بهتر این بود صداوسیما بپذیرد عوامل نظارتیاش یا سهلانگاری کردهاند و یا به سمت ولنگاری سوق پیدا کردهاند. طبیعتاً از این دو حالت خارج نیست. نشان میدهد نظارتی وجود نداشته و اگر نظارتی وجود داشت به واقع این کپیبرداریهای ناشیانه صورت نمیگرفت.
به گزارش جماران؛ یک کارشناس رسانه اعتقاد دارد صداوسیما باید خطایش در حواشی سریال "پایتخت" را میپذیرفت و با بحثی جدید ادامهاش نمیداد؛ باید با این سهلنگاری یا وادادگی در نظارت برخورد جدی شود.
تلویزیون مدتی است که مشکلات عدیده در جایگاه نظارت، گریبانش را گرفته، گاهی اوقات این معضلات، تشویش اذهان عمومی و شائبههای جبرانناپذیری را برای رسانهای چون سازمان صداوسیما فراهم میآورد. در سریالهای تلویزیونی مشکلات بهمراتب بیشتر و عمیقتر است.
سریالهای بااصالتی چون "پایتخت" هم بینصیب نشدند.
بعد از انتقادها و بالا رفتن حاشیهها رئیس صداوسیما برای چندمین بار وارد مسئله شد و نامهای به معاون سیما نوشت و از او خواست مجدّانه حواشی این مسئله را بررسی کند.
اما شب گذشته میزگرد بررسی سریال پایتخت 6 از شبکه اول سیما با حضور مهدی فرجی مشاور پروژه و البته مدیر سابق شبکه 1، سیروس مقدم به عنوان کارگردان و دو منتقد دیگر حضور داشتند و به سؤالات پاسخ میدادند. علاوه بر اعلام چهار قسمته شدن، پایان سریال "پایتخت" و موضوعات مطرح شده در سریال مورد بحث قرار گرفت.
عباس سلیمینمین کارشناس رسانه در واکنش به برگزاری این میزگرد و مشکلات سریال "پایتخت" و البته عدم نظارت درست در تلویزیون، گفتوگویی کرد. او در جریان این گپ و گفت اشاره کرد: میزگردی که راجع به سریال "پایتخت" برگزار شد خیلی تأسفآورتر از خطایی بود که صورت گرفته است. خطایی که حقیقتاً صداوسیما باید آن را میپذیرفت و به این بحثها خاتمه میداد. هیچ نیازی هم به برگزاری میزگرد، آن هم میزگردی که کاملاًً هدفش توجیه این قضیه و به نوعی فرار از پذیرش این خطا است. ناگفتهنماند که چنین حرکتهای نسنجیدهای منجر به ادامه بحثها و حاشیهها میشود.
وی افزود: صداوسیما باید از قابلیتها و ظرفیتهای مختلف در زمینههای متنوع بهره ببرد؛ از صدابردار و فیلمبردار توانمند گرفته تا نویسنده و کارگردان و بازیگران؛ اما هیچکدام از اینها نباید بتوانند تمایلات خودشان را بر محتوا و خط و مشی اصلی صداوسیما غلبه بدهند. صداوسیما سرمایهگذاری چندینسالهای بر روی سریال "پایتخت" داشته و در سالهای گذشته صاحب قوتهایی هم بوده است. فیلمنامه سریال هم جذاب و مفرح بود و هم آموزنده! اما امسال در "پایتخت"6 نه فیلمنامه دیدیم و نه آموزندگی. ضمن اینکه فرصتی را به بعضی از عوامل دادند که آنها تمایلاتشان را دنبال کنند. اینجا مشخص است که خطایی صورت گرفته است. یعنی در واقع کسی باید از جانب صداوسیما بر روند این سریال نظارت میکرده و سیاستها را به خوبی براساس آن سرمایهگذاریها اعمال میکرده است؛ و اینجا باید بررسی شود که سهلانگاری بوده یا وادادگی رخ داده است. در هر دو صورت این فرد یا افراد، مقصرند و طبیعتاً باید بلافاصله برخورد شود.
این کارشناس رسانه، تأکید کرد: ما در این سریال شاهد کپیپرداریهای ناشیانه از برخی فیلمهای قبل انقلاب بودهایم. به لحاظ فنی "پایتخت" بسیار ضعیف بود و در دکوپاژ و دیگر مسائل خصوصاً فیلمنامه و قصه حرفی برای گفتن نداشت. میدانید که اساس سریال بر قصه بنا شده و اما این سریال از فقدان قصه رنج میبرد و نتوانست معنا بگیرد. این سریال یکسری خرده قصه دارد که به صورت باسمهای به هم وصل شدهاند که خود همان قصهها هم از ضعفها و تناقضهای اساسی برخوردار سات. مصداق بارز آن بخش مواد مخدر که به آن متناقض پرداخته شده است. زیرا در جایی میگویند نماینده مجلس از آن مطلع است اما در نهایت میبینیم که او را بازداشت میکنند. اگر از طریق پلیس در جریان گذاشته شده و کاملاً او را با این قضایا همراه کردهاند، بازداشت چه معنی میدهد. یا موضوع دستِ بیقرار شخصیت بهبود که در آنجا هم این تناقض را میبینیم. اینها بیشتر از طنز آموزنده، مضحک است.
وی با اشاره به وصله ناجور کرونا به داستانِ "پایتخت"، افزود: وقتی سریال "پایتخت" دچار مشکل قصه میشود به یک باره میبینید فردی لکنت زبان پیدا میکند؛ چرا به صورت بسیار سست و بیمبنایی، این لکنت زبان اتفاق میافتد؟ بنابراین این خرده قصهها هم بسیار بیمعنا و ضعیفند. حتی در موضوع کرونا به صورت وصله ناجوری، این خرده داستانها به هم متصل شدهاند. شخصیت "بهبود" مورد کنترل قرار میگیرد که هیچ علائمی در این زمینه ندارد؛ لرزش دست که جزو علائم نیست. بنابراین این سریال نه قصه و نه فیلمنامه ندارد؛ همه تقصیرها هم به گردن نداشتن نظارت است که اگر نظارت داشتند شاهد این اتفاقات نبودیم.
سلیمینمین با اشاره به اینکه عوامل نظارت یا سهلانگارند یا ولنگار، گفت: عواملی که صداوسیما برای ساخت سریال به خدمت گرفته آنها تمایل خودشان را به گونهای ناشیانه و سست پیش بردند و از فیلمهای قبل انقلاب کپیبرداریهای ضعیفی را به عمل آوردند. خود کپیبرداری از آن فیلمفارسیها معلوم نیست چه نتیجهای برای جامعه خواهد داشت. بنابراین فکر میکنم بهتر این بود صداوسیما بپذیرد عوامل نظارتیاش یا سهلانگاری کردهاند و یا به سمت ولنگاری سوق پیدا کردهاند. طبیعتاً از این دو حالت خارج نیست. نشان میدهد نظارتی وجود نداشته و اگر نظارتی وجود داشت به واقع این کپیبرداریهای ناشیانه صورت نمیگرفت.
وی با اشاره به اینکه صداوسیما باید با شخص یا اشخاص خاصی برخورد کند و آنها هم از مردم عذرخواهی کنند، افزود: در سریالها قصه اساس کار را تشکیل میدهد برخلاف فیلم که شخصیت محور است. قصه در تمام بخشهای سریال به عنوان نخ تسبیح اینها را به هم متصل میکند اما این انسجام را در این سریال سراغ نداریم. در هر قسمت موضوعی برخورد شده و بسیار ضعیف و سست است و نشان میدهد روی قصه کار شده و طرح و فیلمنامه نداشته و به نظرمن این فقر و فقدان فیلمنامهای مشکل ایجاد کرده است. به گونهای در صحبتها و در جریان ساخت فیلم روی مخاطب زیاد سریال تأکید داشتهاند که ضعفها را میپوشاند. کار درستی نیست با این نوع میزگردها، به این بحثها ادامه دهند صداوسیما به نظرمن باید با عوامل خاطی برخورد کند و سرنوشت این بررسی و برخوردها را نیز اعلام کند و آنها هم از مردم عذرخواهی کند؛ چرا که عوامل نظارتکننده به وظایف خودشان، عامل نبودند.