ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: من فکر میکنم با توجه به شرایط جامعه کاندیدای حداکثری از طرف اصلاحات هم نتواند این فضای یخ زده انتخابات را به تحرک بیندازد، حالا تصور کنید چنین وضعیتی برای کاندیدای حداقلی بهمراتب سختتر است و نمیتواند سبب تحرک انتخاباتی جامعه شود.
به گزارش جماران؛ به نقل از صبح ما، انتخابات ریاست جمهوری پیشرو با دورههای گذشته تفاوت دارد؛ بهویژه برای جناح اصلاح طلب که اگرچه اسماً برنده انتخابات در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود اما رسماً در هیئت دولت بهویژه در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی نقش چندانی نداشت با این وجود تمامی هزینههای تصمیمات چنین دولتی بهپای جریان اصلاحات نوشته شد تا اینکه بخشی از سرمایه اجتماعی خودش را از دست بدهد، چنین وضعیتی مصداق همان ضربالمثل معروف ایرانی بود که گفت «آش نخرده و دهن سوخته» همین مسئله سبب شد که در این جریان فکری ایده کاندیداتوری حداکثری شکل بگیرد چراکه آنها بهخوبی میدانند سبد رایشان همان مردمی هستند که علیرغم تمام حمایتها با حضور گسترده در انتخابات سال ۷۶ توانستند نام سید محمد خاتمی را از صندوق وزارت کشور بیرون بکشند.
ایده کاندیدای حداکثری دقیقاً مطابق است با خواست مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، جایی که باید مطالبات واقعی مردم گفته و از حق و حقوق آنها بدون لکنت زبان دفاع شود. البته نتیجه عکس چنین رویکردی در سالهای گذشته سبب شده که بخش زیادی از مردم بهویژه طبقه متوسط و آرای خاکستری برای مشارکت در انتخابات تمایلی نداشته باشند طوریکه محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر سابق سیدمحمد خاتمی در گفتوگویی با خبرنگار سیاسی صبح ما بیان میکند: «من فکر میکنم با توجه به شرایط جامعه کاندیدای حداکثری از طرف اصلاحات هم نتواند این فضای یخ زده انتخابات را به تحرک بیندازد، حالا تصور کنید چنین وضعیتی برای کاندیدای حداقلی بهمراتب سختتر است و نمیتواند سبب تحرک انتخاباتی جامعه شود.»
با این وجود کارشناسان معتقدند حضور نماینده واقعی اصلاحات در صحنه انتخابات میتواند سبب افزایش مشارکت مردم شود. ابطحی دراینباره عنوان میکند: «البته اگر انتخابات به این معنا است که باید حضور جدی در آن وجود داشته باشد اصلاح طلبان باید با کاندیدای حداکثری وارد صحنه شوند چراکه این تنها راهی است که میشود مشارکت مردم را بالا آورد و در انتخابات شرکت کرد.»
در این میان وجود موانعی مانند نظارت استصوابی شورای نگهبان و رد صلاحیتهای گسترده آن سبب شده که در سالهای گذشته جریان اصلاح طلبی در قالب نامزد پوششی در انتخابات شرکت کند و قید نامزدهای واقعی خود را بزند، ابطحی در پاسخ به این پرسش که آیا شورای نگهبان کاندیدای حداکثری جریان اصلاحات را رد صلاحیت میکند، پاسخ میدهد: «حتما ممکن است این وضعیت ایجاد شود، اگر این مسئله پیش بیاید و اصلاح طلبها نتوانند کاندیدا داشته باشند طبیعتاً حضور غیرفعالی در انتخابات خواهند داشت.»
در مواجهه با این وضعیت برخی کارشناسان با طرح این ایده که قدرت اصلاح طلبان در بیقدرتی است سعی دارند به آن پاسخ دهند. شاید نمونه گل درشت طرفداری از این ایده محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و فعال اصلاح طلب باشد که معتقد است رسیدن به قدرت بدون توجه به مردم میتواند سرنوشت تاریکی برای این جریان فکری داشته باشد. شاید در چنین وضعیتی اصلاحات در مقابل دو گزینه پذیرش قدرت در حاکمیت یا ادامه قدرت در جامعه قرار بگیرد.
اما ابطحی با اشاره به این موضوع بیان میکند: «قدرتی که بخواهد مورد حمایت مردم قرار بگیرد باید هدفش کمک به مردم باشد تا بتواند فاصله میان مردم و قدرت را پر کند، پر کردن این فاصله در شرایط فعلی از همه چیز مهمتر است، بنابراین اگر امکان پذیر باشد اصلاح طلبی که برای بهدست آوردن قدرت جلو میرود باید آن را برای کمک کردن به مردم و گره گشایی از زندگی مردم بخواهد.»