وضعیت ما به جایی رسیده که انتخابات پیشرو میتواند سرنوشت این عامل مهم سیاسی را تا مدت زیادی تعیین کند و مجموعه حاکمیت و جامعه باید در این زمینه هوشیارانه و محاسبهگرانه عمل کنند.
به گزارش جماران؛ محمدرضا تابش، نماینده ادوار مجلس، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «انتخابات در تمام ۴٣ سال گذشته برای نظام جمهــــوری اســـلامی ایران و در جهت اثبات حقانیت آنچه در سال ۵٧ رخ داد به مثابه یک «آبرو» و عامل شـخصیتســـاز بوده است. اینکه ما در این مدت بهطور متوسط سالانه یک انتخابات داشتهایم یا عموماً دارای نرخ مشارکت قابل قبول و به نسبت بالاتر از برخی کشورهای غربی بودهایم، همواره بهعنوان ابزاری در مقابل تبلیغات مشروعیتزدای دشمنان بوده است. اما نمیتوان از انتخابات همچنان توقع این کارکرد را داشت بدون آنکه متوجه ابعاد «کیفی» آن باشیم. یعنی چنین کارکردی دیگر صرفاً با تکیه بر ارزشهای «کمی» انتخابات ممکن نمیشود.
بنابر این لازم است در کنار موضوع کمیت به کیفیت انتخابات هم توجه شود تا آنچه تحت عنوان مشارکت پر شود مد نظر مسئولان عالی نظام است حاصل شود. واقعیت این است که همچنان حضور در انتخابات حتی با همین وضعیتی که دارد یک کنش درست و منطقی از جهات مختلف برای کنترل وضعیت کشور است.
هر چند بسیاری در داخل و خارج کشور بر بیمعنا شدن آن تأکید دارند و تلاش میکنند که این مفهوم را جا بیندازند. اما در مقابل باید متوجه این هم باشیم که ابعاد کیفی انتخابات ما در چه وضعی است.
فرایند انتخابات در برهههای بسیاری به کمک نظام آمده و همزمان برای مردم و ساحت عمومی جامعه امیدآفرین شده. شاید امروز با سرریز شدن مشکلات و با یک نگاه غلیظ کلیت مشارکت انتخاباتی مردم طی سه دهه اخیر بینتیجه خوانده میشود اما واقعیت این است که مگر مشارکت سال ٧۶ به بهبود چندپلهای اوضاع زندگی مردم منجر نشد.
مگر سال ٩٢ مسیر تنازلی اقتصاد ما معکوس نشد؟ مسأله این است که جامعه نیاز دارد تا از فرایند انتخابات یک نتیجه «کیفی» ببیند. به عبارت دقیقتر ما باید به این نتیجه برسیم که انتخابات را در قامت یک «نهاد» ببینیم. در این صورت است که میتوان از انتخابات در پیوند با هویت و شخصیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برای اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی سود جست.
دقیقتر اگر بخواهیم بگوییم این است که چنین انتخاباتی خود به خود چنین کارکردی در جهت تقویت ابعاد مختلف نظام خواهد داشت. برای رسیدن به چنین وضعی البته صرفاً محتاج رفتارهایی در سطح حاکمیت نیستیم و این کافی نیست.
ما در سطح اجتماعی هم نیازمند کنشها و رفتارهایی هستیم که فرایند انتخابات را در کف استاندارد آن زنده نگه دارد. به این اعتبار فاصله گرفتن از صندوق رأی و کنار گذاشتن حق انتخاب در چنین چارچوبی کارکردی منفی خواهد داشت.
وضعیت ما به جایی رسیده که انتخابات پیشرو میتواند سرنوشت این عامل مهم سیاسی را تا مدت زیادی تعیین کند و مجموعه حاکمیت و جامعه باید در این زمینه هوشیارانه و محاسبهگرانه عمل کنند.»