اسناد موجود در مواجهه با این پرسش که چرا پیروزی عملیات آزادسازی خرمشهر به یک راهبرد برای برقراری صلح منجر نشد؟ این منطق را پیش میکشد که اگر جنگ درآن مقطع به پایان میرســید، تضمینی برای تن دادن عراق و حامیانش به خواستههای بحق مردم ایران وجود نداشت.
به گزارش جماران؛ اسماعیل علوی، دبیر گروه پایداری، در روزنامه ایران نوشت: «آزادی خرمشهر پس از 19 ماه اشغال توسط ارتش بعث عراق، بههمراه رهایی مناطق وسیعی از سرزمینهای تحت تصرف دشمن، فصلی جدید و سرنوشت ساز در رونــد جنگ تحمیلی بشمار میرود؛ چراکه درپی کسب این پیروزی بزرگ، کشور درآستانه انتخابی مهم و راهبردی درارتباط با ادامه جنگ تا تعیین و تنبیه متجاوز و دریافت غرامت یا اعلام ختم جنگ و پذیرفتن ریسک حوادث بعد از آن قرارگرفت.
موضوع حساسی که مدیریت کلان کشور را برسر یک دو راهی تاریخی قرارداد تا پس از تصمیمی سخت یکی ازآن دو گزینه را برگزیند. در این مقطع دشمن در تجزیه کشور ناکام و با آزادی خرمشــهر جراحتی که براثر اشغال آن بر روح و غرور ملت ایران وارد شده بود، التیام یافت واین شهر تبدیل به نماد اقتدار ملی و حقارت حکومت صدام گردید. همچنین این رویداد مهم برای ایران، ثبات سیاســی و تقویت موقعیت منطقهای به ارمغان آورده و ضعفهای رژیم بعث عراق دربرابر امواج توفنده انقلاب اسلامی را نمایان ساخت. وضعیتی که موجب نگرانی دشمنان نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی بود، زیرا برخلاف تصور آنان جنگ تحمیلی نه تنها به تضعیف و فروپاشی نظام برآمده از انقلاب مردم ایران نینجامید، بلکه بالعکس موقعیت رژیم بعث عراق بهعنوان سدی در برابر گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه را نیز متزلزل و دورنمایی از تبدیل ایران به قدرتی منطقهای را ترسیم کرد. پارادایمی که نحوه پایــان دادن به جنگ را فراتراز مسائل و اختلافات مرزی دوکشور همسایه، از اهمیتی ویژه برخوردار مینمود. برپایه اسنادی که تاکنون در این زمینه منتشر شده، تــلاش و اقدامات همزمان عراق و حامیانش برای مقابله با برتری ایران در این مرحله، انتخاب گزینه بهتر برای مسئولان را دشوارتر میساخت؛ زیرا آنان بدون پذیرفتن برتری ایران، برآتش بس و توقف فوری جنگ تأکید داشتند و بهدنبال پایان دادن به اختلافات و مناقشــات دو کشــور به نحوی اصولی نبودند. درچنین شرایطی ایران یا میبایست از موضع برتر، جنگ را حداقل تا مرحله برطرف کردن امکان تجاوز مجدد طرف عراقی، ادامه میداد یا از برتری خود درآن مقطع چشم پوشیده و راه حل آتش بس را میپذیرفت و ســالیان متمادی در وضعیت نه جنگ، نه صلح قرار میگرفت که در این صورت بعدها در معرض این سؤال بود که چرا با وجود برخورداری از موضع برتر، برتحقق خواستههایش پافشاری نکرده و جنگ را بدون استیفای حقوق ملت ایران متوقف کرده است؟ اسناد موجود در مواجهه با این پرسش که چرا پیروزی عملیات آزادسازی خرمشهر به یک راهبرد برای برقراری صلح منجر نشد؟ این منطق را پیش میکشد که اگر جنگ درآن مقطع به پایان میرســید، تضمینی برای تن دادن عراق و حامیانش به خواستههای بحق مردم ایران وجود نداشت. پاسخی که اگرچه مستند به اسناد تاکنون منتشرشده است، اما نسل بعد از جنگ را مجاب نکرده و آنان میپرسند؛ آیا ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر براستی امری اجتنابناپذیر بوده و راهحلی که بتوان با انتخاب آن از ادامه جنگ پرهیز نمود و در عینحال، مسیرهای احتمالی وقوع دوباره آن را مسدود و شرایط لازم برای خاتمه دادن به رویارویی نظامی را فراهم آورد، وجود نداشت؟
برای یافتن پاسخ این سؤالات و دستیابی به تحلیلی منطبق با واقعیات میدانی، بایستی به اسناد بیشتری از آن دوران دسترسی داشت و با مرور آنها به حقیقت ماجرا پیبرد. امری که با گذشت 38 سال فاصله گرفتن از این رویداد تاریخی بیش از پیش لازم و ضروری مینماید. مرکزاسناد و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیراً با انتشار روزشمار آزادی خرمشهر تا حد قابل توجهی به این نیاز پاسخ داده و به نقل از سه منبع؛ نشریات(اغلب روزنامههای کثیرالانتشار داخلی و خارجی)، بولتنهای محرمانه خبرگزاری پارس (ایرنا) و گزارش راویان از جلسات سری فرماندهان عالیرتبه نظامی، اقدام به انتشار اسناد عملیات بیتالمقدس، بازتابها و پیامدهای داخلی و خارجی آن نموده است. اقدامی که لازم است با انتشار اسناد سایر دستگاهها بویژه وزارت امورخارجه نیز تکمیل شود.
نخستین محوری که در ارتباط با برقراری صلح پساز آزادی خرمشهر در اسناد این مجموعه به چشم میآید، تلاشهای سیاسی مستمر از سوی محافل بینالمللی و منطقهای در سطوح مختلف است که بهدلیل نبود میثاقی بینالمللی همچون قطعنامه 598 بهعنوان بستری مناسب برای سامانیابی اینگونه تلاشها، مؤثر واقع نمیشوند. روندی که محمد بن یحیی وزیر امورخارجه الجزایر نیز حین سفری به ایران در چارچوب تلاش برای برقراری صلح، بهدلیل مورد اصابت قرار گرفتن هواپیمایش از سوی جنگندههای عراقی جان خود را از دست داد.
در باب امکان برقراری صلح پساز فتح خرمشهر و پایان جنگ، سؤال دیگر این است که دیپلماسی کشور تا چه حد درروند شکلگیری این امکان مؤثر بوده وکجاها غایب صحنه است. در اسناد تازه منتشرشده جای خالی و غیبت دیپلماتها کاملاً محسوس است. در عرف معمول گفته میشود وقتی تاکتیکهای نظامی به ثمرنشست، کاردیپلماسی بهعنوان پیش برنده استراتژی جنگی آغاز میشود. ولی براساس اسناد موجود درکتاب روزشمار آزادی خرمشهر استراتژی جنگ را نیز کم و بیش همان طراحان تاکتیکی جنگ برعهده دارند و از دیپلماتها و نقشآفرینی آنان در چنین شرایط حساسی چندان خبری نیست. حال آنکه بعد از پیروزی بزرگ فتح خرمشهر میدان وسیعی برای بازیگران سیاسی بهوجود آمده بود. اهداف تاکتیکی عملیات شامل؛ انهدام نیروهای متجاوز، رسیدن به خط مرزی، آزادسازی خرمشهر، دورکردن شهرها و نقاط مسکونی از برد توپخانه دشمن، تاحد زیادی تأمین شده و 5400 کیلومترمربع از مناطق اشغالی آزاد، همچنین دو لشکرارتش عراق بهطور کامل منهدم و به 6 لشکردیگر نیز بین 20 تا 60 درصد آسیب وارد شده بود. نیروهای دشمن بیش از 16000 نفرکشته و زخمی داده و 17499 نفرنیز به اسارت درآمده بودند. این همه کافی بود تا دشمن سرسختی همچون صدام دراولین عکسالعمل خود نرمش نشان داده و از خرمشهر با نام اصلی آن یاد کند. با اجرای عملیات آزادی خرمشهر قدرت انقلاب نمایان گردید و احتمال اینکه با این پشتوانه و با مهارت سیاسی بتوان حداقل بخشی از خواستههای کشورمان را به کرسی نشانده و به جنگ پایان داد، دوراز انتظار نبود. این نکته یا سایر نکات اینچنینی با مطالعه اسناد منتشره از سوی انتشارات سپاه پاسداران در مجموعه روزشمار آزادی خرمشهربه ذهن متبادر میشوند و بار دیگر این سؤال که آیا امکان پایان یافتن جنگ پساز بازپسگیری خرمشهر وجود داشت یا نه؟ در ذهنها جان میگیرد.»