یک استاد دانشگاه و صاحب نظر در حوزه اندیشه راه حل مشکلات امروز جامعه ایران را محقق شدن جامعه مدنی می‌داند.


به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت:  بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه، در ارزیابی حق اعتراض مردم و چگونگی نهادینه کردن آن می‌گوید: بحث را باید از جای دیگری شروع کرد تا به اعتراضات برسیم. واقعیت این است که در دوران انقلاب، نیروهای انقلابی توانستند ساختار سیاسی رژیم گذشته را سرنگون کنند، اما متأسفانه ساختار اجتماعی و اقتصادی تحول لازم را پیدا نکرد. به این معنا که برای شکاف طبقاتی چاره‌ای اندیشیده نشد.
 به گفته وی، فاصله طبقاتی در کشور ما آنچنان شدید شد که شاید در هیچ یک از دوره‌های تاریخی این چنین شکاف طبقاتی وجود نداشت و متأسفانه هیچ یک از جریان‌های سیاسی، اعم از چپ و راست، جریان‌های به اصطلاح اصلاح‌طلب، به اصطلاح اصولگرا و همه ساختار قدرت سیاسی، در کنار روحانیت، به اضافه دانشگاه و به اضافه مدیران و روشنفکران، اعم از اپوزیسیون و پوزیسیون، هیچ گونه آلترناتیو ساختاری مشخص برای وضعیت کنونی جامعه ندارند و همه بحث‌ها در سطح سیاست حرکت می‌کند. همه جریان‌ها غافل از این هستند که ما هم با انقلاب مشروطه و هم با انقلاب سال 57، ساختار سیاسی را دگرگون کردیم، اما نهادهای زیرینی که باید به این ساختار شکل دهد تأسیس نشد و مطالبات مردم آنگونه که انتظار می‌رفت تحقق پیدا نکرد. امروز بعد از 40 سال که از تاریخ انقلاب می‌گذرد، کماکان مطالبات مردم تحقق پیدا نکرده و با روند کنونی به هیچ وجه تحقق پیدا نخواهد کرد، با هیچ یک از جریان‌های موجود. عبدالکریمی با بیان اینکه وجود کانال‌های اعتراضی و نهادینه کردن حق اعتراض مردم می‌تواند از بروز خشونت در جامعه جلو‌گیری کند، تأکید می‌کند: مردم در اعتراضات می‌توانند دردهای خود را بیان کنند، اما مشکلات ما در سطح نخبگانی کشور است. مردم دغدغه معاش دارند، مردم حداقل‌ها را برای زندگی خود می‌خواهند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که چه کانال یا سازوکاری باید باشد تا این مطالبات را به نحو مؤثری از مردم به نخبگان سیاسی منتقل کند، می‌افزاید: ما برای این موضوع یک الگو بیشتر نداریم و آن الگوی جامعه مدنی، اعم از احزاب و تشکل‌های مدنی است که در جریان توسعه، در جوامع توسعه یافته غربی شکل گرفت. هیچ الگوی دیگری نداریم. اما متأسفانه چیزی به‌ نام جامعه مدنی در کشور ما وجود ندارد. به این دلیل که زیرساخت‌های بروز و ظهور جامعه مدنی وجود نداشت. با شرایط کنونی، ما فقط دور خودمان می‌چرخیم و سرمایه‌های مادی و اجتماعی و فرهنگی خود را هدر می‌دهیم و روز به روز به لحاظ اقتصادی در نظام جهانی ضعیف‌تر می‌شویم. بنابراین با فرض استمرار شرایط کنونی افق روشنی برای رسیدن مردم به مطالبات خود و حل مشکلات کشور وجود ندارد.
وی با بیان اینکه این سؤال در پارادایم کنونی است و مبتنی بر این است که گویی اگر قدرت سیاسی یا یک جریان اراده کند که به حرف ملت گوش دهد، می‌تواند مشکلات را حل کند، ادامه می‌دهد: درحالی که اصلاً مسأله این گونه نیست. این طور نیست که ما نیازمند سیاستمدارانی باشیم که به لحاظ اخلاقی تصمیم بگیرند به حرف مردم گوش کنند. متأسفانه جامعه ما فاقد جامعه مدنی است و در واقع جامعه ضعیف‌تر از آن است که با اهرم‌های طبیعی حرف خود را به قدرت سیاسی برساند. بنابراین خیلی عجیب نیست که شاهد حرکت‌های اعتراضی تخریب‌کننده هستیم که البته آن هم ره به جایی نمی‌برد.
عبدالکریمی  با تاکید بر اینکه حاکمیت باید واقع‌گرایی را سرلوحه تصمیم‌سازی‌های خود کند، می‌گوید: این یک فرض اخلاقی است که مثلاً شمعی روشن کنیم یا دعایی بکنیم. قدرت سیاسی زمانی عقلانی عمل می‌کند که مناسبات در جامعه هم عقلانی شود نه اینکه ابتدا قدرت سیاسی عقلانی شود تا مناسبات اجتماعی ما هم عقلانی شود. قدرت سیاسی به خودی خود عقلانی عمل نخواهد کرد، چنانکه مجلس عقلانی عمل نمی‌کند و نهادهای قانونی دیگر سکوت می‌کنند، به این دلیل که مناسبات جامعه غیرعقلانی است. بنابراین معتقدم اساساً ما داریم مسأله را برعکس می‌فهمیم، ضمن اینکه پرسش شما در پارادایم پیشین است و دعوت من این است که پارادایم خود را تغییر دهیم.
این صاحب نظر در حوزه اندیشه در بیان راهکار پیشنهادی خود می‌گوید: به نظر من افق روشنی به وجود نمی‌آید مگر آنکه یک اجماع نخبگانی صورت بگیرد مبنی بر اینکه مسأله ما در ایران مسأله سیاسی نیست، بلکه یک مسأله معرفتی است، ناظر بر اینکه هر تغییر سیاسی تا زمانی که آلترناتیو ساختاری برای ظرفیت اجتماعی ارائه نکند و جامعه فاقد جامعه مدنی در معنایی باشد که در کشورهای توسعه یافته شکل گرفته، هر تلاشی برای تغییر سیاسی به نتیجه مثبتی نخواهد رسید. چنانکه در این 40 سال، دولت به اصطلاح سازندگی، دولت به اصطلاح اصلاحات، دولت به اصطلاح مهرورزی و دولت به اصطلاح اعتدال داشتیم، اما نه سازندگی داشتیم، نه اصلاحات داشتیم، نه مهرورزی و نه اعتدال. فقط در یک بازی سیاسی نیروهای اجتماعی و تاریخی خود را هدر دادیم. بنابراین اگر کماکان مسأله را در سطح سیاسی جست و جو کنیم، راه حلی نخواهیم داشت.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.