مدیریت بحران کرونا تنها به بخش پزشکی محدود نمیشود و در این بحران همه اجزای دولت و جامعه به شکلهای مختلف درگیر بودند. امروز تاب آوری اقتصادی در شرایط کرونا یکی از مهمترین موضوعات است که دولت باید برای آن برنامهریزی داشته باشد. از سوی دیگر بحران کرونا پیامدهای اجتماعی و فرهنگی برای جامعه به همراه داشته است که به شکلهای مختلف خود را نشان داده است.
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان ملی نوشت: کشور در حالی وارد فاز از سرگیری فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شده که چشم انداز روشن و مطمئنی نسبت به آینده ویروس کرونا در کشور وجود ندارد. به نظر میرسد اولویتهای اقتصادی بهاندازهای برای دولت حایز اهمیت بوده که این ریسک را پذیرفته که دست به چنین کاری زده است. از سوی دیگر تحلیل وضعیت کرونا این روزها شکل دو پهلویی به خود گرفته و از یک طرف خبرهای خوشایندی درباره داروهای درمانی به گوش میرسد و از سوی دیگر برخی آینده خوبی برای این بیماری متصور نیستند و معتقدند مردم جهان تا مدتها باید با این بیماری زندگی کنند. کرونا در هر جامعهای براساس آسیب پذیری آن جامعه پیامدهای مثبت و منفی از خود برجای گذاشته است که جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهمترین پیامدهای کرونا بر جامعه ایران «آرمان ملی» با دکتر غلامعلی رجایی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی گفتوگو کرده است. رجایی معتقد است: «واقعیت این است که دولت در مقابل این بیماری غافلگیر شد. اگر وضعیت بیماری در چین و کشورهای شرق آسیا به خوبی رصد شده بود و پیشبینیهای لازم در این زمینه صورت گرفته بود مدیریت این بیماری با چالشهای کمتری مواجه بود. دولت باید از همان ابتدای بحران با جدیت به موضوع ورود میکرد و با رویکردی شبیه به حکومت نظامی اوضاع را تحت کنترل میگرفت. نکته دیگر اینکه دولت در شرایط نامطمئنی به کسبها کارها اجازه فعالیت داده است. بدون شک اگر اجازه فعالیت به کسب و کارها تا اواسط اردیبهشت نیز به تأخیر میافتاد اتفاق خاصی رخ نمیداد. با این وجود در شرایطی که هنوز چشم انداز روشنی از آینده کرونا وجود ندارد به کسب و کارها اجازه فعالیت داده شده که اقدام پر ریسک و خطرناکی است». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
کرونا چه تأثیری روی جامعه و دولت در ایران گذاشته است؟ مدیریت بحران کرونا در ایران با چه چالشهایی مواجه بود؟
دولت و ملت ایران در شیوع ویروس کرونا در یک عمل انجام شده قرار گرفتند. به نظر میرسید پس از شیوع این بیماری در چین وضعیت این بیماری و امکان شیوع آن در ایران به خوبی مورد رصد مسئولان قرار نگرفته است. اگر به نحوه مدیریت کرونا در ایران دقت کنیم متوجه یک سیر زیگزاگی خواهیم شد. برخی در ابتدا شیوع این بیماری را در ایران انکار کردند اما پس از مدتی مجبور شدند با واقعیتهای ناشی از این بیماری مواجه شوند و این واقعیت را با مردم نیز مطرح کردند. در چنین شرایطی القائات رسانههای معاند نیز به بیاعتمادی مردم دامن زد. با این وجود وزارت بهداشت با تدابیری که اتخاذ کرد موفق شد بر اوضاع مسلط شود و در شرایط کنونی ایران از نظر درمان این بیماری پس از چین و کره جنوبی در رتبه سوم جهانی قرار گرفته است. در مجموع عملکرد دولت در زمینه کرونا قابل قبول بود و بنده معتقدم شرایط به شکلی است که ما حتی میتوانیم تجربیات پزشکی خود درباره این بیماری را به کشورهای دیگر نیز منتقل کنیم. با این وجود ما در زمینه قرنطینه کردن شهرها و توجیه مردم عملکرد موفقی نداشتیم. بدون شک اگر مسئولان تصاویر اجساد قربانی کرونا را برای مردم به خوبی به تصویر میکشیدند بیش از یک میلیون خودرو در ایام نوروز از تهران خارج نمیشد. ممکن بود مردم از دیدن این صحنهها ناراحت و نگران شوند اما در روند کنترل این بیماری تأثیرگذار بود. سفر و تفریح به هر اندازهای که برای مردم دارای اهمیت است به اهمیت سلامتی و حفظ جان آنها نمیرسد. دولت باید درباره تلفات این بیماری در کشور واقع نمایی میکرد و واقعیتها را به صورت شفاف با مردم در میان میگذاشت. شاید نوعی بزرگنمایی رسانهای به عنوان یک ترفند درباره پیامدهای این بیماری و مخاطرات ناشی از آن میتوانست مدیریت این بیماری را برای دولت آسانتر کند.
در شرایطی که مدیریت کرونا را تنها نمیتوان به بخش پزشکی تقلیل داد آیا در زمینهها و بخشهای دیگر عملکرد قابل قبولی مشاهده شد؟
مدیریت بحران کرونا تنها به بخش پزشکی محدود نمیشود و در این بحران همه اجزای دولت و جامعه به شکلهای مختلف درگیر بودند. امروز تاب آوری اقتصادی در شرایط کرونا یکی از مهمترین موضوعات است که دولت باید برای آن برنامهریزی داشته باشد. از سوی دیگر بحران کرونا پیامدهای اجتماعی و فرهنگی برای جامعه به همراه داشته است که به شکلهای مختلف خود را نشان داده است. به عنوان مثال براساس یک گزارش جامعه شناختی میزان اختلافات خانوادگی در بین خانوادههای ایرانی در دوران کرونا افزایش پیدا کرده است که این مسأله نیاز به مطالعه و تعمق جدیتری دارد. البته کرونا میتواند در برخی زمینهها مانند دیپلماسی و روابط بینالملل یک رویکرد مثبت به وجود بیاورد و دولتها را به هم نزدیکتر کند. امروز شرایط خوبی فراهم شده که ما بتوانیم تجارب علمی خود را به کشورهای دیگر جهان انتقال بدهیم. باید موضوع سیاست را از بحران کرونا جدا بدانیم و کرونا را یک موضوع انسانی در نظر بگیریم. به همین دلیل نیز کادر درمانی ایران میتواند در یک اقدام انسانی و اسلامی تجربیات خود را در اختیار دیگر کشورهای جهان نیز قرار بدهد و به بیماران دیگر کشورهای جهان کمک کند.
آیا مسئولان جامعه در مقابل بحرانها و به خصوص بحران کرونا دچار دیر تصمیمی نیستند؟ چرا برخی تصمیمات ضروری در زمان خود گرفته نشد؟
واقعیت این است که دولت در مقابل این بیماری غافلگیر شد. دکتر هاشمی وزیر سابق بهداشت عنوان کرده بودند بنده از قبل چنین شرایطی را پیشبینی میکردم و دغدغههای خود را با مسئولان در میان گذاشتم اما به صورت جدی به این دغدغهها توجه نشد. اگر وضعیت بیماری در چین و کشورهای شرق آسیا به خوبی رصد شده بود و پیشبینیهای لازم در این زمینه صورت گرفته بود مدیریت این بیماری با چالشهای کمتری مواجه بود. دولت باید از همان ابتدای بحران با جدیت به موضوع ورود میکرد و با رویکردی شبیه به حکومت نظامی اوضاع را تحت کنترل میگرفت. نکته دیگر اینکه دولت در شرایط نا مطمئنی به کسبها کارها اجازه فعالیت داده است. بدون شک اگر اجازه فعالیت به کسب و کارها تا اواسط اردیبهشت نیز به تأخیر میافتاد اتفاقی خاصی رخ نمیداد. با این وجود در شرایطی که هنوز چشم انداز روشنی از آینده کرونا وجود ندارد به کسب و کارها اجازه فعالیت داده شده که اقدام پر ریسک و خطرناکی است. اینکه برخی عنوان میکنند مناطق سفید میتوانند فعالیتهای دانشگاهی و آموزش و پرورش خود را از سر بگیرند نیز صحح نیست و اقدام خطرناکی است. براساس واقعیتهای پزشکی هیچ کجا سفید نیست و این بیماری در همه مناطق میتواند به سلامتی انسان آسیب بزند. در قرآن کریم آمده است: «نجات جان یک انسان به منزله نجات یک جامعه است». به همین دلیل اگر برای یک ترم تحصیلی دانشگاهها تعطیل شود و یا مدارس تعطیل شوند هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و این عقب ماندگی تحصیلی در آینده قابل جبران خواهد بود. حفظ سلامتی و جان مردم باید در اولویت نخست مسئولان قرار داشته باشد. بنده یک پیشنهاد نیز برای دولت دارم. به نظر من کسانی که در راه مداوای بیماران کرونایی جان خود را از دست دادهاند باید مانند سرداران جنگ با آنها برخورد شود. حتی برخی از کادر درمانی بیمارستانها که به بیماری کرونا مبتلا شدند اما بهبود پیدا کردند نیز باید به مثابه جانباز با آنها برخورد کرد. بنده به شهرداری تهران پیشنهاد دادم که عکس این عزیزان را در سطح شهر نصب کنند و از آنها به عنوان شهدای بزرگوار درمانی تقدیر شود. کسی که میداند احتمال آلودگی برای وی وجود دارد و احتمال دارد جان خود را از دست بدهد اما عقب نشینی نمیکند و تا لحظه آخر به تعهد خود پایبند میماند و در نهایت جان خود را از دست میدهد یک شهید واقعی است و باید مانند شهید با آن برخورد کرد.
آیا اولویتهای دولت و وزارت بهداشت در مواجهه با بحران کرونا متفاوت بود؟ برخی عنوان میکنند اولویت نخست وزارت بهداشت سلامتی مردم بود در حالی که اولویت نخست دولت مسائل اقتصادی است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
مهمترین دغدغه وزارت بهداشت سلامتی و حفظ جان مردم بوده است. این در حالی است که نباید بین وزارت بهداشت و دولت تفکیک قائل شد. دولت باید فرماندهی وزارت بهداشت را بپذیرد. هنگامی که وزارت بهداشت به یک نتیجه پزشکی و بهداشتی میرسد دولت باید این دیدگاه را بپذیرد و همه اجزای دولت را موظف به اطاعت از دیدگاههای وزارت بهداشت کند. به عنوان مثال طرح موضوع باز شدن دانشگاهها در هفتههای آینده یک خطای محض است. پس از پایان محدودیتهای اعمال شده ما شاهد افزایش مسافرتها بودیم و به همین دلیل احتمال این وجود دارد که ما وارد موج دوم کرونا شویم. البته دولت به وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی اعلام کرده که باید تابع تصمیمات وزارت بهداشت باشند.
آیا مسائل اقتصادی باعث شد دولت در قرنطینه کردن کانونهای بحران تردید داشته باشد و این کار را انجام ندهد؟
قرنطینه نکردن کانونهای بحرانی به دو دلیل فرهنگی و اقتصادی صورت گرفت. به هر حال مردم ایران به سفر و تفریح عادت دارند و ممانعت از این رویکرد با چالشهایی مواجه بود. از سوی دیگر دولت از نظر اقتصادی توانایی کافی برای تأمین مایحتاج زندگی مردم را نداشت. واقعیت این است که ما در زمینه قرنطینه عملکرد قابل توجهی نداشتیم. دولت باید در چنین شرایط بحرانی در رسانهها بزرگنمایی میکرد و خطر این بیماری را بزرگ جلوه میداد. در جامعه ایران سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که هر کدام نیز از سطوح از باورها و ارزشهای متفاوت برخوردار هستند. به همین دلیل دولت باید به شکلی با مردم ارتباط برقرار میکرد که همه اقشار مختلف جامعه به خوبی خطرات این بیماری را درک کنند. چالشی که با نماینده قم وجود داشت نیز در همین رابطه بود. در نهایت مشخص شد که در اواخر بهمن ماه ویروس کرونا در کشور وجود داشته است. نکته دیگر اینکه تجربه مدیریت چین در بحران کرونا به خصوص در شهر ووهان جلوی چشم دولت بود و دولت میتوانست با توجه به این تجربه مدیریت بهتری براین بیماری داشته باشد. متأسفانه دولت از تجربه چین به خوبی استفاده نکرد و پس از مدتی متوجه شد که باید به صورت جدیتر به موضوع ورود کند و به همین دلیل این رویکرد را در دستور کار خود قرار داد. نکته قابل تأمل در این زمینه نحوه ورود و خروج نیروهای نظامی به مدیریت کرونا بود که بهرغم ورود همه جانبه، به یکباره تب آن فروکش کرد. سپاه پاسداران و ارتش با تجهیزاتی که در اختیار داشتند بیمارستانهای مختلفی را ساماندهی کردند. با این وجود نیروهای نظامی باید در ورود و خروج شهرها حضور موثرتری از خود بروز میدادند و زودتر به صحنه ورود میکردند.
مهمترین چالشهای کشور در دوران پسا کرونا چه خواهد بود؟
در مرحله نخست دولت باید ارتباط خود را با مردم تقویت کند و با شفافیت درباره مخاطرات این بیماری و چشم انداز پیش روی کشور با مردم سخن بگوید. صداوسیما نیز باید آمار تلفات استانها و حتی شهرستان ها را به مردم اعلام کند تا مردم از جزئیات ابعاد این بیماری اطلاع پیدا کنند. در چنین شرایطی میتوان استانهای پرخطر را شناسایی کرد و براین اساس درباره ورود و خروج به این استانها تصمیمگیریهای جدیتر اعمال کرد. بنده معتقدم کرونا فرصت خوبی برای انسان امروز ایجاد کرده تا خود را به خدا نزدیکتر کند. کرونا یک عذاب الهی نیست، بلکه این بیماری انسان عصر حاضر را به خدا نزدیکتر کرده است. در این فرصت انسان امروز میتواند با خدای خود خلوت و خلسه داشته باشد و ایمان وجودی خود را به خداوند متعال افزایش بدهد. بدون شک یکی از وجوه مثبت این بیماری شناخت عمیقتر انسان نسبت به خداوند متعال است. این شناخت نیز از موضع ترس نیست و بلکه از موضع آگاهی و دانش ایجاد شده است.