
شما باید خودتان را برای مردم هزینه کنید تا مردم هم خودشان را برای شما هزینه کنند. رابطه استراتژیک بین آقای هاشمی و خانه کارگر و تیپ بچه های کارگری کشور یکی از نکات درس آموز است، رابطه بین آقای خاتمی و نویسندگان و هنرمندان کاملا واقعی است و هنوز هم ادامه دارد چون در روزی که باید به داد اینها می رسید، به داد آنها رسیده است و آنها را همراهی کرده است و ما باید این را گسترش دهیم و در همه قشرهای اجتماعی، با دانشجو و غیر دانشجو، با فرهنگی و غیر فرهنگی و ..، بازسازی روابط با مردم را در دستور کارمان بگذاریم.
با روابط تجاری با پاکستان و عراق و ونزوئلا نمی توان کشور را اداره کرد
این برای بخش خودمان بود. برای آینده و دولت آقای رئیسی هم چند نکته را بگویم. توجه ما این بود و الان هم روی نظر کارشناسی خودمان و درست بودن آن اصرار داریم که اقتصاد ایران که دارای یک نرخ تورم متوسط سالانه ۱۸ درصد در ۴۲ سال گذشته است، یعنی نرخ رشد اقتصادی ۱ و نیم درصد و تورم ۱۸ درصد را اقتصاد ایران برای ۴۲ سال تجربه کرده است و دیگر برای کشور ایران و مردم ایران ادامه این دو شاخص کاملا نا امیدکننده غیر قابل تحمل است و کارد به استخوان مردم رسیده است و اقتصاد ایران دیگر طاقت تحمل فشار بیشتر از این را ندارد. اینجا دو مساله وجود دارد، یکی اینکه اولا ما برای آقای رئیسی آرزوی موفقیت داریم، قرار نیست که کشور ایران برای ۴ سال درجا بزند و قرار نیست که کشور ایران عقب رود.
ما علاقه مند هستیم که اگر ۴ سال دیگر اینجا در خدمت شما نشستیم به شما بگوییم که خوشبختانه رقیب ما آنقدر کشور را خوب اداره کرده که ما ۴ سال دیگر هم شانس پیروزی نداریم. این برای ما مطلوب است که آقای رئیسی این موفقیت را داشته باشد، منتهی آقای رئیسی باید توجه کند که با روابط تجاری با پاکستان و عراق و ونزوئلا و افغانستان نمی شود کشور را اداره کرد.
رئیسی باید مساله رفع تحریم ها و برجام را جدی بگیرد
آقای رئیسی باید بداند که در همین مقطع باید بایستد و به آقای روحانی کمک کند و نظر رهبری را جلب کند، چرا که باید مساله بازسازی برجام و رفع تحریمها را جدی بگیرد، اگر این حل نشود هیچ مساله ای از مسائلی که مورد توجه ایشان و مورد توجه ما است حل نمیشود. دومین مساله ای که ما دنبال آن بودیم و روی آن اصرار داشتیم این بود که شکاف بین سیاستمداران و اقتصاد دانان باید برطرف میشد. ما فکر کردیم مثل تجربه نخست وزیر فعلی هند، مثل تجربه ترکیه و مثل تجربه برزیل، اینها کشورهایی بودند که تورم ۴۰ درصد و ۵۰ درصد و ۸۰ درصد داشتند ولی یک اقتصاد دان آمده و تصمیم گیر شده است یعنی این شکاف بین سیاستمدار و اقتصاد دان از بین رفته و این تورم مهار شده و کشورها روی فُرم درست با تورم زیر ۱۰ درصد آمده اند.
ما در ایران فکر می کردیم یک کسی مثل دکتر همتی که در این دو سال و نیم که سخت ترین دوره ریاست بانک مرکزی بوده، با موفقیت توانست در مقابل فشارها بایستد و کشور را از این گردنه سخت عبور دهد، ما فکر می کردیم اگر ایشان بیاید چون هم رئیس جمهور شده و هم اقتصاد بلد است می تواند تورم را زیر ۱۰ درصد بیاورد و کشور را از این تورم مزمن نجات دهد که مردم انتخاب دیگری داشتند. البته عده ای رای ممتنع داشتند که آن ۱۱ تا ۱۹ میلیونی هستند که خدمت شما عرض کرد و عده ای هم رای مثبت به آقای رئیسی دادند و ایشان رئیس جمهور شدند.
رئیسی حتما از یک اقتصاددان استفاده کند
توصیه من به آقای رئیسی بعد از حل مساله تحریم و بازسازی برجام این است که اقتصاد را ایشان اداره نکند، چون نه تجربه این کار را دارد و نه علم این کار را دارد. حتما از یک اقتصاد دانی که هم ایشان و هم رهبری قبول دارند استفاده کند حتما یک اقتصاد دان را به طور قاطع به عنوان محور ستاد اقتصادی اش قرار دهد ما چندین تجربه در این باره داریم در زمان آقای هاشمی، آقای نوربخش با آن همه تجربه و تسلطش بر اقتصاد ایران(همانطور که می دانید بعد از مرحوم نوربخش تا امروز هیچ کس پیدا نشده که به لحاظ علمی و عملی، تسلطی مانند وی به اقتصاد ایران داشته باشد) به همراه یک سری کسانی مانند روغنی زنجانی، طبیبیان در سازمان برنامه، افراد شاخصی بودند و حتی در برابر تصمیمات آقای هاشمی، برای خودشان شخصیت مستقل داشتند و میایستادند. بنده آنها را در دولت میدیدم. کسانی مانند مرحوم دکتر نژاد حسینیان به عنوان انسان بسیار مبنایی و در تصمیمات، فردی با قاعده بودند.
این افراد در دولت بودند اما ما تورم ۴۷ درصد را در دولت مرحوم هاشمی تجربه کردیم می خواهم بگویم مسئله چقدر مهم بوده است. در دولت خاتمی، تجربه اختلافات بین نوربخش، ستاری فر و طهماسب مظاهری را داشتیم که کشور را یکی، دوسال بسیار دچار تنش کرد اما آقای خاتمی اصلاح کرد و تیم را تغییر داد هم آقای ستاری فر را برداشت آقای شالیکار را جایگزین کرد و هم آقای طهماسب مظاهری را برکنار کرد و آقای صفدرحسینی را جایگزین وی کرد. بعد از اینها، تیم هماهنگ شد. هماهنگی تیم اقتصادی با محوریت یک اقتصاددانی که حرف آخر را بزند امروز ضرورت کار آقای رئیسی است بنده این را به عنوان تجربه چند ده ساله ای که در دولت و سیستم داشتم به ایشان میگویم. آقای رئیسی باید به طور قاطع یک اقتصاددان را یا در وزارت اقتصاد یا بانک مرکزی و یا رییس سازمان برنامه قرار دهد دو نفر دیگر را با هماهنگی بچیند.
*گویا این نقش را آقای فرهاد رهبر ایفا میکند...
بنده آقای رهبر را توصیه نمیکنم چون دوست صمیمی و استاد بنده بودند به ایشان جسارتی نمی کنم اما پایه اقتصادی اش، پایه چپ است و کشور را قاعدتا به سمت سیاست های چپ می برند به هر حال آقای رئیسی حتما باید از اینکه خودشان اقتصاد را مدیریت کند اجتناب کند.
به روحانی توصیه کردم در اقتصاد دخالت نکند
*آقای روحانی سعی کرد خودش اقتصاد را مدیریت کند اگر به جهانگیری می سپرد ممکن بود قضیه بسیار متفاوت بود.
هم آن بود هم اینکه من همان سال اول دولت، اولین توصیه ای که به روحانی کردم این بود که در نامه ای نوشتم آقای روحانی ستاد اقتصادی را به یک نفر بسپارید دو نفر دیگر را با هماهنگی اولی، انتخاب کنید هدفهای رشد و تورم را به آنها بدهید از آنها فقط تحقق این هدفها را بخواهید و اصلا در کار آنها دخالت نکنید.
روسای جمهور(حالا هر کسی باشد) تمایل دارند پول هزینه کنند و هر جا میروند خواستههای مردم را محقق کنند و به این و آن پول میدهند در حالی که اینها تبدیل به تورم و اخلال های مهم در اقتصاد کشور میشود مجلس هم که بودجه میدهد مجددا همین کار می کند طرح، پروژه، سیاست اضافه می کند.
اگر اقتصاد ایران بخواهد آرام بگیرد یعنی ما به رشد اقتصادی بالای ۵ درصد برسیم که آقای رئیسی هم قول آن را داد و به تورم زیر ۲۰ درصد برسیم و به تدریج به زیر ۱۰ درصد برسیم تنها راه این است که کار را به دو، سه نفر نسپرد در این کار رییس جمهور نمی تواند دخالت کند. رئیس جمهور باید بگوید من فلان شخص را تعیین کردم بودجه، ارز، بانکها از آن تبعیت کنند بنابراین حتما آقای رئیسی باید یک محور داشته باشد تا بتواند اقتصاد را کنترل کند وگرنه کار قابل جمع کردن نیست.
بین قالیباف و رئیسی، شکاف زیادی وجود دارد
*جدا از بحث توصیه هایی که به آقای رئیسی کردید، قبلا نسبت به یکدست شدن قدرت هشدار داده بودید و آن را آسیب زا دانستید، با وضعیت فعلی، نگرانی اصلی تان چیست؟
الان حاکمیت یکپارچه نیست بین آقای قالیباف و آقای رئیسی، شکاف زیادی وجود دارد تجربه هم همواره این گونه بوده هرگاه فکر میکردیم حاکمیت یکپارچه است و رقیبی در میدان نبوده، همان هیئت حاکمه تقسیم بر دو شده است به عنوان مثال، در مجلس دوم، دولت دوم آقای مهندس موسوی و حزب جمهوری اسلامی، هر سه اینها وقتی که نهضت آزادی، بازرگان و سحابی حذف شدند تقسیم بر دو شدند یعنی خط امام در مجلس دوم تقسیم بر دو شدند و در دولت آقای موسوی تقسیم بر دو شدند آقای پرورش، مرحوم مهندس عسگر اولادی و آقای ناطق تبدیل به جناح راست دولت شدند. بهزاد نبوی و آقازاده به جناح چپ دولت تبدیل شدند.
در حزب جمهوری اسلامی هم همین اتفاق رخ داد که منجر به توقف حزب شد. در مجلس ششم هم وقتی که رقیب جدی نداشتند و اکثریت دو سوم به افراد دوم خردادی رسید آقای کروبی و روحانیون مجلس یک طرف، آقای بهزاد نبوی و خاتمی در طرف دیگر ایستادند و از هم جدا شدند. بنابراین بسیار مشکل است که بدون وجود یک رقیب در صحنه، اکثریت، تقسیم بر دو نشوند.
در دوره رئیسی هیئت حاکمه حداقل تقسیم بر دو می شود
*در این دوره چطور؟
حداقل تقسیم بر دو می شود. حتی ممکن است چند شاخه شود.
*یعنی انتظار یک دوره ای مانند دوره احمدی نژاد را می توانیم داشته باشیم؟
آقای احمدی نژاد پدیدهای منحصر به فرد بود و او هیچ گاه در تاریخ ایران تکرار نخواهد شد باید او را فراموش کرد چون اساسا از هیچ منطقی غیر از منطق خودپرستی تبعیت نمیکرد احمدی نژاد اصلا با عرف دیپلماسی سازگار نبود هیچ کدام از اقداماتش، مبنا نداشت.
نه شخصیت، نه توانایی اش و نه اخلاصش مبنا نداشت من احمدی نژاد را در تاریخ ایران یک پدیده استثنایی می دانم. آنچه که به عنوان یک ایرانی و کسی که عمیقا به جمهوری اسلامی علاقه مندم، از آن نگرانی دارم این است که مسئولیتهای دولت، متوجه رهبری شود این موضوع به لحاظ ملی بسیار پرهزینه است.
*همانطور که در زمان احمدی نژاد رخ داد.
بله همانطور که در دوره احمدی نژاد به ناحق صورت گرفت احمدی نژاد انتخاب آیت الله خامنهای نبود این اشتباهی است که همه در تاریخ سیاسی ایران مرتکب میشوند. از نگاه من آیت الله خامنهای ابتدا به عنوان رئیس جمهور تا سال ۶۴ و تا امروز به عنوان رهبری، پس از رحلت حضرت امام، اولین باری است که شاید بتوانیم بگوییم دولت مورد توجه ایشان در حال روی کار آمدن است یعنی از سال ۶۴ که دولت دوم آقای موسوی روی کار آمد(آیت الله خامنه ای علاقه مند نبود آقای موسوی را معرفی کند و بنا به خواست امام، این کار را انجام داد) تا امروز، هیچ کدام از این دولتهایی که روی کار آمدند(شاید دولت اول آقای هاشمی تا حدودی) با آنچه که مطلوب رهبری بوده، فاصله داشتند جز دولت آقای رئیسی. الان به نظر می رسد آقای رئیسی اولین کسی است که مطلوب و مقبول است.
امیدوارم رئیسی مسئولیت کارهایش را بپذیرد
امیدوارم آقای رئیسی، این توان و ظرفیت را داشته باشد که خودش مسئولیت کارهایش را بپذیرد و کار بسیار سختی است که باید الان شروع کند یعنی هم به خوبی جلو ببرد و هم مسئولیتهایش را خودش بپذیرد و به گردن رهبری نیندازد.
*ممکن است کارگزاران درخواست دیداری به آقای رئیسی بدهد؟
اگر فکر کنیم روی ایشان موثر است، درخواست می دهیم.
حاضریم برنامه کارگزاران را به رئیسی بدهیم
*آقای رئیسی اعلام کردند که دولتشان دولت فراجناحی است.
ایرادی ندارد چون ما برنامه جامع و خوبی را برای آینده ایران آماده کرده بودیم میتوانیم این برنامه را به ایشان بدهیم.
*بیشترین انتظاری که از دولت آقای رئیسی مطرح کردید بحث اقتصادی است به سایر حوزه ها ورود نمی کنید این به این دلیل است شما الان بار سنگین مملکت را در اقتصاد می بینید....
اولویت یک ایران هر چند خودش سیاسی است اولین مسئلهاش به سیاست خارجی ایران باز می گردد که منهای سیاست خارجی معمولی نمی توان ایران را به نرخ رشد بالا رساند و تورم را کنترل کرد. این یک بخش است بخش دوم این است که اگر ما می خواهیم هم توسعه رخ دهد و هم تورم نداشته باشیم(چون یکی بیاید و بگوید توسعه را دولت محور می کند به هر حال توسعه دولت محور نیازمند منابع است که حالا منابع را از کجا بیاوریم ما الان کسری بودجه سنگین داریم حداقل ۶۰۰ هزار میلیارد تومان اوراقی است که قبلا فروختیم و هزینه کردیم و الان سررسید می شود امسال و سال آینده. اینها را باید دولت پرداخت کند. کسری هم که داریم آقای رئیسی در شعارهایش اعلام کرده که مالیات را داریم از طرفی گفته که نرخ مالیات را از ۲۵ درصد به ۱۰ درصد می رسانم از سوی دیگر گفته که کشور را با مالیات اداره می کنم ضمن اینکه در شرایط رکود اقتصادی، کسی نمی گوید که مالیات اضافه شود.
اقتصاد ایران اگر بخواهد حرکتی انجام دهد فقط با منابع خارجی است
*یعنی فعلا امکان سرمایه گذاری خارجی در کشور وجود ندارد؟
اقتصاد ایران اگر بخواهد حرکتی انجام دهد فقط با منابع خارجی است در دنیا اتفاقی که در دهه های اخیر رخ داده یک زمانی بود که الگوی توسعه، برزیل بود که ناموفق بود یعنی حجم زیادی وام خارجی دریافت کردند و پروژه های دولتی اجرا کردند غیراقتصادی بود و بدهکار شدند یک زمان دیگر گفتند کره جنوبی، منابع خارجی به بخش خصوصی وارد شد و موفقیت داشت.
الان بعد از اینکه چین در اقتصاد جهانی ظهور کرد در دنیا بیش از ده هزار میلیارد دلار ذخائر ارزی و پس انداز سایر ملت ها در خدمت طرح های توسعه است. الان به راحتی نمی توان در دنیا پروژه توسعهای تعریف کرد اقتصاد ایران ظرفیت تعریف پروژه دارد.
*فقط در صنایع نفت و پتروشیمی؟
نفت، پتروشیمی، همه زیرساخت ها. زیرساخت های ایران کسری بسیاری دارد حداقل کشور به ۳۰ هزار کیلومتر اتوبان نیاز دارد حداقل تمام شهرهای بالای ۵۰۰ هزار جمعیت ایران مترو میخواهد، بنادر جدید لازم داریم، راه آهن ۲۰ هزار کیلومتر باید توسعه یابد حتی شبکه دوم راه آهن سریع السیر برقی را با ۳۰ هزار کیلومتر طراحی کرد.
*آقای مرعشی توسعه ای که با سرمایه خارجی است مدل کره جنوبی است که اینجا نمی تواند رخ دهد.
این مدل خاص خودش است ما یک ظرفیتی داریم که میتوانیم از سه میلیون و هشتصد هزار بشکه نفتی که الان ظرفیت تولید داریم و اگر تحریم نباشیم به آن میتوانیم برسیم یک و نیم میلیون به مصرف داخلی می رسد و ۲ میلیون و سیصد هزار آن برای صادرات اختصاص می یابد ما باید روی این سه میلیون و هشتصد هزار بشکه نفت، می توانیم سه میلیون اضافه کنیم.
ایران تبدیل به جزایری جداگانه شده است زیرا ...
این سه میلیون ظرفیت جدید با قیمت حدود ۸۰ دلاری نفت امروز که در دنیا رو به افزایش است برای بیست سال آینده، حدود هزار و هشتصد میلیارد دلار درآمد جدید می شود که لازم نیست به بودجه یا هزینه جاری برود. مطلقا نیابد به بودجه برود این باید با این میزان ارز، هزینه ارزی درست کنیم برای واردات ماشین آلات، برای واردات تکنولوژی، دانش حتی خدمات مدرن برای پروژههایی مثل راه آهن سریع السیر برقی ایران. این تبدیل به زیرساخت گردشگری می شود یعنی گردشگری ایران بدون داشتن یک شبکه بزرگ راه آهن سراسری سرالسیر برقی چندان امکان پذیر نیست چون فاصله ها زیاد است به عنوان مثال جمعی از دوستانم در چابهار مهمان من بودند و از سوی دیگر دوستانی از کردستان هم آمده بودند.
این دو گروه با هم مواجه شده بودند هیچ کرُدی، شناختی از خلیج چابهار ندارد و هیچ چابهاری هیچ شناختی از کردستان، ارومیه و دریاچه ارومیه ندارد به بیان دیگر ایرانی ها اصلا با یکدیگر ملاقات نمی کنند ایرانی ها الان جزایری جداگانه هستند ما با یک شبکه سریع السیر برقی می توانیم همه شهرهای ایران را به هم متصل کنیم یعنی صبحانه در چابهار و ناهار در کرمان و عصرانه هم در تهران و در ارومیه شام بخوریم. یعنی باید ایران را به هم بدوزیم. این اقدامات کاملا شدنی است اگر اشتباه نکنیم. اینها هم تیم نیرومند و هم یک رئیس جمهور با اراده نیاز دارد و هم حمایت آیت الله خامنه ای را میخواهد این کارها نمی تواند بدون حمایت رهبری انجام شود.
سرمایه گذاری خارجی مستقیم، بیست سال دیگر رخ می دهد
*اگر همین الان تحریم ها برداشته شود از چه زمانی اولین سرمایه گذاری ها در ایران متصور است؟
سرمایه گذاری خارجی به معنای سرمایه گذاری مستقیم خارجی، بیست سال دیگر رخ می دهد چون اساسا ایران تا برسد به نقطهای که سرمایه گذار خارجی پولش را با خیال راحت به ایران بیاورد و سودش را با خیال راحت خارج کند زمان می برد.
*یعنی روی نفت حساب کردید؟
نفتی که وارد بودجه و ...نشود.
* یعنی نفتی که صادر شود و پولش به سمت پروژه ها برود؟
بله پول نفت به صورت مستقیم به سمت پروژه برود پیشنهادی که من تدوین کردم و در حزب رأی آورد و به بحث گذاشته شد این بود که پکیج های توسعه با مخزن نفت را با پکیج های توسعه زیرساخت ها و یا توسعه صنعتی با هم مناقصه بدهیم.
اقتصاد بدون نفت برای ایران یعنی تبدیل شدن ایران به افغانستان!
*با کلمه اقتصاد بدون نفت تضاد ندارد...
اقتصاد بدون نفت برای ایران یعنی تبدیل شدن ایران به افغانستان. این حرف آن قدر نادرست است که ...
*منظور شما اقتصاد بدون نفت یعنی نفتی که برای داخل هزینه نشود.
نفتی که در هزینه جاری نباشد بلکه دولت بودجه جاری اش را به سمت مالیات ببرد نه به صورت یکجا. می تواند سالیانه ۵ درصد از نفت کم کند و ۵، ۱۰ درصد مالیات اضافه کند مثلا در ۱۰ سال باید اقتصاد بزرگ شود تا مالیات هایش بتواند کشور را اداره کند یعنی ما در افزایش هزینههای جاری دولت باید به شدت سختگیر باشیم درآمدهای نفتی ناشی از نفت جدید را به سمت توسعه صنعتی و توسعه زیرساخت ها ببریم.
*اینطور بخش عمده اش به سمت دولت نمی رود؟
خیر این گونه نیست چون قانون داریم می توانیم ۳۵ درصد که برای صندوق توسعه ملی است بیش از ظرفیت سرمایه گذاری های صنعتی است که بخش خصوصی ایران می تواند انجام دهد یعنی لازم نیست که همه به سمت زیرساخت ها برود سهم صندوق توسعه ملی را می توان داد.
تمام پروژه های زیرساختی می تواند متعلق به صندوق توسعه ملی باشد و سهام صندوق توسعه ملی را می توان به مردم داد مثل صندوق توسعه نفت نروژ که بهترین تجربه است و همه نروژی ها به صورت مساوی در آن صندوق نفت شریک هستند.
خواسته های غیرمنطقی افراطیون بزرگترین چالش سیاسی دولت رئیسی است
*آقای مرعشی! بزرگترین چالش سیاسی دولت رئیسی را چه می دانید؟
من خواسته های غیرمنطقی افراطیونی که به ایشان رأی دادند می دانم ایشان اگر بخواهد عاقلانه کشور را اداره کند به همان سرنوشتی مواجه می شود که پیشینیانش شدند یعنی این افراد تندرو علیه وی می شوند. اگر آقای رئیسی خودش را به آنها بسپارد با مشکل مواجه می شود همه هم دچار این مشکل شدند به هر حال آقای خاتمی هم دچار این مشکل شد و نگاه آقای خاتمی این بود که افراد تندرویی که در ستادش بودند و برایش رأی جمع کردند و از چپ های ریشه دار بودند رنجیده خاطر نشوند وگرنه حرفهای آنها با حرفهای کشورداری سازگار نبود.
رئیسی اگر با تندروها همراهی کند...
*آقای جلیلی ظاهرا به نظر می رسد چندان راحت کنار نرفته است و فشار سنگینی به او وارد شده در شعارهایی هم که می داد بسیار تند بود همچنان فکر می کنم با همان روش های سی سال پیش می خواهد کشور را اداره کند.
این به نظر من شکاف بین اردوگاه آقای رئیسی، اگر بخواهد ملایم اداره کند تندروها قانع نمی شوند اگر بخواهد با تندروها همراهی کند کشور را گرفتار می کند.
همه وزرای احمدی نژاد از وی تبری جستند
*از نگاه شما ممکن است وزرای احمدی نژاد، تندروها و پایداری ها دست بالا را داشته باشند و یا آقای رئیسی در کابینه از معتدل ها استفاده می کند؟
احمدی نژاد اصلا جریان نیست همه وزرای احمدی نژاد از وی تبری جستند، تفکرات نادرست است. یک سوالی از بنده پرسیدند که بنده در پاسخ آن ماندم سوال این بود چه مسئله ای وجود داشته که نظام حاضر شد این هزینه سنگین را برای رئیس جمهوری آقای رئیسی پرداخت کند یعنی بالاخره هدف از یکپارچگی حکومت چه بوده است. حتی بگویند جانشینی. در حالی که جانشینی این همه هزینه نیاز نداشت. یعنی آقای لاریجانی یا آقای جهانگیری با جانشینی فرد خاصی مشکل نداشتند علت چه بوده؟ جمهوری اسلامی چه پروژه ای مدنظرش بوده که لازم بود با این هزینه سنگین عمل کند. اگر محمد شریعتمداری، ناطق، لاریجانی و جهانگیری و بقیه برنجند و همه حذف شوند که یک اتفاق اینطوری رخ دهد این سوالی است که من نتوانستم پاسخ دهم.
برخی دلشان می خواست پوست خربزه زیر پای رئیسی بگذارند
*به نظر شما اصولگرایان آیا به دنبال یک نوع تقدس نگری به آقای رئیسی هستند؟ آیا جامعه این را میپذیرد؟
بعید میدانم. تقدس از نگاه اصولگرایی مخصوص مقام رهبری است قاعدتا آنها برای رهبری رقیب نمیسازند یعنی این فهم و درک را دارند. ممکن است عده ای دلشان می خواست که پوست خربزه زیر پای آقای رئیسی بگذارند. نباید خیلی ساده از کنار این مسئله گذشت.
کابینه رئیسی یقینا معتدل نیست
*یعنی به نظرتان کابینه معتدلی، آقای رئیسی ندارد؟
یقینا معتدل نیست. باید دید آقای رئیسی با چه فرمانی جلو می رود هنوز مشخص نیست. چند روز پیش آقای رئیسی گفتند که واکسن خارجی باید وارد کنیم. من میترسم بسیاری از گرفتاریها گردن رهبری بیفتد.
برجام و FATF یقینا تصویب می شود
*پیش بینی شما از برجام و FATF در دولت آینده چیست؟
یقینا تصویب می شود. برجام هم تصویب می شود اصولگرایان هر کاری که لازم باشد انجام می دهند.
در جهان تشیع هیچ تیری از هیچ تفنگی خارج نمی شود مگر اینکه...
*به نظر می رسد توقعات آمریکایی ها به هم خورده است.
آمریکایی ها تا الان از ما عاقل تر هستند حتی در قضیه اعدام های ۶۷، آمریکایی ها از روی موضوع پریدند آمریکایی ها مسئله شان روشن است یک مسئله آنها مسئله امنیت اروپا است که رهبری طی چند روز گذشته پالس های مثبتی داده است از زمان اوباما، یک تحلیلی در حزب دموکرات آمریکا پذیرفته شده و آن تحلیل این است که تهدید از ناحیه جهان اسلام برای شیعه نسبت به غرب نیست.
تفاوت اهل سنت با تشیع این شده که در جهان تشیع، هیچ تیری از هیچ تفنگی خارج نمیشود مگر اینکه در ایران ولی فقیه موافق باشد یا مرجعیت در عراق. اما اهل سنت این گونه نیست در اهل سنت، با ملک عبدالله و بن سلمان و همه اینها هماهنگ کنید یکی پیدا میشود که برج های دوقلو را منفجر میکند. بنابراین حزب دموکرات آمریکا به یک تصمیم راهبردی رسیدند که این شیعیان، امنیت غرب را تهدید نمی کنند بلکه تهدید امنیت غرب، سلفیهای اهل سنت هستند.