روزنامه های اطلاعات و کیهان به مصاحبه تلویزیونی اخیر رئیس بنیاد مستضعفان درباره بازپسگیری املاک این نهاد از برخی افراد یا نهادها واکنش های متفاوتی نشان داده اند.
به گزارش جماران؛ روزنامه اطلاعات نوشت: «رئیس بنیاد مستضعفان در یک برنامه تلویزیونی از عزم جزم این بنیاد برای بازپسگیری اموال و املاکی گفت که در دست این و آن و این ارگان و آن نهاد و فلان شخص و بهمان مقام هستند و اینکه همه اینها باید به این بنیاد برگردند و به فروش برسند و صرف خدمت به محرومان و مستضعفان شوند. انصاف باید داد که جریانی و جناحی هم صحبت نکرد. حتی پای ارتش و سپاه هم به میان آمد.
پس از آن جوابیههایی البته توسط آنها که نامی از آنان برده شده بود، رسانهای شدند که نقض جدی صحبتهای او نبودند.
داوری درباره عملکرد ریاست جدید بنیاد و نیت خوانی این مقام مسؤول البته هدف این مقال نیست و در مقام داوری هم نیست؛ اما اینکه بههرحال باید از یک جایی مقامات ما که منزلت و مأموریتی جز خدمت به مردم و مملکت ندارند در مقام استیفای حق ملت برآیند و ملاحظههای دامنگیر را به کناری نهند؛ مطالبه بهحق مردمی است که همواره از پاکدستی و خدمتگزاری مقامات و جانبداری آنان از حقوق محرومان و مستضعفان حکایتها و گزارشها و روایتها شنیدهاند اما اغلب آنرا باور نکردهاند و هر روز اتفاقاً شایعات و شائبههایی را که در رسانههای معاند درباره زیست و عملکرد کارگزاران نظام و اکثراً با نیت تخریب نظام مطرح شده، بیشتر پذیرفتهاند و این روند نامطلوب هر روز بیشتر از دیروز و دیروزها بر میزان اعتماد عمومی اثر سوء گذارده است.
نکته مهم دیگر که باید آن را به فال نیک گرفت رویکرد مسؤولان به سمت و سوی شفافیت و فاصلهگرفتن از مصلحت سنجیهای مخرب است. از نوع پاسخ و برآشفتنها هم میتوان فهمید که این روال و رویه چندان مورد استقبال نیست.
فتاح از جمله حرفهای خوبی که زد یکی هم این بود که لازم نیست همه مسئولان نظام و شرکتهای دولتی، دفاترشان در بالای شهر باشد و حتماً هم دفترشان و محل کارشان را چنان وسیع درنظر بگیرند که بتوان یک وزارتخانه را در آن مستقر کرد. این حرف، حرف حسابی است که کمتر به آن توجه کردهایم.
واقعاً هم در بسیاری از موارد چنین است. بسیاری از برجهای شیک تهران، مراکز و دفاتر شرکتهای دولتی یا وزارتخانهها یا بانکها و موسسات دولتی و خصولتی هستند. همین تازگیها خبر ساخت برج فوق لاکچری شرکت گاز رسانهای شد که گویا خوشبختانه فعلاَ از آن صرفنظر شده است. همچنین است در حوالی میدان ونک، برج عجیب و غریبی که بسیار هم زود ساخته شده و گویا ساختمان مخابرات یا شرکت زیرساخت است و…
به هر حال معلوم نیست چه ولعی برخی مسؤولان و مقامات پیدا کردهاند که گویا فقط در ساختمانهای مجلل و شیک و اصطلاحاً لاکچری توفیق خدمت پیدا میکنند! کاری به محل زندگی حضرات نداریم که امری شخصی است و انشاءالله همه را با پول حلال تهیه کردهاند. ما باید بپذیریم که بخش اعظمی از شکافی که بین دولت و ملت پیدا شده، مربوط به همین روحیه اشرافیگری است که برخلاف سالهای نخست انقلاب، نظام تصمیمگیری کشور را با مشکلات طبقه محروم جامعه بیگانه کرده و در موارد عدیدهای موجب تعارض منافع شده است.
آنچه بیان شد نه در مقام تأیید تمام اقدامات و عملکرد بنیاد مستضعفان است و نه در مقام دفاع تام و تمام از ریاست فعلی بنیاد و عملکرد او (گرچه تا به حال اقدامات خوبی صورت داده و سابقه خوبی هم داشته و دارد)، اما قطعا در مقام دفاع از رویکردی است که اغلب و مقامات ما از آن رویگردان بودهاند و آن شفافسازی و شفافیت است. این که پردهها برون افتد تا معلوم شود آنها که دم از دفاع از طبقات محروم و حراست از بیتالمال میزنند چقدر به آنچه که میگویند باور دارند و یا چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند؟! و این که آیا همه آنها که دم از لزوم شفافسازی و شفافیت میزنند، وقتی نوبت به خودشان هم میرسد، حاضر به شفافسازی هستند یا کار را به دعوا و تهمت و مجادله و شلوعکاری و توجیه میکشانند و با بهپیش کشیدن مسائل جناحی و سیاسی و حزبی رو به ردگم کنی میآورند؟
و کلام آخر اینکه کاش همه قبول کنیم که شفافیت چیز خوبی است. البته برای آنکه به یک فرهنگ بدل شود باید بدون ملاحظه و بدون تبعیض و بدون نگاه سیاسی و حزبی و جریانی باشد و البته درباره هر مقام و مسؤول و منصبی که در نظام مسؤولیتی دارد و نیز البته هر نهاد و ارگان و تشکیلات و سازمان و بنیادی که به نوعی به نظام وصل است.»
***
روزنامه کیهان هم در مطلبی به قلم مدیر مسئولش حسین شریعتمداری نوشت: «با شناختی که از برادر عزیزمان جناب مهندس فتاح داشتم، اظهارات ایشان در برنامه نگاه یک سیما برایم باور کردنی نبود، نه اینکه سخنگفتن از سوءاستفادهها را ناروا بدانیم چرا که با جرأت میتوان گفت و نسخههای روزنامه نیز بهترین و مستندترین گواه آن است که کیهان در افشای مفاسد اقتصادی و مطالبه بیملاحظه حقوق ملت از مسئولان، در هرپست و مقامی که بوده و هستند، پیشتاز بوده است و همچنان نیز چنین است. حیرت نگارنده از این بود و هنوز هم هست که چرا جناب فتاح از تابلوی افشای سوءاستفادهها -با عرض پوزش- سوءاستفاده کرده و به بهانه و یا به خیال آنکه از نارواها سخن میگوید، نظام مظلوم را آماج تهمتهای ناروا کرده است! برای نگارنده اگرچه نوشتن در این خصوص آسان نیست ولی دوستیها نباید مانع بیان حقایق و دفاع از نظام مظلومی باشد که دشمنان غدار و خونریز از همه سو به آن تاخته و میتازند.
و اما، در این باره گفتنیهایی هست؛
۱- حشمتالله طبرزدی، یکی از عوامل کنونی ضدانقلاب، در دهه ۷۰ نشریهای را با عنوان پیام دانشجوی بسیجی منتشر میکرد که بعدها با اعتراض بسیج این پسوند حذف شد و نشریه با نام پیام دانشجو به انتشار هفتگی خود ادامه داد. طبرزدی خود را یک بسیجی تمام عیار میدانست و اولین بار واژه امام خامنهای از جانب او مطرح شد. نشریه طبرزدی در چاپخانه کیهان چاپ میشد. در یکی از شمارههای این نشریه، یادداشت تُند و زنندهای علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی چاپ شده و نسبتی به ایشان داده شده بود که تهمتی آشکار بود. بنده با مشاهده این یادداشت از چاپ نشریه خودداری کردم. آقای طبرزدی بعد از اطلاع از ماجرا با اینجانب تماس گرفت و علت را جویا شد. به ایشان اعتراض کردم این چه یادداشتی است که علیه آقای هاشمی نوشتهاید؟ با تعجب گفت؛ خود شما که بارها در کیهان به ایشان انتقاد کردهاید؟ گفتم؛ ما در انتقاداتمان با دشمن مرزبندی داریم و اجازه نمیدهیم دشمنان نظام از انتقادات ما به نفع خود و علیه نظام و انقلاب سوءاستفاده کنند ما آقای هاشمی را بیرون از دایره اسلام و انقلاب تعریف نمیکنیم ولی یادداشت شما با آنچه دشمنان بیرونی علیه آقای هاشمی مینویسند و میگویند تفاوتی ندارد. به همین جهت حاضر نیستیم با چاپ نشریهتان در دروغبافی و تهمتپراکنی شما علیه ایشان سهیم باشیم و اضافه کردم آیا تاکنون حتی یک نمونه هم سراغ دارید که رسانههای دشمن از انتقادات کیهان سوءاستفاده کرده و برای آن بَه بَه و چَه چَه کرده باشند؟!
۲- اظهارات آقای فتاح در برنامه تلویزیونی نگاه یک، بلافاصله با استقبال گسترده رسانههای دشمن و سایتهای ضدانقلاب روبهرو شد. اگر ایشان در سخنان خود به واقعیاتی هرچند تلخ اشاره کرده بودند، تنها جرمشان این بود که چرا به عنوان یک مسئول نظام، سفره دل خود را در میدان دید دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب گشودهاند! که هرچند اقدامی ناپسند بود ولی فقط از ناپختگی ایشان حکایت میکرد. اما، آنچه تاسفآور و سؤالبرانگیز است اینکه بسیاری از اظهارات ایشان واقعیت نداشت و برخی دیگر نیز وارونه مطرح شده بود و تاسفآورتر آنکه
جناب فتاح نمیتوانست از غیر واقعی بودن آنچه مطرح کرده بود بیخبر باشد! و دقیقاً همین نکته است که اظهارات ایشان در برنامه نگاه یک را غیرقابل توجیه میکند!
۳- بعد از مصاحبه یادشده آقای فتاح، مراکز و مسئولانی که مخاطب ایشان بودند، با صدور بیانیهها و جوابیههای مستند به ادعاهای ایشان پاسخ گفتند ولی جناب فتاح تاکنون هیچ پاسخی برای ادعاهای خود نداشتهاند! اگرچه واقعیت امور بدون پاسخ ایشان نیز به آسانی قابل کشف و درک است. به عنوان نمونه -و فقط یک نمونه- آقای فتاح میگوید
«یک جای خوب ما در کوهک در اختیار نیروی دریایی ارتش است».
و نیروی دریایی با صدور بیانیهای توضیح میدهد که «پادگان کوهک، ستاد نیروی دریایی ارتش بوده است که این مکان، از پیش از انقلاب اسلامی در اختیار این نیرو بوده و بعد از انقلاب نیز به عنوان ستاد فرماندهی از آن بهرهبرداری میکند و بر اساس مصوبات ابلاغی مقرر شده اراضی پادگان کوهک بالمناصفه بین نیروی دریایی ارتش و بنیاد مستضعفان تقسیم شود و در مسیر اجرای این مصوبه ستاد کل نیروهای مسلح به عنوان حَکم عمل خواهد کرد. بر این اساس تمامی عواید حاصل از اعیان اراضی پادگان کوهک (ساخت و سازهای انجام شده در محدوده پادگان) متعلق به نیروی دریایی ارتش خواهد بود و بنیاد موظف به پرداخت ارزش آن به نیروی دریایی است». واقعیت آن است که بنیاد موظف است ارزش «ساخت و سازهای انجام شده در محدوده پادگان» را به ارتش بپردازد ولی برادر عزیزمان آقای فتاح، نیروی دریایی ارتش را به تصاحب غیرقانونی متهم کرده است!
آیا جناب آقای فتاح از این واقعیت خبر نداشته است؟! اگر پاسخ مثبت است پرسش بعدی این است که چه کسانی به ایشان اطلاعات غلط دادهاند؟!
۴- در اظهارات آقای فتاح و اعتراضهای ایشان دقت کنید. هیچ جا سخن از فساد اقتصادی و یا سوءاستفاده شخصی در میان نیست. موضوع درباره چند مرکز و نهاد وابسته به نظام است چرا فلان زمین بنیاد در اختیار نیروی دریایی ارتش است؟! که معلوم شد متعلق به خود ارتش بوده است. و یا چرا کاخ مرمر در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است؟!
و حال آنکه سال ۹۷ تخلیه شده و بیش از ۲ سال است که مجمع به محل سابق مجلس شورای اسلامی منتقل شده است. تصمیم گرفتیم کاخ مرمر را به موزه تبدیل کنیم. این تصمیم از جانب بنیاد نبوده است و اساساً موزه در حوزه اختیارات سازمان میراث فرهنگی است! چرا سپاه ولی امر(ع)
فلان زمین بنیاد را در اختیار دارد؟! این ادعا در حالی است که به گفته اعلام شده سردار جباری فرمانده سپاه ولی امر(ع)، «واگذاری ملک و مکانهای مورد نیاز برای اجرای مأموریتهای این نهاد و نیز سازمانهای دیگر
هم راستا، بر اساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی و شورای امنیت کشور صورت میپذیرد و ملک مذکور هم در سال ۸۱ طی فرآیندی قانونی در راستای اجرای مأموریتهای این نهاد در اختیار یگان حفاظت سپاه
قرار گرفته است... پس از انتصاب آقای فتاح به ریاست بنیاد مستضعفان، در همان روز اخذ حکم مسئولیت توسط ایشان، آمادگی خود را برای واگذاری ملک جماران (که در واقع یک زمین و سوله مخروبه با کاربری پارکینگ است)، به ایشان اعلام کردم » و توضیح میدهد که «بهرغم پیشقدم بودن سپاه ولی امر برای واگذاری این مکان (ملک جماران) به بنیاد مستضعفان، تنها پس از چند روز از توافق وگفتوگوی صورت گرفته، جناب آقای فتاح با ارسال نامهای آزادسازی مکان مذکور را مطالبه کردند، در حالی که از حدود دو ماه پیش در تعامل با بنیاد، توافقات قطعی برای حل و فصل موضوع استرداد این محل با معاونین ذیربط در بنیاد مستضعفان صورت پذیرفته و عدم آگاهی ریاست بنیاد از عزم جدی ما برای واگذاری ملک مذکور و توافقات حاصله بین دو مجموعه تعجببرانگیز است»! اظهارات جناب فتاح درخصوص ملک واگذار شده به آقای حداد عادل نیز مخدوش است و با واقعیت فاصله دارد و....!
۵- باید از برادر عزیزمان جناب فتاح پرسید که آیا به بازتاب اظهارات خود در رسانههای دشمنان تابلودار نظام توجه فرمودهاید؟ چرا برای شما که فرزند انقلاب و از مسئولان شیفته خدمت هستید، اینهمه کف و سوت میزنند؟! آیا غیر از این است که جنابعالی با اظهارات غیرواقعی خود بسیاری از پایگاههای نظام نظیر سپاه و ارتش را که دشمن بارها از آنها زخمهای کاری برداشته و سیلیهای سخت خورده است، زیر سؤال برده و با ادعاهای غیر واقعی خود به سوءاستفاده! متهم کردهاید؟! حتماً سخن حکیمانه و توصیه عالمانه حضرت امام(ره) را به خاطر دارید که هرگاه دشمن زبان و قلم به تمجید از شما گشود، بدانید که به خطا رفته و در زمین دشمن به کار گرفته شدهاید. (نقل به مضمون) برادر عزیز برفرض که ادعای جنابعالی صحت داشته باشد -که ندارد- آیا اگر فلان ملک بنیاد در اختیار فلان بخش ارتش و سپاه قرار گرفته باشد سوءاستفاده شخصی شده است؟ و یا گناهی بزرگ و خطایی نابخشودنی رخ داده است؟ که در صفحه تلویزیون ظاهر میشوید و آنها را چنان به باد انتقاد میگیرید که گویی ارتش و سپاه دشمن هستند؟!
۶- و در خاتمه این سخن نیز گفتنی است که هنری کیسینجر افعی مار خورده آمریکایی در وصف حضرت امام رضوان الله تعالی علیه میگفت «او در برخورد با دشمنانش هم صادق بود» و از حضرت آقا به خاطر دارم که میفرمودند؛ حتی وقتی درباره دشمنان هم سخنی میگوئید یا مطلبی مینویسید توجه داشته باشید که باید در محضر خدا پاسخگو باشید. با شناختی که از آقای فتاح دارم اظهارات ایشان برایم باور کردنی نیست و این احتمال وجود دارد که ماجرای یاد شده از سوی برخی مشاوران ناهمخوان و یا کمدان رقم خورده باشد! و اگر از جانب خود ایشان باشد که...!
و بالاخره برادر عزیزم آقای فتاح از میزان ارادت نگارنده به خود با خبر است و از این روی امیدوارم با مطالعه وجیزه پیشروی ابرو درهم نکشند و این نوشته را سخنی دلسوزانه از برادری به برادر دیگر تلقی فرمایند».