«اگر توافق هستهای کاملا ابطال شود و در نتیجه، ایران از پیمان منعگسترش سلاحهای هسته ای نیز خارج شود، در این صورت بحران به مراتب پیچیدهتر خواهد شد. این موضوع به نفع آمریکا و حتی اروپا نیز نخواهد بود.»
زمانی که آمریکا از توافق هسته ای با ایران ( برجام) خارج شد، در حقیقت قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز زیر پا گذاشت.کاملا مسجل است که آمریکا نمیتواند از یک سو خروج خود از برجام را مورد تاکید قرار دهد، اما از سوی دیگر از ایران بابت تعلیق تعهداتش در برجام انتقاد کند! این یک تناقض علنی و آشکار است. از سوی دیگر، در قطعنامه 2231 شورای امنیت تصریح شده که با توجه به نوع تسلیحات و فناوری، تحریمهای تسلیحاتی ایران تا سال 2020 برداشته خواهد شد. هرگونه تصمیم آمریکا در این خصوص، منوط به موافقت همه اعضای دائم شورای امنیت با آن است.روسیه و چین نیز دو عضو دائمی این شورا هستند که آمریکا باید آنها را در خصوص تمدید تحریم تسلیحاتی ایران اقناع کند. با این حال چنین مساله ای بعید است.
اقدام دولت ترامپ در خصوص تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی و حتی در مرحله ای بالاتر، بازگرداندن همه تحریمهای چندجانبه قبلی علیه ایران چگونه قابل توجیه است؟
هدف ترامپ، تخریب کامل توافق هستهای با ایران بوده است. اساسا کاخ سفید به همین دلیل در سال 2018 از برجام خارج شد. واشنگتن به قول خود دنبال توافقی با ایران است که دقیقتر و جامعتر باشد و تعهدات بیشتری را برای ایران ایجاد کند. اما شرایط برای چنین مذاکرهای مهیا نیست. بهترین راه این است که حتیالامکان، بدون مشارکت آمریکا توافق هستهای را نجات داد. اگر توافق هستهای کاملا ابطال شود و در نتیجه، ایران از پیمان منعگسترش سلاحهای هسته ای نیز خارج شود، در این صورت بحران به مراتب پیچیدهتر خواهد شد. این موضوع به نفع آمریکا و حتی اروپا نیز نخواهد بود. نمیتوان در این معادله، صرفا به دنبال تحمیل محدودیتهای جدید علیه ایران بود و در مقابل اقدامی را صورت نداد.
در جریان طرح پیشنویس اخیر قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل با هدف تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران، مقامات روسی و چینی نسبت به یکجانبهگرایی واشنگتن در نظام بینالملل و زیر پا گذاشتن استقلال سازمان ملل از سوی کاخ سفید هشدار داده اند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من ترامپ را مصداق یکجانبهگرایی و انزواطلبی آمریکا در نظام بینالملل میدانم. مصادیق این گونه رفتارها را در حوزه سیاست خارجی آمریکا و در طول دهههای گذشته نیز مشاهده می کنیم. به عنوان مثال در جریان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی و در دوران ریاست جمهوری جورج واکر بوش نیز شاهد همین یکجانبهگرایی و بیتوجهی به درخواست نهادها و سازمانهای بینالمللی بودیم. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، این مساله وارد فاز عمیقتری شده است. ما شاهد خروج واشنگتن از چند معاهده حقوق بشری در سازمان ملل، برجام، توافق آب و هوایی پاریس ، دادگاه بینالمللی کیفری و .... بوده ایم. ما مستندات زیادی برای اثبات این گزاره مهم داریم که در دنیای امروز یک بازیگر نمیتواند در قالب یکجانبهگرایی به قدرتمندترین بازیگر دنیا تبدیل شود! اگر ترامپ بار دیگر به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود، همین رویکرد تقابلی و سلبی را در قبال سازمانهای بینالمللی ادامه خواهد داد. البته قبلا تجربه نشان داده بود که روسای جمهور محافظهکار، در دور دوم ریاست جمهوری خود ، تمرکز بیشتری بر حوزه سیاست خارجی خود میکنند. مانند ریگان که مذاکرات خلعسلاح هسته ای ( با شوروی سابق) را کلید زد یا جورج واکر بوش که حاضر شد به مذاکرات هستهای با ایران بپیوندد.
نکته دیگری که میخواهم مطرح کنم، به مخالفت برخی جمهوریخواهان با برخی رفتارهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی باز میگردد. از سه پیمان تسلیحاتی و هستهای که ترامپ از آنها خارج شده است ،دو پیمان، «آسمانهای باز»و «پیمان منع موشکهای هسته ای میانبرد»، توسط دولتهای جمهوریخواه ، یعنی دولتهای ریگان و بوش منعقد شده بود. توافق برجام نیز توسط دولت اوباما و دموکراتها منعقد شدهبود. در هر حال، اقدامات ترامپ علاوه بر آنکه منجر به نارضایتی دموکراتها از وی شده ، نارضایتی بخشی از جمهوریخواهان را نیز برانگیخته است.