به گزارش جماران؛ احمد مسجد جامعی در روزنامه همشهری نوشت:
«روز چهاردهم تیر ماه سال 1398 به مناسبت روز قلم به دیدار برخی از معاریف اهل قلم تهران رفتیم،تا از دیدار و گفت و گو با ایشان برخوردار شویم و بسا که اطلاعات و آگاهی های دیگری هم از زندگی و آرای آنان به دست آید.
صبحانه را میهمان استاد حسن انوشه بودیم،که اهل بابل یا بارفروش قدیم است و به تازگی میدانی را در آن شهر به نام ایشان خواندهاند. آقای انوشه نمونه ای موفق از کار دانشنامهنویسی است و در واقع بنیان دانشنامه ادب فارسی،حاصل ابتکار موفق اوست و مجموعه دانشنامههایی که برای ادب فارسی در شبه قاره، کشورهای عربی، افغانستان، آسیای مرکزی زیر نظر او تألیف و گردآوری شد، گسترة بسیار عظیم زبان فارسی را در طی قرون و اعصار نشان داد. او زودتر از همه دستگاههای فرهنگی متوجه چنین نیازی شد و آستین همت بر زد و با مآخذ و امکانات اندک شخصی این کار را پیش برد. مرکزی که او تأسیس کرد، بزرگترین حوزۀ ادبی فرهنگی با موضوع دانشنامه نویسی ادب فارسی در ایران است. فعالیت این مرکز در اواسط دهۀ هفتاد در میدان ابن سینا (دروازه شمیران سابق) آغاز شد و بعد از چند جابجایی، آقای انوشه فعالیت خود را در مکان حاضر ادامه داد.
دانشنامه ادب فارسی که آقای انوشه در این سالها منتشر کردهاند، به 9 جلد رسیده است و بخش وسیعی از حوزۀ ادب فارسی را در بر میگیرد. از این دانشنامه علاوه بر ایران،در حوزه زبان فارسی سخت استقبال شد و این دوره دانشنامه، مرجع عمده کسانی است که در این کشورها در باب ادب فارسی قصد تحقیق و پژوهش دارند. من در سفر به همین کشورها بارها دیدم که ایران شناسان و پژوهشگران حوزه تمدن ایرانی و زبان فارسی تا چه حد از این دانشنامه ها بهره می برند، تا جاییکه مجلدات آن بر اثر کثرت مراجعه فرسوده و کنارههای اوراق آن متورم شده بود. آقای انوشه مترجمی تواناست و نثر او حاکی از ممارستی است که پیوسته با متون قدیم و جدید فارسی داشته است. ایشان کتابخانه نفیس و ارزشمندی هم در این زمینه گردآورد که خود خدمتی دیگر است؛ هرچند که قدر او و آن، جز برای معدودی شناخته نیست. البته در این حوزه دانشنامههای دیگری نیز در دست است، اما فضل تقدم با این دانشنامه است. در ادامه برای حاضران گفتم که در ایران ظاهراً کتابخانهای جامع آثار فرهنگ و ادب فارسی از داخل و خارج بسیار اندک است و این کتابخانه از این حیث اهمیت خاص دارد. آقای انوشه بارها به کشورهای مختلف حوزه زبان فارسی سفر کرد و کتابهای مربوط به این حوزه را یک یک و با صبر و تأمل و تحقیق از جاهای مختلف گرد آورد و به این ترتیب کتابخانۀ جامعی در این حوزه شکل گرفت.
خالی از لطف نیست اگر بگویم که سالها پیش قرار بود شخصی، کتابشناسی افغانستان را تهیه کند و او این کار را با کمال تعجب در مدت یک هفته به انجام رساند! اما بعد از مدتی کاشف به عمل آمد که مأخذ عمدة او،فهرستی بوده است که آقای انوشه در این حوزه تهیه کرده بود.
از دیگر آثار آقای انوشه ترجمه 5 جلد کتاب تاریخ ایران، پژوهش دانشگاه کمبریج است و ایشان ترجمه 2کتاب غزنویان و سیستان اثر دانشمند ایرانشناس،باسورث را نیز در کارنامۀ خود دارد. در این بین ایشان توضیح داد که جلد ششم تاریخ کمبریج را نیز ترجمه کرده، اما به سبب مشکلاتی که ناشر ایجاد کرده، از انتشار آن منصرف شده است.
بعد از این صحبتها گفتیم،اگر خواسته باشیم وجهی مشترک در میان همه کارهایشان پیدا کنیم، به این نتیجه میرسیم که همه این آثار درباره ایران است: تاریخ ایران، ادبیات ایران و فرهنگ ایران. بهراستی که ایشان خود در زمره شخصیتهای ارزشمند این سرزمین هستند و تبریک روز قلم به ایشان، مناسبت تمام دارد.
در ادامه دکتر رضوانفر گفت: استاد انوشه از سال1372 به تهران آمد تا کار نوشتن دانشنامه را آغاز کند. در آن سالها دفتر ما در میدان ابن سینا محل رفت و آمد بزرگان بسیاری از ادب و فرهنگ این سرزمین بود که برای همکاری در دانشنامه، به دفتر ما می آمدند. من در سفرهای بسیاری به هند و پاکستان همراه استاد بودم و کتابهای بسیاری در حوزه هند، پاکستان و افغانستان و سایر کشورها تهیه کردیم و به تهران آوردیم. استاد انوشه در پاسخ به پرس و جوی ما گفت: شمار کتابهای این کتابخانه بالغ بر 60 هزار جلد کتاب تخصصی در حوزه ادب فارسی است و حتی کتابهای مربوط به ادبیات فارسی در ولایات ایران مانند گیلان، مازندران، یزد،کرمان، لرستان و خوزستان در این کتابخانه جمعآوری شده است.
ایشان در ادامه در پاسخ به سؤال دیگر من مبنی بر این که چه کاری در حال حاضر در دست دارند، توضیح داد: امسال قرار است جلد دهم دانشنامه را که به فارسیپژوهان و مراکز فارسیپژوهی جهان اختصاص دارد، به رشته نگارش درآوریم.
بعد از سخنان ایشان، بخشهای مختلف کتابخانه را دیدیم. بخشی از این کتابخانه به ایران شناسی اختصاص داشت؛ بخشهای دیگر چون عثمانی و اروپا و فهرست نسخ خطی نیز در کنار این بخش جلب توجه میکرد. بخش دیگری از این کتابخانه خاص ادبیات عامیانه بود با کتابهایی چون سمک عیار، ابومسلم نامه، فتوتنامهها، هزار و یکشب، عیاران و اسکندرنامه. بخش دیگری از این کتابخانه خاص جهان عرب بود و آثاری چون ترجمه رباعیات خیام و مقام او در جهان عرب در این بخش به چشم میخورد. بنده در این قسمت توضیحاتی به همراهان دادم و گفتم: در این بخش منابع منحصر بفردی هست؛ از جمله اینکه کمتر کسی میداند مرحوم آیتالله خویی دستی در شعر داشت و در اینجا اشعار ایشان را میتوان یافت. همچنین کمتر کسی از آثار آقا سیدمحمد گلپایگانی آگاهی دارد، حال آن که ایشان مترجم مثنویمعنوی به عربی بود و این اثر در این بخش موجود است. بعد از این دیدار و بازدید از بخشهای مختلف این کتابخانه از آقای انوشه و همکاران خداحافظی کردیم و تهرانگردی خود را ادامه دادیم.»