آن روزها اندیشمندان و متفکران دینی توانستند با امکانات محدود خود و بدون استفاده از کمک های دولتی بعثت را گرامی دارند و بر شخصیت پیامبر اکرم به عنوان نقطۀ اتصال میان مسلمانان تأکید کنند و متفکران و اندیشمندان بزرگ نیم قرن پیش، با نگاه و دیدگاه های متفاوت و متکثر، توانستند میزان حضور و نفوذ اسلام و پیامبر را در فرهنگ ایران و زبان فارسی نشان دهند.
به گزارش جماران؛ احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران، در یادداشتی در شماره امروز روزنامه همشهری نوشت: «تهران در مهر ماه 1347 شاهد برگزاری جشنی خاص در مؤسسه ای نوبنیاد بود: آغاز پانزدهمین قرن بعثت در حسینیۀ ارشاد. این جشن که با مجالس سخنرانی و شعر و سرود همراه بود، در آن مؤسسه با شکل و شمایل دیگر مراسم دینی تفاوت های عمده داشت.
برنامۀ سخنرانی ها در آگهی این مؤسسه در روزنامه درج شد و اکنون که به آن آگهی توجه می کنیم، می بینیم که تنوع موضوعات و سخنرانان، به آن برنامه، شکل درسی و تعلیمی داده بود، بی آنکه مدعی چنین هدفی باشد: «با کمال مسرّت آغاز پانزدهمین قرن بعثت نبی اکرم (ص) را به عموم برادران و خواهران مسلمان تهنیت می گوید و اعلام می دارد به منظور بزرگداشت این ایام فرخنده از مدتی پیش با دعوت و استعانت از دانشمندان و اساتید علاقمند مجموعه ای از مقالات علمی و تحقیقی و تاریخی درباره نهضت جهانی اسلام و شخصیت بی نظیر پیامبر گرامی جمع آوری و به صورت دو جلد کتاب نفیس تحت عنوان «محمد (ص) خاتم پیامبران» به میمنت آغاز پانزدهمین قرن بعثت آماده نشر نموده است و ضمنا به خاطر جلوه گر ساختن استعدادهای ادبی و ذوقی شعرای معاصر، تهیه و تنظیم بهترین اشعار از انواع شعر درباره رسول اکرم (ص) و آغاز وحی به مسابقه گذارده شد که با حضور هیأت داوران مرکب از اساتید فن از بین یکصد و بیست شعر و قصیده رسیده برندگان اول تا سوم را انتخاب و جوایزی به هر یک از آنها اهدا نماید و همچنین برنامه هایی برای مدت پنج شب از چهارشنبه 24 مهرماه جاری از ساعت 5 /6 الی 5 /9 بعد از ظهر و صبح روزهای جمعه و یکشنبه به شرح زیر تنظیم و آماده اجرا نموده است ...».
عنوان بعضی از سخنرانی ها هم جالب بود : «جناب آقای اکبر هاشمی تحت عنوان جهان در عصر بعثت، جناب آقای ناصر مکارم شیرازی تحت عنوان کارنامه چهارده قرن و تجلیلی از مقام حضرت امام موسی کاظم (ع)، جناب آقای محیط طباطبایی درباره تأثیر اسلام در ادبیات فارسی، سخنرانی جناب آقای دکتر ناظرزاده کرمانی پیرامون خدمات شعر فارسی به اسلام، سخنرانی جناب آقای دکتر شریعتی تحت عنوان سیمای محمد (ص)، سخنرانی جناب آقای صدر بلاغی تحت عنوان بر فراز کوه حرا، سخنرانی آقای محمدتقی شریعتی تحت عنوان وحی محمدی، سخنرانی آقای مرتضی مطهری درباره اسلام و نیازهای جهان امروز». جالب است که برای خانم ها هم برنامه ای در نظر گرفته شده بود: «روز مبعث این برنامه اختصاص به بانوان خواهد داشت و وسیله خود آنان اجرا می شود».
گذشته از برنامه های خاص این جشن، انتشار کتاب «محمد خاتم پیامبران» در دو جلد از هر حیث در ادبیات مذهبی آن روزگار تحولی پدید آورد و بکلی نو بود. آن مجموعه هنوز هم خواندنی و مهم است، بخصوص که بسیاری از نویسندگان آن در حوزۀ تحقیق و تدریس و اندیشه صاحب نظر و شهره بودند، همچون استادان مجتبی مینوی و دکتر عبدالحسین زرین کوب و دکتر سید جعفر شهیدی و زریاب خویی. برخی از مؤلفان آن مجموعه یک دهه بعد در شمار مشهورترین و مؤثرترین چهره های اندیشۀ اسلامی معاصر و سران انقلاب اسلامی محسوب شدند، مانند شهید مطهری که گویا این مراسم و این مجموعه به همت او شکل گرفت و مرحوم دکتر شریعتی که مقالۀ او «سیمای محمد» توجه شهید مطهری را بسیار جلب کرد و مرحومان شهید باهنر و هاشمی رفسنجانی که به صورت مشترک مقالۀ جهان در عصر بعثت را نوشتند. یا باید از مقالۀ خواندنی مرحوم دکتر زرین کوب «کارنامۀ اسلام» یاد کرد که بعدها کتاب مستقلی شد و از جمله آثار ارجمند دکتر زرین کوب است. مقالۀ بلند « اسلام از دریچۀ چشم مسیحیان» نوشتۀ مرحوم استاد مینوی از جمله آثار بسیار خواندنی اوست و این روزها که ایام بعثت نبی اکرم با دیدار تاریخی پاپ فرانسیس با مرجع عالیقدر، آیت الله سیستانی در نجف مصادف شده، آن مقاله برای توجه به سیر تاریخی روابط میان مسلمانان و مسیحیان، بسیار مهم به نظر می رسد.
به هر حال، آن روزها اندیشمندان و متفکران دینی توانستند با امکانات محدود خود و بدون استفاده از کمک های دولتی بعثت را گرامی دارند و بر شخصیت پیامبر اکرم به عنوان نقطۀ اتصال میان مسلمانان تأکید کنند و متفکران و اندیشمندان بزرگ نیم قرن پیش، با نگاه و دیدگاه های متفاوت و متکثر، توانستند میزان حضور و نفوذ اسلام و پیامبر را در فرهنگ ایران و زبان فارسی نشان دهند.
جالب است که عصر جدید تهران هم از دورۀ شاه تهماسب صفوی در قرن 10 هجری با قرآن آغاز شد. می دانیم که نزدیک پانصد سال پیش نخستین حصاری که به قصبه تهران جنبه شهریت داد؛ یکصد وچهارده برج و بارو داشت و در هر یک از آنها سوره ای از قرآن نهاده بودند. این دیوار با حصارکشی ها و ساخت و سازهای بعدی کم کم از بین رفت و جز بخشی اندک از آن نمانده است که آن هم حال و روز مناسبی ندارد و دست اهل این روزگار هر روز آسیب جدیدی به آن می زند و اگر وضع به همین ترتیب پیش رود، به زودی از آن واپسین یادگار صفوی هم اثری نخواهد ماند.
اکنون ما در آستانۀ آغاز پانزدهمین قرن هجرت هستیم و ایرانی ها با هوشمندی بسیار مبدأ تاریخ خود را گرچه مانند دیگر مسلمانان، هجرت پیامبر به مدینه قرار دادند که حرکتی مدنی و تمدنی بود، ولی تنظیم تقویم به صورت شمسی، دیگر ارزش های آنان را نگاه داشت و حفظ کرد و این دقت و هوشمندی در موارد دیگری هم قابل جست و جو ست. یازده سال پس از انتشار مجموعۀ ارزشمند و ماندگار محمد خاتم پیامبران، نظام جمهوری اسلامی در کشور برقرار شد و این انتظار چندان بیجا نیست که می باید برای آغاز این قرن در کشور و به طور خاص در پایتخت ایران فکری می کردیم تا پیوند تهران و قرآن و پیامبر برقرار بماند و آن حضرت، رمزی از اتحاد میان ایران و دیگر ملل باشد. شاید هنوز هم چندان دیر نشده باشد: دست کم می توان در حوزه شهرسازی، واپسین یادگار عهد صفوی را نجات داد و دیگر برج و باروها را هم شناسایی و در همان جا به نحوی روزآمد، آن پیوندهای تاریخی را دوباره برقرار کرد.»