پارهای از قدرشناسیها از شهید حاج قاسم سلیمانی که در قالب ساخت تندیس یادمان نمود مییابد در شهرهای مختلف یکی پس از دیگری رونمایی میشود که بیش از احساس قدردانی، حس شرمساری را در مخاطب برمیانگیزد. تندیسهایی که گاه بهانه تاختن دشمن و عیبجویی منکران میشود.
به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: انتقادها به ساخت تندیس و مجسمههای بیکیفیت از مفاخر، شخصیتها و سرداران بزرگ کشور همچون شهید سپهبد سلیمانی ادامه دارد؛ تندیسهایی که گاهی خلاف نیت سازندگان، بیشتر به کاریکاتور شبیه است و موجب بیآبرویی و شرمساری هنری شده است.
سیدمجتبی حسینی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پنجم مهرماه در یادداشتی، به انتقاد از تندیسهای ساخته شده برای سردار شهید قاسم سلیمانی پرداخت. تندیسهایی که در شهرهای مختلف کشور نصب شدهاند و روند ساخت و نصبشان همچنان ادامه دارد.
در بخشی از این نوشته آمده است: «قریب سالی میگذرد از پرواز علمدار دوران، از قهرمانِ ملی و مردستان فروتن همروزگارمان شهید حاج قاسم سلیمانی، در این یک سال گویی میخواهیم بخشی از کاستیهای گذشته را جبران کرده و قدرشناسی خود را از این شهید بزرگوار نشان دهیم. پارهای از این قدرشناسیها در قالب ساخت تندیس یادمان نمود مییابد. در شهرهای مختلف یکی پس از دیگری از تندیسهایی رونمایی میشود که بیش از احساس قدردانی، حس شرمساری را در مخاطب برمیانگیزد. تندیسهایی که گاه بهانه تاختن دشمن و عیبجویی منکران میشود.»
در ادامه این یادداشت آمده: «دیدن تصویر از تندیس دیگری از سردار محبوب ایران سرافراز در «باغ ملک»، دست و قلمم را لرزاند، قلم خواست تا بنویسم باز، مکرر کنم و بگویم که هنر در همه رشتهها و عرصهها، یک ضرورت است. ثروتی در جلوههای مختلف و غریب است که صاحبان سرمایه دیروز که هنوز از داشتههای پیشین وام میگیرند و به آن مفتخرند، امروز خود را با بهرهای کمتر از آنچه باید سپری کنند.»
چرا ساخت غیرحرفهای مجسمهسازان تمام نمیشود؟
انتقادهای سیدمجتبی حسینی در حالی مطرح شد که برای چندمین بار شاهد ساخت و نصب چنین مجسمهها و تندیسهای ضعیف و غیرحرفهای هستیم. از ساخت سردیس پرحاشیه مرحوم جمشید مشایخی تا سردیس عباس کیارستمی که همگی با انتقادهای تند اصحاب رسانه، مردم و حتی مسئولان مواجه شدند و در بسیاری مواقع به اصلاح آثار منجر شد.
اما چرا این روند تداوم دارد و ساخت غیرحرفهای مجسمهها نمیخواهد تمام شود؟ ساخت و نمایش این تندیسها و مجسمههای ضعیف و گاهی توهینآمیز از قهرمانان ملی و مفاخر کشور چه تاثیری در میادین بینالمللی دارد؟
با کامبیز صبری مجسمهساز و مدرس دانشگاه درباره این پرسشها به گفتوگو پرداختیم.
عدم رعایت استانداردهای تخصصی
صبری درباره ساخت تندیسهای ضعیف و چرایی تداوم این اتفاق، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: کشوری به لحاظ نظام شهرسازی، ساختاری و تقسیم وظایف درست عمل میکند که در آن، نظارتهای کلی وجود داشته باشد.
در حال حاضر نظارتهای کلی در مورد ضروریات زندگی در کشور انجام شده است؛ به طور مثال، استانداردهای غذایی در اقلام خوراکی وجود دارد، یا درباره استانداردهای ساختمان باید هر ساختمانی اسکلتی داشته باشد و آن اسکلت هم مشخصاتی. در این صورت اجازه ساختوساز داده میشود. در جاهایی که این استانداردها را رعایت نکردند آسیب آن متوجه ما شد. اما هنر به دلیل اینکه بخش معنوی زندگی انسانها محسوب میشود و نیاز هر انسانی از نگاه ظاهری به آن مشخص نیست، کمتر مورد توجه انسانها قرار میگیرد، در صورتی که در واقعیت به اندازه چیزیهای دیگر اهمیت دارد.
اگر یک اثر هنری در شهر یا روستایی دورافتاده ساخته شود باید تابع برخی قوانین باشد. این قوانین باید از طریق وزارت ارشاد یا بخشهای هنری و فرهنگی شهرداریها تهیه و ابلاغ شود.
ساختوسازی هنری با نظارت شورای تخصصی
وی افزود: وقتی سفارشی داده میشود به طور طبیعی بسیاری از افراد غیرمتخصص به دنبال پول یک قرارداد هستند. هر کسی میتواند به واسطه یک آشنایی که اطلاعات حداقلی دارد سفارشی را بگیرد و بعد در شهری که شهرداری آن بخش هنری ندارد، آن را انجام دهد. این یک بررسی کلی بود؛ باید قانونی وضع شود که همه ساختوسازهای هنری در شهرها از فیلتر شورای هنری بگذرد.
اگر بگوییم در برخی از شهرستانهای دورافتاده افراد کاربلد و آشنا به این حوزه نداریم حرف کاملا بیپایه و بیاساسی است. چون دهها و صدها فارغالتحصیل در زمینه مجسمهسازی، نقاشی، گرافیک، طراحی صنعتی و معماری در دورافتادهترین شهرها و روستاهای کشورمان داریم.
باید در استانها تیمی که حداقل دو هنرمند، یک شهرساز، معمار و ... در آن حضور داشته باشند تشکیل شود که اگر اثری در شهرستانها برای بازبینی نتوانست به تهران بیاید به مراکز استانها برود. ضروری است مرکز استان شورایی داشته باشد که در آن نظارت هم صورت گیرد.این هنرمند مجسمهساز درباره روند ساخت مجسمه و تندیسهای ضعیف و غیرحرفهای، گفت: فرض کنیم کسی ادعای ساخت یک اثر هنری را دارد؛ باید فردی باشد که عکس اولیه طرح یا پیش طرحی که وجود دارد را با اثری که تحویل گرفته میشود، کنترل و ارزیابی کند. به طور معمول کار باید چنین روالی را سپری کند؛ وقتی این میسر طی نمیشود چنین اتفاقهایی هم میافتد. این به نوعی سوءاستفاده از ملت است. چون هزینه صرف شده برای خلق این آثار از پول بیتالمال است.
به اعتقاد من، مطرح کردن این مسائل برای مردم موجب میشود کمتر این اتفاقات پیش بیاید و پیگیری شود که چه کسی این کار را کرده است. در بیشتر مواقع که پیگیری شده، یک فرد غیرمتخصص پشت این قضیه حضور داشته است. در نتیجه چنین میشود که به جای ساخت مجسمه وزین سردار سلیمانی، کاریکاتوری درست میشود که تمسخر به همراه دارد و در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
صبری با یادآوری تلاشهای برخی هنرمندان ایرانی در عرصههای بینالمللی افزود: آبرویی که کیارستمی یا فرهادی برای ما خریدند آبرویی است که همپای بسیاری از موفقیتهای سیاسی ما در دنیاست و در عرصههای بینالمللی تا نامی از ایران میبریم، نام فلان فیلمساز یا نویسنده یا آثار تاریخی شهرهایی چون شیراز و اصفهان و ... آورده میشود.
به همان اندازه هم بد ساخته شدن تندیسهای قهرمانها باعث بیآبرویی ما میشود. پس باید یک نظام تصویب شده داشته باشیم که حداقل شوراهای هنری در همه استانها تشکیل شوند و چنین آثاری از این فیلترها عبور کنند.
داشتن یک قانون بد، بهتر از بیقانونی
صبری در پاسخ به این پرسش که نقش دانشگاهها و مراکز آموزشی در آموزش هنرجوها را چگونه ارزیابی میکنید، بیان کرد: بزرگترین معضلی که در حال حاضر دانشگاههای هنری ما دارند این است که آموزش دهندگانش حرفهای نیستند. این یک صحبت کلی است. اما به این معنینیست که همه دانشگاهها و اساتید را دربرمیگیرد. بسیاری از شخصیتهای هنرمند حرفهای کشورمان در دانشگاهها درس میدهند اما وقتی آمار کلی را بررسی میکنید تعداد این افراد بسیار کم است.
در دانشکدههای هنری دنیا ابتدا صبر میکنند یک هنرمند به سن و رزومه قابل قبولی برسد و از او خواهش میکنند با مزایا و حقوق مناسب، چند ترم در دانشکده درس بدهد. چنین شخصی، دارای رتبه عالی در دنیاست و به عنوان یک هنرمند مطرح شناخته میشود، صاحب کتاب است و دهها نمایشگاه انفرادی و گروهی دارد، هنرمند بینالمللی است و آبروی یک کشور است و هنرمندان مطرحی را تربیت میکند.
تربیت دانشجو از خودگذشتگی و تخصص میخواهد
این مدرس دانشگاه با طرح این پرسش که وقتی کسی تجربهای ندارد چطور میتوان از او انتظار داشت هنرمند حرفهای به جامعه تحویل دهد، افزود: به هیات علمیها بگوییم تاکنون چند نمایشگاه حرفهای و بینالمللی مطرح داشتهاند؟ فکر کنیم این فرد قرار است به دانشجوهایش چه چیزی آموزش دهد؟ تربیت دانشجو مسئولیت بزرگی است. از خودگذشتگی و تخصص میخواهد و تعارفی هم در آن نیست.
همچنین حذف نیروهای متخصص و کارآمد هم دلیل دیگری بر ضعف آموزش است. باید دقت کنیم که افراد در جای خود قرار گیرند و هر کسی که برای سازندگی این مملکت و جامعه اعلام آمادگی میکند و دارای مهارت و آگاهیهای لازم است به کار گرفته شوند و گرفتار مسائل حاشیهای نشوند تا فارغالتحصیلانی ماهر، سازنده و تاثیرگذاری برای کشور داشته باشم.