یک کارشناس مسائل افغانستان می گوید: ایران از سال های دوهزار و یک به بعد نقش خود را ایفا کرده. به ویژه در کنفرانس بن اول ایران نقش بسیار سازنده ای داشته. ظریف در این کنفرانس در سال 2001 توانست یونس قانونی که نماینده دولت ربانی بود را به راحتی قانع کند که فرمولی که در بن مد نظر کشورها بود را بپذیر و قبول کند که دولت موقت را به دست کرزای واگذار کند و شکل دموکراتیک دولت را قبول کند.بعد از آن امریکایی ها به دلیل اختلافات خود با تهران موانعی را ایجاد کردند تا ایران نتواند نقش ایفا کند. اما اجلاس توکیو را هم باید در خصوص کمک های بین المللی مد نظر قرار دهیم که ایران در آن کنفرانس 500 میلیون دلار برای کمک به بازسازی افغانستان اختصاص داد.
به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: برخلاف آنچه این روزها برخی در حال القاء آن هستند، ایران در ایجاد ثبات در افغانستان به ویژه پس از سقوط طالبان نقشی اساسی داشته است.
هفته گذشته گفتگو میان وزیر خارجه کشورمان با خبرنگار تلویزیون طلوع نیوز افغانستان، به یکی از بحث برانگیزترین سوژه ها در شبکه های اجتماعی و رسانه ها تبدیل شد. بعد از انتشار این مصاحبه، نظرات زیادی در مورد نحوه سوالات، رفتار هر دو طرف و پاسخ های مطرح شده از سوی محمد جواد ظریف داده شد. برخی رفتار مصاحبه کننده را جسورانه و برخی آن را تهاجمی و بی ادبانه خواندند و بسیاری هم نوشتند که ظریف همانند یک دیپلمات کارکشته به سوالات جواب داد.اما اقای خبرنگار با خود نگفت که نقش ایران در ثبات افغانستان در دو دهه گذشته چه بود؟ ایا واقع بینانه یک چهره سیاسی و دیپلماتیک کشور همسایه را با سوالات خود مقصر وضعیت افغانستان جلوه می دهد؟ وضعیت بغرنج افغانستان از سوی ناتو و پنتاگون فراهم شد یا ایران؟
سه سوال نجفی زاده مورد توجه زیادی قرار گرفت. او در مورد وضعیت گفتگوهای ایران با طالبان از وزیرخارجه کشورمان سوال کرد. ظریف در پاسخ به دلایل گفتگوها پرداخت و این تصمیم را مطابق با واقعیات موجود در منطقه و افغانستان نامید. در بخشی دیگر نجفی زاده به موضوع لشگر فاطمیون در سوریه رسید و سوال آخر هم مرتبط با رفتار ایران در قبال کنفرانس بن بود. بسیاری از ناظران جواب های ظریف را پاسخ یک دیپلمات به سوالات خبرنگاری می دانند که بی توجه به نقش ایران در مسیر صلح در افغانستان، به دنبال گرفتن پاسخ همه سوالات خود در مورد ایران از وزیرخارجه است.
اما کاربران شبکه های اجتماعی به سوی دیگر ی از این ماجرا هم پرداخته و پرسیده اند که چرا خبرنگار طلوع نیوز، ایران را تلویحا به خاطر گفتگو با طالبان سرزنش می کند در حالی که موضع گیری در مورد گفتگوهای ایالات متحده با این گروه را نادیده گرفته و از اشاره ظریف به این موضوع هم به راحتی عبور می کند؟ این در حالیست که ایران به عنوان کشوری که مرزی طولانی با افغانستان دارد نیاز بیشتری به شرکت در گفتگوها و روند صلح دارد تا ایالات متحده که از قاره ها آن سوتر با رهبران طالبان عکس یادگاری می اندازند.
در این میان خبرنگار با به میان کشیدن موضوع کنفرانس بن در سال 2001، ایران را متهم می کند که کمک به حضور آمریکایی ها در افغانستان کرده است. این در حالیست که نجفی زاده اشاره ای به حضور آمریکایی ها در افغانستان پیش از این اجلاس نمی کند. ماه ها قبل از این کنفرانس دور اول حملات به طالبان شروع شده بود و عملا این گروه دیگر کنترل افغانستان را در اختیار نداشت و در کنفرانس بین طرف های شرکت کننده به تصمیم گیری در مورد انتقال دولت به یک دولت دموکراتیک با سرپرستی موقت حامدکرزای پرداختند. نتیجه این نشست هم آن بود که اداره دولت به کرزای برای دوره ای موقتی واگذار شد تا روند دموکراتیک شدن افغانستان آغاز شود.
آنچه نادیده باقی ماند..
کنفرانس بن در پاییز و زمستان سال 2001 در حالی شکل گرفت که کشورهای ذی نفع به دنبال آن بودند تا با ایجاد دولتی انتقالی، ثبات را به افغانستان بازگردانند. در این کنفرانس جیمز دوبینز نماینده آمریکا و محمدجواد ظریف نماینده ایران بود. در نتیجه نشست بن در آلمان حامد کرزای به عنوان رئیس دولت موقت انتخاب شد. این اتفاق باعث شد تا نقش ایالات متحده به عنوان جایگزین طالبان در افغانستان حذف و جای آن را دولتی بگیرد که بومی و از میان سیاستمداران افغان انتخاب شده است.
جیمز دابینز درنوشتههای خود در مورد نقش ظریف در این کنفرانس می نویسد: صبح که فرارسید، درحالی که هیاتهای مختلف درحال بررسی متن بر سر میز صبحانه بودند، جواد ظریف - که چند ساعتی زودتر از دیگران بیدار شده بود و ظاهراً متن را پیش از همه به دقت خوانده و بررسی کرده بود - دو ایراد اساسی به پیشنویس میگیرد: یک، اینکه در متن هیچ اشارهای به واژهٔ دموکراسی و انتخابات نشده است و دوم اینکه در این متن هیچ سخنی از مسئلهٔ تروریسم و مبارزه با آن به میان نیامده است.
دابینز مینویسد ظریف سپس این سئوال را مطرح میکند که «آیا شما فکر نمیکنید که دولت موقت افغانستان باید نسبت به برگزاری بههنگام انتخابات سالم و دموکراتیک و همکاری با جامعهٔ بینالمللی برای مبارزه با تروریسم متعهد شود؟
به نظر می رسد آنچه در ادامه برای افغانستان پیش می آید و دولتی دموکرات و انتخاباتی منظم در آن برقرار می شود، ناشی از هوشمندی محمد جواد ظریف در هنگامه ای است که کسی به یادش نبود که افغانستان نیازمند داشتن انتخابات و دموکراسی است.
نکته بعدی در مورد انتخاب حامد کرزای است. دابینز به آخرین جلسهٔ کنفرانس بُن میان دکتر ظریف و «یونس قانونی» - نمایندهٔ ائتلاف شمال اشاره می کند و آن را گره گشا می داند.
دابینز مینویسد:تنها چند ساعت مانده به حضور صدراعظم آلمان برای اعلام جمعبندی و ختم رسمی جلسه، تنها یک سئوال باقی مانده بود: آن هم اینکه چه کسی قرار است دولت موقت افغانستان را اداره کند؟». به عبارت دیگر، هرچند همه طرفین بر سر «حامد کرزی» برای تصدی ریاست دولت موقت به توافق رسیده بودند، اما هنوز بر سر اینکه ترکیب دولت به چه شکل باشد و زمامداری وزارتخانههای مختلف را چه کسانی در دست بگیرند، اختلاف شدیدی وجود داشت. به طور مشخص، نمایندهٔ ائتلاف شمال - اقای یونس قانونی - مدعی بود که نه تنها جریان او باید سه وزارتخانهٔ کلیدی (یعنی وزارتخانههای دفاع، امور خارجه و داخلی) را در دست داشته باشد، بلکه سه چهارم کُل نهادهای دولت نیز باید در اختیار جریان متبوع او قرار گیرد.
دابینز در خاطراتش میگوید مذاکرات در آستانهٔ شکست بود که جواد ظریف ناگهان یونس قانونی را با اشارهای به گوشهای از اتاق فرامیخواند و پس از سی ثانیه گفتوگو هر دو مرد بر سر میز باز میگردند؛ و یونس قانونی - در کمال تعجب حاضرین - به خواستهٔ جمع بدون قید و شرط رضایت میدهد و در نتیجه کرزای رای کافی را به دست می آورد.
در بخشهایی از کتاب، خلیلزاد در خصوص دیدارهای خود با مقامات ایرانی و رایزنی با آنها در خصوص مأموریتهایش در تشکیل دولت در افغانستانِ پس از طالبان و نیز سرنگونی صدام و تشکیل دولت پس از او اشارات صریحی دارد.
آمریکایی ها سعی کردند نقش ایران در تحولات افغانستان را کاهش دهند
پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل افغانستان، در خصوص نقش ایران در صلح و ثبات در این کشور به خبرآنلاین می گوید:«ما شاهد این هستیم که در دوحه قطر آمریکایی ها به خاطر اختلافاتی که با ایران دارند مانع از این شدند که ایران نقش تعیین کننده ای ایفا کند. اما بعد از آنکه مشخص شد ابتکار آمریکایی موفق نبوده و صرفا جهت توافق ایالات متحده و طالبان اتفاق افتاده و توفیقی در خصوص صلح نداشته، شرایطی ایجاد شد که ایران از طرح خود پرده برداری کند.
طرح ایران که از سوی جواد ظریف مطرح شده شامل ابتکاری منطقه ای است. به این معنا که کشورهای همسایه و یا صاحب نفوذ در افغانستان، راهی پیدا کنند تا طالبان و دولت افغانستان را پای میز مذاکره ببرند. از این زاویه فضای خوبی برای همکاری ایران فراهم است.
در این چارچوب فضا برای فعال تر عمل کردن ایران فراهم است و پیشنهادی که داده معقول به نظر می رسد.
او در ادامه مطرح کرد: ایران از سال های دوهزار و یک به بعد نقش خود را ایفا کرده. به ویژه در کنفرانس بن اول ایران نقش بسیار سازنده ای داشته. ظریف در این کنفرانس در سال 2001 توانست یونس قانونی که نماینده دولت ربانی بود را به راحتی قانع کند که فرمولی که در بن مد نظر کشورها بود را بپذیر و قبول کند که دولت موقت را به دست کرزای واگذار کند و شکل دموکراتیک دولت را قبول کند.
بعد از آن امریکایی ها به دلیل اختلافات خود با تهران موانعی را ایجاد کردند تا ایران نتواند نقش ایفا کند. اما اجلاس توکیو را هم باید در خصوص کمک های بین المللی مد نظر قرار دهیم که ایران در آن کنفرانس 500 میلیون دلار برای کمک به بازسازی افغانستان اختصاص داد و این تعهد را با ساخت مدرسه و جاده و ... در این کشور عملی کرد.