رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: اگر اصلاح طلبان بخواهند مانند انتخابات مجلس حضور جدی و رسمی در انتخابات نداشته باشند، طبیعتا از صحنه رسمی سیاست دست کم برای کوتاه مدت حذف می گردند.
به گزارش جماران، محسن هاشمی با اشاره به ناکامی اصلاح طلبان در انتخابات 98، اظهار کرد: در این انتخابات، شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اثرگذاری خود را از دست داد و منجر به استعفاها گردید. مساله اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری1400، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیست.
وی معتقد است که عملکرد اصلاح طلبان در حوزه دولت، مجلس و احزاب با نفوذ در این انتخابات قدری هیجانی و منفعلانه بود و میشد با تدبیر بهتری عمل کرد. اگر اصلاحطلبان بخواهند مانند انتخابات مجلس یازدهم حضور جدی و رسمی در انتخابات نداشته باشند، طبیعتا از صحنه رسمی سیاست دست کم برای کوتاه مدت حذف می گردند.
وی درباره اینکه آیا شخصیت رای آوری برای اصلاحطلبان باقی مانده است، تصریح کرد: اگر اجماعی صورت گیرد و برنامه و ایده درست و قابل قبولی برای مردم وجود داشته باشد، در فاصله زمانی کوتاهی در اواسط یا اواخر زمستان 99، میتوان یک شخصیت را به جامعه معرفی کرد. مشکل اصلاحطلبان بیش از شخص بر روی راه، فکر و برنامه است و باید آن را حل کنیم.
هاشمی درباره رویکرد حزب کارگزاران در انتخابات 1400 بیان کرد: حزب کارگزاران خود را بخشی از جریان اصلاحطلبی غیرافراطی میداند و نمیخواهد که به صورت مستقل یا خودمختار عمل کند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کارگزاران تلاش خود را برای اقناع سران اصلاحات در مورد راهبرد صحیح انجام خواهد داد.
متن کامل مصاحبه با محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره شرایط فعلی جریان اصلاحات و برنامه این جریان برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 به شرح زیر است:
حدود یک سال تا انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده است ولی شاهد فعالیت جدی از سوی جریان اصلاحات برای انتخابات نیستیم. به نظر شما زمان برای اصلاحات در حال از دست رفتن نیست؟
اینکه «زمان را از دست داده اند» را قبول ندارم، اتفاقا سال گذشته و امسال که خاطرات روزنوشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سالهای 1375 و 1376، که با نام سردار سازندگی و انتقال قدرت را منتشر کردیم، بسیاری از زوایای چگونگی تحقق دوم خرداد 1376، مشخص میشود و علاقمندان به این حوزه میتوانند تا حدی پشت صحنه تصمیم سازی، کاندیداتوری و رقابت را در انتخابات ریاست جمهوری مشاهده کنند.
موضوع کاندیداتوری انتخابات در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از پاییز طرح می شود و با انصراف مهندس موسوی در آبان ماه، بحث ورود آقای خاتمی طرح می گردد و آقای ری شهری هم از همین ایام بحث ورود خود را مطرح می کند و جالب اینکه در همان دوره نیز بحث کاندیداتوری آقای روحانی ومرحوم دکتر حبیبی هم بصورت جدی مطرح بوده است که ایشان برای اینکه آرا تقسیم نشود از کاندیداتوری انصراف میدهد، بنابراین زمان کافی برای جبهه اصلاحات وجود دارد و حتی اگر با عجله وشتاب در این موضوع عمل شود، ممکن است که شائبه قدرتطلبی و عطش به دست گرفتن مسئولیت در افکار عمومی ایجاد شود.
در این شرایط که مردم در وضعیت بسیار سخت معیشتی هستند به نظرم باید از هر رفتاری که منجر به ایجاد ذهنیت منفی در جامعه میشود، خودداری شود. باید تمام تمرکز و توان را برای اجرای برنامههای اولویت محور وتحقق پذیر که امید را در جامعه افزایش دهد و به خدمت در مسئولیت فعلی و برداشتن باری از دوش مردم و کم کردن مشکلاتشان است بگذاریم.
عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مورد انتقاد حزب کارگزاران بوده است. آیا اعتقاد دارید جریان اصلاحات باید با همین شورا وارد انتخابات شود یا به نهاد دیگری نیاز است؟
لازم است ابتدا مروری بر زمینه ایجاد و عملکرد این شورا داشته باشیم. بعد از پیروزی آقای خاتمی در دوم خرداد، برای ایجاد هماهنگی وانسجام در گروههای اصلاح طلب، کم کم شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد با حضور 18 تشکل وحزب شکل گرفت که پیروزیهایی در انتخابات شورای اول و مجلس ششم بدست آورد که این شورا کارکردی عملگرایانه داشت، اما در سالهای بعد به تدریج کارکرد خود را از دست و دچار اختلاف وانشعاب شد به نحوی که در انتخابات دوره دوم شورا، اصلاحطلبان با لیستهای متفرق شرکت کردند ونتیجه آن پیروزی آبادگران و تیم آقای احمدی نژاد در شورا و شهرداری شد.
سپس این مساله به انتخابات مجلس هفتم کشیده شد و سرانجام در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، هم اصلاح طلبان از 4 کاندیدا حمایت کردند که موجب شد آیت الله هاشمی رفسنجانی با وجود کسب رای نخست در دور اول، به عنوان رییسجمهور انتخاب نشود، اما از سال 1392 که ردصلاحیت ایشان موجب ایجاد موجی در جامعه شد و آقای روحانی به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان و میانهروها معرفی شد، به تدریج پیروزیها آغاز گردید و شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات مجلس و شورای شهر به صورتی نهادی فرادست و بالاتر از شورای هماهنگی اصلاحطلبان به ریاست دکتر عارف تشکیل شد. ترکیب شورای عالی از 15 شخصیت حقیقی و حدود 30 شخصیت حقوقی یعنی نماینده احزاب وتشکلها شکل گرفت به نحوی که تاثیر شخصیتهای حقیقی بیش از حقوقی بود اما پس از دو پیروزی قاطع در انتخابات 94 و 96، در انتخابات 98، اصلاحطلبان با ناکامی مواجه شدند و شورایعالی اثرگذاری خود را از دست داد و منجر به استعفاها گردید.
اما مساله اصلی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری، شورای عالی اصلاحات نیست. کارکرد این شورا عمدتا در انتخابات شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است که نیازمند انتخاب و تایید لیست است، ولی در انتخابات ریاست جمهوری که یک فرد باید انتخاب و روی آن اجماع شود، تصمیم معمولا با بزرگان اصلاحات است که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، بین آیت الله هاشمی رفسنجانی، جناب آقای خاتمی و بزرگان دیگر انجام شد و در این انتخابات نیز اگر قرار باشد توافقی صورت گیرد، در سطح بزرگان صورت خواهد گرفت.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی، پایگاه رای جریان اصلاحات به پای صندوق رای نیامد. چقدر عملکرد و کارنامه اصلاحطلبان در مجلس را در واکنش این پایگاه رای موثر می دانید؟
اینکه اصلاحطلبان و میانهروها نسبت به دوره گذشته دچار ریزش بدنه اجتماعی و کاهش محبوبیت میشوند، امری طبیعی و غیرقابل اجتناب بود اما اینکه این کاهش رای تا چه میزان است و اصلاحطلبان در انتخابات چه موضعی باید میگرفتند، مساله دیگری است. اصولا یک نظر در حوزه سیاست این است که اگر اصلاح طلبان میخواهند خود را به عنوان یکی از دو قطب سیاسی جامعه در حوزه رسمی تثبیت کنند، نباید حضور را به موفقیت گره بزنند و در انتخاباتی که احساس شکست میکنند، حضور نیابند یا آنکه شرایطی برای حضور بگذارند که قابل تحقق نیست. متاسفانه این وضعیت در انتخابات مجلس اتفاق افتاد و عملکرد شورای سیاستگذاری و برخی احزاب با نفوذ اصلاح طلب به گونه ای بود که هم آرا را کاهش داد وهم پیام منفی به سیستم داد. رییس جمهور هم به نظرم آنطور که ظرفیت داشت در این انتخابات تاثیرگذار نبود. او می توانست در بخش ردصلاحیتها بهتر عمل کند، همانطور که آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس چهارم وپنجم، با رایزنی و مذاکره توانست بخشی از رد صلاحیتها را بازگرداند اما زمانی که رییس جمهور در تریبون تند صحبت میکند، عملا قدرت رایزنی و تاثیر گذاریاش در مذاکرات را کاهش میدهد و شائبه کسب محبوبیت ایجاد میکند. مجموعا به نظر عملکرد اصلاح طلبان در حوزه دولت، مجلس و احزاب با نفوذ در این انتخابات قدری هیجانی و منفعلانه بود ومی شد با تدبیر بهتری عمل کرد.
جریان اصلاحات چگونه می تواند پایگاه رای خود را در انتخابات 1400 پای صندوق بیاورد؟
یکی از مشکلات اصلی جریان اصلاحات و میانهروی در طول این دوره، فقدان عملگرایی و واقعگرایی است. وقتی شما در انتخابات با دادن شعارها و وعدهها موفق میشوید، نیاز به تغییر راهبرد و خط مشی در عمل دارید چون عرصه اجرا، زمان شعار دادن نیست. مردم انتظار عمل دارند و دامن زدن به بستر کمبود اختیارات و اینکه نمیگذارند کاری کنیم، موجب ریزش بدنه اجتماعی و ناامیدی عمومی میشود. امری که در انتخابات مجلس مشاهده کردیم و درصد مشارکت مردم در تهران به 18 درصد یعنی کمتر از یک پنجم کاهش یافت. اگر اصلاحات میخواهد به حیات خود در عرصه سیاسی رسمی ادامه دهد، راهی جز عملگرایی و واقعگرایی ندارد. مردم باید احساس کنند که اصلاح طلبان برای همین شرایط و محدودیتها برنامه اجرایی وعملی دارند که مشکلات را کاهش دهند وگرنه بدنه اجتماعی اصلاح طلبان به پای صندوق رای نمی آید.
آیا اصلاحات پس از واگذاری مجلس به جریان رقیب، قادر است در انتخابات ریاستجمهوری موفقیتی بدست آورد؟
انتخابات ریاست جمهوری فضایی متفاوت با مجلس دارد. از یکسو موضوع قومیتها و محلیگرایی در انتخابات ریاست جمهوری کمتر تاثیرگذار است و از سوی دیگر مسایل سیاسی و کلان در این انتخابات تاثیر بیشتری دارد. اگر اصلاحطلبان قادر باشند که برنامه اجرایی و متفاوتی برای حل مشکلات کشور ارائه دهند با توجه به چشم انداز فعلی کشور، امکان احیای بدنه اجتماعی خود را دارند و باید توجه داشت که عملکرد یکساله مجلس یازدهم، وعده های آنان برای حل معیشت جامعه را نیز محک خواهد زد اما اگر اصلاح طلبان بخواهند مانند انتخابات مجلس حضور جدی و رسمی در انتخابات نداشته باشند، طبیعتا از صحنه رسمی سیاست دست کم برای کوتاه مدت حذف می گردند.
آیا حزب کارگزاران رویکرد خود برای انتخابات ریاستجمهوری را مشخص کرده است؟
حزب کارگزاران خود را بخشی از جریان اصلاحطلبی غیرافراطی میداند و نمیخواهد که به صورت مستقل یا خودمختار عمل کند. در انتخابات مجلس نیز عملا شورای عالی اصلاحطلبان این اجازه را به احزاب داد که به صورت جمعی یا منفرد لیست بدهند و کارگزاران براساس این تصمیم عمل کرد. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کارگزاران تلاش خود را برای اقناع سران اصلاحات در مورد راهبرد صحیح انجام خواهد داد و امیدواریم به یک اجماع وتفاهم برای ایجاد مشارکت و شور نشاط سیاسی و ارائه برنامهای برای حل مشکلات کشور برسیم.
اخیرا مطرح می شود که اصلاحطلبان چهره شاخصی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ندارند. به نظر شما چه چهرههایی از اصلاحطلبان توانایی حضور در انتخابات را دارند و استقبال بدنه رای اصلاحطلبان را همراه خود خواهند داشت؟
الان زمان صحبت از اشخاص نیست و چه اصولگرا و چه اصلاح طلب به فکر راهکار برای حل مسایل روز باشند که بتوانند معضلات ایران را حل کنند. تجربه انتخابات دوم خرداد 1376 و بیست وچهارم خرداد 1392نشان می دهد که اگر اجماعی صورت گیرد و برنامه و ایده درست و قابل قبولی برای مردم وجود داشته باشد، در فاصله زمانی کوتاهی در اواسط یا اواخر زمستان 99، میتوان یک شخصیت را به جامعه معرفی کرد. مشکل اصلاحطلبان بیش از شخص بر روی راه، فکر و برنامه است و باید آن را حل کنیم.
ما در وضعیتی قرار داریم که مقاومت در برابر فشارهای بین المللی کار سختی است و از طرف دیگر مردم در وضعیت دشواری قرار دارند. به نظر می رسد که سیاست کاهش فشار به حداقل ممکن و گشایش در معیشت عمومی، مسیر مناسب عبور از این شرایط باشد. این همان راهبردی است که پس از پایان جنگ و رحلت حضرت امام(ره) از سوی آیت الله هاشمی رفسنجانی اجرا شد و ایشان معتقد بود که اکثریت مردم ایران، تمایلی به افراط و تفریط در مدیریت جامعه ندارند و برای حمایت از انقلاب، باید بتوانیم معیشت مردم را تامین کنیم همانگونه که راهبردی که در قرآن کریم برای امت اسلامی تعیین شده است، میانه روی است: وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ