معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد گفت: ما باید از ظرفیتهای دیگر استفاده کنیم و صدایمان را به جهان برسانیم؛ همانطور که خون شهید سلیمانی خودش به رسانه تبدیل شد. سیلیای که تأثیر خون این شهید در مجامع رسانهای به آمریکا زد آسیب بیشتری از سیلی موشکی ما به آنها وارد کرده بود، حقانیت حاج قاسم در حمایت مردمی شکل گرفت و قابل پنهان کردن نبود.
به گزارش جماران؛ معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد با انتقاد از عملکرد رسانهای آمریکا در محدودسازی و مسدودسازی سایتهای ایرانی و محتواهای فضای مجازی، تمرکز بر فضای داخلی و دلبریدن از مجامع بینالمللی را تنها راه چاره عنوان کرد.
آمریکا پس از تحریمهای گسترده اقتصادی، دیگر ابزاری برای اعمال فشار بر مردم ایران ندارد و بهزعم خود شروع به تحریمهای رسانهای کرده است.
بعد از ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، اینستاگرام بهعنوان یکی از ابزارهای رسانهای آمریکا شروع به مقابله با انتشار عکسهای حاج قاسم سلیمانی کرد و صفحاتی را که عکس این شهید را منتشر میکردند مسدود کرد، پس از آن بهدستور وزارت خزانهداری آمریکا تحریم سایتهای ایرانی آغاز شد. درباره تبعات و نحوه مقابله با این اقدامات با محمد خدادی؛ معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفتوگو نشستیم:
پیش از هر چیز لازم است تحلیل معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد را نسبت به مسدودسازی دامنه غیرایرانی سایتها و خبرگزاریهای ایرانی مانند خبرگزاری فارس بدانیم؛ چرا که برخوردهای سختافزاری آمریکا با حوزه پیامرسانی در حال گسترش است و نمونه آن را در ماجرای حذف تصاویر شهید سلیمانی در فضای اینستاگرام شاهد بودیم.
رسانه یعنی فرصت نشر اطلاعات و هر کس بخواهد این فرصت را به هر دلیل و بهانهای محدود و محصور کند در دنیا مورد قبول نیست و قطعاً محکوم و مردود است، مگر اینکه محتوای این اطلاعات مجرمانه و خلاف عفت عمومی باشد. اما دولت آمریکا با محدودسازیها و مسدودسازیهایش همه استانداردهای جهانی را از بین برده است و حالا هم به انتهای خط رسیده و چهره واقعی خود را به نمایش میگذارد البته برای ما جدید نیست و چهره آمریکا همیشه دیکتاتوری در قاب یک مدعی حقوق بشر بوده است.
ترور شهید حاج قاسم سلیمانی که یک ترور جنگی با اعلام رسمی دولت آمریکا بود در دنیا سابقه نداشت. اینکه مقام نظامی ارشد یک کشور را در کشور ثالث که با مدارک دیپلماتیک حضور دارد ترور کنند واقعاً عجیب است. تحریم مقام معظم رهبری، وزیر امور خارجه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هر گزینه دیگری که وجود داشته نشانه استیصال این کشور است و دیگر کاری نمانده که انجام نداده باشد. کسی که تمام گزینههای خود را از دست میدهد دست به هر کاری خواهد زد.
ببینید، زمانی که آمریکا قصد ترور شهید سلیمانی را داشت به دو گونه تحلیل رسیده بود که هر دو تحلیل اشتباه بود. اگر میدانستند که شهادت این سردار بزرگ با واکنش میلیونی مردمی همراه خواهد بود عقل حکم میکرد دست به این اقدام خبیثانه نزنند و اگر نمیدانستند که چنین واکنشی به وجود خواهد آمد باز هم نشان میدهد آنها در تحلیلها و بررسیهای خود ناتوانند، پس در هر دو صورت میبینیم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شدند. بهدنبال همین اتفاق میلیونها نفر بدون درخواست کسی و بدون اینکه از آنها تقاضایی شود به خیابان میآیند و هیچکس تصور نمیکرد این حجم انبوه از جمعیت در میدان حاضر شوند. در هر شهری که این پیکر مقدس حضور پیدا کرد یا حتی نکرد بیشترین تجمع مردمی تاریخ آن شهر را شاهد بودیم.
معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی , رسانههای خارجی , رسانههای داخلی , شهید سپهبد قاسم سلیمانی , خبرگزاری فارس ,
مجامع بینالمللی برای خدمترسانی به قدرتمندان جهان تشکیل شدهاند
آیا این محدودسازیها و مسدودسازیها بهلحاظ حقوق بینالملل از مجامع مرتبط با حقوق بشر قابل پیگیری است؟
در مواجهه با این محدودسازیها ما از حداکثر توان خود استفاده خواهیم کرد و شاید اصلیترین اقداماتی که میتوانیم انجام دهیم رساندن صدایمان به جهان باشد. حالا دیگر بهخوبی میدانیم که مجامع بینالمللی تشکیل شدهاند تا به قدرتمندان جهان خدمترسانی کنند. مگر از سازمان ملل مهمتر در جهان وجود دارد که نمیتواند یک ویزا برای وزیر امور خارجه صادر کند که به سازمان ملل برود و صحبت کند، پس نمیتوان از هیچکدام این مجامع امید به پیگیری داشت.
مگر از سازمان ملل مهمتر در جهان وجود دارد که نمیتواند یک ویزا برای وزیر امور خارجه صادر کند که به سازمان ملل برود و صحبت کند
تکلیف ما با این مجامع روشن است و مصادیق زیادی میتوان برای آن نام برد، نمونهاش مقایسه ماجرای بوسنی و کویت است. مجامع بینالمللی سالها در مقابل جنایات پیشآمده در بوسنی سکوت کردند و در ماجرای کویت طی مدت 24 ساعت وارد عمل شدند، چرا چون بوسنی نفت نداشت و کویت نفت داشت، انسانها برای آنها مهم نیست نفت مهم است، ما همیشه شاهد استانداردهای چندگانه جهانی بودهایم اما نه به این عریانی. وقتی چهره شهید سلیمانی را از اینستاگرام حذف میکنند نشانه رفتارهای قرون وسطایی آمریکا است. پیش از این اگر حتی یک نفر حذف فیزیکی میشد دیگر نشان و عکس او را از رسانهها جهان حذف نمیکردند، اما برای شهید سلیمانی این اتفاق افتاد. در حالی که بدترین عکسهای خلاف اخلاق و عرف در این فضاها گسترش دارد. مگر داعش برای کار رسانهای از چه ظرفیتی استفاده میکرد، مگر مجرای تبلیغاتی آن همین رسانهها نبودند، چرا در آن زمان جلوی انتشار این محتواها گرفته نشد؟!
ما باید از ظرفیتهای دیگر استفاده کنیم و صدایمان را به جهان برسانیم؛ همانطور که خون شهید سلیمانی خودش به رسانه تبدیل شد. سیلیای که تأثیر خون این شهید در مجامع رسانهای به آمریکا زد آسیب بیشتری از سیلی موشکی ما به آنها وارد کرده بود، حقانیت حاج قاسم در حمایت مردمی شکل گرفت و قابل پنهان کردن نبود.
رسانه در اولویت مقامهای آمریکایی
آیا این اقدام آمریکاییها را میتوان یک سلسله اقدامات دامنهدار تعبیر کرد؟ اگر چنین است پیشبینی شما از کارهای بعدی و نحوه مقابله با آن چیست؟
بهطور قطع، اقدامات آمریکاییها اقداماتی دامنهدار است و باید منتظر هر نوع ممکن تحمیل، فشار و تحریمهای مختلف ازجمله رسانهای باشیم؛ ببینید وقتی رئیس جمهور آمریکا، مسئول امنیت ملی آمریکا، وزیر امور خارجه آمریکا و سایر مسئولان این کشور کار رسانهای را در اولویت کارهای خود قرار میدهند و قبل از هر کاری یک پیوست رسانهای برای آن در نظر میگیرند، باید به این نتیجه برسیم که کارکرد رسانه برای آمریکاییها در اولویت قرار دارد، در واقع رسانه آخرین چیزی است که برای آنها باقی مانده است، چرا که هر آنچه میتوانستند علیه ایران انجام دهند بهکار گرفتهاند، آیا کاری باقی مانده که آمریکا بتواند علیه ایران انجام بدهد و انجام نداده باشد؟ جنگ با رسانهها و مواجهه با افکار عمومی مردم ایران آخرین فاز برنامههای آمریکا علیه ایران است.
آیا کاری باقی مانده که آمریکا بتواند علیه ایران انجام بدهد و انجام نداده باشد؟ جنگ با رسانهها و مواجهه با افکار عمومی مردم ایران آخرین فاز برنامههای آمریکا علیه ایران است.
آمریکاییها جریان رسانهای را در آلبانی، جده، پاریس، لندن، آمریکا و نقاط دیگری در دنیا همبسته کردند تا جریان رسانهای علیه ایران را بهراه بیندازند، در اتاقهای خبر، محتواسازی میکنند و حالا هم که خودشان اقدام به انتشار توئیت با زبان فارسی کردهاند. هدف آنها هم ایجاد تشکیک در امید، اعتماد و توان مردم است، بهدنبال آن قطببندی و ایجاد فاصله را پیگیری خواهند کرد. آمریکاییها با طراحی این بسته بهدنبال تحقیر مردم بودند تا در نهایت این تحقیر به تسلیم آنها منجر شود و در نهایت فروپاشی اتفاق بیفتد، قطعاً در خواب و خیال است و آنچه تاکنون انجام دادهاند نتیجهاش حمایت دههامیلیونی مردم از مکتب حاج قاسم سلیمانی بود نه در ایران بلکه در عراق و سایر کشورها، این که قابل انکار نیست.
وقتی صحبت از حمله نظامی به میان میآید آمریکاییها بهخوبی میدانند که پاسخ خواهند گرفت و در حوزه نظامی بازدارندگی وجود دارد، بهخاطر همین تلاش میکنند ضربات خود را از ناحیه رسانهها وارد کنند.
الآن استراتژی آنها را میشناسیم، با این شناخت چهکار میتوانیم بکنیم؟ آیا در اینجا میتوانیم بحث زیرساختهای داخلی و لزوم توسعه آنها را مطرح کنیم؟
ما در چند لایه میتوانیم موضوع را بررسی کنیم؛ یک لایه به زیرساختهای فناوری بازمیگردد که به بحث اینترنت و شبکه ملی اطلاعات مرتبط میشود. اما مهمتر از آن توجه رسانهها به این موضوع است که باید به افراد و نیروهای ماهر رسانهای تکیه کنند و در واقع متوجه باشند که فعالیت رسانهای یک فعالیت فردی است. اگر در جنگ یک خلبان خوب نداشته باشیم هرچند که این هواپیما مجهز باشد نمیتواند مورد استفاده قرارگیرد و عملکرد مناسبی داشته باشد.
پس نخستین کار ما باید این باشد که ایمان و اعتقاد را در صف رسانهها قرار دهیم تا رسانهها از فضای اداری بهسمت فضای مهارتی حرکت کنند. نکته بعدی مهارت تولید اطلاعات است، ما باید محتوا خلق کنیم و بدانیم یک محتواساز خوب حتی با یک تلفن همراه میتواند به جنگ رسانههای خارجی برود. در ماجرای شهید سلیمانی بهگفته آمریکاییها چند ماه به بررسی ابعاد این ترور میپرداختند و برای ترور چند نفر، بسیاری از پیشرفتهترین تجهیزاتشان را بهکار گرفتند اما در مقابل آن، مردم با دست خالی به خیابانها آمدند و تأثیر این حضور از حمله به دهها پایگاه نظامی آمریکا بیشتر بود.
پیگیری مسدودسازی دامنههای غیرایرانی خبرگزاری فارس
اما کار اصلی ما در فضای جنگ رسانهای، تقویت محتوای جریان رسانه است؛ خود معاونت مطبوعاتی هم در معرض حملات رسانهای قرار دارد، بهعنوان مثال چند روز پیش شخصی توئیت میکند که معاونت مطبوعاتی به رسانهها هشدار داده است که راجع به بنزین، حملات موشکی و جشنواره مطلبی منتشر نکنند، همین توئیت دستاویزی میشود تا العربیه و شبکه ایران اینترنشنال به آن بپردازد، بعد از اینکه این شبهات بهوجود آمد و جالب بود که مدیران رسانه در ایران واکنش نشان دادند و انکار کردند بهگونهای که همان شخصی که این اطلاعات را منتشر کرده بود خودش تکذیب میکند.
اما با وجود اینْ ما تلاش میکنیم به وظایف خود عمل کنیم، اما این وظایف چیست؟ اول اینکه بهلحاظ زیرساختی رسانهها مجهز شوند که ما در این زمینه تلاشمان را میکنیم؛ در مورد مسدود کردن دامنههای غیرایرانی خبرگزاری فارس هم در تلاشیم که موضوع را حل کنیم و مهمتر بازدارندگی را که خطمشی امروز کشور در همه زمینههاست محقق کنیم.
مختصات دنیای امروز بهگونهای است که دیگر نمیتوان صدای کسی را خاموش کرد
در دنیای امروز دیگر نمیتوان صداها را خاموش کرد. مختصات دنیای امروز با دورههای قبل بسیار متفاوت است و نخستین خصوصیت دنیای امروز این است که به هیچ دورهای شباهت ندارد که بتوان آن را مورد مقایسه قرار داد. در این مختصات نمیتوان صدایی را خاموش کرد، با همین استدلال میتوان گفت دیگر با نسخههای قدیمی نمیتوان با دنیا مواجه شد، این قانون برای کشور ما هم صدق میکند. باید صداها را بشنویم، چرا که گفتیم دیگر نمیتوان صداها را خاموش کرد.
رسانههای امروز بیش از آنکه بهدنبال تجهیزات و نرمافزار باشند باید بر محتوا تمرکز داشته باشند، نمیشود در عرصه رسانه فعالیت کرد و زبان رسانه را ندانیم و یا زبان خارجی بلد نباشیم.
این مباحث درست است اما اگر ما رسانهها را بهمثابه بلندگو در نظر بگیریم باید بلندگوها را هم قوی کنیم چون جریان رسانهای غرب بهقدری صدای این بلندگوها را زیاد کرده است که نمیگذارد صدای دیگر بلندگوها شنیده شوند حال اگر محتوای خوبی هم در این بلندگوهای ضعیف پخش شود به گوش کسی نخواهد رسید.
بهنظرم این گونه نیست! پژواک صدا بیشتر از آنکه در رسانههای رسمی و غیررسمی باشد در فضای مجازی است و سرباز رسانهها هم خود مردمی هستند که نقش و سهم در این جنگ رسانهای دارند و بهعبارتی جنگ ما در رسانه تازه آغاز شده است و باید محتوا برای آن تولید کنیم و از فضای تبلیغی بهسمت فضای تبیینی حرکت کنیم. لازم است جریانشناسی و شبههشناسی کنیم و در نهایت به این شبههها پاسخ دهیم. اگر نظامیهای ما توانستند با موشک بازدارندگی ایجاد کنند ما هم در عرصه رسانهای میتوانیم این کار را انجام دهیم، با این تفاوت که در عرصه نظامی تنها گاهی نیاز به شلیک وجود دارد اما در عرصه رسانه هر لحظه در حال نبردیم. پایگاههای موشکی رسانهای آمریکا کم نیست و خود رئیس جمهور آمریکا هم دیگر بهزبان فارسی توئیت میکند، بهخیال آنکه محتوای آن مورد استقبال مردم ایران قرار میگیرد یعنی دلسوزی برای مردم ایران در قاب کلمات، اما نمیداند که عمل رییس جمهور در تحریم، تحقیر و محدودیت همهجانبه مالی دارویی قطعات و... قلب مردم ایران را در عمل نشانه رفته است و کودکان ایرانی امروز توسط ترامپ هدف قرار میگیرند.
آیا شما هم برای جلوگیری از اتفاقات مشابه و پیدا کردن راهحل برای مقابله با محدودسازیهای آمریکا فکری کردهاید و با بدنه دولت جلسه داشتید؟
اتفاقی مانند مسدودسازی دامنه رسانهها برای نخستین بار نیست که پیش میآید؛ ما سالهاست که با بحرانهای مشابه مواجهایم، از بسته شدن دفتر پرس تیوی تا قطع شدن ماهوارهها؛ آنها ابتداییترین حقوق انسانی را رعایت نمیکنند پس نمیتوان بر تصمیمات بینالمللی و مجامع بینالمللی تکیه کرد؛ تکیه ما بر توان داخلی است و امیدی نداریم که از غربیها سرویس بگیریم.