ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز می گوید: اصلاحطلبان نمیخواهند برای انتخابات 1400 کاندیدای اجارهای معرفی کنند، و به دنبال آن میگردند که یک اصلاحطلب واقعی برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود و همه دوستان اصلاحطلب شبانهروز برای یک رسیدن به یک کاندیدای واحد در حال تلاش هستند. مردم باید بدانند که با شرکت نکردن در انتخابات مشکلات کشور حل نمیشود.
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان ملی نوشت: انتخابات در ایران با مشارکت گسترده مردم همراه بوده است، اما بعد از فشارهای اقتصادی سالهای اخیر که موجب نارضایتی در کشور شد، مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم کاهش پیدا کرد. از این رو اصلاحطلبان همواره در سالهای اخیر دغدغه حضور مردم در انتخابات را داشتهاند و تمام سعی و تلاش خود را برای حضور پرشکوه مردم در تعیین سرنوشت خود به کار گرفتهاند. اما عملکرد نهچندان مناسب دولت روحانی در سالهای اخیر باعث شد که حتی مردم از اصلاحطلبان هم برای انتخابات حمایت نکنند و فقط گروهی از طرفداران اندک اصولگرایان به کاندیدای خود رای دهند.
این موضوع باعث شده که عدهای از سیاستمداران نسبت به شرایط کشور نگران شوند و احساس کنند که جمهوریت نظام احتمال دارد به خطر بیفتد. از این سو هم مجلس یازدهم با بررسی اصلاح قانون انتخابات از طرف گروههای سیاسی مختلف با انتقادات زیادی روبهرو شده است و برخی سئوال میکنند که آیا رسیدن یک جناح سیاسی به قدرت ارزشمندتر است یا حضور پرشور مردم در انتخابات؟
در همین رابطه «آرمان ملی» با حجتالاسلام سید محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفت وگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
اصلاحطلبی موافق قهر کردن با انتخابات نیست
از دیدگـــاه شما اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات 1400 چه رویکردی را باید مدنظر داشته باشند؟
اصلاحطلبی یک جریان و تفکری است که موافق با براندازی و قهر کردن با انتخابات نیست و این جریان درصدد آن است که با برنامهریزی و تلاش نظام را از درون اصلاح کند و اساسا مخالف دخالت کردن خارجیها در داخل کشور است. در بسیاری از مشکلات کشور حتی اصلاحطلبان هم از شرایط کشور نا امید شدهاند و احساس کردهاند که شرایط کشور قابل تغییر نیست. باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر اصلاحطلبی که از مسیر اصلاح کشور فاصله بگیرد، آیا واقعا اصلاحطلب است؟ اصلاحطلبان افرادی هستند که حتی مسیرهای بن بستی که در کشور وجود دارد را تا زمانی که یک راهی باز شود، تحمل میکنند. من به عنوان یک اصلاحطلب اعتقاد دارم که راحت ترین و کمهزینهترین کاری که اصلاحطلبان در این شرایط کشور میتوانند انجام دهند، تحمل شرایط کنونی تا خارج شدن از بنبست در کشور است.
اگر اصلاحطلبان بخواهند راههای دیگر را برای اصلاح شرایط کشور در نظر بگیرند، قطعا برای آنها هزینههای زیادی خواهد داشت. بسیار طبیعی به نظر میآید که جناح اصلاحطلب با توجه به سابقه و فعالیتهای گستردهای که در کشور داشتهاند، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 هم فعال باشند، اما فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات بستگی به طرف مقابل هم دارد. اول باید صبر کنیم تا ببینیم چه میزان فضای حضور اصلاحطلبان در انتخابات باز میشود، اما به نظر بنده شرایط کشور نشاندهنده آن است که اصلاحطلبان همچنان مانند 10 سال گذشته زیر فشارهای مختلف خواهند بود، حتی امکان دارد این فشارها بیشتر هم شود. اما بالاخره یک جریان سیاسی باید تا جایی که امکان دارد، برای حضور داشتن در انتخابات فعال باشد.
با توجه به این نگاه هم است که احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب ماهها است که برای رسیدن به یک اجماع برای اعلام کاندیدای نهایی خود در انتخابات ریاست جمهوری در حال تلاش هستند. اصلاحطلبان نمیخواهند برای انتخابات 1400 کاندیدای اجارهای معرفی کنند، و به دنبال آن میگردند که یک اصلاحطلب واقعی برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود و همه دوستان اصلاحطلب شبانهروز برای یک رسیدن به یک کاندیدای واحد در حال تلاش هستند. مردم باید بدانند که با شرکت نکردن در انتخابات مشکلات کشور حل نمیشود.
بزرگان اصلاحات مجبور به حمایت از روحانی شدند
آیا عملکرد دولت در سالهای اخیر باعث شده چهره جناح اصلاحات زیر سوال برود؟
به خاطر محدودیتهایی که برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات 1400 ایجاد شده بود، بزرگان اصلاحات مجبور به حمایت از دکتر روحانی شدند. در بین کاندیداهایی که برای حضور در انتخابات سال 92 و96 وجود داشت، برخی تصور میکردند که روحانی بهترین کاندیداست. البته دکتر روحانی هیچ وقت این ادعا را نداشتند که اصلاحطلب هستند و از این طیف هم نبودند، اما ما نمیتوانیم انکار کنیم که مورد تایید اصلاحطلبان بودهاند. در دوره دوم ریاست جمهوری روحانی دو اتفاق مهم رخ داد، اول اینکه ایشان از اصلاحطلبان فاصله گرفتند و حتی رئیس دفتر روحانی ادعا کرد اصلاحطلبان هیچ نقشی در پیروزی روحانی در انتخابات نداشتهاند، و مورد دوم این است که روحانی به دنبال آن میگردد تا بعد از دوران ریاست جمهوری خود فعالیت کند و مانند رئیسجمهورهای گذشته نشوند و باید به این نکته توجه داشت که روحانی نه تنها با اصلاحطلبی، بلکه با شعارهایی که خودشان در انتخابات میدادند، فاصله گرفت. باید به این مساله توجه داشت که درصد کمی از مشکلات کشور به خاطر سوء مدیریت دولت روحانی بوده است و دلیل اصلی سخت شدن شرایط کشور حضور دونالد ترامپ در قدرت بوده است.
ترامپ با ایجاد تنش بین کشورهای دنیا و البته وارد کردن فشارهای بیسابقه در کشور ما مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرد. فشار حداکثری ترامپ با وجود تحریمهای بیسابقه و جلوگیری از فروش نفت در کشور و فشارهای بیسابقه او را هیچ وقت نباید نادیده گرفت. تحریمهای دونالد ترامپ علیه ایران از بدشانسیهای دولت روحانی بود، که باعث به وجود آمدن شرایط کشور به این شکل شد و روحانی نقشی در این مساله نداشت. نکته دوم که نباید فراموش کرد، انتقاد و اهانت مخالفان داخلی دولت و میزان توهینها و کارشکنیهای اصلی در سیاست داخلی و خارجی یکی دیگر از دلایل ناکامی روحانی در اداره دولت خود بود و باید همه این مسائل را در کنار یکدیگر قرار دهیم.
حضور اندک مردم در انتخابات اسفند مساله اعتماد نداشتن به اصلاحطلبان نیست
اصلاحطلبان چگونه باید با ایجاد امید در جامعه باعث مشارکت فعال مردم در انتخابات شوند؟ نکته اصلی اینکه مردم میتوانند دوباره به آنها اعتماد کنند؟
حضور اندک مردم در انتخابات اسفند 98 مساله اعتماد نداشتن به اصلاحطلبان نیست، اصلاحطلبی کماکان بهترین راهی است که میتواند شرایط کشور را تغییر دهد و اگر مردم امیدی به اصلاح داشته باشند، قطعا آن را خواهند پذیرفت. اما مساله مهم این است، در صورتی که اصلاحطلبان در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند و مردم هم از شرکت کردن پای صندوقهای رای استقبال کنند، قطعا قسمتی از قدرت کنار گذاشته خواهد شد. آن بخش از قدرت بسیار سعی میکند، حالا که قوای دیگر را در اختیار دارد، بتواند در انتخابات ریاستجمهوری هم پیروز شود. این بخش از نظام در صورتی در انتخابات پیروز میشود که مردم در انتخابات مشارکت حداقلی داشته باشند.
اگر شرایط کشور به این حالت درآید، به معنای نفی اصلاحطلبان در کشور نیست، بلکه به معنای تصمیم نظام برای حذف اکثریت جامعه است. این مساله به تصمیم حاکمیت برمیگردد و اگر چنانچه تصمیم داشته باشند که مشارکت حداکثری مردم در انتخابات برای آینده کشور مفید است، قطعا مردم در انتخابات مشارکت خواهند داشت. حواشی که برخی نمایندگان مجلس یازدهم در کشور ایجاد کردهاند باعث شده مردم آگاه شوند و سرنوشت خود را رها نکنند و اگر حاکمیت قصد این را داشته باشد تا مردم حضور حداکثری در انتخابات داشته باشند، باید ظرفیت نیروهای سیاسی مختلف و امکان گفت وگو در بین همه وجود داشته باشد و از این انحصاری که در کشور ایجاد شده و به جمهوریت نظام آسیب میزند، خارج شویم. اگر شرایط به این شکل باشد، بنده معتقدم که مشارکت مردم در انتخابات زیاد خواهد بود و مردم هم به اندیشه اصلاحطلبی تمایل بیشتری خواهند داشت و آن مسالهای که مشاهده میکنم دلسرد شدن مردم از اصلاحات است، آن هم به این دلیل است که احتمال و امکان اصلاح شرایط وجود ندارد.
امیدوارم که شورای نگهبان درباره قانون اصلاح انتخابات تجدیدنظر کند
قانون اصلاح انتخابات که مجلس یازدهم برای اجرای آن مصمم است، برای کشور مفید خواهد بود؟
اصلاح قانون انتخابات برای اینکه یک عده افراد خاصی بتوانند در انتخابات شرکت کنند، در حقیقت آسیب زدن به حق مردم است و نوعی حقالناس به حساب میآید و باعث میشود که بخشهایی از جامعه برای کاندیدا شدن در انتخابات منع شوند و یا برای مصادیق رئیسجمهور مطالبی را مطرح کنند که ذهن جامعه به این سمت حرکت میکند که افراد مشخصی در انتخابات کاندیدا میشوند. من معتقدم که این مساله آسیب بزرگی به جمهوریت نظام میزند و موضوعی که در حال فراموش شدن است. جمهوریت نظام در عمل بسیار کمرنگ شده و این قانونهای مجلس یازدهم کمرنگتر هم میکند. ما نظام جمهوری اسلامی داشتیم که مردم مسلمان به آن رای دادند و رکن اول، مردم مسلمانی هستند که به جمهوریت نظام رای داند. اگر مردم حذف شوند، نه تنها اسلام بلکه جمهوریت هم در کشور ماندگار نخواهد بود و حاکمیت هم پشتیبان مردمی نخواهد داشت.
حکومتی که 98 درصد مردم در ابتدای انقلاب به آن رای آری دادند، با توجه به مشارکت حداقلی مردم در انتخابات مجلس 98، باید زنگ خطر را به صدا در بیاوریم. کسانی که به قدرت فکر میکنند، چشمان خود را در مقابل زنگ خطر مشارکت حداقلی مردم بستهاند. این نوع قانونگذاریها در کشور صدمات زیادی به کشور میزند و من امیدوارم که شورای نگهبان درباره قانون اصلاح انتخابات تجدیدنظر کند. هر چیزی که به جمهوریت مردم آسیب بزند، به معنای آسیب زدن به کل نظام اسلامی و انقلاب است، به این دلیل که اگر محور کشور نباشند، هیچ عنصری نمیتواند حکومت را نگهداری کند.
با نظریات خانم فائزه هاشمی مــوافق نیستم
صحبتهای اخیر فائزه هاشمی درباره دونالد ترامپ با حواشی گوناگونی مواجه شد؟ نظرتان چیست؟
خانم فائزه هاشمی مانند هر انسان دیــگری نظرات مختلفی دربـــاره مـــسائل دارند، اما بنده بـــا نظریات ایشان مــوافق نیستم. مــن اساسا بـــا هــیــچ نگاهی به خـارج از کشور برای حل مشکلات داخل کشور موافق نیستم. این صحبتهایی که گفته میشود بـــایدن برای بهتر شدن وضعیت کشور مفید است یـــا اینکه ترامپ رئیسجمهور آمریکا باشد و فشار بیشتری بر مردم وارد کند را هم بیشتر مخالف هستم. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که فشار روی مردم راه درستی نیست و این نوع رفتارها به ضرر مردم تمام میشود. ممکن است در جامعه از شدت ناراحتی و عصبانیت چنین صحبتهایی گفته شود اما انسان متشخصی مانند خانم هاشمی باید نسبت به تحلیلهای خود پاسخگو باشند و این مساله را بررسی کنند که این رفتارها به نفع مردم است؟ من فکر نمیکنم اینگونه رفتارها به نفع مردم باشد. این تقسیمی که انجام شده آقای محسن هاشمی رویه پدر را قبل از سال 76 میرود و خانم فائزه هاشمی بعد از 76 که البته اگر بعد از سال 88 گفته شود شاید بهتر باشد. آقای هاشمی بعد از سال 88 کاملا تغییر کرده بود و سالهای آخر عمر خود متفاوت عمل میکرد و عملکرد سالهای آخر عمر ایشان ربطی به گذشته سیاسیشان نداشت. البته مشابهتهای زیادی هم خانم هاشمی به آیتا... هاشمی بعد از 88 دارند، اما این به معنای آن نیست که ایشان موافق دخالت خارجیها در داخل کشور بودند و ایشان قبل از انتخابات هم برای مبارزه با خارجیها بسیار فعالیت کردند.