رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس می گوید: «مقام معظم رهبری به ما تذکر دادند و گفتند دشمنان دارند پول خرج میکنند تا دفاع مقدس را بدنام کنند و به انحراف بکشانند. مقام معظم رهبری یک تذکر دیگری هم دادند که در سال ۹۲ در محضر ایشان بودیم، ایشان فرمودند برخی مواقع حتی ممکن است همایش و جشنواره به نام دفاع مقدس برگزار کنند که علیه دفاع مقدس است.»
به گزارش جماران؛ به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس میهمان برنامه دستخط بود:
دومین برنامه ما در ایام هفته دفاع مقدس با یکی از پاسداران انقلاب اسلامی است؛ کسی که سال ۵۹ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشود و در ۱۹ سالگی به جبهههای حق علیه باطل میرود. بچه محل شهدایی همچون شهید بروجردی و شهید حسن باقری است و با شهید زینالدین کار کرده است.
کسی که در منطقه غرب کشور در شورای فرماندهی سپاه در ۸ سال دفاع مقدس حضور داشته است. ۵ سال از این ۸ سال را درگیر جنگ در عرصه دفاع مقدس بوده و بعد از جنگ هم در مسئولیتهای مختلف حضور داشته است. مسئولیتهایی همچون معاون اجتماعی نیروی انتظامی و ریاست سازمان وظیفه عمومی از جمله مسئولیتهای ایشان بوده است.
الان هم از افراد موثر در حوزه دفاع مقدس است که به نظر میآید، گفتنیهای فراوانی برای ما خواهد داشت.
در خدمت سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس هستیم که بخشی از سوابق ایشان را بیان کردم.
آقای کارگر سلام و خیلی خوش آمدید.
من هم عرض سلام خدمت همه بینندگان بزرگوار و ملت بزرگ ایران دارم.
امسال یک ویژگی خاصی در هفته دفاع مقدس وجود دارد که آن هم ۴۰ سالگی دفاع مقدس است. برنامههایی که شما دارید از آغاز سال یعنی از سوم خردادماه شروع شده تا پایان سال هم ادامه دارد. ویژگی ۴۰ سالگی را در بنیاد چطور دیدهاید؟
ما از سوم خرداد و بعد از ماه مبارک رمضان کار را شروع کردیم و چهل سالگی دفاع مقدس را فقط در برنامههای هفته دفاع مقدس نیاوردهایم، ۴۳ هفته تا پایان سال برنامهریزی شده است. بحمدالله همه سازمانهای لشکری و کشوری مشارکت کردهاند و ما ۵۰۵ ستاد در سراسر کشور تشکیل دادیم و بیش از ۲۶ هزار برنامه تعریف شده است و امیدواریم توفیق داشته باشیم.
یکی از کارهای خوبی که امسال انجام میشود تجلیل از یک میلیون پیشکسوت است. در هفته دفاع مقدس به همین مناسبت در محضر مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای (مدظله العالی)، بودیم. در هفته دفاع مقدس در خدمت ریاست محترم مجلس شورای اسلامی، آقای دکتر قالیباف هم بودیم که ۸ موزه در سراسر کشور افتتاح شد. همچنین نمایشگاه ملی دستاوردهای دفاع مقدس در تهران و نمایشگاههای دستاوردهای دفاع مقدس در هر استان انجام خواهد شد.
گفته بودید مسئولیت جلوگیری از تحریف واقعیات دفاع مقدس قانوناً برعهده بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است. چقدر در این امر موفق بودهاید؟ شنیده ام میخواهید محرمانگی اسناد را بردارید و همه اسناد را منتشر کنید. قبلاً ۹۰ درصد اسناد محرمانگیشان برداشته شد. الان ۱۰۰ درصد میشود؟
در پاسخ سوال اول باید بگویم طبق اساسنامه مصوب فرماندهی معظم کل قوا مسئولیت جلوگیری از تحریف، قانوناً بر عهده بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است. یک اشتباه برداشتی هم در برخی از دوستان ایجاد شد که مثلا این را برای نویسندگان کتابها بیان میکنیم؛ نه، ما برای کسانی که قرار بود نظارت بر کتابها کنند این ضوابط را گذاشتیم. این که کتابها در بنیاد بررسی شود و نظارت شود سالها این اتفاق میافتاد، ولی این را ضابطهمند کردیم.
بالاخره کاری میخواهید انجام دهید انتقاد وجود دارد و ما هم انتقادها را میپذیریم. ممکن است این آئیننامهای که الان نوشتیم بعضاً اشکالاتی داشته باشد، ولی اینکه آئین نامه باشد و ما بدانیم چه کار کنیم...
محرمانگی سندها چطور؟
اصل ما بر این است که اسناد دفاع مقدس محرمانگی نداشته باشند، مگر استثناء باشد. الان پائینتر از ۵ درصد اسنادی داریم که فعلاً وقت آن نیست که اینها منتشر شود، وگرنه بقیه اسناد را مشکلی نداریم. کار خوبی هم در سالهای گذشته شده است و بعد به بنیاد واگذار شد؛ ما ۶۸ بروژه کلان داریم که تمام ابعاد جنگ در آن دیده شده است؛ اینکه جنگ چطور شروع شد، عملیاتها چه بوده، مسائل سیاسی چه بوده، مسائل اقتصادی و فرهنگی چطور بوده.
البته از جنگهای قبل از دفاع مقدس هم شروع شده، هم از انقلاب اسلامی شروع شده، اینکه مسئله کردستان چه اتفاقی افتاد، مسئله ضدانقلاب چه وضعیتی داشت، بسیج چطور بوجود آمد. یعنی میتوان گفت این جعبه سیاه جنگ است. در سال ۱۴۰۰ میتوانیم این را در اختیار مردم، پژوهشگران، اساتید و سینماگران قرار دهیم.
تقریباً ۳۰ سال بعد از جنگ گذشته است، اما مجموعه کارهای فاخری که در حوزه نمایشی، چه سینما و چه تلویزیون، انجام دادهایم به آن میزانی که باید نیست و راضیکننده نیست. این را قبول دارید؟
بله.
این به نبود زیرساختهایی برمیگردد که الان دارد آماده میشود یا دغدغه این وجود نداشته؟
به نظر من میتوان گفت چند علت داشته است؛ یکی همین اسناد و مدارک است، یکی دیگر این است که در حمایت از این آثار آنطور که باید و شاید کل کشور همت نکرده است و دیگر اینکه، کسی که الان میخواهد فیلمی درباره دفاع مقدس بسازد واقعاً پرخرج است.
یکی از کارهایی که انجام دادیم این است که در مسئله حمایت از این کار ریاست محترم ستاد کل نیروهای مسلح، سردار باقری دستوری را اعلام کردند و با معاون هماهنگکننده ستاد کل یک شورایی را تشکیل دادیم که در آن شورا بتوانیم پشتیبانی کنیم. الان هم دنبال این هستیم که این کار حمایت شود. امیدواریم دولت جمهوری اسلامی یا خود مجلس شورای اسلامی در این کار بیایند و کمک کنند. باید حمایت شوند؛ انگیزه وجود دارد.
به راهیان نور اشاره کردید؛ با توجه به ادامه داشتن کرونا در یکی دو سال، نمیتوان طوری برنامهریزی کرد که آنها را هم راه بیندازیم؟
طرح این مسئله را آماده کردهایم و با دکتر کولیوند که نماینده محترم وزیر بهداشت و درمان، آموزش پزشکی هستند، صحبت شده است. دوستان طرحی را آماده کرده اند که هم رعایت پروتکلها شود و هم این سفرها انجام شود؛ البته یادمانهای دفاع مقدس تعطیل نشده است و بعضاً برای بازدید با رعایت پروتوکلها میروند، ولی جلوی کاروانها و سفرها گرفته شده است. ولی برای این کار هم دوستان طرحی را آماده کرده اند که فکر میکنم ظرف یکی دو ماه آینده آماده میشود بلکه بتوان از آن استفاده کرد.
سردار کارگر چقدر کشور و حاکمیت و دولتها را در این زمینه چقدر موفق میبینند که به نسل جوان خود بگویم در ۸ سال چه کار بزرگی اتفاق افتاد و چه شد ۸ سال دفاع مقدس اولین جنگی شد که یک وجب از خاک کشور را ندادیم؟ چقدر در این زمینه خوب عمل کردهایم؟
واقعیت این است که در موضوع دفاع مقدس نشده پیش مسئولی برویم و آن مسئول به ما کمک نکند. واقعا نیت مسئولین و همت مسئولین هست. حالا ممکن است دولتهای مختلف آمده باشند و رفته باشند، با دیدگاههای مختلف، ولی در موضوع دفاع مقدس واقعیت این است که همه وحدت نظر دارند. ما در دفاع مقدس توانستیم روی پای خود بایستیم؛ یعنی هر چه داریم از دفاع مقدس است.
بله، با آن افقی که در نظر داریم فاصله زیادی داریم. در همین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سال ۹۶ محضر مقام معظم رهبری رسیدیم و خدمت ایشان بیان کردم در ۵ سال گذشته به اندازه ۲۰ سال کار کردیم، ولی ۵۰ سال دیگر کار مانده است. ولی اینکه آن همت لازم باید میشد تا دفاع مقدس معرفی شود، همت لازم نشد که من هم جزو همین افراد هستم و نمیخواهم بگویم دولت و یا جای دیگری همت نداشت. آن همت لازم نشده، ولی علی رغم این، فرهنگ دفاع مقدس در مردم ما جای خود را پیدا کرده است.
در جوانان ما دفاع مقدس جای خود را پیدا کرده است. مدافعین حرم را ببینید، حاج قاسم میگوید برای ما در قضیه مقاومت، قله دفاع مقدس است، ما در دامنه هستیم. یعنی در مسئله مقاومت هم در دامنه هستیم؛ لذا دفاع مقدس جایگاه خود را در بین مردم دارد، ولی ما خیلی بهتر از این باید کار میکردیم و باید کار کنیم و این جا دارد.
چطور میتوان برنامهریزی کرد که ما بتوانیم در کنار کارهای فیزیکی و هنری که میکنیم، روحیه دفاع مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ گذشت و اخلاق مداری آن زمان را گسترش دهیم؟
به نظر من، اولا باید دفاع مقدس را درست برای جوانان امروز تعریف کنیم. یک فرمایشی مقام معظم رهبری به این مضمون دارند که میفرمایند حقیقت دفاع مقدس این بود که دشمنان انقلاب این جنگ را راه انداختند تا انقلاب اسلامی و نظام را ساقط کنند.
این را باید درست تعریف کنیم. چون الان برخی درباره دفاع مقدس نظراتی را بیان میکنند هر چند از ناحیه دشمنان است. ابتدا باید این را برای جوانان بازگو کنیم. ثانیا به نظر من باید ارزشهای دفاع مقدس را در ضوابط، مقررات خودمان بیاوریم و این را باید در کتب درسی بچهها وارد کنیم. اگر بخواهیم دفاع مقدس را تعریف کنیم، باید از کودکستان شروع کنیم.
الان در کتب درسی چقدر بحث درباره دفاع مقدس وجود دارد؟
در کتابهای درسی هست، ولی آن مقداری که باید باشد، نیست. اگر اسلام متعالی را بخواهید تعریف کنید، باید آن دفاع مقدس را تعریف کنید؛ یعنی روابط فرماندهان با رزمندگان، ایثار و از خودگذشتگی، سبقت در خدمت، سبقت در جنگیدن، سبقت در شهادت؛ این سبقت گرفتن واقعاَ نمونههایی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
یکی از مسائل این است که مسئولین در کشور باید خودشان عامل شوند. در دفاع مقدس اینچنین بود یعنی از قله به پائین میرفت. مثال حاج قاسم سلیمانی را بیان کنم که فرماندهای بود، وقتی ایشان به شهادت رسید آماری که بیان میکنند این است که ۲۵ میلیون نفر تشییع پیکر ایشان شرکت کردند.
این ۲۵ میلیون نفر از اقشار مختلف بودند، چرا که دیدند این عامل است. این مسئله مهمی است. اگر راه خدا را بروید خدا شما را در قلب مردم میگذارد؛ لذا باید باور کنیم، اگر ما مسئولین باور کنیم راه همان فرماندهان را پیش برویم میتوانیم موفق شویم. چرا شهید همت محبوب دل همه پاسداران و بسیجیان بود و همه این میزان به ایشان احترام میگذاشتند و حاضر بودند جان خود را برای او بدهند. چطور شد؟ این با عمل بود. با فقط صحبت کردن این امر میسر نمیشود. عمل بسیار مهم است.
در بنیاد یکی از شعارهای ما این است و دنبال این هستیم که مسائل جناحی و سیاسی به معنای طرفداری از جناحی خاص نباشد. برخی مواقع این انحرافات هم ایجاد میشود. هر زمان بخواهیم مثالی بزنیم و بگویم چه کسی خوب و چه کسی بد است، خودمان که اینوری هستیم را خوب میدانیم و جناح مقابل را بد میدانیم.
این را باید در خانوادهها ببریم. زمانی که در معاونت اجتماعی ناجا بودم، در شورای اجتماعی کشور دائم این را میگفتم که اگر چهار «میم» را در کشور نگه داریم مشکلات ما حل میشود. این چهار میم را رها کردیم؛ یکی منزل، محله، مدرسه و دیگری مسجد است. الان مساجد ما باید جایی باشد که مرجعیت قبل را داشته باشد.
دشمن روی این مسائل کار کرده. الان محلیت را از بین برده اند. منازل و خانوادهها را تضعیف میکنند. همان حرفی که آن دشمن صهیونیستی بیان کرد و گفت روی خانوادهها کار کنید. این خیلی مسئله مهمی است. یا آن توطئهای در کشور شد که معاونت پرورشی را از آموزش و پرورش برداشتند و بعد دوباره گذاشتند، ولی آن قوت قبل را ندارد.
آن ضربه وارد شد.
اکثرا مسئولین پرورشی بودند که بچهها را به جبهه میآوردند.
این حذف درس رهبران کوچک از کتاب هدیههای آسمانی هم پیگیری کردید؟
بله.
به کجا رسید؟
قول دادند که اصلاح کنند.
ولی امسال اصلاح نشد.
حالا قول داده شده است؛ این در حال پیگیری است. ما از این مسائل نمیگذریم، تا جایی که در توان ماست پیگیری میکنیم، ولی متاسفانه برخی مواقع کجسلیقگی است و اصل را بر این نمیگذاریم که خدای ناکرده قصد و غرضی باشد. کج سلیقگی میکنند. دشمن اگر بخواهد در فرهنگ ما نفوذ کند در جنگ نرم هیچگاه مستقیم وارد نمیشود. یعنی دشمن از طریق منی که ادعای مذهبی بودن میکنم وارد میشود. دشمن هیچگاه مستقیم وارد نمیشود.
در جنگ نرم باید دنبال این باشیم که لایههای پشتی را درک کنیم. همین که آقا از سند ۲۰۳۰ نام بردند، آموزش و پرورش میگوید سند ۲۰۳۰ اجرا نمیشود، ولی واقعیت این است که شما شاهد هستید از سالهای گذشته یک چیزهایی را در این گذاشتند که میبینید با سند ۲۰۳۰ تطابق دارد. در صورتی که وزیر محترم آموزش و پرورش و معاونین اذعان دارند که دنبال این نیستیم، ولی پایههایی گذاشته شده است.
ما به دنبال لایههای پنهان باید باشیم که بدانیم چیست. من به یاد دارم که یک زمانی ابلاغی را در کشور کردند که بچهها را مزار شهدا نبرید و اینها را مزار شهدا میبرید روحیه بچهها خراب میشود. ما پیگیری کردیم، بلافاصله هم ...
این برای چه زمانی بود؟
برای سال گذشته یا ۲ سال گذشته بود. این مسئله را پیگیری کردیم و گفتیم بچه به مزار شهدا میرود و الگو میگیرد؛ این چه بخشنامهای است که ابلاغ شده است؟! گفتند نظر ما این بود که بچهها را در غسالخانه نبرند! اینجا است که برخی دوستان میگویند بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس چرا میخواهد برخورد سلبی داشته باشد؟
طرف در کتاب یک چیزی را مینویسند که وجود نداشته است یا به انحراف میبرد و دروغ و کذب است. کتابی نوشته شده که ۸۰ درصد آن دروغ است.
چند درصد از این کتابها داشتهاید؟
من فکر میکنم اگر دقت بیشتری کنیم ممکن است ۳۰ درصد کتابها قابل اصلاح باشد، نه اینکه بگوییم ۸۰ درصد اشکال داشته باشد. در ده درصد و ۲۰ درصد هست و برخی کتابها بیشتر است.
یعنی ۳۰ درصد کتابها ابهاماتی دارد که با واقعیت تطابق ندارد.
بله؛ با واقعیت تطابق ندارد. یک رزمنده وقتی وارد جبهه میشود به دسته میرود. در دسته و گرهان و گردان میرود؛ این گردان برای یک لشگر است و حالا یک خط حدی به او میدهند. این فقط این را دیده و یکباره تمام دیدههای خود را به کل جنگ تعمیم میدهد! حتی بعضاَ داریم فرمانده لشگری درباره عملیاتی نظر داده که این به کل عملیات تعمیم یافته در صورتی که غلط بود.
مقام معظم رهبری به ما تذکر دادند و گفتند دشمنان دارند پول خرج میکنند تا دفاع مقدس را بدنام کنند و به انحراف بکشانند. مقام معظم رهبری یک تذکر دیگری هم دادند که در سال ۹۲ در محضر ایشان بودیم، ایشان فرمودند برخی مواقع حتی ممکن است همایش و جشنواره به نام دفاع مقدس برگزار کنند که علیه دفاع مقدس است.
گفتند دقت کنید جای شهید و جلاد عوض نشود که الان دشمنان بدنبال این هستند. مثلا VOA، BBC، صهیونیستها درباره دفاع مقدس چه میگویند؟ دروغ اندر دروغ میگویند.
جلسات شما با آموزش و پرورش درباره کتب درسی و تکمیل آن ادامه دارد؟
بله.
فکر میکنید در کجا به نتیجه درستی برسید؟ تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
جلسات ما مداوم است؛ ما جلسات مشترک مداومی با هم داریم. در این مسئله جلسات برگزار میشود و تلاش خود را میکنیم.
یک بازه زمانی قرار ندادید که به نتیجه برسید؟
نه، بازه زمانی نداشتیم و گفتیم همینطور ادامه یابد. مثلا در مسئله مقاومت حتی برخی از مسائلی که در حوزه مقاومت وجود دارد در کتابها وارد میشود یا قضیه حاج قاسم سلیمانی الان وارد کتابها شده است، لذا در کارهای مختلف اعم از بازیها و ... تلاش میکنیم.
اگر بخواهیم در این زمینه کار کنیم، یکی از مسائل هم توجه به صنعت است. نوشتافزار و کیفی که دانشآموز استفاده میکند و در همه این موارد اگر بتوانیم این کار را دنبال کنیم، به نظر من اثرگذار خواهد بود.
بارها شاهد بودهایم سریع در ایام دفاع مقدس موضوعی را مطرح میکنند و ابهاماتی ایجاد میشود. یکبار شاهد قصه عملیات کربلای چهار بودیم که مثلا آقا محسن رضایی مطلبی نوشته بودند و برداشتی از آن شد و خدا حاج قاسم را رحمت کند که روی خط آمدند و به نوعی مسئله حل شد.
یا مثلا در کتاب خاطرات آقای هاشمی شاهد هستیم مسائلی درباره این بیان میشود که برخی فرماندهان جنگ را میخواستند محاکمه کنند و اجازه ندادم. این مسائل چالشبرانگیز اندک است و میتوان به نحوی طراحی شود و همه احصاء شود؟
به نظر من، همین ۶۸ پروژهای که بیان کردم خیلی پاسخدهنده است. این ابهامات را پاسخ میدهد. این پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس که الان تقویت شده و امیدواریم در کارش موفق شود و دعا میکنیم موفق شوند، این هم قرار است به این پرسشها پاسخ دهد؛ چه بسا برخیهایش در کتابهای مختلف پاسخ داده شده است، یعنی این نیست که پاسخ ندهند، ولی خواهش من از بزرگان در دفاع مقدس این است که در اظهارنظراتی که میکنند دقت بیشتری داشته باشند.
همان قضیهای که درباره کربلای چهار مطرح شد، کسی که رسماً پاسخ داد بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بود. یعنی ریاست ستاد کل نیروهای مسلح دستور داد که شما مسئول هستید.
گاهی سن و سال که بالا میرود برخی مسائل را فراموش میکنیم. به یاد دارم مثلا صداوسیما چند سال پیش یک برنامهای را به نام رازهای ناگفته پخش کردند. چند جوان بودند و با آقای محسن و آقای شمخانی و چند تا از دوستان ارتش بودند و از اینها سوال میکردند. برنامه را نگاه میکردید گاهی شبیه محاکمه بود؛ یعنی مینشستند و اینها محاکمه میکردند.
با صداوسیما صحبت کردیم و جلسه سوم و چهارم جلوی ... آن زمان آقای ضرغامی بودند و شبکه آقای فرجی بودند.
"سطرهای نانوشته" بود.
دقیق به یاد ندارم. الان خاطرات من را بپرسید خیلی از مسائل و جزئیات را به یاد ندارم. الان یکباره طرف از آقای محسن رضایی سوال میکند شما در فلان عملیات چند شهید دادید؟ خب آقا محسن از کجا بداند؟ اصلاً به یاد ندارد. یا مثلاً در آنجا چند گردان و لشگر داشتید؟ این مسائل را فراموش کرده اند و باید به اسناد مراجعه کنند.
یا مثلاً توئیتی که آقا محسن داشتند نظر ایشان این نبود. این وسائل پیشرفته هم که آمده و فضای مجازی باید دقت کنیم که اگر چیزی در آن نوشتیم منتشر شده است؛ مانند تیری است که رها شده است. نظر آقا محسن این نبود و من هم محضر ایشان سوال کردم، فرمودند شما هر چه میخواهید در تلویزیون بیان کنید که همان شب ۲۰:۳۰ با ما تماس گرفتند و گفتیم نظر آقای رضایی این نبوده است.
عملیات کربلای ۴ عملیات اصلی بوده، ولی آن توفیقاتی که باید پیدا میکرد نکرد، ولی ۴ دی ماه سال ۶۵ عملیات کربلای ۴ بود و بلافاصله ۱۹ دی کربلای ۵ شد که عملیات بسیار موفقی بود و آن قطعنامه ۵۹۸ هم بعد از عملیات کربلای ۵ صادر شد؛ لذا دوستان و بزرگواران وقتی میخواهند اظهارنظر کنند به اسناد و مدارک مراجعه کنند.
یک زمانی اسنادی صحبت میکنیم، یک زمانی هم تحلیلی صحبت میکنیم؛ این دو متفاوت است. برخی میگویند طرف درباره عملیات صحبت میکند و یکی درباره جنگ صحبت میکند و این دو متفاوت است. جنگ ابعاد مختلف دارد؛ بعد سیاسی، بعد فرهنگی اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد نظامی هم دارد. نظامیان مسئول نظامیگری جنگ هستند. بعد چه کسی این تصمیم را میگیرد که جنگ بشود، جنگ پایان یابد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ این برعهده فرمانده کل قوا است.
آن خاطرهای که آقای هاشمی بیان کردند چطور؟ این مسئله بوده است که برخی فرماندهان را بخواهند محاکمه کنند؟
من ندیدم؛ در اسناد ما چیزی نیست. خدا آقای هاشمی را رحمت کند که حق بزرگی به گردن انقلاب دارند و به هر حال کسی بود که بسیار زحمت کشیده اند، ولی این هم به این صورت بوده و ممکن است از ایشان سوالی کرده اند و ذهن ایشان یاری نکرده و مطلبی را بیان کردند که من دیدم آقای محسن هاشمی کتابها و اسناد و مدارک را تنظیم میکنند؛ من این مطلب را اطلاع ندارم.
می توانیم بپرسیم بودجه بنیاد چقدر است؟
یک عدد آن چیزی است که تخصیص میدهند و دیگری پول میشود. این اعداد در سالهای مختلف متفاوت است. در مجموع فکر میکنم اگر طبق تخصیصها بخواهند به ما بدهند با این ساخت و سازهایی که ما داریم و کارهایی که ما انجام میدهیم، زیر ۱۰۰ میلیارد باشد، ولی آن چیزی که دست ما را میگیرد فکر میکنم خوشبینانه بین ۶۰-۵۰ درصد باشد.
و اشاره کردید که ما تنها محدود به این ۸ سال دفاع مقدس نیستیم. فرهنگ مقاومت و تلاشهایی که در جبهه مقاومت میشود شامل حال میشود. برای اسنادی که به رهبری حاج قاسم و با هدایتهای مقام معظم رهبری و تلاشهایی که مدافعین جوان حرم داشتند، چطور ثبت و ضبط میشود؟
من خواهشی را آن زمان از حاج قاسم کردم و ایشان مخالفت نداشت، ولی چون در اوج عملیاتها و درگیریها بودند، ایشان یک ملاحظاتی داشت. بعدها از سال ۱۳۹۶ یا اوایل ۹۷ ایشان میل به این امر پیدا کرد و در سال ۹۸ قبل از شهادتش یعنی اواخر سال ۹۸، ایشان اتفاقاً قضیه حفظ آثار و نشر ارزشهای مقاومت را در خود نیروی قدس راه انداختند. البته سوابق و مدارک و ... آنجا وجود دارد و اینکه منظم کنند، مسئله است.
نمونه یکی از کارهایی که انجام شده در موزه دفاع مقدس همان سراسرنما را که به عنوان سراسرنما و موزه سپهبد حاج قاسم سلیمانی داریم، نمایشگاهی هم برگزار کردند که به عنوان تست برگزار کردند که پایان داعش بود و طراحی هم با خود ایشان بود. همت ایشان بود و قرار بود ایشان برای افتتاح بیایند، ولی این توفیق را نداشتیم که در خدمت حاج قاسم باشیم.
الان هم سردار بزرگوار آقای قاآنی تشریف آوردند و بازدید کردند و اشکالاتی داشتند که رفع شد. الحمدالله در مرداد ماه هم با حضور فرماندهان و خود آقای قاآنی و دوستان ایشان آنجا افتتاح شد.
(بخش دوم برنامه)
سال ۵۹ ازدواج کردید؟
سال ۵۸ برای خواستگاری رفتیم و ۵۹ ازدواج کردیم.
چطور آشنا شدید؟
بچه محله ما بودند.
مهریه چقدر بود؟
۱۴ سکه بهار آزادی به نیت ۱۴ معصوم بود.
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
حاج آقا تنکابنی، برادر آقای فلسفی بودند.
سفر جایی رفتید یا مستقیم به جبهه رفتید؟
اتفاقا قرار شد جشن عروسی نگیریم. خواستیم به مشهد برویم و زندگی خود را شروع کنیم. همین طور که در راه مشهد بودیم فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند. بعد برگشتیم و بلیط نداشتیم و سوار قطارهای چوبی شدیم و در راهرو ایستادیم تا به تهران برسیم.
خانواده متدینی بودند. آن زمان ما ۱۹ ساله بودیم و خانم من ۱۸ ساله بود. این خانواده به ما گفتند چرا در راهرو ایستاده اید و من گفتم بلیط ندارم و خانم من را در کوپه نشاندند و من تا تهران سرپا ایستاده بودم. به تهران رسیدیم و زندگیمان را شروع کردیم جهزیه را به خانه ما آوردند و بعد هم من هم آمادهباش در سپاه بودیم.
به غیر از خودتان، از برادرها نظامی بودند؟
بله. سردار حاج قاسم کارگر هستند.
کجا هستند؟
ایشان بازنشسته شده اند.
در سپاه بودند؟
بله. ایشان بزرگوار هستند.
از شما بزرگتر هستند؟
نخیر. از نظر سنی از من دو سال کوچکتر هستند، ولی از من بزرگوارتر هستند. در جبهه و جنگ بودند، جانباز هستند.
پدر و مادر در قید حیات هستند.
بله.
پدر چه کاره هستند؟
پدر من کامیون داشتند. جاده تهران به گرمسار نمک میآوردند.
چند فرزند دارید؟
سه فرزند، دو پسر و یک دختر دارم.
ازدواج کردند؟
بله.
چندتا نوه دارید؟
۵ نوه دارم.
بچهها چه رشتهای خوانده اند و چه کار میکنند؟
پسرها حقوق خواندند و فوق لیسانس حقوق هستند. دخترم اقتصاد خوانده است.
چقدر دیدگاه بچهها به شما نزدیک است؟
بحث زیاد میشود، ولی الحمدالله در خانواده و فامیل تقریباً همسو و همنظر هستیم.
تفریح آقای کارگر چیست؟
تفریح ما با خانواده بودن است. کتاب خواندن هم هست.
اهل ورزش هستید؟
بله. هفتهای دو روز البته الان که کرونا است کمتر کردیم، فوتبال بازی میکنیم.
قرمز یا آبی هستید؟
من قرمز و آبی نیستم.
مگر میشود فوتبالی باشید و قرمز و آبی نباشید؟
من واقعاً قرمز و آبی نیستم. ۶ سالی عضو هیئت مدیره پاس بودم. زمانی که در ناجا در وظیفه عمومی بودیم، ولی قرمز و آبی نیستم.
پاس نابود شد.
خب فشار زیادی وارد شد. نمیشد در ناجا تیم داشت. مدام از بازرسی نامه میآمد مثلاً تیم قهرمان شده، باید جایزهای بدهند، ولی از ما میپرسیدند این جوایز را از کجا میآورید و پرسنل ناجا حقوق ندارند و شما این جوایز را میدهید. جوهای دیگری بود که داور از تیم پاس میترسد، چون نیروی انتظامی است. داستانهای اینچنینی داشتیم.
ولی این تیم ریشه داری بود.
بله.
ریشه ساز و بازی کن ساز بود.
سردار احمدی مقدم هم ناچار شد این کار را کند. آقای مقدم خودش ورزشی و فوتبالی است. به خوبی فوتبال بازی میکند، ولی مجبور شد.
اهل فیلم و سریال هستید؟
بله. همین سریالهای تلویزیون را تماشا میکنیم.
در جایی خواندم که فرزاد فرزین یکی از خوانندهها در هواپیما بوده و به اهواز میرفت، آقای سردار فضلی را میبیند و برای راهیان نور از ایشان دعوت میکند و به آنجا میرود. از این هنرمندان داشتید که به راهیان نور بیایند؟
بله. هر سال یکی از کارهایی که میکنیم این است که ورزشکاران و هنرمندان را میآورند. مرحوم داوود رشیدی یک زمانی برای تئاتر روباز در محوطه در راهیان نور زحمت کشیدند.
از ظرفیت آنها در عرصه بنیاد به خوبی استفاده میشود؟
نه، خوب استفاده نمیشود. ما توانمندیهای بالایی در کشور داریم، ولی بخاطر محدودیت منابع قدری اشکال از ما وجود دارد و اشکال از هنرمندان نیست، آنها پای کار هستند. اشکال ممکن است از ما باشد، ولی از ظرفیت آنها آنطور که باید و شاید استفاده نمیشود. آدمهای خیلی خوبی هم هستند. این را جدی بیان میکنم.
اکثر هنرمندان کشور را دوست دارند، اکثر آنها نظام را دوست دارند و حاضر به همکاری هستند. در قضایای خانه سینما که آن زمان ایجاد شد واقعاً این را دیدم که اکثراً برای کشور دلسوزی میکنند، حالا برخی دانسته و ندانسته اشکال و اشتباهی دارند؛ باید این حوزه را شناخت.
اگر کسی حوزه هنر را بشناسد بهتر میتواند با آنها ارتباط برقرار کند. در حوزه صداوسیما انصافاً تا حدودی آشنایی دارم و از آنها تشکر میکنم. انصافاً صداوسیما پای نظام و ارزشها ایستاده است. اشکال در صداوسیما وجود دارد، ولی یکی از پرچمداران محکم فرهنگ و ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس است؛ باید از آنها تشکر کرد.
صداوسیما در خیلی عرصهها پیشگام بوده است. آقای دکتر علی عسگری رئیس محترم سازمان صداوسیما، در هیئت امنای ما گفتند ۱۰۰ قسمت مستند میسازیم و همه دفاع مقدس را در این مستند بیان میکنیم، ۱۰۰ قسمت انیمیشن میسازیم. ایشان به ما پیشنهاد داد و الان تلاش میکنیم این به نتیجه برسد.
۵۹ وارد سپاه شدید؟
سال ۵۸ بود.
چطور وارد سپاه شدید؟ چه چیزی شما را ترغیب کرد؟
توفیق الهی بود.
چه چیزی پیش آمد؟
واقعاً توفیق بود و خداوند هدایت کرد.
بچه محلها موثر بودند؟
بله. یکی از دوستان ما آقارضا طلا، در آن زمان میخواستم طلبه شوم و درس هم برای دانشگاه میخواندیم. آن زمان مترجم زبان انگلیسی بودم و به من گفت کلاسهایی هست که با هم برویم. گفتم مگر اجازه داریم شرکت کنیم؟ گفت بله. ما هم شرکت کردیم.
سپاه از بچههایی میگرفت که سربازی رفته بودند و بتوانند با سلاح کار کنند. ما سربازی نرفته بودیم و در همان انقلاب کارهایی که بود پیگیری میکردیم. ایشان میگفت امتحان هم بدهید. من هم امتحان دادم. نفر اول دوره ایشان شده و من را بُرد و گفت میخواهید پاسدار شوید؟ من آن شب به خانه رفتم و خجالت کشیدم به پدرم بگویم. به مادرم گفتم ما وارد سپاه شدیم. آن زمان مسئله کردستان بود و اتفاقاتی که رخ میداد.
بعد هم ازدواج کردید و به مشهد رفتید و برگشتید. بعد جنگ شد؛ روزی که جنگ شروع شد از کجا اعزام شدید؟
ما وقتی جنگ شروع شد ستاد مرکزی سپاه بودیم، آن زمان گزینش بودیم. از آنجا شهید کلاهدوز به ما یک حکمی دادند که به عنوان تدریس تاکتیک و سلاح برویم. ما منطقه ۷ که قبلا گزینش شدیم مربی آموزشی در نیمه دوم ۵۸ برای بسیج بودیم، بعد ستاد مرکزی سپاه رفتیم. میخواستم به اطلاعات سپاه بروم که همان نیروی انسانی ما را نگه داشتند، در گزینش بودیم، بعد که جنگ شد و خواستیم به جنگ برویم.
اجازه ندادند برای جنگ برویم. گفتند اینجا نیرو برای سپاه میگیریم و باید قرعهکشی کنید. قرعه کشیدند و یک عده رفتند. بعد گفتند اینها میآیند و شما بروید. اوایل سال ۶۰ به جنوب خدمت شهید بزرگوار حسن باقری رفتم.
آنجا نقطه آشنایی شما بود؟
بله. آشنایی با آقای باقری نقطه عطف زندگی من بود.
چرا نقطه عطف زندگی شما بود؟
حسن آقا باقری تخصص شناسایی افراد و تربیت افراد را داشت. از همان ثانیهای که با ایشان ارتباط برقرار میکردید این اتفاق میافتاد. یک روز آنجا رفتیم و ایشان ما را دید و یک شبانهروز پیش ایشان بودیم ایشان در ما چنان اثر گذاشت که قابل وصف نیست. ما را نزد آقا مهدی زینالدین در سوسنگرد فرستاد. در آنجا اطلاعات بودیم، ولی هفتهای یکی دو روز گلف خدمت ایشان میآمدیم و ۶-۵ ماهی آنجا بودیم و بعد تهران آمدیم، چون حسن آقا مطلع شد در مهرماه خانم من فارغ میشود.
آن زمان حسن اقا مجرد بودند، ولی خیلی درک بالایی داشتند. به من گفتند شما بروید. ستاد مرکزی هم خواسته است و بعد من پیگیری میکنم که برگردید. ما به تهران آمدیم، آقای بروجردی من را در پرسنلی دید و دست ما را گرفت و بدون حکم ماموریت به غرب کشور فرستاد. گفتم شرمنده آقای باقری میشوم. گفت خیر، من با ایشان حل میکنم.
چقدر شهید حسن باقری و سردار محمد باقری به هم تشابه در مدیریت و کار و نگاه و ... داشتند؟ قبلاً با حسن باقری کار کردید و الان هم با محمد باقری کار میکنید.
درباره تعریف از آقای محمد باقری که رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هستند، ممکن است الان که رئیس ما هستند، از نظر اخلاقی هم درست نباشد، ولی شباهتهای زیادی دارند. محمد آقای باقری شاگرد برادرش است و توفیقاتی که آقای باقری داشته بخاطر همان روحیات و اخلاقیات است و اینها از نظر خانوادگی شریف هستند.
گفته بودید عملیات آزادسازی خرمشهر یکی از الطاف خفیه الهی بود.
بله.
چیزی در این خصوص دارید که بیان کنید؟
امام (ره) فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد. اصلا دفاع مقدس الطاف خفیه الهی بود. ارتش عراق را در ابتدای جنگ ببینید چقدر تسلیحات داشته و در انتهای جنگ چقدر تسلیحات داشت؟ ما ۳۰۰ هواپیمای عراق را زدیم و در آخر جنگ ۶۰۰ هواپیما داشت. پشت ما فقط خدا بود، یعنی اعتماد ما به خدا بود و رهبری حضرت امام بود و اینکه بچهها گوش به فرمان امام بودند و خدا راهها را نشان میدهد. ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
در جایی میخواندم که گفته بودید در سوسنگرد در سنگری بودیم که تاریک بود با شهید زین الدین بودیم. شهید باقری هم آنجا بودند و شام نان و ریحون داشتیم. پنیر هم نداشتید.
بله.
شهید باقری در مورد پیروزی صحبت میکرد و در آن بحبوحه سختیها بود و ما فکر میکردیم چه میگوید، ولی درست بود.
بله. واقعاً اینچنین بود. یک شبی که شهید حسن باقری تشریف آوردند همراه با سردار صفوی، در همان جایی که داشتیم با شهید زینالدین اطلاعات بود. یک جایی را داشتیم و حسن آقا با تیوتای سواری آمدند و خودشان هم رانندگی میکردند. صحبت کرد و گفت ما موفق و پیروز میشویم، ما عراق را شکست میدهیم. آن زمان میگفتند حالا بعدها مشکلاتی داریم و باید به جهان اسلام برسیم. یعنی واقعاً صحبتهایی آقای باقری میکرد که قدری برای ما هضم این سخت بود.
به عنوان کسی که رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس هستید، تمرکز بر این زمینه دارید و خاطرات جنگ را بررسی کردید، ارتش و سپاه در چند درصد از کار جنگ با هم اختلافنظر داشتند؟
جنس ارتش با جنس سپاه متفاوت بود؛ این را باید قبول کرد. یعنی از باب طراحی و تاکتیک و نوع جنگ اینطور بود، ولی این هم به نظر من جزو الطاف الهی بود. ارتش و سپاه از ابتدا تا پایان جنگ با هم همکاری داشتند. برخی جاها ادغامی عمل کردند، مثلاً در ابتدای جنگ در فتحالمبین بعضاً تیپها با هم ادغام میشدند یعنی یک گردان سپاه و یک گردان ارتش بود.
این مسئله که میگویند اختلاف نظر وجود داشت، در همه جا اختلاف نظر هست. در خود سپاه هم اختلاف نظر بود. ممکن است این فرمانده لشگر، این نظر را داشته باشد و دیگری نظر متفاوت داشت. فرمانده قرارگاه یک نظری متفاوت با دیگری داشت، ولی اینها مینشستند و با هم بحث میکردند و به یک نتیجهای میرسیدند.
اختلاف نظر در یک خانواده هم وجود دارد، ممکن است دو برادر با هم اختلاف نظر داشته باشند، ولی اینکه اینها بخاطر خدا و بنا به وظایفی که دارند با هم کار میکنند، سپاه و ارتش از ابتدا با هم کار کردند. برخی حالا راه میافتند و از اختلاف بین ارتش و سپاه حرف میزنند، آن زمان و الان هم بیان میکنند، این چنین نیست و وظیفه هر کسی معلوم است.
دشمن به این امر دامن میزند و متاسفانه بعضاً در دوستان سپاه برخی اشتباه میکنند و حرفهایی را بیان میکنند و در ارتش هم برخی اشتباه میکنند و این حرفها را بیان میکنند؛ باید دقت کنیم. ندانسته هم هست و کسی قصد و غرض ندارد، ولی باید مراقب گفتار خودمان باشیم.
شده در این زمین کسانی تذکر دریافت کنند؟
بله؛ ستاد کل در این امر جدی است. اخیراً هم ابلاغ محکمی از طرف رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شد که در حوزه دفاع مقدس هر کسی در حوزه سپاه، ارتش یا غیرنیروهای مسلح وارد این مسائل اختلافی شد، بنیاد حفظ آثار موظف است پیگیری کند و برخورد لازم را داشته باشد.
اواخر جنگ منتظر بودید که جنگ به پایان برسد؟
اینکه مشکلات جنگ زیاد شده بود و اینکه امکانات کشور دچار مشکلاتی است وجود داشت، ولی اینکه جنگ آن جور به پایان برسد ممکن است خیلیها منتظر نبودند.
پذیرش قطعنامه واقعبینانه بود؟
بالاخره تصمیم با فرمانده کل قواست. باید این را بپذیریم. این تصمیمی بود که برای مصالح کشور گرفته شد. طبیعی است ابتدای کار تصمیمی گرفته میشود... وقتی از رادیو پخش میشد چند فرمانده لشگر گریه کردند، خود خود ما هم گریه کردیم، ولی این گریه کردن، این نبود که اعتراضی به این امر داشته باشیم.
هم لیسانس و هم فوق لیسانس و هم دکترا دانشگاه شهید بهشتی بودید.
بله.
لیسانس جغرافیا، ارشد و دکترا جغرافیا و برنامه شهری بودید.
بله.
چطور وارد ناجا شدید؟
من فکر نمیکردم به ناجا بروم. سال ۸۰ آقای سردار قالیباف ما را خواستند و گفتند شما رئیس دانشگاه علوم انتظامی بشوید. من به عنوان رئیس دانشگاه علوم انتظامی درخواست کردم و آقا رحیم هم آن زمان فرمانده بودند و من رئیس سازمان هنرستانها و دبیرستانهای سپاه بودم. این را پذیرفتند و ما هم رفتیم.
آنجا یک روز مانده بود که معرافه شود سردار قالیباف ما را خواستند و گفتند به نظام وظیفه بروید. چون من قبلاً کار پرسنلی کرده بودم که رفتیم و سازمان وظیفه عمومی ناجا مشغول شدیم. ۶ سال آنجا بودم و یک سالی پیش سردار سرلشگر جعفری برگشتم و مشاور و رئیس دفتر ایشان بودم. دوباره به معاونت اجتماعی نیروی انتظامی برگشتم.
زمانی که نظام وظیفه بودید یک چیزی گفتید که آقازاده آقا هم برای سربازی آمدند.
بله؛ حجت الاسلام حاج سید مسعود خامنهای و حجت الاسلام حاج میثم خامنهای همان زمان برای سربازی آمدند و کارهایشان را انجام دادند. قبل از ان به من نگفتند. سال ۸۰ بود که آقا مسعود تشریف آوردند و صبح به من زنگ زدند و گفتند آقازاده آقا میخواهند تشریف بیاورند. قدری گذشت دیدم تشریف آوردند و با یک نفر آمدند و ساده بیان کردند برای کارهای سربازی آمدهام.
واقعاً به احترام گفتم کارها را انجام میدهیم، ولی ایشان خواهش کردند که کاری انجام ندهیم. اصلا این امر به ما قوت داد، هر کسی به ما میگفت فلان است، میگفتیم پسران آقا اینجا بودند و شما هم باید بیایید. واقعاً از این نوع تربیت این عزیزان تشکر میکنم، الان هم برخی مواقع ایشان را میبینم این بزرگواران یاد آن روزها میکنند.
گفته بودید قضیه خریدن سربازی کار تبعیضآمیزی بود که هر کسی پول داشته باشد، به سربازی نرود و هر کسی پول ندارد به سربازی برود. حتی گفتید باعث شد برخی افراد به بردگی کشیده شوند.
خیلی بد بود.
زمان شما بود؟
قبل از من بود. زمانی که ما رفتیم اجرا نکردیم، تعطیل شد. به نظر من خیلی کار بدی بود.
به درخواست ناجا بود؟
نخیر، اصلا ناجا دخالتی نداشت. این را تصویب کردند و به ناجا ابلاغ کردند.
در مجلس تصویب شد؟
بله، خیلی کار بدی بود. وقتی خدمت آقا ارائه دادند آقا هم از این امر ناراضی بودند. ولی خب این را تصویب کرده بودند. خیلی کار بدی شد که کسی پول ندارد سربازی برود و کسی پول دارد به سربازی نرود. تبعیض به همین معنی است دیگر! نمونه داشتیم کسانی که آنجا آمده بودند و فرد گفته پول میدهم و سربازی را میخرم و شما باید اینجا برای من کار کنید. ارزش کار طرف مثلا روزی ۱۰ هزار بود گفته بودند به شما ۵ هزار تومان میدهم. الحمدالله ستاد کل گردش کار کردند و دستور گرفتند و جلوی این گرفته شد.
الان سرباز کم داریم؟
من اطلاع دقیقی نداریم، ولی این بستگی به موالید دارد. وقتی موالید ما کم میشود سرباز هم کم میشود، یعنی اینها روی هم اثر مستقیم دارد. آن سالهایی که ما بودیم بعضاً تعداد زیاد بود، ولی هرچه موالید ما کمتر شود سرباز هم مسلماً کمتر میشود. از یک سو تحصیلات بیشتر شده و بچهها دانشگاه میروند و وقتی به دانشگاه میروند تاخیر در تامین نیروها وجود دارد، ولی الان اطلاعات دقیقی ندارم.
به معاونت اجتماعی ناجا رفتید و بحث شیرین گشت ارشاد.
بله؛ گشت ارشاد قبل از ما بود. آن زمان گشت اطلاعات بود، یعنی اطلاعات این کار را ساماندهی میکرد، ولی مقداری از کار آنها را فرماندهی وقت به ما داد و یکی از کارهایی که ما در مسئله عفاف و حجاب انجام دادیم، تمام خانمهایی که نظر داشتند در ناجا جمع کردیم، چون معمولاً اینطور بود که آقایان برای خانمها تصمیم میگرفتند. این اشکال بود، ولی خانمهایی که صاحبنظر بودند، نمایندگان مجلس و دانشگاهیها را آوردیم و این حوزه را ساماندهی کردیم.
گفته بودید برخی میگویند گشت ارشاد موجب بدحجابیها شده، این در حالی است که اگر گشت ارشاد نبود وضع بدتر میشد.
بله. آمریکاییها در تحلیلهای خودشان قبلاً گفته بودند سال ۸۰ بیحجابی در ایران است. بعد گفتند سال ۸۶ این اتفاق میافتد. در مسئله عفاف و حجاب آنطور که در ذهن من است ۲۶ دستگاه مسئول هستند؛ دو دستگاه هستند که کار سلبی دارند که یکی نیروی انتظامی و دیگری قوه قضائیه است.
بقیه دستگاهها کارهایی که باید را انجام ندادهاند. نیروی انتظامی به نظر من خدمت بزرگی کرده است. در زمینه عفاف و حجاب نیروی انتظامی خدمت زیادی کرد. نیروی انتظامی از جاهایی است که کمتر شناخته شده است. کار کردن در نیروی انتظامی همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند اینها مجاهد فی سبیل الله هستند واقعا همینطور است.
این نقل از شما درست است که در قوانین ایالات متحده هم فساد ممنوع است البته به جز چند شهر که اگر مرد یا زنی برای عرضه خود در خیابان بایستد FBI آن را دستگیر میکند و اگر خانهای محل فحشا باشد، همه دستگیر میشوند. این نقل درست است؟
بله؛ در خیلی جاها آنطور که ما از نزدیک دیدیم اینطور است. من خواستم بگویم آنها هم مقررات دارند. یک زمانی در نیویورک گفتند شهردار نیویورک گشت راه انداخته است. آنها هم برای خود ضوابطی دارند هر چند متفاوت با ماست. من خواستم بگویم آنها هم ضوابطی دارند و محکم برخورد میکنند.
اینکه طبق قانون برخورد کنیم و با پلیس برخورد کنیم که چرا قانونی برخورد میکنید، حرف اشتباهی است. باید به پلیس بگویند چرا برخورد نمیکنید. پلیس حق تحلیل ندارد و این حرف ظلم بزرگی بود.
رئیس جمهور وقت هم به شما انتقاد کرد.
ظلم بزرگی بود که گفتند گشت ارشاد بیحجابی را بیشتر کرده است. رئیس جمهور وقت هم ...
شما نیمچه رفاقتی با ایشان داشتید؛ از ایشان گلهای نکردید؟
بله. گله کردیم، ولی نظر ایشان بر این بود که چنین اتفاقی رخ ندهد و وزارت کشور هم یواشکی با ما همکاری میکرد.
از ترس رئیس جمهور بود؟
بله. ما تحت امر رئیس جمهور نبودیم.
قبول دارید حتی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوبه سال ۸۴ و برای اواخر دولت آقای خاتمی است، این مسئولیتهایی که برای دستگاههای مختلف فرهنگی گذاشته اند، در واقع ترجیح به این مسئولیت سلبی نیروی انتظامی دارد. اگر آنها کار خود را انجام دهند خیلی از این مسائل را نخواهیم داشت.
این درست است، ولی دلیل نمیشود، نیروی انتظامی به وظیفه خود عمل نکند. درست است که کار ایجابی و سلبی وجود دارد.
ولی این روشها اثر بیشتری دارد.
من یک مثال بیان کنم که همین مسئله عفاف و حجاب که بیان میکنید در مسئله سرقت هم تحلیل کنید، باید بگویید کار اقتصادی کنند، در امر اعتیاد هم همینطور میشود. در همه عرصهها بخواهید وارد شوید یکسری کار ایجابی است که باید عدهای انجام دهند، ولی این دلیل نمیشود کسی که مامور دولت است، وظیفه خودش را انجام ندهد.
اینطور باشد امنیت برقرار نمیشود که تحلیل کنیم و به پلیس بگویم در خیابان رفتید جرم را دیدید با مجرم برخورد نکنید. پلیس وظیفه خود را انجام میدهد و باید دست این پلیس را ببوسیم. واقعاً باید از پلیس تشکر کنیم. باید یقه کسانی را بگیریم که وظیفه خود را انجام نمیدهند.
ولی این را بگویم که مردم ما خوب هستند و اینطور جو درست نشود که فرهنگ و جو جامعه بیحجابی است؛ واقعا این طور نیست. سیاه نمایی نباید کنیم. عدهای اشکالاتی دارند که ناهنجاری است. با ناهنجاری چه کسی باید برخورد کند؟ این مشخص شده است.
خیلی محبت کردید.
خواهش میکنم.
من خداحافظی میکنم، ولی پایان بخش برنامه ما دستخطی خواهد بود که جناب بهمن کارگر به یادگار برای ما خواهند نوشت.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
درود میفرستم به ارواح طیبه حضرت امام خمینی (ره) و شهدای والامقام انقلاب اسلامی به ویژه شهید عالی مقام سپهبد قاسم سلیمانی.
خدا را شکر که انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام (ره) را درک کردم. خدا را شکر که با شهیدان عزیز و بزرگوار در دفاع مقدس همسنگر و رفاقت داشتم. خدا را شکر که امروز در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نفس میکشم و سایه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای عزیز (مدظله العالی) بر سرم میباشد.
خدا را شکر که مردم بزرگوار ایران همچنان با استقامت و پایداری در مقابل تحریم ژها و تهدیدات در حفظ و پشتیبانی نظام مقدس اسلامی راستقامت هستند. خدایا شهادت در راه خودت را نصیب ما بفرما».