عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران گفت: «اگر کسی دعوت به تحریم کرد عملا از کسوت اصلاح طلبی خارج شده است. اگر اصلاح طلبان در شرایط بی نامزدی قرار گرفتند چه باید بکنند؟ بنظر می‌رسد نمی‌توانند مخاطبان خود را یله و رها کنند لاجرم باید آنها را بسوی «اصلح موجودین» ترغیب کنند.»

به گزارش جماران؛ به نقل از ایرنا، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، لاریجانی را نامزد مناسب اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دانست و به اصلاح‌طلبان توصیه کرد که در شرایط بی‌نامزدی مانند انتخابات ۹۲ «اصلح موجودین» را انتخاب کنند.

«محمد عطریانفر» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفت وگویی به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود درباره مسائل مختلف پرداخت. وی در این گفت‌وگو خواستار بازتعریف اصلاحات و مرزبندی میان اصلاح طلبان شعاری و تکلیف‌گرا شد.

وی، «اصلاح‌طلبان شعاری» را میراث‌خوارانی می‌داند که با موضعگیری‌های ساختارشکن و شعارهای رادیکال و بدون تلاش و تحمل مشقت‌ها، عافیت طلب هستند و در بزنگاه‌ها از حضور و پرداخت هزینه سیاسی میدان خالی می‌کنند و هزینه‌ای برای اصلاحات نمی‌دهند و فقط در بوق تبلیغات می‌دمند.

این فعال سیاسی به اصلاح‌طلبان توصیه کرد که اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰، در شرایط بی‌نامزدی قرار گرفتند چون انتخابات ۹۲ به سمت انتخاب «اصلح موجودین» بروند. در این باره بخش پایانی گفت‌وگوی ایرنا با معاون سیاسی پیشین وزارت کشور را ادامه می‌خوانید.

گردش به راست اتهامی است که از سوی دوستان افراطی به ما وارد می‌شود

عطریانفر درباره احتمال متمایل شدن حزب کارگزاران به راست میانه با برآمدن دولتی اصولگرا، گفت: کارگزاران محور اصلی اصلاحات در ایران بوده و گردش به راست هم از اتهاماتی است که از سوی دوستان افراطی وارد می‌شود. دولت خاتمی که بعدها کابینه اصلاحات نامیده شد، در ادامه حرکت سیاسی کارگزاران متولد شد. واقعیتی که همه برآن متفق هستند.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: اگر منافع حزبی بخواهد بربستر مصالح ملی محقق شود، باید انتخابات به سمت رقابت‌های حرفه ای، سالم و در چارچوب حزب هدایت شود و البته پیش نیاز آن، رعایت عدالت سیاسی مورد انتظار از سوی شورای نگهبان در حق همه احزاب است. اگر شورای نگهبان عادلانه تدبیر کند، حزب پیروز کنش سیاسی خود را بر منافع ملی منطبق می‌سازد. اقلیت بازمانده هم به‌مثابه دولت در سایه در مقام نقد، از مرز عدالت و انصاف خارج نمی‌شود.

عطریانفر درباره اصالت جریانی که در چند سال اخیر خود را اعتدالی معرفی می‌کند نیز گفت: نظریات سیاسی معطوف به قدرت، دست‌کم در سه سرفصل «تبار، گفتمان، تشکیلات» باید وجوه متمایز داشته باشد. جبهه اصولگرا و اصلاح طلب با تسامح، واجد مرزبندی معنادار هستند. اما جریان اعتدال و توسعه، بخشی در تعلق اصولگرایی و بخشی به جریان اصلاح طلب وابسته است.

وی ادامه داد:  این دوستان با پیشینه تاریخی اصولگرا، در دهه ۸۰ حزب خود را ثبت  کرده و در انتخابات سال ۹۲ پدر معنوی آنان با توصیه مرحوم هاشمی و حمایت اصلاح طلبان، به پیروزی رسید و دولتی متکی به شعار اعتدال و توسعه و با زیرساخت اصولگرا شکل گرفت.

این فعال سیاسی افزود: امروز حزب اعتدال و توسعه به مفهوم تشکیلاتی اگر بخواهد در عرصه سیاست بماند و وفادار به مبانی مدیریتی روحانی باشد، لاجرم باید ذیل چتر جبهه اصلاحات جایگاه خود را تبیین کند. ولو اینکه در انتخابات بعدی اصلاح طلبان شکست بخورند. اگر اصولگرایان در انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز شوند و اعتدال و توسعه به سمت جریان اصولگرا متمایل شود بی‌تردید دچارباخت بزرگ می‌شود. چون اصولگرایان تمایل سیاسی آنان را بسوی خود باور نمی‌کند.

طیف جوان اصولگرا بر سر شاخه نشسته و بن می‌برند

عطریانفر درباره چشم انداز روابط اصولگرایان و احتمال تعامل یا تقابل دوطیف جبهه پایداری و نواصولگرایان، گفت: آنها دو گروه جوان و تندرویی هستند که از قیمومیت پدری جدا شدند و از نظر رفتاری، شعاری و تشکیلاتی، نه از موازین نخستین اصولگرایی بلکه در نقد عمل سیاسی پدران خود، از آنان فاصله گرفتند. تلقی و تحلیل سیاسی آنها این بوده که  شکست‌های پی در پی  جریان متبوعشان، بر ذمه جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری است که در سازوکار سیاست، فاقد نوآوری‌اند.

این فعال اصلاح طلب ادامه داد: این جوانان اصولگرا برخلاف لوازم و ادعای نوآوری، متاسفانه به سمت عقلانیت سیاسی موثر و رفتار معتدل تر از ‌ پدران خود حرکت نکردند و رفتارهای رادیکال و کف خیابانی را قوت بخشیدند و از اسارت تبلیغات و بسیج روانی فاقد هویت رها نشدند و سازمان سیاسی نوبنیادشان را به سمت نهادهای حزبی و تشکیلاتی موثرتر نبردند، احساسات را حاکم کردند و اسیر شعارهای تهی شدند و به عوام‌گرایی دامن زدند و به اصطلاح از پدران خود عبور کردند و بر سر شاخه نشستند و بن بریدند.  

وی اضافه کرد: با برآمدن محمود احمدی نژاد، احزاب نوخاسته -خدمتگذاران و آبادگران- دچار توهم وخودشیفتگی بی حد شدند و باورشان شد که اصولگرای سنتی دیگر قدرت سر برآوردن ندارد. در حالی که جوانان اصولگرا اگر می‌خواست بماند و سهمی از کیک قدرت داشته باشد، باید حرمت پیشینیان خود را حفظ کند.

جوانان اصولگرا به گونه‌ای سخن می‌گویند که گویی چرخ سیاست را از نو اختراع می‌کنند

عطریانفر افزود: اصولگرایی سنتی به خلاف جریان پایداری دارای اصالت است. جریان‌های جوان منشعب از اصولگرایی با واژه پردازی، شعار،  لفاظی‌های زیبا و به‌دور از مخاطب شناسی درست به‌گونه ای سخن می‌گویند، کاّنه آنها دارند چرخ سیاست را از نو اختراع می‌کنند.

این فعال اصلاح‌طلب گفت: آنها باید واقعیت را درک ‌کنند؛ ‌جامعه مخاطب و خاستگاه طبقاتی‌شان را روشن‌ کنند و بگویند از کدام اقتصاد دفاع می‌کنند و نیروهای کارآمد و شخصیت‌های وجیه‌المله آنها چه کسانی هستند؟ باید بفهمند به صرف تشکیلات نو نمی‌توان گفتمان را تغییر داد.

عطریانفر خاطرنشان کرد: در کشورهایی که دموکراسی اصل کلیدی تداول قدرت است، پایه انتقال مدیریت جامعه تابع رقابت‌های حزبی است. آنها دو حزب نیرومند رقیب دارند و اگر حزب سومی هم وجود داشته باشد به لحاظ هویتی، ماهیتی انضمامی دارد. این شاکله انضمامی در بزنگاه های سیاسی چون وزنه تعادل عمل می‌کند. کما اینکه جبهه پایداری در جریان‌ ریاست قالیباف بر مجلس برخلاف آرمان‌های سیاسی خود، چون عضو مکمل عمل کرد.

وی یادآور شد: جریان پایداری با رویکرد انضمامی با نواصولگرایی و جریان سنتی اصولگرا، سهمی از مناصب را برد و از این رهگذر قالیباف به قدرت رسید. در حالی که در مجلس پیشین، جریان پایداری مخالف علی لاریجانی بود و هیچگاه دست از کارشکنی علیه او بر نداشت، اما او پیروز شد. بنابراین جامعه سیاسی و علاقمندان به کار سیاست نباید به‌دنبال جریان سوم باشند که با آن بشود اصولگرا و اصلاح طلب را از صحنه تاثیرگذاری دور خارج کرد.

عطریانفر افزود: اصلاح طلبان در نگاه سیاسی دامنه فراخ و متنوعی دارند. کنش سیاسی آنها باید در یک حزب تمام عیار شکل بگیرد و از افراط و تفریط پرهیز کنند. محور تحقق این هویت یکپارچه سازی در گذشته ترکیبی از نقش مرحوم  هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی بود. گرچه امروز هاشمی نیست اما گفتمان و رویکرد او زنده است. دست بر قضا بعد از دولت اصلاحات، مبانی فکری و نگاه مدیریتی خاتمی در عمل سیاسی و دولتمردی به هاشمی سال ۸۸ و ۹۲ شباهت زیادی پیدا کرده است.

وی ادامه داد: امروز نقش گفتمانی او بلامنازع است. خاتمی می‌تواند عامل وحدت و عنصر تعدیل کننده و شخصیت پیشتازی باشد که اصلاح طلبان درچارچوب مصالح ملی با همه تنوع مزاج‌ها، خود رابا افق نگاه او سازگار و هدف مشترکی  را در رقابت‌های آینده تعقیب کنند.

شخصیت‌های اصلاحات محدود به تشکلی خاص نیستند

عطریانفر درباره انتقادهای غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران درباره رهبری جبهه اصلاحات و نیاز این جریان سیاسی به چهره کارآمد اجرایی گفت: سخنان کرباسچی مغایرتی باهم پیمانی سیاسی او با خاتمی ندارد. کرباسچی مسوولیت رهبری معنوی، نقش تمام کننده و تعدیل بخش جبهه اصلاحات را برعهده خاتمی می‌داند. اما در حوزه تشکیلات، معتقد است دبیران کل احزاب باید براساس تفاهم و وزن گذاری اجتماعی مشترک زیر چتر واحد خاتمی در تراضی و تعامل عمل کنند.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ادامه داد: نقد کرباسچی به کسانی است از اصلاح طلبی بر می‌گردند و بطور انحصاری از موقعیت ملی و فراگیر رییس دولت اصلاحات سوء‌استفاده می‌کنند.

عطریانفر، با ذکر مصادیقی از این عارضه سیاسی که در ذهن کرباسچی شکل گرفته است، گفت: نباید شخصیت رییس دولت اصلاحات را محدود به اتحاد و مشارکت کرد. کما اینکه هژمونی هاشمی رفسنجانی را نباید به حزب کارگزاران سازندگی تقلیل داد. این بزرگان فرهمندانی هستند که به همه جبهه تعلق دارند. همانطور که شیخ اصلاحات هم انحصاراً متعلق به حزب اعتماد ملی نیست.

این فعال سیاسی یادآور شد: کرباسچی اگر با چنین ادبیاتی سخن می‌گوید در مقام نقد خاتمی نیست، بلکه در جایگاه نقد دوستان هم عرض و هم جبهه ای خود است. پیام او این است که کسی از موقعیت پرچمداری اصلاحات استفاده بیش از حدانتظار نکند. پیام او شرافتمندانه، منطقی و قابل فهم است.

موفقیت عارف در کابینه بیش از لیدری اصلاح‌طلبان در مجلس بود

عطریانفر درباره بخشی از اظهارات خود که رفتار اصلاح طلبان با عارف را شبیه رفتار قوم بنی اسراییل با حضرت موسی (ع) توصیف کرده یا عارف را سقف پرش اصلاح طلبان دانسته بود، گفت: این عبارتی که از دل یک مصاحبه درآمده، مقدمه ای هم داشته است. در آنجا اشاره کردم، نقشی که برای عارف به عنوان هماهنگ کننده اصلاح طلبان در پارلمان مدنظر اصلاحات بود فراهم نشد، که ناشی از بی توجهی حامیان و عدم تناسب روحی او با ماموریت محوله بود. در آن مصاحبه گفته بودم، این تکلیف در پارلمان برازنده کسانی است که تجربه کار جمعی داشته باشند. ازباب فهم درست این ادعا، به نقش حسین مرعشی عضو فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم کردم، وی فارغ از وابستگی اش به کارگزاران، به‌دلیل ظرفیت ذاتی، به‌حدی کارآمد بود که در تصویب هر طرح و لایحه ای که اراده می کرد موفق بود.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: عارف در موقعیتی چون عضویت در کابینه و یا معاونت رییس جمهوری موفقیتش بیش از لیدری در مجلس بود ضمن اینکه در مقام نقد اطراقیان، گفتم فرض کنیم چنین شخصیتی را انتخاب کردیم و به مجلس فرستادیم آیا بستر همفکری، همراهی، حمایت، هدایت و نظارت را برای او در جبهه اصلاحات فراهم کردیم؟ پاسخ این بود که خیر!

وی افزود: در مقام تبیین تحلیلم، به این مثال تاریخی اشاره کردم که حضرت موسی (ع) قوم خود را برای جنگ با فرعون برانگیخت آنها با پیامبر خدا همراهی ‌نکردند و گفتند یا موسی! ما آمادگی و توان تحمل مشکلات را نداریم، تو به همراه خدایت برو باف رعون بجنگ و بعد که دشمن را شکست دادی، ما وارد می‌شویم. تعبیر من از این حیث بود که دوستان در جبهه اصلاحات کمک لازم را در حق محمد رضا عارف نکردند و او را در ایفای مسوولیت تنها ‌گذاشتند.

نقد کرباسچی به عارف شخصی نیست 

عطریانفر درباره انتقادات دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران از عملکرد عارف در شورای عالی سیاست گذاری جبهه اصلاح طلبان، گفت: نمی‌خواهم از نقدآقای کرباسچی دفاع کنم اما مطمئنا نقد او به عارف شخصی نیست. سخن انتقادی او این است که عارف به‌رغم شایستگی در حوزه‌های مدیریتی کشور اما در پارلمان نتوانست در همگرایی و هماهنگی نیروها موفق باشد. تفاوت میان عرض بنده و  کرباسچی این است که من در کنار سنجش صلاحیت عارف، رفتار اصلاح طلبان در عدم همراهی با او برای پیشبرد اهداف اصلاحات در مجلس را نقد می‌کنم. اما دبیرکل ما به این بخش اشاره نمی‌کند.

بازتعریف اصلاح طلبی و مرز بندی اصلاح‌طلبان شعاری و تکلیف گرا

عطریانفر درباره رویکرد اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و اینکه کدام شخصیت اصلاح طلب توانایی نامزد شدن را دارد، گفت: اصلاح طلبان ابتدا باید تکلیف خود را با اصل انتخابات روشن کنند. مفهوم اصلاحات امروز دچار چالش سنگینی است و این دغدغه باید شخصیت‌های اصلاح طلب را به بازتولید مفهوم گفتمان اصلاحات هدایت کند. باز تعریف اصلاحات و مرزبندی بین اصلاح طلبان شعاری و تکلیف گرا از اولویت‌هاست.

این فعال اصلاح طلب در پاسخ به اینکه کدام شخصیت را اصلاح طلب شعاری می‌دانید، گفت: کسانی که با موضع‌گیریهای ساختارشکن و شعارهای رادیکال و به‌دور از تلاش و تحمل مشقت‌ها درحاشیه امن، عافیت طلب هستند، و در بزنگاه‌ها از حضور و پرداخت هزینه سیاسی میدان خالی می‌کنند و هزینه‌ای برای اصلاحات نمی‌دهند و فقط در بوق تبلیغات می‌دمند، آنها مدعیانی میراث خوارند.

وی ادامه داد: اصلاح طلبی مفاهیمی را به شکل ذاتی همراه خود دارد. دست کم در مقام گفتمانی، یک اصلاح طلب قانون‌مند حرکت می‌کند، فقط شعار نمی‌دهد، با عمل سیاسی و واقع‌بینی، مسوولیت پذیر است. به امر تدریج باور دارد و می‌فهمد که در ظرف مشترکی که زندگی می‌کند رقبای اصولگرای او هم هستند. یک اصلاح طلب، تمامیت طلب نیست، واقع گرا است. بایداین واقعیت‌ها را بار دیگر بازخوانی و بازتولید کنیم و براساس این گفتمان، توافق ضمنی داشته باشیم.

کارگزاران مؤلفه اصلی اصلاحات است

عطریانفر خاطرنشان کرد: کسانی که با این رویکردها فاصله دارند باید از جرگه اصلاح‌طلبی خارج شوند ولو اینکه شعارهای اغراق آمیز سر دهند. مشارکت سیاسی از معبر انتخابات نمود می‌یابد. انتخابات، همزاد امر اصلاح طلبی است.  کارگزاران از محورهای تعیین کننده و از مؤلفه‌های اصلی اصلاحات است. انتخابات ۷۶ از درون حرکت اصلاح طلبانه کارگزاران سر برآورد و همراهی صادقانه و فراگیر آنها بود که انتخابات دوم خرداد را به پیروزی رساند.

معاون سیاسی پیشین وزارت کشور، انتخابات را وجه ذاتی حرکت اصلاح طلبانه عنوان کرد و گفت: سیاست ورزی و جا به جایی قدرت از طریق انتخابات و رقابت آرام رخ می‌دهد و این رقابت باید به رسمیت شناخته شود. اصلاح طلبان نمی‌توانند رویکرد تحریمی داشته باشند. اگر به سمت تحریم رفتند، از ابزار اصلی و سلاح توانمند دموکراسی خود را محروم کرده‌اند. بنابراین با چه ادبیاتی می‌خواهند قدرت را کسب کنند؟ کسانی که طرفدار تحریم انتخابات هستند تنها دو گزینه برابرشان شکل می‌گیرد یا منفعل می‌شوند و اگرنخواهند منفعل باشند، به سمت براندازی سمت وسو پیدا می‌کنند.

عطریانفر یادآور شد: با همه محدودیت‌ها و مشکلاتی که وجود دارد باید انتخابات به رسمیت شناخته شود. با همین شورای نگهبان  ۴۲ سال است زندگی می‌کنیم و همین سیاست‌های انقباضی حاکم بوده و با همین شورای نگهبان، انتخابات زیادی را پیروز شدیم. دوستان تندرو یکبار، انتخابات را تحریم کردند بعد فهمیدند خطا بوده است. اگرانتخابات را پدیده ذاتی در امر اصلاح طلبی بدانیم باید به سمتی برویم که از طریق گفت وگو و اعتمادسازی محدودیت‌های علیه خود را کاهش دهیم.

این فعال اصلاح طلب درباره شخصیت‌های سیاسی که توان داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری را دارند، گفت: در بحث نامزدهای اصلاح طلب فکر می‌کنم کسانی که صاحب نام باشند و بشود به عنوان رجل سیاسی مطرح شوند، بیش از ۱۰ نفرند.

لاریجانی نماد واقعی اصولگرای سنتی اما توسعه‌باور است

عطریانفر درباره احتمال نامزدی علی لاریجانی گفت: لاریجانی شخصیت اصولگرا اما معتدل است و نماد واقعی اصولگرای سنتی اما توسعه‌باور است. سخن من فعلا درباره نامزدهای احتمالی اصلاح طلبان است که از اسحاق جهانگیری شروع می‌شود تا افرادی چون عارف، مسعود پزشکیان، محسن هاشمی، کرباسچی، مرعشی و غیره ادامه می‌یابد. فعلا از تاکید روی نام افراد باید پرهیز کرد.

این فعال سیاسی درباره شاخص‌های نامزد مورد اجماع اصلاح طلبان یادآور شد: او باید توافق و نظر غالب اصلاح طلبان را نمایندگی کند. دیگر اینکه وجاهت ملی و پذیرش عمومی داشته باشد و بتواند عملکرد قابل دفاعی از مدیریت گذشته خود ارائه کند.  جامعه باید شناخت مثبتی از او داشته باشد. مضافا بتواند با جریان مقابل خوب رقابت کند. همچنین آن فرد از فیلتر نهادهای نظارتی سرافراز بیرون بیاید و احراز صلاحیت شود.

عطریانفر درباره اجماع اصولگرایان بر سر انتخاب گزینه واحد برای انتخابات ۱۴۰۰، گفت: اصولگرایان هم چه بهتر که به یک شخصیت جامع الاطراف و واجد شرایط برسند بطوریکه فردی از جنس احمدی نژاد بر آنان تحمیل نشود که مجبور شوند اعتبار خود را خرج او کنند و در پایان کار هم از او تبری بجویند و بگویند که از اول با او نسبتی نداشته اند! ای کاش اصولگرایان هم با سازوکاری شبیه اصلاح طلبان عمل کنند و به شخصیت جامع الاطرافی برسند تا دو رقیب از دو جناح با جوانمردی و فتوت سیاسی باهم رقابت کنند.

وی افزود: به‌نظر می‌رسد اصولگرایان با ملاحظات همه جانبه شخصیتی مناسب‌تر از علی لاریجانی ندارند. اگر این انتخاب در درون اصولگرایان صورت گیرد و اصلاح طلبان هم با رویکرد مورد اشاره  دست به انتخاب زنند رقابت  بر سر خوب و خوب‌تر شکل می‌گیرد. اگر فرد مورد نظر ما انتخاب شد خوب تر و اگر رقیب پیروز شد فرد خوب انتخاب شده است. اگر آمدیم و رقابت را میان خوب و بد ترسیم کردیم که اگر نامزد مورد نظر من پیروز شود خوب است و در غیر اینصورت بد، این یک رفتار قبیله گرایانه خواهد بود.

اصلاح‌طلبان در شرایط بی‌نامزدی، «اصلح موجودین» را انتخاب کنند

عطریانفر افزود: در اینجا تبصره‌ای باز می‌کنم، چنانچه اصلاح طلبان موفق نشدند تا شخصیت‌های صالح و ذاتی خود را از سنگلاخ نهادهای نظارتی عبور دهند چه باید کنند؟ این از سوالاتی است که حول تدبیر رییس دولت اصلاحات باید پاسخ داد. آیا می‌توان به عنوان یک سیاستمدار حزبی  فعال شرکت کرد، بی آنکه نامزد انتخاباتی داشت؟

معاون سیاسی پیشین وزارت کشور افزود: اگر کسی دعوت به تحریم کرد عملا از کسوت اصلاح طلبی خارج شده است. اگر اصلاح طلبان در شرایط بی نامزدی قرار گرفتند چه باید بکنند؟ بنظر می‌رسد نمی‌توانند مخاطبان خود را یله و رها کنند لاجرم باید آنها را بسوی «اصلح موجودین»  ترغیب کنند. کما اینکه این اتفاق در انتخابات سال ۹۲ رخ داد. وقتی مرحوم هاشمی رفسنجانی را به عنوان شخصیت مورد اجماع ازدست دادیم، سراغ حسن روحانی رفتیم.

عطریانفر در پاسخ به تقسیم بندی جریان‌های سیاسی به انقلابی و غیرانقلابی و  خطرحذف اصلاح طلبان، گفت: حیات سیاسی اصلاح طلبان زمانی که حاکمیت آنها را طرد و به رسمیت نشناسد به چالش می‌افتد. امروز اصلاح طلبی جریانی با ریشه‌های عمیق اجتماعی است و در دیدگاه کلی نظام به رسمیت شناخته می‌شود. متاسفانه برخی از طیف‌های تندروی اصولگرا در هر محفلی می نشینند اصلاح طلبان را به عنوان نیروهای بیرون از انقلاب و نظام معرفی می‌کنند.  

وی در پاسخ به اینکه چرا منتقدان در تشریح اقدامات دولت روحانی اشاره ای به تحریم‌ها نمی‌کنند، گفت: از جمله مسائل مغفول مانده در رقابت‌ها،  اخلاق گرایی سیاسی است. امروز مشاغل و اصناف، دارای اتحادیه و  مرام نامه صنفی هستند و به اخلاق صنفی، حرفه ای و شغلی خود پایبند هستند. چرا در سیاست ورزی، سیاسیون واجد مرام‌نامه یا میثاق‌نامه سیاسی نیستند؟ متاسفانه همگی دچار غفلت بزرگ هستیم و جناح‌های رقیب در این قضیه اگر تقصیری نداشته باشند، قطعا قصور دارند. وقتی اخلاق وجود نداشته باشد، اصولگرایان و اصلاح طلبان برای حذف رقیب تمامی معضلات، کمبودها، نامرادی‌ها و ناملایمت ها و ناکامی‌ها رابر سر دیگری خراب می‌کنند و به ریشه‌های ناکامی‌ها و عدم موفقیت‌ها اشاره نمی‌کنند.

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ادامه داد: وقتی به تحریم که محصول سیاست‌های یکپارچه نظام است و همه باید برابرآن بالسویه پاسخگو باشند توجهی نمی‌شود و همه بار منفی آن بر دوش دولت گذاشته می‌شود. متقابلا برخی هم مقابله به‌مثل می‌کنند و می‌گویند از زمانی که مجلس یازدهم تشکیل شده ارز ۲ تا ۳ برابر شده است و یا اینکه مردم اجناس را سه برابر قیمت اصلی خریداری می کنند! واقعا این افزایش قیمت مقصرش مجلس است؟ خیر، ولی وقتی آنان شعار می‌دهند متقابلا رقیب هم از این حربه استفاده می‌کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.