محسن امینزاده گفت: اگر این بدیهیات را با مباحث مطرح شده در رابطه با FATF مقایسه کنید، عمق فاجعه توسعهگریزی و توسعه ستیزی رویههای سیاست خارجی در ایران را هم درک می کنید. هیچکس تردید ندارد عدم پیوستن به FATF می تواند منجر به خسارات عظیم در توسعه ملی و قدرت اقتصادی ایران شود. عدم پیوستن به FATF میتواند ملت ایران را فقیرتر و معیشت آنان را دشوار تر کند.
به گزارش جماران؛ محسن امینزاده، معاونت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه دولت اصلاحات، در گفت و گویی نظرش را در خصوص مسئله پیوستن ایران به FATF و همچنین روابط ایران و عربستان بیان کرد.
*پاسخ شما در مورد شبهات امنیت ملی که در مورد FATF مطرح می شود چیست؟
در بحث FATF اصلا مناقشه بر سر چیست؟ جامعه جهانی رویه ای را طراحی و در میان همه کشورهای جهان تصویب کرده که مفاسد ناشی از تجارتهای سیاه مثل تجارت مواد مخدر و اسلحه و قانون انسان و غیره را کاهش دهد. طبعا ممکن است این مقررات با برخی اقدامات سری ضروری کشورها در چارچوب منافع ملیشان، منافات پیدا کند. لذا فرضا چین و روسیه و آمریکا و فرانسه و کشورهای دیگر باید تدابیر جدیدی برای اقدامات مالی سری خود پیدا کنند.
همه این کشورها منافع ناشی از FATF را بیش از مضراتش میدانند و طبعا همزمان با پیوستن به این رویه بینالمللی، برای امور سری خود نیز تدابیر جدید و موازی طراحی میکنند. خیلی مسخره است تصور کنیم که کشورهای دیگر مثل چین و روسیه مشکلی با این رویه بینالمللی ندارند و فقط این رویه برای ایران مشکل ایجاد میکند. خیلی مسخرهتر آنکه تصور کنیم که ایران برای دوری از این مشکلات، باید به تنهایی مسیر عکس همه کشورهای دیگر را انتخاب کند و در پی کنارهگیری از همه کشورهای جهان باشد. خیلی روشن است که با انزوای خودخواسته ناشی از این سیاست، دنیایی از مشکلات سازمان یافته را روی سر خودمان و ملت ایران خراب میکنیم.
طبیعی است مشکلاتی که در مورد FATF در ایران مطرح میشود و ممکن است برخی از آنها واقعی هم باشد، برای تمامی کشورهای دیگر جهان هم ایجاد میشود و تمامی کشورهای قدرتمند دیگر، تدابیر جدیدی برای امور سری خود طراحی و ایجاد خواهند کرد.
اگر این بدیهیات را با مباحث مطرح شده در رابطه با FATF مقایسه کنید، عمق فاجعه توسعهگریزی و توسعه ستیزی رویههای سیاست خارجی در ایران را هم درک می کنید. هیچکس تردید ندارد عدم پیوستن به FATF می تواند منجر به خسارات عظیم در توسعه ملی و قدرت اقتصادی ایران شود. عدم پیوستن به FATF میتواند ملت ایران را فقیرتر و معیشت آنان را دشوار تر کند، اما هیچکس بابت این نتایج بدیهی فعالیت مخالفان FATF مواخذه و مجازات نمی شود. کنش آنان توطئه و خیانت تلقی نمیکند. تلختر آن است که طبق مقررات اجماعی FATF اگر ایران امروز به آن نپیوندد، در آینده برای پیوستن به آن باید دست به دامن اجماع کشورها و طبعا کشورهایی مثل آمریکا بدتر از آمریکا بشود.
در یک فضای خردمندانه سیاسی، راه حل موضوع خیلی ساده است. ایران مانند تمامی کشورهای دیگر جهان باید به FATF بپیوندند و این مانع مهم توسعه ملی و اقتدار اقتصادی در حال و آینده را به سادگی برطرف کند و بی جهت شعار پنهان کاری و ضرورت پنهان کاری کشور را ندهد؛ اما مانند تمامی کشورهای موثر جهان در کنار آن، تدابیر ضروری خود را برای امور سری ویژه خود مثل دور زدن تحریمها، تا وقتی که تحریمی در کار باشد طراحی کند.
متاسفانه مناقشهای که به راه افتاده از بنیان توسعهستیز بوده و هست. در این مورد نیز مثل ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در سال 1384، همه کشورهای دوست ایران از جمله روسیه و چین به صراحت به ایران هشدار دادند که نپیوستن به FATF هیچ توجیهی ندارد و ایران را حتی از حداقل مناسبات تجاری و اقتصادی با این کشورها نیز بهطور کامل محروم خواهد کرد، اما در این مورد نیز تا کنون هیچکس شنوای توصیهها و اخطارهای کشورهای دوست ایران نیز نبوده و نیست.
*تحرکات دیپلماتیک در طول چهار دهه انقلاب چقدر فراز و نشیب و همچنین تغییر داشته است؟
این پرسش به پاسخی چهل ساله نیاز دارد. اما بهطور کلی میتوان گفت بهترین دوره سیاست خارجی ایران متعلق به دولت اصلاحات و بدترین دوره دیپلماسی ایران بیتردید متعلق به دولت احمدینژاد است. در فراز و نشیبهای بسیار حساسی مثل پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ با عراق، همکاری غیر مستقیم ایران با آمریکا در افغانستان و عراق و امضای توافق برجام برای خروج پرونده هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل، تصمیمات بزرگ ایران خردمندانه، پیروزیبخش و در جهت تحقق منافع ملی بوده است.
بزرگترین شکست سیاست خارجی چهل ساله ایران نیز، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل است
بزرگترین شکست سیاست خارجی چهل ساله ایران نیز، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل با اجماع همه کشورهای موثر جهان در سال 1384 ، براساس دیپلماسی غلط و غیر ملی دولت احمدینژاد بوده است. اشتباه بزرگی که خسارات عظیم آن همچنان پس از 14 سال در اشکال مختلف تحریمهای مربوط به برنامه هسته ای ایران، دامنگیر ملت ایران است.
حمله القاعده به برجهای نیویورک در سال 2001 میلادی به موقعیت سعودیها آسیب رساند
*مشخصا پیچیده شدن گره رابطه ایران و عربستان چه دلیلی دارد؟
گره مناسبات عربستان سعودی و ایران بیش از آنکه به مناسبات دو کشور مربوط باشد، به مناسبات ایران با جامعه جهانی مربوط است. عربستان سعودی رقیب منطقهای ایران و رقیب سیاسی و معنوی ایران در جهان اسلام است. این رقابت در شرایط متعارف بهصورت مسالمتآمیز دنبال می شود و در مواردی نیز به تلاشهای خاص عربستان سعودی علیه ایران منجر شده است. در تامین هزینه های حمله صدام حسین به ایران، در شکلگیری طالبان و القاعده و اقدامات آنان علیه ایران، در شکلگیری داعش در منطقه و بحرانهای عراق و سوریه. در موارد متعدد دیگری نیز عربستان سعودی از توان مالی خود برای براه انداختن جنگ نیابتی علیه ایران بهره گرفته است.
حمله القاعده به برجهای نیویورک در سال 2001 میلادی به موقعیت سعودیها آسیب رساند و آنان را در موقعیت انفعالی قرارداد؛ اما نقشآفرینی دیپلماتیک سعودیها پس از روی کار آمدن ترامپ، در غیاب دیپلماسی حرفه ای ایران در منطقه، باعث بهبود موقعیت این کشور در جهان و در مقابل ایران شد. البته سعودیها مشکلات بزرگی در منطقه و در سطح بینالمللی دارند و جای نگرانی زیادی نسبت به کنشهای آنان علیه ایران نیست.
به باور من اگر ایران مشکلات خودش را با جامعه بینالمللی حل کند، سعودیها دوباره منفعل شده و مناسبات ایران با عربستان سعودی نیز به آسانی بهبود خواهد یافت. اما اگر مناقشات بین المللی ایران پابرجا بماند؛ عربستان سعودی با همه توان تلاش خواهد کرد از مناسبات خود با آمریکا و اسرائیل و حتی روسیه برعلیه ایران بهرهبرداری کند.