ظریف در شرایطی از حضور داووس انصراف داده که وی در سالهای گذشته از حضورش در وزارت خارجه کشورمان از هر فرصتی برای گفتوگو چه در چارچوب نشستهای منطقهای و چه کنفرانسهای بینالمللی استفاده و این جلسات را به تریبونی برای بیان رویکرد ایران در حوزه دیپلماسی تبدیل کرده است.
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده امریکا امسال برخلاف سال 2019 در مجمع جهانی اقتصادی داووس شرکت کرده و به ایراد سخنرانی پرداخت. به همان اندازه که حضور دونالد ترامپ در این مجمع پس از غیبت سال گذشته وی جریانساز شد، انصراف محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان نیز امسال بیش از غیبت سال گذشتهاش در مجمع جهانی اقتصادی به نظر رسانههای بینالمللی آمده است.
محمدجواد ظریف در شرایطی از حضور داووس انصراف داده که وی در سالهای گذشته از حضورش در وزارت خارجه کشورمان از هر فرصتی برای گفتوگو چه در چارچوب نشستهای منطقهای و چه کنفرانسهای بینالمللی استفاده و این جلسات را به تریبونی برای بیان رویکرد ایران در حوزه دیپلماسی تبدیل کرده است. مهمترین سوالی که در این فضا مطرح میشود این است که چرا با سابقهای که از وزیر خارجه در چند سال اخیر سراغ داریم وی گزینه انصراف از حضور را انتخاب کرد؟
دورهمی در فضایی متفاوت
مجمع جهانی اقتصادی داووس امسال در شرایط متفاوتی برای ایران و امریکا و همچنین ایران و کشورهای اروپایی برگزار شد. در یک سال گذشته میلادی دایره تحریمهای هستهای و غیرهستهای امریکا بر ایران تنگتر شده و واشنگتن سیاست فشار حداکثری را در چند حوزه متفاوت نظامی، امنیتی و سیاسی علاوه بر حوزه اقتصادی دنبال کرده است. تابستان گذشته بود که واشنگتن در اقدامی غیرمتعارف نام محمدجواد ظریف، وزیر خارجه را در لیست افراد تحت تحریم و تحت عنوان حامیان تروریست قرار داد. اقدامی که عملا رفت و آمدهای وزیر خارجه ایران به نیویورک به منظور شرکت در نشستهای متفاوت به میزبانی سازمان ملل را با اختلال روبهرو کرده و در آخرین مورد آن وزارت خارجه امریکا در اقدامی خلاف پروتکل میزبانی از صدور ویزا برای وزیر خارجه ایران سر باز زد.
در کنار این فشارهای سیاسی، واشنگتن با متهم کردن بیپایه و اساس ایران در پرونده حمله به نفتکشهای در حال عبور و مرور در منطقه خلیجفارس و تنگه هرمز و همچنین تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی، آرایش نظامی همیشگی خود پیرامون ایران را پررنگتر کرده و همزمان ائتلافی نظامی برای آنچه خود تضمین امنیت آبراههای بینالمللی خوانده در منطقه تنگه هرمز تشکیل داده است. این اتفاق در حالی رخ داد که پیش از این نیز دونالد ترامپ با قراردادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی ریسک رویارویی میان نیروهای این نهاد نظامی ایران با نیروهای امریکایی تحت فرمان سنتکام در منطقه را افزایش داده بود.
همزمان با این فشارهای سیاسی و نظامی، تیم ترامپ که به گعده ایرانستیزها تبدیل شده است در سایه این شعار که کاخ سفید به دنبال تغییر نظام در ایران نیست و از تهران میخواهد با تغییر رفتار در منطقه به توافقی جامع با امریکا تن بدهد اتفاقا سیاست تضعیف نظام و ایجاد شکاف میان حاکمیت و ملت را بیش از هر دولت دیگری در 40 سال گذشته از رابطه پرتنش ایران و امریکا تعقیب کرد. توییتهای دونالد ترامپ یا مایک پمپئو، وزیر خارجه وی به زبان فارسی و ادعای ایستادن در کنار مردم ایران در حالی که در نتیجه تحریمهای امریکا حتی فروش دارو به ایران هم غیرممکن شده تنها بخشی از سیاست واشنگتن برای ایجاد شکاف در داخل است.
با وجود این اقدامهای سیاسی و تهدیدهای امنیتی و نظامی شاید بتوان گفت که آنچه به نقطه عطفی در رابطه پرتنش ایران و امریکا تبدیل شد تصمیم نابخردانه دونالد ترامپ برای ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی بود؛ اقدامی که با واکنش نظامی ایران و حمله به پایگاه عینالاسد عراق که محل استقرار نیروهای امریکایی است روبهرو شد.
برآیند رفتارهای دونالد ترامپ پس از ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی نشان میدهد که نه تنها وی بلکه کابینه او نیز پس از هدف قرار دادن شهید سلیمانی و همراهان وی از جریان حشد الشعبی عراق متوجه تبعات سنگین این اقدام تروریستی شدند. تنها ساعتی پس از ترور سپهبد سلیمانی بود که رسانههای امریکایی به تریبونی در اختیار تحلیلگران و سیاسیون دموکرات یا جمهوریخواه تبدیل شدند که همگی نسبت به تبعات جبرانناپذیر این اقدام دولت ترامپ هشدار داده و آن را تصمیمی غیرحرفهای و ناشیانه از سوی کاخ سفید خواندند. بسیاری از کارشناسان یا سیاسیون امریکایی با وجود آنکه ادعاهای بیپایه و اساس درباره تهدید امنیتی خواندن سپهبد شهید سلیمانی برای منافع امریکا را تکرار میکردند همزمان تاکید داشتند که این اقدام دونالد ترامپ منطقه را در معرض یک بحران جدید قرار داده؛ به گونهای که تهران و واشنگتن در یک قدمی منازعه نظامی قرار گرفتهاند. در این میان حادثه هدف قرار گرفتن یک هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین توسط دو موشک ایرانی تنها چندساعت پس از حمله ایران به پایگاه عینالاسد، جامعه جهانی را متوجه وخامت اوضاع امنیتی و نظامی در منطقه ملتهب غرب آسیا کرد.
دونالد ترامپ کمتر از یک سال تا انتخابات دوباره فاصله دارد و در این میان باید با پرونده استیضاح خود هم دست و پنجه نرم کند. هرچند که توافق هستهای با ایران نخستین و آخرین توافقی نبود که رییسجمهور امریکا از آن خارج شد یا درخواست تجدید نظر در آن را داد اما ناگفته پیداست که وی سرمایهگذاری هنگفتی بر این پرونده کرده تا شاید بتواند پای میز مذاکره نشاندن ایران را به امتیازی برای خود تبدیل کند. قراردادن ایران در کنج به سیاست ترامپ تبدیل شده و پازل این سیاست تکمیل نمیشود مگر آنکه اجماعی بینالمللی علیه ایران شکل بگیرد. ترامپ در یک سال و نیم گذشته نتوانست اروپاییها را به خروج از توافق هستهای با تهران متقاعد سازد و در نهایت در حالی که تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران به دلیل ماهیت فرامرزی آن دست اروپا را در معامله با ایران بسته بود تعلل اروپا در وفای به تعهدات داده شده در برجام تهران را به واکنش پس از گذشت یک دوره یکساله صبر راهبردی واداشت. واکنش تهران از اردیبهشتماه سال جاری در قالب گامهای معکوس برجامی و در حدفاصل هر 60 روز یک بار انجام شد و در نهایت ده روز پیش ایران اعلام کرد که گام نهایی را برداشته و دیگر به هیچکدام از محدودیتهای فنی تعیین شده در برجام برای برنامه هستهای خود پایبند نخواهد بود. در حالی که تهران با استناد به بند 36 برجام دست به واکنش در برابر نقض عهد طرف مقابل زده و تاکید دارد که با این اقدام توازن را به توافق بازگردانده است اما سه کشور اروپایی هفته گذشته اعلام کردند که برای رسیدگی به اختلاف پیشآمده با تهران مکانیسم حل و فصل اختلاف را فعال خواهند کرد. اقدامی که واشنگتن پست میگوید در نتیجه تهدید تعرفهای دونالد ترامپ بوده و اروپاییها با فعالسازی مکانیسم حلوفصل اختلاف باج مورد نیاز ترامپ برای فرار از تعرفه 25 درصدی واردات خودرو را پرداخت کردهاند. ایران در پاسخ به این اقدامهای اروپا در آخرین مورد مساله خروج از ان پی تی در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه را مطرح کرده است.
تریبونی که از تهران گرفته شد
در چنین بستری ناگفته پیداست که محمدجواد ظریف قرار بود از تریبون نشست مجمع جهانی اقتصادی داووس که با شعار «تعهد به بهبود وضعیت جهان» کار خود را پیش میبرد انگشت اتهام خود را به سمت چه کسانی بگیرد و چه کشورهایی را مقصر سیاستهایی بداند که غرب آسیا را در آستانه جنگی دیگر قرار دادهاند.
در حالی که محمدجواد ظریف قریب به یک هفته پیش انصراف از شرکت در نشست مجمع جهانی اقتصاد امسال را به میزبان اعلام کرده بود اما کمیته مهمان این مجمع ترجیح داد به آرامی نام وزیر خارجه ایران را در نتیجه این انصراف از لیست خط بزند و توضیحی درباره حذف تریبون ظریف در حالی که ایران یکی از سه پرونده مهم بینالمللی این روزها است، ارایه نکند.
با اینهمه شنیدههای «اعتماد» از دلیل انصراف محمدجواد ظریف، تصویر واضحتری از وضعیت ارایه میدهد: «طبق توافق اولیه قرار بود محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه کشورمان در «سالن اصلی یک جلسه اختصاصی (عمومی)» داشته باشد. با وجود توافق اولیه، میزبان هفته گذشته اعلام میکند که نمیتواند چنین فرصتی را در اختیار وزیر خارجه ایران قرار بدهد. میزبان با بهانه کردن شرایط ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری در ایران ادعا میکند که نمیتواند برنامهای با مخاطب عمومی در اختیار وزیرخارجه ایران قرار بدهد و لذا با حذف جلسه عمومی وزیر خارجه کشورمان تاکید میکند که وزیر خارجه میتواند در جلسات بستهای که پیش از این قرار بوده در آنها شرکت کند، حضور یابد. محمدجواد ظریف نیز با توجه به تغییر یکطرفه در برنامه وی از شرکت در نشست امسال داووس انصراف داد.»
هرچند که برخی تحلیلگران مسائل ایران و امریکا ادعا میکنند فشار دونالد ترامپ و دولت امریکا میتواند یکی از دلایل حذف سخنرانی عمومی وزیر خارجه کشورمان باشد اما به نظر میرسد با توجه به موضعگیریهای محمدجواد ظریف علیه سه کشور اروپایی در چند روز اخیر و بهخصوص پس از اعلام تروییکای اروپایی مبنی بر فعالسازی مکانیسم حلوفصل اختلاف و به تبع آن افشاگری واشنگتنپست درباره باجدهی اروپا به امریکا، متحدان امریکا در اروپا نیز چندان با در اختیار قرار دادن تریبونی به ظریف در داووس موافق نبوده باشند. ایران در حالی ابتدا به ساکن از سوی امریکا و پس از آن در نتیجه وادادگی اروپا به زیادهخواهیهای دونالد ترامپ تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار گرفته و حتی فرمانده نظامی آن در جریان عملیاتی تروریستی به شهادت میرسد که کارنامه تهران در انجام دقیق و مو به موی تعهداتش در توافق هستهای حی و حاضر است. اروپا امروز در حالی ایران را با مکانیسم ماشه به بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت و تحریمها تهدید میکند که بریتانیا، فرانسه و آلمان با عدم وفای به عهد مشخصشده در برجام، مفاد توافقی را نادیده گرفتهاند که ضمیمه قطعنامه 2231 سازمان ملل بود. در حقیقت میتوان گفت یک سال صبر راهبردی که ایران در مقابل خروج یکجانبه امریکا از برجام از خود نشان داده و فرصتی که به کشورهای اروپایی داد به افکار عمومی در صحنه بینالمللی ثابت کرد که تهران به توافقی چندجانبه که میتوان آن را یکی از معدود دستاوردهای دیپلماسی در جهان پرتنش امروز خواند پایبند است. محمدجواد ظریف در روزهایی برای حضور در داووس و سخنرانی ابراز آمادگی کرده بود که هرچند اروپاییها در موضعگیریهای شفاهی با ادعاهای دولت ترامپ درباره فعالیتهای سپهبد شهید سلیمانی ابراز همراهی کردند اما عملا این حرکت را جرقهای برای جنگ با ایران میدانستند.
سوییس به عنوان میزبان مجمع جهانی اقتصاد تریبون را از وزیر خارجه کشوری که هم به تعهداتش در توافقی چندجانبه پایبند بوده و هم بابت این پایبندی تحریم شده گرفت و صحنه را برای یکهتازی مردی خالی کرد که بیش از هر رییسجمهور امریکایی دیگری در تاریخ معاصر اروپا را تحت فشار قرار داده است. 28 کشور اروپایی در یک سال و نیم گذشته نشان دادند که حتی اگر طرف مذاکره قرار بگیرند باز هم وابستگی سیاسی و اقتصادی آنها به امریکا، قدرت مانور آنها را به عنوان بازیگرانی مستقل میگیرد. بیشک محمدجواد ظریف باز هم از تریبون داووس خطاب به افکار عمومی یادآوری میکرد که من از کشوری آمدم که 13 سال میز مذاکره را ترک نکرد، در جولای 2015 به توافق هستهای با 1+5 وقت رسید، به تعهداتش به گواه 15 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبند بود، با وجود نقض برجام از سوی امریکا در آن ماند و به بازماندگان در توافق فرصت یکساله داد اما در نهایت به دلیل ترس اروپا از امریکا و تبدیل شدن مجموعه اتحادیه اروپا به مستعمره سیاسی و اقتصادی امریکا با بازگشت تحریمها روبهرو شد.
اجلاس داووس امسال در حالی پایان مییابد که اصلیترین سخنرانهای آن در حالی از «تعهد به بهبود وضعیت جهان» سخن میگویند که قلدری یک عضو، مهمترین توافق هستهای نیم قرن اخیر را که ماحصل 14 سال مذاکره بود در آستانه فروپاشی قرار داده است.