برخی از مرد شماره یک دیپلماسی ایران به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده نام می برند، اما این ادعا چقدر امکان پذیر است؟
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: محمدجواد ظریف بارها گفته است: «بهطور قطع نامزد انتخابات ریاستجمهوری نخواهم شد». در بیان دلیل این تصمیم نیز گفته: «سیاستمدار نیستم. من یک کارگزار دیپلماسی هستم، به غیر از این هیچ کاری در زندگیام نکردهام؛ یا درس دادم یا کار دیپلماتیک کردم». قطعا این جملات نشان از تمایلنداشتن شخصی او برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری دارد؛ اما مسئله فقط خواست قلبی او نیست و گاهی ضرورتها، مسئولیتهای جدیدی با خود به همراه میآورند. تا چند هفته پیش، بسیاری بر این باور بودند که او به دلیل تمایلنداشتن نامزد انتخابات نخواهد شد؛ اما این روزها با اینکه موضع شخصی ظریف تغییر نکرده، به یک گزینه محتمل برای انتخابات تبدیل شده و پیشنهاد و دعوت از او برای حضور در کارزار انتخابات در حال جدیشدن است.
این روزها صحبت از نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری داغ است و برخی بالقوه و در حد سخن باقی خواهند ماند و برخی هم در حال حذفشدن از این کارزار هستند؛ اما برخی گمانهزنیها در حال جانگرفتن هستند که تا چندیپیش بعید به نظر میرسیدند؛ ازجمله محمدجواد ظریف، مرد شماره یک دیپلماسی ایران که حتی با همه عملکرد منفی دولت در سه سال اخیر، همچنان چهرهای محبوب و به دور از حاشیه برای مردم است. هرچند دلواپسان و کاسبان تحریم شمشیر را از رو بستهاند و بارها به بهانههای مختلف به او حمله کرده و او را خائن نامیدهاند، بااینحال هر بار در هر حمله با حمایت قاطع مقام معظم رهبری از وزیر امور خارجه ایران، در تخریب شخصیت ظریف ناکام ماندهاند که این خود میتواند نشان از داشتن تأیید مقام معظم رهبری برای نامزدی ظریف باشد.
واقعیت این است که از همان روزی که محمدجواد ظریف بر صندلی وزارت خارجه تکیه زد و هدایت مذاکرات هستهای را بر عهده گرفت، آماج حملات و تهمتهای دلواپسان و مخالفان دولت قرار گرفت. ظریف پس از امضای برجام، کار سختتری در پیش داشت؛ چراکه همزمان هم برای بهثمرنشستن برجام باید با آمریکاییها و اروپاییها مذاکراتش را ادامه میداد، هم در داخل مرزها با جبهه مخالفان دلواپس داخلی روبهرو میشد. دلواپسانی که او را بارها و بارها هدف تهمتها و انتقادهای تندوتیز خود قرار دادند، امروز نیز مخالف حضور او در انتخابات هستند و برای تخریب ظریف از هر دستاویزی ازجمله توافقات برجام بهره میبرند. این در حالی است که در همان روزها رهبر انقلاب اسلامی تعابیر ویژهای درباره محمدجواد ظریف در بیانات خود به کار بردند و بر «غیور» و «شجاع»بودن ظریف تأکید کردند. حضرت آیتالله خامنهای در دوم تیر ۹۴ در دیدار با مسئولان نظام، درباره ظریف و هیئت مذاکرهکننده ایران فرمودند: «بنده هیئت مذاکرهکننده را -همین دوستانی که این مدت این زحمات را بر دوش گرفتهاند- هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدین میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتما اذعان میکردید».
حتی پس از خروج آمریکا از برجام، تیغ مخالفان داخلی برجام تیزتر شده و همه انتقادها بهجای آمریکا و اروپا متوجه محمدجواد ظریف شد؛ گویی مقصر خروج آمریکا از توافق هستهای و کمکاری اروپا در عمل به تعهداتش محمدجواد ظریف است. این در حالی است که ترامپ تقریبا از تمام پیماننامهها و معاهدات مهمی که آمریکا آنها را پذیرفته بود، در این چهار سال خارج شده و فقط برجام پرسروصداترین آنها بوده است. با شدتگرفتن حملهها به محمدجواد ظریف، بار دیگر رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان صریح وزیر امور خارجه درباره ۱۱ تعهد برجامی اروپاییها در مقابل ایران و عملنکردن آنها حتی به یک تعهد، فرمودند: «وزیر امور خارجه که واقعا زحمت هم میکشد و ملاحظات دیپلماتیک هم دارد، بهصراحت از عملنکردن اروپاییها حتی به یکی از تعهداتشان سخن میگوید».
حمایت رهبری از اقدامات و فعالیتهای ظریف، همراه با تأیید این اقدامات را کمتر نامزدی بهویژه در بین اطلاحطلبان در انتخابات پیشرو خواهد داشت. موافقان حضور او باور دارند به دلیل محبوبیت این شخصیت سیاسی در میان نخبگان سیاسی و عموم مردم، او شخصا دارای سرمایه اجتماعی است. در واقع این حدس و گمان مبتنی بر آن است که او در عین حال که رسما در جریان اصلاحات تعریف نمیشود، وجوه مشترک زیادی با این جریان دارد و ممکن است اصلاحطلبان بتوانند با او به توافقی نهایی دست یابند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان هم افزون بر ازدستدادن سرمایه اجتماعی خود، همچنان خطر ردصلاحیت نیروهای شاخص خود را احساس میکنند؛ بنابراین شاید برایشان مناسب باشد از فردی حمایت کنند که علاوه بر آنکه خودش دارای سبد رأی بالایی است، احتمال تأیید صلاحیتش بهمراتب بیشتر از اصلاحطلبانی است که حتی در انتخابات مجلس نیز تأیید صلاحیت نشدند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان میتوانند با حمایت از چنین شخصیتی، دیگر تن به ائتلاف با نیرویی کاملا اصولگرا ندهند تا دیگر متهم به استفاده از «نامزد اجارهای» نشوند و از این حیث هم در میان افکار عمومی مسئولیت کمتری متوجه آنها شود.
ظریف گزینه مورد حمایت دولت نیز هست؛ همانگونه که اخیرا حسامالدین آشنا در رابطه با نامزدی ظریف در انتخابات گفته است: «دکتر ظریف هم دارای اقبال عمومی است و هم زبان عام و خاص را میداند و اگر بتواند با خود کنار بیاید، میتواند وارد عرصه انتخابات شود». او در عین حال به حزب عدالت و توسعه نیز نزدیک است و حمایت جهانگیری را نیز دارد.
در همین راستا، چندیپیش علی صوفی احتمال حضور ظریف در عرصه ریاستجمهوری را رد نکرده و گفته بود: «هرچند دیپلماتها از ورود به جناحبندیهای سیاسی منع هستند، ولی گرایشهای سیاسی آقای ظریف اصلاحطلبانه محسوب میشود. آقای ظریف با آقای روحانی کاملا فرق دارد؛ چون آقای روحانی پیشینه اصولگرایی دارد؛ اما این ویژگی در کارنامه آقای ظریف دیده نمیشود» یا حتی از جناح اصولگرا نیز عباس سلیمینمین باور دارد که ظریف مناسبترین گزینه اصلاحطلبان است. او بهتازگی در گفتوگویی با «نامهنیوز» گفته است: «در بین آقایان محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و محمدجواد ظریف، به نظرم آقای ظریف بیشترین شانس را دارد که از طرف اصلاحطلبان در انتخابات 1400 حمایت شود؛ چون حوزه کاریاش سیاست خارجی بوده و عملکرد دولت در حوزه داخلی، تأثیر منفی زیادی بر دیدگاه عمومی از او بر جای نگذاشت».
هرچند صادق زیباکلام قویا ورود ظریف به انتخابات را رد میکند و میگوید: «مطلقا ظریف به میدان نمیآید و اصلاحطلبان هم نمیتوانند بگویند ظریف نامزد ماست؛ زیرا او هیچوقت اصلاحطلب نبوده است. به فرض که او در میدان انتخابات هم حاضر شود و همه اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو هم از او حمایت کنند و به صورت علنی در یک کنگره بزرگ و عمومی بگویند اولین و آخرین انتخاب ما ظریف است، بازهم او رأی نمیآورد؛ زیرا مردم از نیروهای سیاسی دلزده شدهاند و ظریف هم از این قاعده مستثنا نیست و بههیچوجه جریان اجتماعی از او حمایت نمیکند و حتی پای صندوق رأی هم نمیآید. در نهایت همانطور که گفتم، در انتخابات سال آینده اصولگرایان مانند انتخابات مجلس در یک انتخابات حداقلی پیروز میشوند و فردی از جنس نمایندگان مجلس یازدهم بر کرسی ریاستجمهوری تکیه خواهد زد».
مطمئنا دیدگاه زیباکلام در اصلاحطلبندانستن ظریف درست است و علاقهنداشتن مردم سیاستزده به حضور در انتخابات نیز صحیح؛ اما همین مردم خسته از تحریمهای ظالمانه آمریکا که در سختترین روزهای زندگی خود قرار دارند، اگر ببینند جو بایدن رئیسجمهور آمریکا شده است و آمریکا که مسبب همه این سه سال و اندی درد و رنج ملت ایران است، متواضعانه به برجام بازگشته، آنهم توافقی که مرد شماره یک دیپلماسی ایران آن را چنان منعقد کرده که ترامپ را در شورای امنیت منزوی و سرافکنده کند، بازهم با صندوقها قهر خواهند کرد؟! بر اساس کدام منطق سکان اداره کشور را به دستان اصولگرایی تندرو که بر طبل جنگ و تحریم میکوبد، خواهند سپرد؟ وطنپرستی و ایراندوستی ملت را نباید نادیده گرفت. بههرحال انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهناخواه تأثیر بسیاری بر آرایش انتخاباتی خواهد داشت و شاید اگر ترامپ بازنده آن رقابت باشد، شانس اجماع بر سر فردی میانهرو که مورد تأیید رهبری باشد و از سد شورای نگهبان رد شود، مقبولیت عمومی داشته و همچنان قهرمان ملی باقی مانده است، کلید موفقیت خواهد بود. آیا در شرایطی که ظریف میتواند نامزد مورد حمایت اطلاحطلبان و اعتدالیون باشد، کارگزاران حزبی که خود به دولت فعلی نزدیک است، از لاریجانی حمایت خواهد کرد؟ آنهم زمانی که میدانیم ظریف مورد حمایت دولت است؟ بقیه نامزدهای احتمالی اصلاحطلبان مانند اسحاق جهانگیری یا محسن هاشمی و... نیز از هماکنون بازی را به اصولگرایان باختهاند؛ زیرا قدرت بسیج عمومی برای شرکت در انتخابات را ندارند.
اصولگرایان نیز چهره شاخص مورد حمایت مردم را ندارند و فقط میخواهند از حضورنداشتن حداکثری مردم پای صندوقهای رأی، نهایت استفاده را ببرند و پیروز انتخابات باشند که اگر شرایط سیاسی و اقتصادی کشور به همین منوال باشد و ترامپ هم پیروز انتخابات شود و در پی آن تحریمها دوچندان، خب پیشبینی درستی خواهد بود؛ اما چرا بدبین باشیم؛ شاید بازی دنیا به نفع مردم ایران تغییر کرد. همان اندازه که اصولگرایان اما و اگرهای سیاسی را به نفع خود تعبیر میکنند، اصلاحطلبان نیز با آمدن ظریف میتوانند موازنه قدرت در کارزار انتخابات را به نفع خود تغییر دهند. به همین دلیل، بهطور قطع محمدجواد ظریف همچنان یک احتمال بسیار قوی برای انتخابات 1400 است و میتواند روحی تازه بر کالبد فرسوده اصلاحطلبان بدمد و منتفیدانستن حضور او به دلیل عدم تمایل شخصی، کمی دور از ذهن است.