ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در رابطه با احتمال سفر پاپ به ایران گفت: اگر ملاحظات سیاسی ایران اجازه دهد، او مایل است. این بحث دو سال پیش مطرح شد و مفصلاً در مجامعی که مسئول تصمیمگیری بودند، در این باره گفتوگو شد اما صلاح دیده نشد؛ وگرنه زمینههای سفر ایشان به ایران وجود داشت. بیشتر مسائل سیاسی مطرح بود مانند این که ممکن است ترامپ از حضور او استفاده سیاسی کند و او را به عنوان واسطه بفرستد و یا پاپ درخواستهایی را مطرح کند که بنا نبود رهبری ایران به آن جواب مثبت بدهند.
به گزارش جماران؛ در خبرها آمده است که به زودی پاپ فرانسیس به عراق سفر خواهد کرد و ازجمله برنامههای مهم این سفر، دیدار وی با حضرت آیتالله العظمی سیستانی خواهد بود. با توجه به واکنشهای مختلف به این خبر و تحلیلهای گوناگونی که درباره ابعاد و نتایج آن مطرح شده است، روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب مصاحبهای با حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب به انجام رسانده است که در ادامه میخوانید.
در ابتدا در مورد شخصیت پاپ و تفاوت وی با پاپهای پیشین توضیحاتی بفرمایید.
پاپ رهبر یکی از سه کلیسای مطرح مسیحیت یعنی کاتولیک است. هر پاپ ممکن است به یکی از فرقههای رهبانی مسیحیت متصل باشد. یعنی همانطور که در اسلام، صوفی، عارف، ضد عرفان، مکتب تفکیکی و امثال آن را داریم، در مسیحیت نیز تقسیمبندیهای اینچنین وجود دارد. این تقسیمبندیها و تفاوتها در مسیحیت بسیار بیشتر از تفاوت مذاهب و تقسیمبندیهای موجود در اسلام است. اگر کسی اندکی با علم جریانشناسی مسیحیت آشنایی داشته باشد، این نکته را بهخوبی درمییابد که این تنوع و تفاوت در مسیحیت، بسیار بیشتر از اسلام است. در جنبه دینداری نیز تفاوتهایی وجود دارد. مثلاً مسئله زیارت بسیار در مسیحیت کاتولیک و ارتدکس مهم و پررنگ است. حتی شکل پنجرههای کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس با یکدیگر متفاوت است و پنجره کلیساهای کاتولیک، مثلثشکل و پنجره کلیساهای ارتدوکس، قوسیشکل است. این تفاوتها در آداب و رسوم و حتی سبک نقاشیهای کلیسایی، رنگ شیشهها و شکل صلیب در تقسیمبندیهای مسیحیت، متفاوت است و هریک حاوی پیامی است. درحالیکه پروتستانها به مسئله زیارت اهمیت نمیدهند. لذا این مرزبندیها بسیار دقیق است.
هر پاپ یک لقب دارد که خود آن را از نام حواریون یا قدیسان کلیسا انتخاب میکند، مانند ژان، بندیکت و فرانسیس که مربوط به پاپ کنونی است. بندیکت به معنی آمرزیده است. ژان نیز نام یکی از حواریون است. فرانسیس نیز به بنیانگذار فرقه رهبانی فرانسیسکنها بازمیگردد که فرقهای عرفانی محسوب میشوند. وقتی میگوییم عارف، یک کلمه نیست بلکه وقتی کسی خود را منتسب به فلان فرقه عرفانی میداند، یعنی خلق و خوی عرفانی و زاهدانه هم دارد. این را خیلی روشن و شفاف در پاپ فعلی میتوانید ببینید. ما یک شبانهروز همراه ایشان بودیم. سالی که اجلاس سنت اجیدیو در ایتالیا برگزار میشد، بنده هم همچون سالهای گذشته حضور داشتم. به همراه پاپ به مرکز فرانسیسکنها رفتیم. وی در آنجا لباسهای فاخر پاپی را که بسیار گرانبهاست، از تن درآورد و زیر میزش قرار داد و لباسهایی بسیار ساده به تن کرد و نه از تزئینات آنچنانی خبری بود و نه از کمربند طلا. پاپ فعلی در اتاقی در مهمانسرای واتیکان زندگی میکند. چنین شخصیتی این سفر را در نظر گرفته است و در آن نه موکب همایونی هست و نه تشریفاتی. لذا نگاه این پاپ، متفاوت است. او پاپی است که پای آن سیاه را شست و پاپی است که در فیلیپین صحبت کرد و سخنرانیاش محشر شد. میدانید که فیلیپین دومین کشور پرجمعیت کاتولیک جهان بعد از برزیل است. پاپ در فیلیپین سخنرانی مهمی داشت که از قبل به زبان رسمی واتیکان یعنی لاتین آماده شده بود اما یک دختربچه دوازده ساله فیلیپینی خودش را به پاپ رساند و گفت که چرا من باید در این سن، به خاطر فقر، خودفروشی کنم؟ پاپ منتقلب شد و در جلسهای که با حضور کاردینالها برگزار شده بود، ماوقع را بازگو کرد و گفت من سخنرانی رسمیام را کنار میگذارم. پاپ گفت که در جواب آن دختر گفتم این جنایتی که در حق تو میشود، من این جنایت را مرتکب شدهام، ما مرتکب شدهایم. کمکاری، نفهمی و نادانی ما بود. لذا شروع کرد به زیر سؤال بردن خودش و کلیسای کاتولیک.
او کسی است که از طبقه پایین کلیسای آرژانتین بالا آمده و یک بار هم کلیسا با او برخورد کرده است. در فیلم «دو پاپ» بخشی از زندگی وی مطرح شده است. او در این فیلم از سختیهای زندگیاش میگوید و این که تبعید شده است و حتی در کودکی سرقت هم کرده است. لذا این پاپ با چنین شخصیتی، وقتی داعش در عراق مسیحیان را به خاک سیاه مینشاند، کسی نیست که به عراق نیاید.
به نظر شما هدف پاپ از سفر به عراق چیست؟
سفر پاپ به عراق برای دیدار با آیتالله العظمی سیستانی نیست بلکه در این میان، تشکیلات واتیکان هوشمندانه عمل کرده و از این فرصت استفاده کرده است. او میخواهد برای احیای مسیحیت در عراق، به عراق سفر کند و بگوید مسیحیت در عراق نمرده است و مسیحیت با تحرکات داعش نمرد. میدانید که مرکزیت مسیحیت آشوری جهان، در عراق است. میخواهد بگوید مسیحیت آشوری و کلدانی در عراق از بین نرفته است. نمیخواهد بگذارد ریشههای مسیحیت در عراق نابود شود. همچنین میخواهد با رهبر غیرسیاسی جهان تشیع که در عراق ساکن است، نیز دیدار کند. ضمن آنکه به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز خواهد رفت. ارتباطات تشیع و کاتولیک هم زمینه این جریان را فراهم کرده است. یعنی درحقیقت جمهوری اسلامی ایران است که چهل سال با کاتولیکها گفتوگو کرده است. روابط تشیع و کاتولیک، با ایران آغاز شد. اما ابتکار ارتباط عراق با واتیکان به آقای سید جواد خویی نوه حضرت آیتالله العظمی خویی بازمیگردد. او اولین اجلاس شیعه عراق با کاتولیک را برگزار کرد و بنده را از ایران، و دو نفر را هم از لبنان و کویت دعوت کرد. این اجلاس، 9 سال پیش برگزار شد. ارتباط آقای سید جواد خویی با واتیکان فعال است ولی ایران، چهل سال است با واتیکان ارتباط دارد. ایران شناخت تشیع را برای واتیکان ایجاد کرد. در این سفر، پاپ میخواهد به دیدار رهبر یک نحله شیعی غیرسیاسی برود. درحقیقت میخواهند گلی را بچینند که بوستانش را ما آبیاری کردهایم و زمینههایش را فراهم نمودهایم. جمهوری اسلامی چهل سال با واتیکان ارتباط و گفتوگو داشته است و اینها الان میخواهند از این ارتباط بهرهبرداری کنند. کار خوبی هم میکنند و ما هم اصلاً احساس جدایی، رقابت یا حسادت نمیکنیم. مواضع آیتالله العظمی سیستانی مواضع درست، متین و سنگینی است و درمجموع، این دیدار به نفع تشیع است. قائممقام پاپ دهها بار به ایران آمده است و در دانشگاه ادیان و مذاهب نیز حضور یافته است. وزرای پاپ مثل وزیر خانواده نیز بارها به ایران آمدهاند. جانشین پاپ نیز سفری به ایران داشته است. درکل بدنه جمهوری اسلامی با واتیکان در ارتباط بوده است و سفرای قویای هم در واتیکان داشتهایم که بسیاری از آنها روحانی بودهاند، ازجمله مرحوم خسروشاهی، آقای طه هاشمی، آقای عبدخدایی، آقای سلمان غفاری، دکتر مسجدجامعی و مانند آن. ما ارتباطات فعالی داشتهایم و الان هم آنها میخواهند ارتباط بگیرند و این امتیازی است برای تشیع. دانشگاه ادیان و مذاهب هم کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک را به فارسی ترجمه و منتشر کرد که این هم تأثیر بسیاری در روابط بین ایران و واتیکان داشت.
آیا میتوان از این سفر به عنوان تقابلی میان حوزه قم و نجف یاد کرد؟
هیچ تقابلی بین حوزه قم و نجف نیست. اصلاً پاپ برای حوزه نجف نمیرود. پاپ با حکومت عراق هماهنگ کرده است و مقدماتش از طرف آیتالله العظمی سیستانی شروع نشد. بعد از آنکه سفر پاپ به عراق با حکومت عراق بسته شد، این دیدار نیز در برنامههای سفر گنجانده شد. چون برنامه این سفر یک سال است که مطرح است. به دلیل ظلمی که داعش به مسیحیان کرده است، پاپ میخواهد بیاید و از آنان دلجویی و حضور مسیحیت در عراق را تثبیت کند.
آیا دیدار با آیتالله سیستانی به معنی دیدار با رهبر شیعیان جهان است؟
نه اینطور نیست. پاپ خودش یک مقام سیاسی است و الان هم با رهبر شیعیان غیرسیاسی جهان دیدار میکند. خود پاپ یک رهبر سیاسی است و واتیکان یک حکومت به ثبت رسیده در جهان است، لذا پاپ میداند که وقتی مثلاً با رهبر ارتدوکسها دیدار میکند، به معنی دیدار با یک رهبر مذهبی غیرسیاسی است و نه یک شخصیت سیاسی. لذا ایشان میدانند که آیتالله العظمی سیستانی رهبر سیاسی نیستند بلکه یکی از رهبران شناخته شده شیعه هستند.
به نظر شما پیامد این سفر برای مسیحیان و مسلمانان چه میتواند باشد؟
بنده این ملاقات را برای دین مفید ارزیابی میکنم. اگر دالایی لاما هم با آیتالله سیستانی دیدار کند، آن را مثبت ارزیابی میکنم. اصلاً اینکه یک رهبر دینی با یک رهبر دینی دیگر جهان ملاقات کند، کاری است به نفع دین.
آیا با این سفر به هدف خود که تثبیت مسیحیت در عراق است، میرسد؟
قطعاً تثبیت میشود. نه آیتالله سیستانی و نه حکومت عراق نمیخواهند منکر مسیحیت در عراق باشند. لذا استقبال آنان از این سفر به این معنی است که هدف شما برای ما هم محترم است و نمیخواهند این هدف را نادیده بگیرند و تضعیف کنند.
آیا ممکن است این دیدار موجب بیشتر شدن قدر آیتالله سیستانی در عراق شود؟
نه. آیتالله سیستانی هیچ چیز از اختیار و قدرت کم ندارد. او کسی است که با یک اشارهاش، نخستوزیر عراق استعفا میدهد و میرود و این آیه را مینویسد که «قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً». این عبارتی است که حضرت اسماعیل علیه السلام به پدرش میگوید وقتی که میخواست او را ذبح کند. البته این حاکی از عمق فهم و شعور عادل عبدالمهدی است. ایشان میتوانست با یک عقلانیتی عراق را جمع کند ولی بعضی سیاسیون عراق اجازه ندادند.
آیا میتوانیم شاهد حضور پاپ در ایران به هر عنوانی باشیم؟
اگر ملاحظات سیاسی ایران اجازه دهد، او مایل است. این بحث دو سال پیش مطرح شد و مفصلاً در مجامعی که مسئول تصمیمگیری بودند، در این باره گفتوگو شد اما صلاح دیده نشد؛ وگرنه زمینههای سفر ایشان به ایران وجود داشت. بیشتر مسائل سیاسی مطرح بود مانند این که ممکن است ترامپ از حضور او استفاده سیاسی کند و او را به عنوان واسطه بفرستد و یا پاپ درخواستهایی را مطرح کند که بنا نبود رهبری ایران به آن جواب مثبت بدهند. شاید این ملاقات پیشزمینه شود برای تسهیل سفر ایشان به ایران. کلاً سفر پاپ به عراق را چیزی علیه خودمان و در تقابل و تضاد با خودمان نمیدانیم و این را آوردهای برای جهان اسلام و جهان تشیع میدانیم و آن را یک نقطه مثبت قلمداد میکنیم و معتقدیم کار بسیار خوب، مثبت، سازنده، ارزنده و ارزشمندی است و هیچ نگاه منفی به آن نداریم و آن را به نفع دین در جهان میدانیم.
آیا این سفر نشاندهنده جدایی تشیع و تسنن یا حوزه قم و نجف نیست؟
نه. آنها یک جریان دروندینی هستند و ما هم یک جریان دروندینی. درحقیقت پاپ نماینده یک جریان در کل جهان مسیحیت است. منتهی این جریان چون رسمی، سازماندهیشده و سیستماتیک است، بیشتر در جهان ظهور و بروز دارد، وگرنه ارتدوکسها و پروتستانها هم از دیگر فرقههای مسیحی هستند و علاوه بر اینها در مسیحیت پانصد فرقه جزئیتر از قبیل ارامنه، مورمونها، کلدانیها، ژوئیتها، مارونیها و امثال آن نیز وجود دارد. ارزیابی ما از این اقدام، مثبت است و هیچ تقابلی هم بین دو حوزه قم و نجف نیست. حوزه علمیه نجف کلاً سیاسیتر از حوزه علمیه قم بوده است. در طول قرن گذشته، همه نهضتهایی که در ایران شکل گرفت، شروعش از نجف بوده است. انقلاب اسلامی، مشروطه، نفت و تنباکو. هر چهار جریان ریشه در عراق دارد. الان هم حوزه عراق همچنان سیاسی است و همچنان حوزهای آماده برای دفاع از اسلام است. صدور حکم وجوب دفاع از عراق که آیتالله سیستانی صادر فرمودند، یک حکم سیاسی بود. این یعنی تشیع همچنان زنده، سیاسی و بهروز است. آیتالله سیستانی انسان بسیار ارزشمندی هستند و اگر انقلاب اسلامی و کار بزرگ امام نبود، الان آیتالله سیستانی خودش یک آیتالله بروجردی بود. الان چون در رأس حاکمیت جمهوری اسلامی، ولیفقیه را داریم، معنای دیگری برای مرجعیت مطرح است وگرنه خود آیتالله سیستانی را امروزه میتوان همچون مرحوم آیتالله بروجردی ارزیابی کرد. آیتالله بروجردی انسان بزرگی بود و اقدامات بزرگی انجام داد و الان اگر بخواهیم ارزیابی کنیم، آیتالله سیستانی از مرحوم آیتالله بروجردی نقش پررنگتری دارند. چون آیتالله بروجردی نتوانستند اقداماتی مانند فتوا علیه داعش را انجام دهند. البته تبعیتی که از آیتالله سیستانی هست، از آیتالله بروجردی نبود. درکل آیتالله سیستانی انسان بزرگ و پدیده بسیار بزرگی است برای تشیع.
آیا به نظر شما حوزه تشیع در آینده به سوی نجف حرکت میکند؟
اصلاً مسئلهای به نام انتقال مطرح نیست. از دوره آیتالله العظمی بروجردی به این سو همیشه موازنه بین دو حوزه برقرار بوده است. اصلاً آیتالله العظمی سیستانی، نجفی نیستند و قمی هستند و پایههای فکریشان در قم شکل گرفته است. شخصی مقالهای درباره تقابل حوزه قم و نجف نوشته بود و آیتالله سیستانی نویسنده آن را توبیخ کرده و گفته بود که من دانشآموخته مکتب آیتالله بروجردی هستم و چرا چنین حرفهایی میزنید. اصلاً کسی این تقابل را نمیپسندد. معتقدم دیگر این اتفاق نمیافتد و این توازن و تعادل همیشه هست. بسیاری از شیعیان جهان برای تقلید از رهبری سیاسی ایران معذوریت سیاسی دارند و مجبورند از آیتالله سیستانی تقلید کنند. بنابراین این تعادل همواره حفظ خواهد شد و من معتقد به تقابل نیستم؛ بلکه معتقدم که تعادل وجود دارد. هم رهبری ایران در عراق تأثیرگذار است و هم آیتالله سیستانی در ایران تأثیرگذار است. این دو مکمل هم هستند و نه در تعارض و تقابل با یکدیگر.
به عنوان سؤال پایانی ارتباط دانشگاه ادیان و مذاهب با سران مذهبی مسیحیت در عراق چگونه است؟
رهبر مسیحیان عراق با ما در ارتباط است و اگر کرونا نبود، به دانشگاه ما سفر میکرد و کار مشترکی هم قرار بود انجام دهیم. بنده در اجلاسهای بینالمللی با سران ادیان و مذاهب گوناگون جهان در ارتباط هستم. با شیخ الازهر در قزاقستان، تاجیکستان و آلمان دیدار داشتهام. اگر همهگیری کرونا پایان یابد، باز هم پای ثابت اجلاسهای بینالمللی هستیم، چراکه همانطور که میدانید در دنیا دانشگاهی به نام دانشگاه ادیان وجود ندارد و دانشگاه ادیان و مذاهب در این زمینه، یگانه است.