احمد توکلی معتقد است که کاندیداتوری ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف موجب نمی شود که آنها از انجام مسئولیت فعلی خود در قوه قضاییه و مجلس بازبمانند و در همین حال او از برخی نمایندگان مجلس یازدهم انتقاد می کند و آنها را رفاه طلب و مال دوست می داند و می گوید: «هیئت رئیسه باید برای تقویت مجلس دورههای آموزشی بگذارد».
به گزارش جماران؛ به نقل از برنا، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: خیلی از نمایندگانی که به نام اصولگرا و اصلاح طلب وارد مجلس می شوند، به کام خود عمل می کنند به جای اینکه حامی افکار باشند، حاوی امیال اند.
«احمد توکلی»، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده پیشین مجلس، همواره از جمله افرادی بوده که نقدهایی پر سرو صدا و تقریبا بدون خط قرمز داشته است او در رابطه با عملکرد مجلس یازدهم معتقد است: «وقتی نماینده ای با پول عده ای ثروتمند بی مبالات و بی حمیت ملی و وطنی به صحنه می آید باید مزد حامیان را بدهد.»
مشروح گفت و گو با احمد توکلی را در ادامه می خوانید:
با توجه به نزدیک شدن به انتخابات 1400 موضوعی وجود دارد که می خواهیم تحلیل شما را بدانیم. امروز روسای دو قوه جزو کاندیداهای ریاست جمهوری محسوب می شوند. آیا کاندیداتوری این دو فرد موجب نخواهد شد از کار اصلی خود باز بمانند چون قوه قضاییه و قوه مقننه جزو نهاد های اصلی کشور هستند؟
صرف نظر از اینکه من با نامزدی این دو برادر موافق یا مخالف باشم، پاسخ شما این است که نه مانع نمی شود. چون این ها نمی خواهند خود را از طریق کار دیگری جا بیندازند. اگر کار خودشان را خوب انجام بدهند از عهده جا انداختن خود بر می آیند. قانون استعفای شش ماه قبل از نامزد شدن در مورد نمایندگان استثنا است. این قهری است. آقای رییس جمهور که پشت تریبون و یا در تلویزیون ظاهر می شود تبلیغ حساب می شود می توان گفت آقای روحانی را نشان ندهند؟! چون دیده می شوند طبیعی است که این امتیاز برای سران قوا در مقایسه با رقبا آنها است.
در مورد عملکرد مجلس یازدهم چه نظری دارید نقدهایی که به عملکرد مجلس می رود بیشتر در چه مواردی صادق است؟
برخی از عیوب مجلس که اسباب ناکارآمدی مجلس است ارتباط وثیقی با جنس اکثریت و اقلیت ندارد بلکه ساختاری است. هر جناحی هم اکثریت داشته باشد، بدون آن که بخواهیم مطلق اندیشی کنیم، معمولا از نظر ناکارآمدسازی چندان فرقی ندارد. ولی انگیزش، بینش، منش و روش نمایندگان و جناح های حاضر در مجلس، اثر تعیین کننده در سرنوشت مردم دارند. از عیب های ساختاری می توان به نبود حزب موثر اشاره کرد. نظام پارلمانی بدون حزب ناکارآمد می شود. کار در مجلس کاری جمعی است و اگر حزب نباشد، آدم های نامناسبی وارد مجلس می شوند چون حزبی در کار نیست. هر کسی باید برای خودش رای جمع کند و وعده هایی می دهد که مردم لمس کنند. اگر آدم خوبی باشد وقتی رای بیاورد پشت در اتاق مثلا، وزیر راه و وزیر بهداشت می نشیند و جاده و آمبولانس می خواهد و در بهترین حالت کارپرداز موفقی برای حوزه انتخابیه اش خواهد بود و نه نماینده مردم و نه نماینده ملت ایران. ولی عمر احزاب بیش از عمر افراد است و برای آینده خود برنامه دارد و نمی تواند حرفی بزند که در آینده از جواب در بماند. این مشکل ساختاری است. وقتی حزب نیست و لایحه ای وارد کمیسیون می شود معلوم است که ایجاد تفاهم غیرحزبی بین صاحبان اهداف و اغراض متفرق، بسیار دشوار است. این عیب ساختاری صرف نظر از این که اکثریت مجلس از چه دسته ای باشد نمایندگان را به منطقه گرایی، کم توجهی به مسائل ملی و در مقابل، مهم شمردن تمنیات شخصی سوق می دهد. کم کَمَک تمایل در جهت گیری ها بیش از تعقل کارگر می افتد و مسائل خٌرد در چشم نمایندگان جا را برای کلان نگری تنگ می کند. مثلا 5 ماشین آتش نشانی را برای حوزه آوردن، برای نماینده راضی کننده تر و برای مردم چشم پٌرکن تر است تا اختصاص همان وقت به مطالعه، تحقیق و مشاوره و دادن یک رای خداپسندانه علمی منبعث از وظیفه شناسی دینی که خیرش به کل ملت می رسد. این را دیگر مردم نمیبینند پس نماینده را نیز خشنود نمی کند.
این وضعیت مرا به یاد این جملات علی امیر مؤمنان علیه السلام می اندازد: «یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ تقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ. چهار چیز باعث شکست حکومتها میشود: ضایع کردن اصول (مسائل مهم) و سرگرم شدن به فروع (امور کماهمیت) و به کار گماردن آدمهای فرومایه و کنار گذاردن انسانهای بزرگوار. »
چنان که ملاحظه می فرمایید، تنها ساختارها نیستند که راهبر هستند، نماینده مانند هر فرد دیگری تحت تأثیر بینش، دانش، انگیزه ها، تمایلات و نهادها و ساختارها تصمیم می گیرد. وقتی نماینده ای با پول عده ای ثروتمند بی مبالات و بی حمیت ملی و وطنی به صحنه می آید باید مزد حامیان را بدهد. در اصطلاح اقتصاد سیاسی به این مناسبات، تجارت نفوذ گفته می شود. در واقع یک معامله سلف بین دو طرف شکل می گیرد. امروز در انتخابات، آن زرسالار با تأمین مخارج تبلیغات نفوذ را پیش خرید می کند و در فصل بودجه، این نماینده با پیشنهاد حذف یک تعرفه وارداتی، یا وضع یک نرخ جایزه صادراتی (تا کدام، منافع زرسالار را بهتر تأمین کند) خدمت پیش خرید شده را ارائه می کند. متاسفانه برخی نمایندگان رفاه طلب و مال دوست اند از ابتدا چنین نیستند ولی به دلیل عدم مراقبت از خود و انگیزه ها و تمایلات خود، کژمنش و کژ روش می شوند. به جای آن که با اکثریت مردم همرأیی و همراهی داشته باشند، با ثروتمندان لاابالی آمد و شد می کنند. نماینده ای که در سور و سوگ اشراف شرکت کند و در سفر و حضر با آنان باشد، نمی تواند درد مردم را بفهمد. تعدادی از آنها نگاهی بسیار کوتاه مدت دارند و می گویند تا دیر نشده، بار خود را ببندیم عبرت نمیگیرند. این نمایندگان محترم باید برگردند و پشت سر خود را ببینند. باید ببینند که چه آدم های محترم و مشهور و پر سر و صدایی همین جا بودند که الان نیستند. به نظر می رسد، مجلس یازدهم نسبت به سلف خویش، از این عیوب خانمان سوز بیشتر فاصله دارد ولی آثار فقدان حزب مؤثر و قوی هر دو را می آلاید البته.
زمانی جناح ها و گروه ها بخشی از کار حزب را انجام می دادند این کار مثبت بود و برخی از ناکارآمدی ها را جبران می کرد. این مساله هم امروز دچار مشکل شده است و خیلی از نمایندگانی که به نام اصولگرا و اصلاح طلب وارد مجلس می شوند، به کام خود عمل می کنند به جای اینکه حامی افکار باشند، حاوی امیال اند.
برخی نقدها به مجلس یازدهم از وجود اتاق فکر هایی در خارج از مجلس است و گفته می شود دغدغه های مردم در این مجلس مطرح نشده و بیشتر دعواهای جناحی با دولت است. در این مورد دیدگاه شما چیست؟
در مجلس هفتم من نماینده تهران بودم و مرحوم دکتر احمد احمدی، استاد تمام فلسفه غرب در دانشگاه تهران صبح جمعه ای به من زنگ زد و گفت من دنبالتان می آیم تا با هم برویم نماز جمعه (او هم نماینده تهران بود) قبول کردم. به محض آغاز حرکت، شروع کرد به گله از مجلس که چرا عده ای با تشکیل جلسات در داخل و خارج مجلس دارند پخت و پز می کنند، تا عقاید خودشان را پیش ببرند. در تمام مسیر رفت، آن مرحوم در همین سیاق سخن می گفت. در مسیر بازگشت پیشنهاد ایشان برای تشکیل جمعی که عقاید ما را پیش ببرد، موضوع بحث مان بود. پیاده که شدم گفتم دکتر هیچ توجه کردی که ما تمام مسیر را پخت و پز می کردیم. ما هم باید اشپزی بلد باشیم و فقط برای خودمان آش نپزیم، برای مردم هم بپزیم. لابی بدون وفا به مردم بد است. لابی برای مقاصد غیردینی و غیر ملی بد است. باید لابی برای مردم باشد ولی باند بازی برای خود نباشد. مجلس جای لابی است اینکه نماینده تهران اتاق فکری خارج از مجلس داشته باشد عیبی که ندارد هیچ، بلکه لازم است. اگر من نماینده از رفقای خارج از مجلسم که کار کرده اند و اهل فکر هستند کمک بگیرم تا گره از کار مردم باز کنیم، این عین انجام وظیفه است. اما اگر با هم ببندیم که منافع اشخاص را تامین کنیم این بد است. هدف فرق می کند. وقتی هدف من، خودم و رفقایم باشیم برای ارضای این خودپرستی، دروغ هم می گویم و خدا و مردم در نظرم نیستند و با روش بد لابی می کنم. اما وقتی هدف من صرفا مردم و منفعت کشور است دروغ نمی گویم می روم مطالعه می کنم و با نمایندگان حرف می زنم و از راه اقناع و نه فریب، لابی می کنم.
مجلس بی تجربه به نظر می رسد و بی جهت به دولت به اصطلاح گیر می دهد؛ این طور نیست؟
در این دوره دو سوم نمایندگان مجلس جدید هستند چون مجلس قبلی بد عمل کرد و نتوانست مردم را راضی کند. این افراد جدید دوره ندیده اند. هیئت رئیسه باید برای تقویت مجلس با استفاده از ظرفیت های مرکز پژوهش ها دوره های آموزشی بگذارد.
دولت از انتقاد در زبان تعریف می کند، ولی در عمل به دنبال نقد مؤیَد است. دولت باید به خودش تذکر دهد که همه انتقادات درست نیست. قانون اساسی ما می گوید بدون محاکمه کسی نمی توان جرمی را به او نسبت داد؛ ولی همین قانون میگوید می توان با سوال و تحقیق و تفحص و استیضاح پیش از محاکمه، رئیس جمهور و وزرا را به جرائم مختلفی متهم کرد و بعد از اتمام کار محاکمه سیاسی در مجلس تازه پرونده را به دادگاه ارجاع می دهند و ای بسا حکم قاضی برائت باشد! مهار صاحبان قدرت آنقدر مهم است که قانون اساسی به نمایندگان چنین اجازه ای را داده است. هر کسی وارد دولت می شود باید خودش را آماده کند. البته کسی که میخواهد دلسوزی و خیرخواهی کند؛ باید آدابی را نیز رعایت کند.