مدیرمسوول روزنامه شرق تصریح کرد: آنهایی که دستور فیلتر و اعمال فیلترینگ بر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میدهند یقین بدانند که این روش امکان دسترسی مردم را محدود نکرده و نخواهد کرد. فیلترینگ پیش از این تنها امکان دسترسی را تا حدودی سختتر میکرد که با گسترش فیلترشکنها آنهم دیگر سخت نیست.
به گزارش جماران؛ به نقل از ایسنا، مدیرمسوول روزنامه شرق تاکید کرد: «کسانی که در کشور مرتب فکر میکنند با دست بردن در فضای مجازی به اشکال مختلف، همچون قانون وضع کردن یا فیلترینگ میتوانند این فضا را مدیریت کنند سخت در اشتباه هستند.»
مهدی رحمانیان، مدیرمسوول روزنامه شرق درباره طرحهایی که برای ساماندهی فضای مجازی از طریق فیلترینگ شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام با هدف پاک کردن فضای مجازی و ایجاد مصونیت برای خانوادهها مطرح است، گفت: به نظر من اگر دولت (به معنای عام) شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را رها کنند، کاربران خودشان با یک نوع خود پالایشی دست به اصلاح و پاکسازی آن میزنند. اینکه عدهای در کشور مرتب فکر میکنند با دست بردن در فضای مجازی به اشکال مختلف، همچون قانون وضع کردن یا فیلترینگ میتوانند این فضا را مدیریت کنند، سخت در اشتباه هستند.
وی افزود: اساساً اگر سیل ورود تکنولوژیها به کشورمان را مطالعه کنیم، مشاهده میکنیم که تکنولوژیها مدام با یک نوع مقاومت روبرو شدهاند که البته آن تکنولوژیها هم در نهایت خودشان را تحمیل کردهاند و کسانی که در برابر ورودش مقاومت میکردند هم ناچار به استفاده از آن شدهاند. مصادیق مختلفی هم در این رابطه وجود دارد از رادیو، تلویزیون و ماهواره گرفته تا اینترنت و شبکههای اجتماعی.
این فعال اجتماعی و فرهنگی ادامه داد: بنابراین دغدغه داشتن برای ساماندهی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی خوب است اما اینکه فکر کنیم همه مشکلات از گور رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی برمیخیزد تصور اشتباهی است.
رحمانیان تصریح کرد: کسانی که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی تولید محتوا می کنند، از کشور دیگری نیامده اند، بنابراین اگر در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با محتوای نامناسب و یا محتوایی که باسلیقه و عقیده ما همخوانی ندارد روبرو می شویم، باید ریشه آن را در جای دیگری جستجو کنیم. برای یافتن چرایی تولید محتوای نامناسب باید بررسی کنیم که در حوزه فرهنگسازی کجا کمکاری شده است و یا شاید دلیل چرایی تولید محتوایی که باسلیقه ما همخوانی ندارد. این است اساساً سلیقه اکثریت جامعه همان باشد و ما باید خود را با آن سلیقه همراه کنیم نه اینکه راه بیان نظرات و سلیقهها را ببندیم.
مدیرمسوول روزنامه شرق ادامه داد: بنابراین طبیعی است که هر ابزار جدیدی که وارد جامعه میشود نیاز به یک بررسی و ایجاد شرایطی برای استفاده بهینهتر دارد اما این نگاه که با ابزار جدید در بدو امر سلبی برخورد شود و سد در برابر راهش قرار دهیم تا ببینیم در آینده چه میشود قطعاً عملیاتی نیست و نمیتواند اهداف ما را محقق کند.
رحمانیان در ادامه درباره تأثیر رواج راههای دور زدن فیلترینگ و فراوانی فیلترشکنها در جامعه نیز گفت: به هر حال حدیثی در این رابطه داریم که «الإنسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنِعَ» یعنی وقتی محدودیتی برای شبکههای اجتماعی ایجاد میشود همه بهویژه کسانی که پیش از آن در این شبکهها حضور نداشتند تلاش میکنند ببینند این محدودیت برای چه ایجادشده و در این شبکهها چه خبر است.
وی افزود: آنهایی که دستور فیلتر و اعمال فیلترینگ بر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میدهند یقین بدانند که این روش امکان دسترسی مردم را محدود نکرده و نخواهد کرد. فیلترینگ پیش از این تنها امکان دسترسی را تا حدودی سختتر میکرد که با گسترش فیلترشکنها آنهم دیگر سخت نیست.
این فعال اجتماعی و فرهنگی در ادامه با بیان اینکه مشکل دیگری که در کشور ما وجود دارد این است که تفاوتی بین رسانههای آنلاین و شبکههای مجازی وجود ندارد، گفت: رسانه آنلاین وسیلهای است که باعث انتقال اخبار با فاصله خیلی کم میشود. ولی این شبکههای اجتماعی وسیله ارتباطی آنلاین بین افراد است و اساساً در دنیا پیامرسانها وسیله رسانه خبری محسوب نمیشوند و آنها بیشتر شبکههای اجتماعی محسوب میشود.
وی افزود: در کشور چون ما رسانه بهویژه در حوزه مجازی تعریف نشده است کسی یک گروه یا کانال راهاندازی میکند و بعد این کانال و گروه تبدیل به رسانه میشود و چون این گروهها و کانالها محدودیتی هم در انتشار اخبار ندارند ممکن است از مرزهای تعیینشده در کشور هم گذر کند. در مقابل یک عده هم حساس میشوند و اولین راهحلی که به ذهنشان میرسد این است که باید این پیامرسانها را فیلتر کنند.
رحمانیان ادامه داد: این در حالی است که وجود چنین نگاه از اساس غلط است بهعلاوه اینکه جامعه در مقابل فیلترینگ بیکار نمینشیند. آنهایی که اولین راهکار ساماندهی فضای مجازی را فیلترینگ میدانند واقعاً فکر میکنند با هر فیلتر کردن مردم دیگر به سایتها، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای فیلتر شده رجوع نمیکنند. اتفاقاً عموماً مراجعه به سایتها و شبکههای فیلتر شده بیشتر شده و کسانی هم از همین طریق دارند ارتزاق میکنند. بههرحال فیلتر فروشها دارند از همین فیلترینگ در کشور کسب درآمد میکنند. پس بنابراین با فیلترینگ مسئلهای در کشور حل نمیشود بلکه مسئلهای بر مسائل دیگر افزوده میشود.
مدیرمسوول روزنامه شرق در ادامه با تأکید بر ضرورت راهاندازی نهضت تولید محتوای مناسب و موردپسند مخاطبان با هدف کاهش رجوع به پیامرسانها و شبکههای اجتماعی خارجی و افزایش ترافیک محتوای داخلی به فیلتر و اعمال فیلترینگ گفت: ما یک اصلی داریم به نام «قبض» و «بسط»؛ یعنی هرجایی را که شما «قبض» کردید یک جای دیگر «بسط» شده است؛ یعنی اینطور نیست که شما رسانههای داخلی را به هزار شکل متفاوت کنترل و محدود کنید و سانسور و خودسانسوری را بر آن اعمال کنید بعد انتظار داشته باشید که مسئله حل شود.
وی افزود: وقتی شما رسانههای داخلی را «قبض» میکنید یک «بسط» ی در رسانههای خارج از کشور ایجاد کردهاید. طبیعتاً وقتیکه محدودیت برای رسانههای داخلی ایجاد میشود تولیدی متناسب با ذائقه مخاطبان شکل نمیگیرد. مخاطب هم که معطل نمیماند و قطعاً خوراک مورد علاقه خود را در آنسوی مرز جستجو میکند. بعد هم مسئولان گله میکنند که چرا فلان رسانه آنسوی مرزی علیه کشورمان خبرپراکنی میکند؛ خب شما برای رسانههای داخلی فرصت ایجاد کنید که بدون واهمه از خط قرمزهای سلیقهای تولید محتوا کنند بعد ببینید آیا باز هم مخاطب میلی به آن رسانهها پیدا میکند یا خیر.
رحمانیان ادامه داد: مثال خیلی روشن این مسئله برنامه ۹۰ است. این برنامه ۹۰ بهعنوان یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب وقتیکه پخش میشد نهتنها غالب مخاطبان داخلی که اتفاقاً از تلویزیون گریزان هم هستند را به سمت خودش جلب میکرد بلکه مخاطب بیرونی از کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان و حتی ایرانیهای خارج از کشور را پای تلویزیون مینشاند.
این فعال اجتماعی و فرهنگی تصریح کرد: دلیل پربیننده شدن برنامه ۹۰ این بود که یک محتوایی تولید میشد که این محتوا موردپسند ذائقه مخاطبان بود؛ بنابراین اگر نهضت تولید محتوا در کشور شکل بگیرد قطع بهیقین مخاطبان بهجای اینکه مخاطبان بخواهند مسیر طولانی را دور بزنند تا به خواستشان برسند در کوتاهترین راه و کمترین زمان به نیازشان را تأمین میکنند.
مدیرمسئول روزنامه شرق درباره نقش نهادهای متولی تولید محتوا و فرهنگساز همچون صداوسیما، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی برای راهاندازی نهضت تولید محتوا در فضای مجازی با هدف پالایش این فضا گفت: به نظر هیچ کاری نکردن نهادهایی مثل وزارت ارشاد، صداوسیما و سازمان تبلیغات اسلامی برای تولید محتوای مناسب در شبکههای اجتماعی بهتر از کار کردنشان است.
وی افزود: من بارها گفتهام اگر روزنامهای که ما با حداقل نفرات منتشر میکنیم به یک وزارت خانه عریض و طویل بدهند امکان ندارند که آنها بتوانند بهطور منظم و حتی بهاندازه یک هفتهنامه آن را منتشر کنند. چون اساساً سیستم و تفکر حاکم بر ادارات دولتی مانع انجام کار است؛ بنابراین از چنین نهادهایی که تربیتشده چنین سیستمی هستند انتظار تولید محتوا وجود ندارد.
رحمانیان ادامه داد: با توجه به شناختی که دارم اگر دستگاههای دولتی به امر تولید محتوا ورود نکنند و تنها نظارهگر باشند قطعاً مفیدتر است. تولید محتوا بهطور عام در عرصه عمومی و بهطور خاص در فضای مجازی، عرصهای است که باید به بخش خصوصی سپرده شود. در سایر کشورهای جهان هم به همین شکل است که دولتها تنها زیرساختها را فراهم میکنند و بعد بستر فراهمشده را در اختیار بخش خصوصی میگذارند بدون اینکه بخواهند چوبی لای چرخشان قرار دهند؛ بنابراین در عرصه تولید محتوا در فضای مجازی تنها کاری که نهاد و دستگاههای دولتی میتوانند بکنند این است که مانعی سر راه بخش خصوصی ایجاد نکند.
این فعال فرهنگی و اجتماعی در ادامه درباره طرحی برای سپردن وظیفه نظارت بر VODها به صداوسیما و اینکه آیا صداوسیما میتواند جایگاه مناسبی برای نظارت بر تولید محتوای بخش خصوصی باشد، گفت: گزینه صداوسیما برای نظارت بر تولید محتوای بخش خصوصی بدترین انتخاب ممکن است؛ چراکه صداوسیما خودش یک رسانه است؛ یک رسانه بزرگ دولتی که بهنوعی رقیب سایر رسانهها محسوب میشود. چه دلیلی دارد این رسانه بخواهد دیگر رسانهها و تولیدکنندگان محتوا که عمدتاً از بخش خصوصی و از رقبایش هستند را کنترل و نظارت کند.
وی افزود: با کدام منطق، ابزار نظارتی بر فعالان بخش خصوصی تولید و توزیع محتوا به یک رقیب بزرگ سپرده میشود؟ ضمن اینکه صداوسیما «اگر بیل زن بود باغچه خودش را بیل میزد». دلیل اصلی اینکه مردم تا حدودی به VODها اقبال نشان دادهاند این است که از صداوسیما گریزان شدهاند و به دنبال جستجوی محتوای موردپسند خود در جایی غیر از صداوسیما هستند. حال قرار است همان سلیقهای که مردم از آن گریزان بودهاند، نظرات خود را بر VODها تحمیل کند؟ آیا این منطقی است؟