سعید لیلاز با بیان اینکه صداوسیما هیچ صلاحیتی برای نظارت بر تولید محتوای صوت و تصویر ندارد، تاکید می کند که فیلترینگ شبکههای اجتماعی هیچ نکته مثبتی در پی نداشته و در سالهای اخیر محدودیتهای فضای مجازی سبب شده تا مردم نسبت به حکومت بیاعتماد شوند.
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: در ماههای اخیر بحث درباره واگذاری مسوولیت شبکه نمایش خانگی به صداوسیما با جنجالهای زیادی همراه بود؛ سینماگران زیادی مخالفت خود را با نظارت صدا وسیما اعلام کردند و حتی 28 صنف مختلف سینمایی هم از کارگردانان سینما گرفته تا صدابرداران و... در بیانیهای با تاکید اعلام کردند که نمیخواهند مسوولیت نظارت بر شبکه نمایش خانگی به صداوسیما انتقال داده شود.
حالا بخوانید نظر سعید لیلاز، کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی که معتقد است: «صداوسیما هیچ صلاحیتی برای نظارت بر تولید محتوای صوت و تصویر ندارد.»
وی همچنین با بیان اینکه فیلترینگ شبکههای اجتماعی هیچ نکته مثبتی در پی نداشته است، گفته در سالهای اخیر محدودیتهای فضای مجازی سبب شده است تا مردم نسبت به حکومت بیاعتماد شوند که درجه اعتماد عمومی به حداقلترین حد ممکن رسیده است.
سعید لیلاز، کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی و استاد دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با «اعتماد» درباره تلاشها برای گسترش فیلترینگ شبکههای اجتماعی اظهار کرد: «بنده موبایل هوشمند ندارم و تا به حال هم از فیلترشکن استفاده نکردهام و شاید از معدود افرادی در ایران هستم که همواره از شبکههای رسمی اخبار را دنبال میکنم؛ اما نتیجه مشاهداتم از اطرافیانم این است که فیلترینگ جدا از ماهیت و محتوایی که طراحان و مجریان آن تعقیب میکنند، کوچکترین فایده برای کسی نداشته است.»
وی درباره اهداف فیلتر کردن شبکههای اجتماعی نیز تصریح کرد: «برای توضیح این موضوع چند سوال مطرح میشود؛ اول اینکه آیا با فیلتر کردن میتوان جامعه را از هجوم شبکههای مجازی حفاظت کرد؟ یا عدهای میخواهند تحت عنوان حفظ اخلاقیات با هدفهای سیاسی پوشش اخبار را در کشور کنترل کنند؟ میزان موفقیت این طرح چقدر است؟ به نظر بنده این طرح موفقیتی در حفاظت جامعه از هجوم شبکههای مجازی کسب نکرده است.»
فیلترینگ باعث بی اعتمادی شده است
لیلاز با اشاره به اینکه فیلترکنندگان به اهداف فیلترینگ دست نیافتهاند، خاطرنشان کرد: «با اجرای فیلترینگ، حس بیاعتمادی در جامعه ایجاد شده بهطوری که درجه اعتماد عمومی به دولت، حکومت و رسانههای رسمی کشور به حداقلترین حد ممکن پس از انقلاب رسیده است.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «بیاعتمادی در جامعه نشان میدهد که کل سیاستهای فیلترینگ در سالهای اخیر صرفنظر از ماهیت موضوع، با اهداف مثبت، منفی و مقدس بیحاصل بوده است.»
وی با تاکید بر اینکه کنترل اخبار و فیلتر کردن آن مختص ایران نیست، افزود: «در تاریخ ایران و دنیا همواره حکومتها برای کنترل و محدود کردن اخبار کوشیدهاند بهطوری که در حال حاضر در ایالات متحده امریکا تلاش زیادی از سوی حکومت صورت میگیرد تا ورود اطلاعات به جامعه کنترل شود و خبرها آنگونه که دولتمردان صلاح میدانند به جامعه وارد شود. این رفتار نیز فقط مخصوص به «ترامپ» نیست و از قدیم مرسوم بوده است. ماجرای «ویکیلیکس» نشان میدهد که کشورها چقدر سازمانیافته مخالفان خود را به دلیل اینکه اطلاعات دقیق و شفاف منتشر نشود، محدود میکنند. اعمال این محدودیتها فقط برای اهداف سیاسی نیست، بلکه هدفهای اقتصادی را هم دنبال میکند.»
این تحلیلگر اقتصادی ادامه داد: ««آدام اسمیت» اقتصاددان بزرگ هم برای اقتصاد بهتر 4 شرط را ذکر میکند: اول اینکه بازار همگن باشد، قدرت تحرک موجود باشد، تعداد خریداران و فروشندگان بازار متعدد باشد و انتقال اطلاعات شفاف باشد؛ بنابراین هرگاه انتقال این اطلاعات مختل شود، رقابت شکل نمیگیرد.»
فیلترینگ و مبارزه با فساد با هم متضاد است
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «امکان ندارد حکومتی شعار اقتصاد شفاف و مبارزه با فساد را داشته باشد، اما فیلترینگ را اعمال کند؛ زیرا موجب حذف اطلاعات سیاسی و اقتصادی از جامعه میشود بنابراین زمینهساز ناکارآمدی اقتصادی و فساد است.»
وی با اشاره به محدود کردن تکنولوژیهای جدید توسط حکومتهای گوناگون بیان کرد: «در تاریخ ایران و دنیا تلاش برای کنترل و محدود کردن تکنولوژیها بهوفور دیده میشود. زمانی که با اختراع ماشین چاپ تا 300 سال ورود این ماشین به حکومت عثمانی تحت عناوین شرعی ممنوع بود، استفاده آزاد از رادیو تا سقوط رضاشاه وجود نداشت، دهه 70 نیز استفاده از دستگاه دورنگار در ایران ممنوع بود.»
لیلاز تاکید کرد: «محدودیتها نشان میدهد که دولتها خواستار در اختیار داشتن حداکثر اطلاعات از مخالفان و در اختیار قرار دادن حداقل اطلاعات از خودشان هستند که در مجموع این نوع رویکرد آسیبهای جدی و زیادی به سیاست و اقتصاد وارد کرده است.»
صداوسیما صلاحیت مجوز تولید محتوا را ندارد
این استاد دانشگاه درباره سپردن بخش نظارت و صدور مجوز تولید محتوا توسط بخش خصوصی و پخش آن در سکویهای توزیع همچون VODها به صداوسیما گفت: « صداوسیما هیچ صلاحیت اخلاقی، علمی و شرعی برای انحصار اطلاعات و نظارت بر تولید محتوای صوت و تصویر را ندارد و واگذاری مسوولیت نظارت و صدور مجوز به صدا و سیما کاری بیحاصل و خطایی بزرگ است.»
لیلاز تاکید کرد: «ماهواره به بخشی از زندگی ایرانیان تبدیل شده است و بر اثر ناکارآمدی این سازمان برخی خانوادهها صحنههایی در ماهواره میبینند که اگر صداوسیما کارایی داشت هرگز شاهد چنین صحنههایی نبودند، بنابراین مسوولیت شرعی این کار هم بر عهده صداوسیماست.»
وی با انتقاد از برنامههایی که از صداوسیما پخش میشود، افزود: « من یک روز برای دیدن اخبار ساعت 14 مجبور بودم حدود 20 دقیقه فقط مراسم سینهزنی تماشا کنم، در حالی که کانالهای تلویزیونی و رادیویی مخصوص برای پخش برنامههای مذهبی وجود دارد. برای کسی که در زمان کوتاه میخواهد در جریان اخبار از رسانه داخلی قرار بگیرد این فرصت در رسانه ملی فراهم نیست. بنابراین یکی از دلایلی که مردم از دیدن برنامههای صداوسیما بیزار هستند همین عدم توازن است.»
صداوسیما با کمیت نمیتواند جلودار هجمه رسانهای باشد
لیلاز گفت: «صداوسیما تصور میکند با کمیت میتواند جلوی هجوم رسانهای را بگیرد در حالی که نباید از نظر کیفیت عقبگرد کند.»
این استاد دانشگاه درباره انحصاری کردن تولید محتوا توسط صداوسیما توضیح داد: «دادن انحصار به صداوسیما نتیجهای جز تشدید وضع فعلی ندارد که موجب افزایش بیاعتمادی و سوق دادن مردم به سمت رسانههای خارجی میشود.»
وی درباره اصول حکمرانی در فضای مجازی تصریح کرد: «مقام معظم رهبری به جذب حداکثری و دفع حداقلی تاکید دارند و همین موضوع سبب شکلگیری ماموریت حکمرانی است. باید توجه داشته باشیم که اگر حداقل ضرایب فنی و محتوایی یک نظام اطلاعرسانی در داخل کشور رعایت شود، مردم هرگز برای دریافت اطلاعات به سمت رسانههای خارجی نمیروند در حال حاضر به دلیل بیاعتمادی که توسط حکومت شکل گرفته نیروی دافعه ایجاد شده است.»
این استاد دانشگاه بیان کرد: «یک زمانی میگفتند اگر رادیو بیاید، حکومت از بین میرود به همین ترتیب چنین دیدگاهی نسبت به تلویزیون، ماهواره و ... وجود داشت، این دیدگاه توهمی و اشتباه بزرگ است. خودشان هم میدانند که هیچ ملتی با تلگرام و اینستاگرام دین خود را از دست نداده است.»
لیلاز خاطرنشان کرد: «وقتی دستگاههای حکومتی ناکارآمد هستند و نمیتوانند کشور را به درستی اداره کنند، خودشان را پشت جنگهای ظاهری بیمبنا پنهان میکنند. آنچه حکومتهای اروپای شرقی را نابود کرد، انقلابهای مخملی نبود، این انقلابها مخلوع ناکارآمدی وحشتناک است؛ اما ما ناکارآمدی را رها کردهایم و به شبکههای اجتماعی چسبیدهایم که نادرست است.»