حسن رسولی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و چهره نزدیک به عارف می‌گوید:با کمال تاسف مرز اجرا و نظارت اصلا وجود خارجی ندارد و روز به روز میزان دخالت حوزه نظارت در بخش اجرایی تحت تاثیر قانون نظارت استصوابی که انتظار داشتیم مجلس دهم این قانون را لغو بکند، بیشتر توسعه پیدا کرده است.

به گزارش جماران، خبرانلاین نوشت: رسولی اعتقاد جدی دارد اقبال عمومی به اصلاح طلبان همچنان زیاد است اما این نکته را هم به رقبای اصولگرایش می گوید که «آرای بدنه ناراضی اصلاح طلب به سبد آنها ریخته نخواهد شد.» رسولی که از مدافعان طرح سرا است این خبر را هم داد که طرح های جایگزین هم وجود دارد و حتی رئیس دولت اصلاحات هم اگر نیاز باشد پشت تصمیمات شورای عالی خواهد ایستاد.

مشروح گفتگو با این عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان  را در ادامه بخوانید؛

*****


آقای رسولی! طی روزهای اخیر شاهد بروز اعتراضاتی بعد از افزایش قیمت بنزین بودیم، اتفاقی که به فاصله ای کوتاه تا انتخابات مجلس رخ داد. یک طیف از سیاسیون و مشخصا تندروهای اصولگرا تلاش کردند بر موج این اعتراضات سوار شوند و به نوعی موج سواری انتخاباتی کردند، ولی به نظر می‌رسد این اعتراضات اصلاح طلبان را بیشتر نگران کرده است. اینکه مردم گلایه هایی از مجلس و اصلاح طلبان داشتند و با این اعتراضات شدت هم رفت. با این توصیف، چقدر به انتخابات ۹۸ خوش بین هستید؟ هم در بُعد مشارکت مردم، هم از وضعیت اصلاح طلبان در این انتخابات؟
بین نقطه آغازین انتخابات یعنی همان ۱۰ آذر که ثبت نام آغاز می‌شود تا نقطه پایانی یعنی ۲ اسفند که روز برگزاری انتخابات است،  زمان کوتاهی را پیش رو داریم؛ بستگی به این دارد که در مراحل و مقاطع این فاصله زمانی شاهد چه تحولات، چه تغییرات، چه فرصت ها و چه تهدیدهایی در حوزه سیاست داخلی کشور باشم. 

باور دارم که تحولات سیاست داخلی ایران پیچیده تر از آن است که بتوان به سادگی حتی برای یک بازه زمانی دو تا سه ماهه پیش بینی دقیقی کرد. فکر میکنم که چنانچه در مدت زمان کوتاه از سوی مراجع ذی ربط علامت های متفاوتی از آنچه که امروز در عرصه عمومی‌کشور جاری است داده بشود، شاید امکان ترمیم آثار و کاهش تبعات سوء ناشی از ناآرامی‌های اخیر در عرصه سیاسی و انتخاباتی کشور را شاهد باشیم.

شخصیت هایی مثل آیت الله امامی‌کاشانی یا آقایان ناطق نوری، ابوترابی و علی اکبری امام جمعه تهران می توانند واسطه بین اصلاح طلبان و حاکمیت باشند. در بین اعضای شورای نگهبان با شخص آقای جنتی می‌شود نشست و وارد صحبت شد، اساسا جریان اصلاحات بنای تعامل و گفت و گو با حفظ اصالت دارد. اصلاح طلبان از تعامل با هیچ فرد یا جریان مرجعی برای کاستن از موانع فرا روی اجتناب نخواهد کرد.نباید فضای کشور در آستانه انتخابات امنیتی شود

به عبارتی یکی از مهمترین تهدیدها علیه فضای بانشاط سیاسی، امنیتی بودن و امنیتی شدن جامعه است، طی هفته های اخیر عده ای در کشور جانشان را از دست دادند. تعدادی از نیروهای امنیتی و انتظامی‌به شهادت رسیدند،ده ها نفر جراحت های اساسی برداشته اند که بیم آن می‌رود که اینها هم به جمع فوتی ها اضافه بشوند؛ خسارت های هنگفتی به کشور وارد شد، شبکه اینترنت قطع شد، ادبیات برخی مسئولان کشور کاملا تغییر جهت داده و به ادبیات امنیتی نزدیک شد و هنوز هم این شرایط امنیتی ادامه دارد، هنوز آثار و پیامدهای این حادثه گسترده که در جای خودش قابل تحلیل است تداوم دارد و درصورت تداوم این وضعیت، حدسم این است که باید به شدت نگران ضریب مشارکت عمومی‌مردم در انتخابات فرارو به ویژه در کلان شهرها و در حوزه های انتخابی که رفتار انتخاباتی مردم متاثر از متغیرهای کلان سیاسی و ملی است، باشیم. 

 

اگر زخم های عمیق ناشی از اعتراضات اخیر التیام یابد، شاید مشارکت صورت گیرد

کورسوی امیدی دارم که مجموعه حاکمیت در آغاز دهه پنجم انقلاب بتواند شرایط را به سرعت و یا حتی به طور نسبی هم که شده تغییر بدهند. قانون اساسی به عنوان میثاق ملی کشور متکی به دو اصل مهم اسلامیت و جمهوریت است. جمهوریت هم در میزان مشارکت مردم در رویدادهای مهم سیاسی متبلور است. و انتخابات مجلس یکی از صحنه هایی است که این شاخص جمهوریت می‌تواند تجلی پیدا کند و نشان دهنده میزان قوام و استحکام نظام باشد. بنابراین به هر میزانی که در طی یکی دو ماه آینده ما شاهد التیام دادن به زخم های نسبتا عمیق وارده بر پیکر افکار عمومی‌به ویژه آسیب دیدگان باشیم و به هر میزانی که وضعیت عمومی‌کشور از شرایط امنیتی و انتظامی‌موجود فاصله بگیرد، کورسویی ایجاد می‌شود و می‌توان امیدوار بود که مشارکت به یک حد قابل قبولی برسد. 

 

از سوی دیگر انتخابات مجلس با انتخابات ریاست جمهوری هم به لحاظ گستره جغرافیایی و هم به لحاظ مؤلفه های موثر در مشارکت، تفاوت های ماهوی دارد. در انتخابات ریاست جمهوری پنج شش نفر نامزد کل کشور هستند، لذا مؤلفه ها و متغیرهای کلان ملی، منطقه ای و حتی بین المللی نقش آفرین هستند. اما در انتخابات مجلس قریب به ۱۷۰ تا ۱۸۰ کرسی متعلق به حوزه های انتخابیه تک نماینده ای است و این عدد، قابل توجهی است از ۲۹۰ نفر نماینده مجلس، رفتار انتخاباتی رای دهندگان بیشتر متاثر از محرک های محلی، قومی، مذهبی و از نوع معادلات و مناسبات محلی است.

اگر رهبری ورود کنند و صافی های نظارتی تنظیم شود، سریعتر می توان از فضای امنیتی عبور کرد

فکر می کنم اگر رهبری ورود پیدا کنند و دعوت عملی از آحاد مردم بکنند، بخش نظارتی، متناسب با شرایط روز صافی های مربوطه را تنظیم کند و تریبون های رسمی، صدا و سیما و سایر مراکزی که پیام رسانی می‌کنند، همراهی بکنند، هم برای خروج سریع تر از این فضای امنیتی و هم بستر سازی مناسب تر برای عرصه انتخابات، مشارکت قابل قبولی داشته باشیم. اگر این شرایط محقق نشود به عنوان یک کارشناس، نگران مشارکت مردم هستم، اول از منظر منافع ملی، چون ما اصلاح طلبان معتقد هستیم که منافع ملی ارجح بر مسائل جناحی است.

امروز نظارت استصوابی غالب بر منظومه انتخابات است و مرز اجرا و نظارت اصلا وجود خارجی ندارد و روز به روز میزان دخالت حوزه نظارت در بخش اجرایی تحت تاثیر قانون نظارت استصوابی، بیشتر توسعه پیدا کرده. امروز شورای نگهبان تعیین کننده مطلق درجه آزادی حضور جریانات سیاسی به خصوص اصلاح طلبان در انتخابات است.در وهله دوم به طور طبیعی در هر انتخاباتی میزان مشارکت بیشتر باشد شانس اصلاح طلبان به خصوص در کلان شهرها که انتخابات سبقه سیاسی تری دارد بالاتر می‌رود. بر اساس تجربه سال های اخیر برداشتم این است که در بدترین شرایط در کلان شهرها به طور متوسط ۳۰ درصد مردم در انتخابات _ اعم از اصلاح طلب، اصولگرا یا هر گرایش سیاسی _ شرکت میکنند و ۳۰ درصد مردم هم حدودا تحت هیچ شرایطی در انتخابات شرکت نمی کنند. ۴۰ درصد باقیمانده، تعیین کننده هستند که تحت تاثیر شرایط روز سیاسی کشور در موعد انتخابات، تعیین رفتار انتخاباتی می‌کنند. ما در انتخابات ۲ خرداد ۷۶، نزدیک به ۷۹ درصد ضریب مشارکتمان بود؛ به خاطر دارم در انتخابات ۹۲ ضریب مشارکت نسبتا خوب بود و آقای روحانی در انتخابات سال ۹۶ بیشتر از دور اول رای آورد. این ۴۰ درصد که شاید بشود به تعبیری آرای متغیر یا آرای خاکستری ازشان نام برد بسیار تعیین کننده هستند. بستگی به این دارد که طی روزها و ماه های آینده شاهد ارسال چه علامت هایی به جامعه باشیم.

اگر نظام بنای رفتار ترمیمی داشته باشد، شورای نگهبان هم با آن علامت تنظیم می شود

شما به علامت ها و سیگنال هایی که حاکمیت به کلیت بدنه رای ارسال می‌کند اشاره کردید، دو سوال مطرح است، اول اینکه سیگنال اصلی را شورای نگهبان باید بفرستد و فکر می کنید با توجه به اتفاقات اخیر ممکن است فضا را برای بررسی صلاحیت ها بازتر کند؟ سوال دوم هم مشخصا به علامت هایی است که جریان اصلاحات قرار است به بدنه رای خود ارسال کند. با گلایه هایی که بدنه رای از بدنه تشکیلاتی جریان اصلاحات دارد، قرار است چطور آنها را اقناع کنید که پای صندوق رای بیایند؟

شورای نگهبان به عنوان یک نهاد نظارتی در ۱۰ انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی ‌از یک رفتار ثابت خطی در بررسی و رسیدگی به صلاحیت ها تبعیت نکرده است، یعنی شما نمیتوانید رفتار شورای نگهبان را در مجلس پنجم و ششم با انتخابات هفتم و هشتم و نهم، مقایسه کنید. دلیلش هم این است که شورای نگهبان از رهبری تبعیت می‌کند. در سال ۷۸ که انتخابات مجلس ششم برگزار شد ما کمترین رد صلاحیت را در سطح کلان داشتیم. در طی ادوار گذشته به وفور داشتیم، شخصیت های سیاسی که یک دور تایید و یک دور رد شده اند، بنابراین راس نظام یعنی رهبری اگر بنای بر رفتار ترمیمی ‌در مقابل افکار عمومی ‌زخم خورده داشته باشند، یقین دارم شورای نگهبان مقیاس های رسیدگی به صلاحیت ها را با آن علامت تنظیم می‌کنند. در انتخابات سال ۹۲ ، رهبری فرمودند حتی کسانی که نظام را هم قبول ندارند اما ایران را قبول دارند پای صندوق بیایند و رای بدهند و بعد از سال ۷۶ در سال ۹۲ ضریب خوبی از مشارکت داشتیم. بنابراین شورای نگهبان را به عنوان یک مرجعی که مستقل از مسائل راهبردی ملی تعیین مسیر کند، نمیشناسم. به طور مشخص شخصیتی مثل بهزاد نبوی در بعضی از ادوار رد صلاحیت شده و در بعضی ادوار تایید شده است. شخصیت هایی از نهضت آزادی در بعضی از ادوار توسط همین شورای نگهبان و با همین ترکیب یا مقداری متفاوت تر، تایید و یا رد شده اند. 

بنابراین اگر اراده حاکمیت بر اقناع بیشتر افکار عمومی ‌استوار شود زیرمجموعه حاکمیت مثل بخش نظارتی خودشان را با این سیاست راهبردی تنظیم می‌کنند و این فقط یک گمانه زنی نیست و مبتنی بر سوابق و تجارب قبلی است.

در مورد سوال دوم همان طور که عرض کردم نسبت به امر سیاست الان یک نوعی کم اقبالی وجود دارد، علتش هم این است که امروز جامعه ایران از منظر جامعه شناختی بر اساس متغیر های گوناگون قابل تغییر است. برداشت من این است که بیش از ۶۵ درصد مردم ایران در شرایط فعلی متاثر از عوامل گوناگون اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و خارجی، مشکل اصلیشان معیشت و سفره شان است؛ از قدیم گفته اند شکم گرسنه ایمان ندارد، امام علی (ع) میفرمایند از دری که فقر وارد میشود از در دیگر ایمان خارج میشود. روانشناسان معتقدند که نیاز های اساسی اگر تامین نشود طبع بشر به گونه ای است که نیازهای سطح دو و نیازهای متعالی سطح سه، اصلا مجال بروز و ظهور پیدا نمیکند. این عددی که من به صورت برآوردی عرض میکنم عددی است که بسار بالا است، تنها بین ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم ایران امروز دغدغه معیشت ندارند و ۶۵ درصد مردم زیر خط فقر هستند، ۲۰ درصد هم همواره در حال جابجایی بین این دو طیف هستند، یعنی وقتی ناگهان قیمت ارز سه برابر افزایش پیدا می کند که یک شوک بسیار جدی است، ماحصل این شوک عبارت است از اینکه این ۶۵ درصد قدرت خریدشان به میزان یک سوم کاهش پیدا میکند و آن ۱۵ درصد میزان دارایی شان بلافاصله سه برابر افزایش پیدا می‌کند و یک شکاف طبقاتی پیش می‌آید. حتی از این ۲۰ درصد هم سهم قابل توجهی به سمت آن ۶۵ درصد حرکت می‌کند. لذا اگر امروز با اعتراضات و بی رغبتی هایی نسبت به حوزه سیاسی و به طور مشخص با حوزه اصلاح طلبی مواجه هستیم، فقط از زاویه جناحی نمی توانیم تجزیه و تحلیلش کنیم. بالاخره سیاست هر کشوری برخواسته از تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و حوزه های اجتماعی و روانشناسی اجتماعی مردم است.

 

آرای بدنه ناراضی اصلاح طلبان، به صندوق اصولگرایان نمی ریزد

نکته مهم این است که کاسته شدن از میزان اقبال افکار عمومی ‌نسبت به اصلاح طلبان، به معنای سرازیر شدن آرای ناراضیان به صندوق رقیب نیست و از منظر تشکیلات و سازمان دهی جریان اصلاحات امروز منسجم تر از رقیب است و تقریبا میتوانم عرض کنم بیش از ۹۰ درصد سازمان دهی سازمان انتخاباتی اصلاح طلبان شکل گرفته است، میزان واگرایی در منظومه اصلاح طلبی نسبت به مجموعه اصولگرایان بسیار ناچیز است. جریان اصلاحات در تدارک است که متناسب با شرایط روز و در تداوم رفتار اصلاح طلبانه خودش با آمادگی حد اکثری ورود به عرصه انتخابات دوم اسفند پیدا بکند.

راس نظام یعنی رهبری اگر بنای بر رفتار ترمیمی ‌در مقابل افکار عمومی ‌زخم خورده داشته باشند، یقین دارم شورای نگهبان مقیاس های رسیدگی به صلاحیت ها را با آن علامت تنظیم می‌کنند.  بنابراین شورای نگهبان را به عنوان یک مرجعی که مستقل از مسائل راهبردی ملی تعیین مسیر کند، نمیشناسم.آن آرایی که می‌گویید به صندوق اصولگرایی ریخته نمی‌شود تبدیل به آرای خاموش می‌شوند؟
آن آرایی که گفتم تقریبی است و مطلقش نکنیم. در برخی از انتخابات نرخ مشارکت در پایتخت ۱۳ درصد بوده است. در آن زمان که نرخ مشارکت ۱۳ درصد بود، جریان اصولگرا نسبت به امروز از ظرفیت انسجام بخشی بالایی برخوردار بود، یعنی شخصیت  بزرگی مثل مرحوم آیت الله مهدوی کنی بالا سر این جریان بود. لذا در شرایط کاهش مشارکت به دلیل سازمان یافتگی بهتر جریان اصولگرا همواره برنده انتخابات بوده اند ولی در حال حاضر بستر جامعه کاملا متفاوت شده، همان طور که اشاره کردم، امروز انسجام بین ظرفیت های اصلاح طلبی اعم از احزاب و شخصیت ها به طور نسبی در مقایسه با جریان اصولگرا بهتر است بنابراین اینگونه نیست که اگر پشت کردنی از سوی رای دهندگان نسبت به اصلاح طلبان رخ بدهد، ناراضیان از اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان حرکت کنند. شاید بشود این گزاره را مطرح کرد که فراتر از سود و زیان دو جریان معروف سیاسی کشور، نسبت به امر رفتار انتخاباتی، مردم باید از موضع منافع ملی نگرانی داشته باشند.

آقای رسولی! بحث معیشت را مطرح کردید، اتفاقا اصولگرایان که در ابتدا هم گفتم، خیلی روی این مباحث خصوصا بعد از این اعتراضات موج سواری می‌کنند. به نظر می‌رسد برگ برنده شان را هم تقریبا همین موضوع تعریف کرده اند. از طرف دیگر با حرفهایی که آقای حدادعادل اخیرا زدند و بیانیه‌ای که شورای ائتلاف داد، روی گزینه جوانان و زنان هم مانور میدهند. جوانان و زنان در انتخابات همیشه برگ برنده های اصلاح طلبان بودند، اینکه از شعار های شما قرض گرفته باشند و بحث معیشتی را هم به آن اضافه کرده باشند نمی‌تواند شانسی برای اصولگرایان ایجاد کند؟
جریان اصولگرا و هر جریان سیاسی، به طور طبیعی برای تجهیز سازمان رایش به مطالبات کف جامعه مراجعه می‌کند و شعارگزینی اش را منطبق با مطالباتی که کف جامعه است می‌کند. شما اشاره کردید به صحبت های اخیر آقای حداد عادل، اجازه دهید  یک بازگشتی به سال ۸۳ که آقای حداد عادل رئیس مجلس هفتم بودند، داشته باشم. برنامه چهارم توسعه کشور در دوره اصلاحات یعنی دوره ای که دولت و مجلس ششم، در اختیار اصلاح طلبان بود، تنظیم شد، در ماده سه قانون برنامه چهارم، دولت مکلف شد قیمت حامل های انرژی را به معنای عام به صورت پلکانی متناسب با تغییراتی که در نرخ تورم سالیانه رخ میدهد تعدیل و تنظیم کند و به سمتی حرکت بکند که در پایان برنامه چیزی به نام سوبسیت حامل های انرژی نداشته باشیم، درآمد حاصل از قطع این سوبسید ها را هم به صورت نصف به نصف تعریف کرد. یعنی نصف آن درآمد حاصله صرف عملیاتی کردن چتر حمایتی و نظام تامین اجتماعی برای اقشار آسیب پذیر و نصف دیگر آن، هم به صورت یارانه ای به بخش تولید داده شود تا صرف توسعه شبکه حمل و نقل عمومی ‌درون شهری و برون شهری شود.

نتیجه عیدی جریان اصولگرا به مردم چه بود؟

این در حقیقت جهت گیری بود که همه مراحل تصویبی آن طی شد. در مجلس هفتم که اصولگرایان رای آوردند اگر به خاطر داشته باشید شب عید آقای حداد عادل به همراه تیم اقتصادیشان، شخصیت هایی مثل آقای دکتر توکلی و دیگران با هدف کسب رضایت آنی جامعه و با همین باور که مساله مردم مشکل معیشتی است، در تلویزیون ظاهر شدند و گفتند که عیدی جریان اصولگرا به مردم تثبیت قیمت ها است. تثبیت از باب تفعیل و تحکمی ‌است. اقتصاد اصلا با مصدر تحکم و تفعل نمیخورد، امروز اگر این مصیبت ها را در سطح کشور داریم، که مساله بنزین باعث این خسارت ها شد، ناشی از آن خطاها است، منشا این نارضایتی معیشتی کجاست؟

کاسته شدن از میزان اقبال افکار عمومی ‌نسبت به اصلاح طلبان، به معنای سرازیر شدن آرای ناراضیان به صندوق رقیب نیست و از منظر تشکیلات و سازمان دهی جریان اصلاحات امروز منسجم تر از رقیب است و تقریبا میتوانم عرض کنم بیش از ۹۰ درصد سازمان دهی سازمان انتخاباتی اصلاح طلبان شکل گرفته استFATF کجا گیر کرده و اکثریتش با کیست؟ اصولگرایان پاسخ دهند

امروز عمده مراجع تصمیم گیر در باب مسائل اساسی کشور در اختیار اصلاح طلبان نیست در اختیار دولت هم نیست، هم اکنون FATF در کجا گیر است و اکثریتش با کیست؟ معاهده پالرمو کجا گیر است؟ چه کسانی از آغازین لحظات پس از امضای برجام که می‌توانست موفقیت بزرگی برای کشور داشته باشد یک گشایشی برای کشور باشد با هدف بهره برداری جناحی این موفقیت بزرگ را تبدیل به یک تهدید کردند؟ این موارد را جریان اصولگرا باید بیاید و پاسخ بدهد و به نظرم انتخابات در حد قابل قبولی فرصت حساب کشی و گفت و گو را فراهم میکند، بعید میدانم که جریان اصولگرا با تکیه بر تاکتیک های امتحان شده قبلی بتواند بیشتر از جریان اصلاح طلب اقدامی‌ انجام دهد، به ویژه همانطور که عرض کردم متاسفانه از انسجام و رهبری واحد هم برخوردار نیستند.

جامعه به اصلاح طلبان اقبال بیشتری دارد تا اصولگرایان

مانور دادن بر روی مولفه هایی چون زنان و جوانان، به نظر شما تاثیرگذار نیست؟
ما در شورای عالی اصلاحات در دو انتخابات اخیر، یعنی مجلس دهم و شورای پنجم راهبرد ۳۰ درصد سهم زنان را مطرح کردیم، در شورای اسلامی‌شهر تهران به این ۳۰ درصد نزدیک شدیم، در ۳۰ نفر مجلس هم تا حدودی نزدیک شدیم و همچنان این استراتژی را به عنوان یک راهبرد واقعی دنبال خواهیم کرد. استدلالمان هم این است که ظرفیت زنان کشور یک ظرفیت ملی است که کمتر مورد استفاده قرار گرفته، این در شرایطی است که در بسیاری از رشته های تحصیلی برتر کشور نسبت دختران به پسران رو به فزونی است. همین سیاست را برای دوره بعدی انتخابات مجلس یعنی دوم اسفندماه هم تعیین می‌کنیم. در ارتباط با جوان گرایی باز به عنوان یک راهبرد بلند مدت، حاکمیت باید بتواند به نحو مطلوبی مدیریت بین نسلی بکند و همواره با دست زدن به طرح های موثر و کارآمد موثر نوسازی نسلی خون تازه ای بر پیکره مدیریت کشور بدمد.مدعی هستم که وجدان عمومی ‌جامعه در قبول این وعده های انتخاباتی اقبال بیشتری به اصلاح طلبان خواهد داشت تا اصولگرایان.

 

روحانی شبانه به دنبال عارف بود تا از او تشکر کند

آقای رسولی! در بخش بالاتر از صحبت هایتان به نقش دولت در ایجاد نارضایتی ها اشاره کردید، سهم مجلس و مشخصا فراکسیون امید چقدر در این نارضایتی ها چقدر است؟
باید مقداری سابقه اش را بگویم؛ ما در سال ۹۲، بنا بر ترجیحی که منافع ملی بر منافع جریانی داشت و با تدبیری که آقای خاتمی‌ اتخاذ کردند، آقای دکتر عارف از نظرات ایشان و سایر مراجع اصلاح طلبی تمکین کردند و صحنه انتخاباتی را به نفع آقای روحانی ترک کردند. آقای دکتر روحانی همان سال ۹۲ شبانه دنبال ملاقات با آقای عارف بودند و از گذشتی که ایشان داشتند،‌ تشکر کردند.

 هم اکنون FATF در کجا گیر است و اکثریتش با کیست؟ معاهده پالرمو کجا گیر است؟ چه کسانی از آغازین لحظات پس از امضای برجام که می‌توانست موفقیت بزرگی برای کشور داشته باشد یک گشایشی برای کشور باشد با هدف بهره برداری جناحی این موفقیت بزرگ را تبدیل به یک تهدید کردند؟ این موارد را جریان اصولگرا باید بیاید و پاسخ بدهد خاتمی کاره ای در کشور نیست اما همچنان هزینه می دهد

ما باید از سال ۸۸ خارج می‌شدیم؛ در سال ۸۸ اتفاقی افتاد که کشور و اصلاح طلبان هر دو ضرر کردند و هنوز هم  آقای مهندس موسوی و آقای کروبی در حصر هستند، یعنی هنوز این زخم ادامه دارد و جوانانی هستند که همچنان حبس میکشند. اطلاح طلبی مبتنی بر اصولی است که آن اصول اقتضا می کند ما در چارچوب قانون مسالمت آمیز و به دور از ساختارشکنی، آهسته و پیوسته در مسیر افزودن بر ظرفیت های خود و کاستن از محدودیت ها و موانع عمل کنیم و در این مسیر قبول هزینه کنیم. امروز آقای خاتمی ‌که کاره ای هم در کشور نیست، همچنان هزینه میدهد، دوستان دیگر اصلاح طلب هم هزینه میدهند. در انتخابات سال ۹۲ جریان اصلاحات عملا به نفع منافع ملی صحنه انتخابات را ترک کرد.در انتخابات سال ۹۴ با ترکیب بسیار رادیکال مجلس نهم مواجه بودیم، خاطرتان است؟ بحث بتن ریختن بر روی آقای دکتر صالحی مطرح بود .باید مقداری به حافظه بلند مدتمان مراجعه کنیم. همچنان که در سال ۹۲ نجات ملی و کشور از تندروی باعث کناره گیری اصلاح طلبان شد، در سال ۹۴ نیز کاستن از تندروی های مجلس نهم و رسیدن به مجلس کمتر رادیکال، یکی از راهبردهای جریان اصلاحات در انتخابات مجلس دهم بود. 

عامدانه دروازه اصلاح طلبی را به روی برخی اصولگرایان باز کردیم

در آستانه انتخابات مجلس یازدهم هستیم، با معادلات امروز شاید بتوان گفت که آن راهبرد راهبردی ناصحیح بوده چون ما در همه ابعاد پاسخ مطلوب را دریافت نکردیم، ولی من به عنوان کسی که در بطن و متن آن جریانات و تصمیمات بودم می گویم، اگر قایل به تبعیت تصمیمات شرایط خاص خودش باشیم، همچنان از آن رویکرد دفاع میکنم، ما عامدانه دروازه اصلاح طلبی را برای پیوستن عناصری از جریان اصولگرا باز کردیم که به هر دلیلی و تحت هر نام و عنوانی تمایل به ادامه مسیر در حوزه اصولگرایی رادیکال نداشتند. در ۳۰ نفر تهران آقای نعمتی یا دکتر جلالی را ما عامدانه در لیست گذاشتیم، با این هدف که به تسریع دوره گذار فضای قوه مقننه از تندروی سابق به یک حدی از اعتدال کمک کنیم. 

در عرصه سیاست با ایده آل ها سر و کار نداریم بلکه با واقعیت مواجه هستیم. برای رسیدن به هر هدفی باید هزینه هایی داد. اولین جلسه ای که از ۳۰ نفر لیست امید دعوت کردیم؛ آقای نعمتی و آقای جلالی در راست و چپ دکتر عارف نشستند ولی این افراد بلافاصله تا وارد مجلس شدند تحت تاثیر همان برداشتی که برخی افراد پیرامون آقای روحانی داشتند این افراد فکر کردند می‌توانند یک جریان سومی ‌را راه بیاندازند و لیست امید را به انشعاب کشاندند و امروز می‌بینید که در مجلس سه فراکسیون است. اساسا مستقل بودن در یک نظامی ‌که فاقد سامانه حزبی است از نظرم بی معنا است و امروز این ترکیب باعث شده هزینه لیست امید را جریان اصلاحات پرداخته کند. یعنی نماینده شدن آقای جلالی از حوزه انتخابی تهران و رجعت ایشان از شاهرود به تهران و اخیرا بنایی که دارند که به مسکو عزیمت کنند، همه فوایدش برای خود ایشان و دیگران است و حتما تمام هزینه هایش متعلق به ما است. این هزینه هایی است که ما برای تحقق آن راهبرد به شکل گیری مجلس معتدل پرداخت کردیم. 

اعتدال و توسعه اگر به شورای عالی اصلاحات بپیوندد فقط یک حق رای دارد

در انتخابات مجلس یازدهم آن راهبرد بازهم تکرار خواهد شد یا ...
این را هنوز نمی توانم دقیق پاسخ دهم چون در حال سبک و سنگین کردن هستیم، ولی تا به الان موضع شورای عالی اصلاحات این است که حزب اعتدال و توسعه که به عنوان نماد این ادعای نظری شناخته می‌شود برخلاف سال ۹۴، اگر متقاضی پیوستن به شورای عالی اصلاحات بود تقاضا می‌دهد و مثل بقیه احزاب دارای یک کرسی و یک حق رای است و اگرنه سر و کاری با جریان اصلاحات نخواهد داشت.

 

اصلا رایزنی ها با این حزب شروع شده است؟
تا امروزهیچ تقاضایی از دبیر کل  یا سایر ارکان حزب اعتدال و توسعه دریافت نکرده ایم.

فکر می کنم اگر رهبری ورود پیدا کنند و دعوت عملی از آحاد مردم بکنند، بخش نظارتی، متناسب با شرایط روز صافی های مربوطه را تنظیم کند و تریبون های رسمی، صدا و سیما و سایر مراکزی که پیام رسانی می‌کنند، همراهی بکنند، هم برای خروج سریع تر از این فضای امنیتی و هم بستر سازی مناسب تر برای عرصه انتخابات، مشارکت قابل قبولی داشته باشیم.پس خود شورای عالی وارد رایزنی نمی‌شود؟ حتی اگر گزینه ائتلاف به عنوان یک گزینه دور و نزدیک روی میز شورای عالی سیاستگذاری باشد؟
فکر می‌کنم توسط نایب رئیس شورا اعلام شده که حزب اعتدال و توسعه اگر قایل به ائتلاف باشد این حزب متقاضی خواهد شد و تقاضایش مثل بقیه احزاب مورد بررسی قرار می گیرد و اگر هم متقاضی نباشد که هیچ.

سرا یک سازوکار فنی و دموکراتیک است

آقای رسولی! طرح سرا الان در چه مرحله ای است؟ آقای عطریان فر با ما گفت و گویی داشتند و گفتند که فعلا مسکوت مانده است تا ببینند قرار است چه کاری با آن انجام شود اما آقای میرلوحی  گفتند که اجرای این طرح به بعد از اعلام صلاحیت های شورای نگهبان موکول شده است. قرار است این طرح اصلاح شود یا کلا کنار گذاشته شود؟
یکی از  انتقاداتی که به جریان اصلاحات و سامانه انتخاباتی آن وارد است، نحوه کاندیداگزینی به خصوص در کلان شهرها و تهران است. این انتقاد هم انتقاد منطقی است و بیشتر هم از ناحیه جوانان مطرح می‌شود. درست بودن این انتقاد به نظرم ناشی از این است که جریان اصلاح طلبی همواره با نوخواهی، دموکراسی، آزادی، حقوق انسان ها، رای اکثریت، جامعه مدنی و عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شناخته می‌شود سوالی که مطرح بود و درست بود، هنوز هم است اینکه ما ۲۱ نفری که الان عضو شورای شهر تهران هستیم چگونه انتخاب شدیم؟ چرا یک ۲۱ نفر دیگری انتخاب نشد؟ 

طرح سرا، ساز و کار فنی و دموکراتیک تر از شیوه ای است که ما تا بحال برای نهایی کردن لیستمان استفاده میکردیم، مجاب کننده تر برای افزایش اجماع حداکثری در بدنه اصلاحات و راهکاری است برای پاسخ دادن نسبی به آن سوال انتقادی که متوجه جریان اصلاحات است، البته همان قضیه در جریان اصولگرا هم وجود دارد، یعنی آنان هم نامزدهای انتخاباتیشان را به روش نظرخواهی از بدنه و از پایین به بالا انجام نمی‌دهند و کاملا از بالا به پایین است. 

طرح سرا به هیچ عنوان به بعد موکول نشده و کلیات آن مصوب شده و با وسواس و حساسیت در ۵ یا ۶ جلسه شورای عالی به آن پرداخته شده است، کارگروه مربوطه در هر جلسه مشفقانه ابهامات و انتقادات و سوالات اعضا را دریافت کرده و در خود کارگروه مربوطه تلاش شده که به دقت به این دغدغه ها رسیدگی شود. کلیات آن با اکثریت بالایی در شورای عالی تصویب شده و زمینه اجرای آن فراهم است، آنچه که به آن اشاره کردید مدیریت زمانی به کار گیری طرح سرا است. مرجع تصمیم گیری درباره زمان استفاده از طرح سرا، شورای عالی اصلاحات است. یکی از انتقاداتی که به طرح سرا توسط برخی از همفکران ما مطرح می شد این بود که در صورت استفاده از این ساز و کار خوشه ای و نظر خواهی از پایین برای نهایی کردن  لیست ممکن است که با توجه به نگاه غیرخوشبینانه که بدنه نسبت به رفتار بخش نظارتی دارد از این طریق احتمال صدمه دیدن این چهره ها فراهم شود، این نقد قابل تامل بود لذا تصمیمی‌ که در شورای عالی گرفته شد این است که اجرای طرح سرا بعد از اعلام نهایی هیئت مرکزی انتخابات در سراسر کشور به ویژه در تهران نسبت به بررسی صلاحیت نامزدهای ثبت نام کننده باشد.

طرح سرا مسکوت و بعد موکول نشده/جایگزین هایی برای سرا هم داریم

یعنی جریان اصلاحات نیروهایش را کاملا از قبل از شروع ثبت نام ها شناسایی کرده بود و بعد از اعلام نتایج صلاحیت ها، با مکانیزم طرح سرا لیست را خواهد بست؟
شناسایی کنندگان در وهله اول احزاب هستند، در طرح پیش بینی شده که با همان رویکرد تقویت تحزب این اقدام صورت گیرد. شورای عالی خود راسا وارد جلب و جذب کاندید نمی شود. ترغیب شخصیت ها چه زنان، جوانان و سایر گروه های سنی و طبقات اقشار مختلف، کاری است که اعضای حقوقی شورای عالی بیشتر و به صورت مکمل اعضای حقیقی انجام خواهند داد، که این یک کار حساس و دشواری است با توجه به فضای نه چندان گرمی ‌که امروز شاهد آن هستیم. بنابراین به عنوان عضو شورای عالی اصلاحات عرض میکنم که طرح به بعد موکول نشده و عقب نیفتاده است. قرار شده از آن استفاده کنیم و البته طرح یا طرح های جایگزین را هم مد نظر خواهیم داشت. حتما فهم عمومی ‌جریان اصلاحات در حدی است که متناسب با پیش بینی هایی که از شرایط دارد به گونه ای خودش را تجهیز کند که از طرح سرا نهایت استفاده را کند و در عین حال طرح های جایگزین هم داشته باشد.

 آقای خاتمی ‌به عنوان رهبر اصلاحات مورد احترام و قبول هستند و بیشتر برای این انسجام هزینه می دهند. در مواردی که شورای عالی اصلاحات احساس کند که فراتر از ظرفیت خودش برای حداکثرسازی همگرایی نیازمند به استفاده از نفوذ کاریزماتیک آقای خاتمی‌ هستند  با شناختی که از ایشان دارم میدانم که ایشان اجتناب نخواهد کرد.

جزئیات طرح جایگزین را می‌توانید به ما بدهید؟ یعنی در راستای طرح سرا است؟ همان سازوکار مشارکت و انتخاب از پایین به بالا و ...
بله. همانطور که گفتم انتقادی که به خصوص جوانان  و خود من به عنوان یکی از آن ۲۱ نفر عضو فعلی شورای شهر دارم به سازوکار انتخاب کاندیداها است. می توانم الان توضیح دهم که ما ۲۱ نفر طی در چه فرایندی انتخاب شدیم، ۷۵۰ نفر ما فراخوان دادیم، شاخص و معیارها پله پله آمد و سه برابرش در شورای عالی با ترکیب یک سوم حقیقی و دو سوم حقوقی نسبت به تک تک ۳۰ نفر رای گیری شد؛ ولی سازمان رای ما در تهران به ویژه جوانان کمتر مشارکت داشتند، چه بسا اینکه اگر ما از چنین سامانه ای برخوردار بودیم میزان موفقیتمان در کشف ظرفیت های جدید بیشتر از امروز بود، اگر شورای عالی اصلاحات را و این نظام خاص را نداشتیم امروز حتما جوانانی مثل دکتر میلانی و آقای نظری و .. که نسل بعد از ما هستند و جز بهترین ظرفیت ها هستند را نداشتیم، یا اگر ما این ساز و کار را نداشتیم حتما امروز آقای حداد عادل یکی از تکنیک هایشان تاکید بر استفاده از زنان نبود. 

اینکه برخی اصلاح طلبان شرکت در انتخابات را بی معنا می دانند، جای تاسف دارد

اصلاح طلبان می گویند در انتخابات مجلس دهم و بخاطر رد صلاحیت ها،آن لیست امیدی که بسته شد براساس بضاعتی بود که داشتند، اگر الان آن رد صلاحیت ها دوباره تکرار شود، جریان اصلاحات برای اینکه شوک زده وارد بستن لیست لحظه آخری نشود، آیا پلن B را پیش بینی کرده است؟

جریان اصلاحات یک جریان دموکراتیک است و لایه های گوناگون فکری زیر چتر این جریان فکری قرار می‌گیرد. طبعا نظریه های مختلفی هم نسبت به نحوه ورود جریان اصلاحات به انتخابات فرارو مطرح است. برخی از دوستان روشنفکر ما که بیشتر کارشان نظریه پردازی است تا سیاست ورزی عملی، نگاه دیگری دارند. آنها قایل به این هستند که با توجه به آنچه که در مجلس گذشته است اساسا مجلس به عنوان یکی از قوای سه گانه که می‌بایست طبق قانون اساسی در راس امور باشد جایگاهش تنزل پیدا کرده است، همچنین بخش نظارتی کما فی السابق چهره های برتر و توانمندتر منتصب در اصلاحات را اجازه نخواهد داد که از فیلتر نظارتی عبور کند. با این دو پیش فرض بعضا می‌شنوید یا می خوانید که این دسته از دوستان ما در فضای مجازی و رسانه ها می‌گویند که اساسا شرکت در انتخابات را بی معنا می دانیم، البته با براندازان خارج از کشور مرز دارند.

 

این موضع گیری با یک احساس تاسف است. بعضی دیگر از دوستان ما که اتفاقا سابقه دیرینه ای در مبارزات و در شرایط قبل و بعد از انقلاب دارند قایل به این هستند که نسبت جریان اصلاحات با صندوق رای آنقدر وسیع است که تحت هیچ شرایطی جریان اصلاحات از حضور در پای صندوق های رای چه به عنوان رای دهنده و چه به عنوان رای گیرنده نباید غافل باشد. برای رد این دو نظریه که دو سر یک طیف هستند، نظریه سومی‌ هم وجود دارد مبنی بر اینکه سیاست ورزی اصلاح طلبانه دموکراتیک بدون تکیه بر انتخابات با همه نقایصی که در نظام انتخاباتی و قوانین مربوطه دارد، تحقق ناپذیر است لذا در انتخابات ما بایستی حضور داشته باشیم اما کم و کیف حضورمان تحت تاثیر متغیرهای گوناگون است،.

یکی از این متغیرها نحوه رفتار بخش نظارتی با جریان اصلاحات و با کاندیدهایی  است که در سراسر کشور در گستره ۲۰۶ حوزه انتخابیه در لیست تایید صلاحیت شدگان قرار میگیرند، این نظریه سوم میگوید اگر ما در حوزه انتخابیه ایکس در خروجی نظام نظارتی دارای کاندیدای اصالتا اصلاح طلب امتحان پس داده و قابل اعتماد کافی نباشیم، طبعا در آن حوزه ها ما اصلا امکان شرکت در انتخابات را نداریم و طبیعتا در آن حوزه ها دوستان ما در شوراها به دلیل اینکه فاقد نامزد هستند، نامزد جریانی نخواهند داشت؛ ولی این به معنی تحریم انتخابات نیست البته ما امیدوار هستیم در آن حوزه های احتمالی کاندیدا داشته باشیم.

به عنوان سخنگوی آقای عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با توجه به شناختی که از ایشان دارم حتما آقای عارف می توانند در بین ظرفیت های اصلاح طلبی برای انتخابات ۱۴۰۰ یکی از ظرفیت ها باشند.نظارت استصوابی غالب بر مجموعه انتخابات شده است/دخالت حوزه نظارت در اجرا روز به روز بیشتر می شود

امروز نظارت استصوابی غالب بر مجموعه و منظومه انتخابات است، به عنوان کسی که وزارت کشوری و معاون وزیر بودم، میگویم با کمال تاسف مرز اجرا و نظارت اصلا وجود خارجی ندارد. تشکیلات دولت در انتخابات تشکیلات تدارکاتی است و روز به روز میزان دخالت حوزه نظارت در بخش اجرایی تحت تاثیر قانون نظارت استصوابی که انتظار داشتیم مجلس دهم این قانون را لغو بکند، بیشتر توسعه پیدا کرده است. 

شورای نگهبان تعیین کننده مطلق درجه آزادی حضور اصلاح طلبان در انتخابات است

امروز شورای نگهبان تعیین کننده مطلق درجه آزادی حضور جریانات سیاسی به خصوص اصلاح طلبان در انتخابات است که فعلا هم قانون همین است. بنابراین نظریه سوم می‌گوید که در حوزه انتخابییه تهران که ۳۰ کرسی نمایندگی دارد متاثر از خروجی بخش نظارتی تصمیم استراتژیک خودمان را خواهیم گرفت. پیش بینی من این است با توجه به تجربه ای که ما کسب کردیم و ناهمراهی هایی که از برخی از ائتلافات قبلی دیدیم که در مقطع خودش صحیح و منطقی بوده بعید است در انتخابات پیش رو با کاندیداهای غیراصلی لیست ۱۰۰ درصدیمان را ببندیم، البته اگر در بین داوطلبان تعیین صلاحیت شده ما بیش از ۳۰ نفر کاندید داشته باشیم، از طریق طرح سرا یا روش های مشابه غربالگری خواهیم کرد و لیست کامل خواهیم داد ولی با فرض بدبینانه اگر شرایظ مهیا نشد پیش بینی شخصی و ترجیح شخصی من این است که ما به جای حرکت به سمت کمیت بیشتر اصلاح طلبی در مجلس یازدهم به سمت شکل گیری هسته ای برویم که فراتر از کمیتش هسته محکم، متعهد و ثابت قدم و باورمند به مبانی اصلاحات باشد تا آمادگی هزینه دادن داشته باشد که بتواند مردم را قانع کند. 

معتقدم که فراکسیون امید در مجلس دهم ممکن است نتوانسته باشد همه انتظارات حداکثری اصلاح طلبان را برآورده سازد ولی این فراکسیون موفقیت های کمی ‌هم نداشته است، باز کردن فضا برای چهره های اصلاح طلب در پارلمان های شهری یکی از دستاوردهای فراکسیون امید است. امروز ما در شورای شهر تهران اکثریت را دارا هستیم یا در شورای شهر مشهد ۱۵ نفر اصلاح طلب شناخته شده داریم، اما در دوره چهارم یا در دوره سوم شوراها این اکثریت را نداشتیم. 

در هیئت ۵ نفره  نظارت مجلس سه پنجم آن اصلاح طلب بودند، در بحث برجام یا در همین طرح اخیری که در مجلس برای کاستن از تعداد زندانی ها مطرح است و طرح های مفید و قابل توجهی که در طی این سه سال و خرده ای مطرح بوده معتقدم فراکسیون امید موفق عمل کرده و نقش داشته است البته تحت تاثیر فقدان یک رسانه فراگیر، دوستان عضو فراکسیون امید نتوانستند به نحو مطلوبی اطلاع رسانی کنند، ما تنظیم لیستمان در سال ۹۴ با مطالبات حداقلی بود ولی تلاشمان حداکثری بود. در طول سالهای اخیر مجلس دهم علاوه بر نقدی که به لیست امید وارد شد قضاوتی که نسبت به فراکسیون امید می‌شود مبتنی بر مطالبات حداکثری است. اگر چهره های دیگری که ثبت نام کرده بودند از صافی شورای نگهبان میگذشتند حتما امروز با یک کارنامه بهتری از فراکسیون امید روبرو بودیم اما به نظرم در شرایط فعلی  در مورد عملکرد فراکسیون امید بی انصافی می‌شود. به نظرم خیلی خوب می‌شود در همین انتخابات که بهار سیاست ورزی است شرایطی فراهم شود تا هیئت رئیسه فراکسیون امید و اعضای آن بیایند و دستاوردهایشان را  ارائه دهند. فکر میکنم که فراکسیون امید به طور نسبی موفق بوده است.

رایزنی با شورای نگهبان حتما جزو برنامه های اصلاح طلبان است

آقای رسولی! گفته می‌شود شورای عالی به آقای عارف ماموریت داده که برای صلاحیت ها با شورای نگهبان وارد رایزنی بشود، این خبر صحت دارد و درحال انجام است یا قرار است که انجام شود؟
یکی از کارگروه های شورای عالی کارگروه تعامل و ارتباطات است.

 ما عامدانه دروازه اصلاح طلبی را برای پیوستن عناصری از جریان اصولگرا باز کردیم که به هر دلیلی و تحت هر نام و عنوانی تمایل به ادامه مسیر در حوزه اصولگرایی رادیکال نداشتند.مشخصا برای این انتخابات؟
الان هم حتما این برنامه را در دستور کار داریم.

پس رایزنی صورت گرفته است؟
نمیدانم.

عارف، فصل مشترک جریان اصلاحات با حاکمیت است

آقای تاجگردون میگفتند که اصلاح طلبان اگر زرنگ باشند باید از ظرفیت آقای عارف برا تعامل با حاکمیت و مشخصا شورای نگهبان استفاده کنند تا بتوانند هزینه رد صلاحیت ها را کمتر کنند؛ فکر می‌کنید که در این دو سه ماهه می‌شود از این ظرفیت استفاده کرد؟
به هر حال فلسفه وجودی دکتر عارف به عنوان چهره ای که مورد قبول رهبری و حاکمیت است و از طرفی برخاسته از جریان اصلاح طلبی است با همین انتظار کارکردی صورت گرفته و حتی یک نفر هم به ریاست دکتر عارف در شورای عالی رای منفی نداد. برخلاف این حرفهایی که بیرون است چه در دوره گذشته و چه در این دوره دکتر عارف در شورای عالی اصلاحات که دو  سوم آن دبیران کل احزاب هستند و یک سوم آن افراد حقیقی هستند که با نظر رهبر اصلاحات تعییت شده اند کاملا در قالب یک رای گیری مخفی به عنوان رئیس انتخاب شدند. 
طبعا از ایشان به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و فصل مشترک جریان اصلاحات با حاکمیت چنین انتظاری است. اینکه چه میزان میتوان امیدوار بود به نتایج این رایزنی باید منتظر ماند.

استفاده اصلاح طلبان از میانه روها اصولگرا برای رایزنی با حاکمیت، عین عقل است

احتمالش هست که شما اصلاح طلبان از یکسری چهره های میانه رو مثل آقای ابوترابی فرد، آقای لاریجانی یا آقای ناطق نوری برای این رایزنی ها با حاکمیت کمک بگیرید؟ 
به هرحال یک جریان سیاسی برای تولید امر خیر که خدمت به کشور به دور از منافع فردی است باید متناسب با معادلات صحنه و البته با حفظ اصول و معیارهایش حرکت کند. در این مسیر استفاده از ظرفیت هایی را که برشمردید عین عقل است و هیچ قبحی بر آن وارد نیست.

با شخص آقای جنتی می توان نشست و صحبت کرد/پالس مثبت به دو امام جمعه تهران

خودتان کدام یک از چهره های اصولگرا را مشخصا میتوانید واسطه بدانید بین اصلاح طلبان و حاکمیت؟
شخصیتی مثل آیت الله امامی‌کاشانی را میتوانم اسم ببرم، جناب آقای ناطق و آقای ابوترابی هم ظرفیت های مناسبی هستند. آقای علی اکبری امام جمعه هم همینطور. در بین اعضای شورای نگهبان با شخص آقای جنتی می‌شود نشست و وارد صحبت شد، اساسا جریان اصلاحات بنای تعامل و گفت و گو با حفظ اصالت دارد. اصلاح طلبان از تعامل با هیچ فرد یا جریان مرجعی برای کاستن از موانع فرا روی اجتناب نخواهد کرد.

در مجلس هفتم که اصولگرایان رای آوردند اگر به خاطر داشته باشید شب عید آقای حداد عادل به همراه تیم اقتصادیشان، شخصیت هایی مثل آقای دکتر توکلی و دیگران با هدف کسب رضایت آنی جامعه و با همین باور که مساله مردم مشکل معیشتی است، در تلویزیون ظاهر شدند و گفتند که عیدانه جریان اصولگرا به مردم تثبیت قیمت ها است.عارف حتما یکی از ظرفیت های انتخابات ۱۴۰۰ است

آقای رسولی! با توجه به انصراف آقای عارف از کاندیداتوری در انتخابات مجلس، آیا ایشان برای ۱۴۰۰ می توانند گزینه مناسبی برای جریان اصلاحات باشند؟
به نظرم اظهارنظر دراین رابطه زود است ولی به عنوان سخنگوی آقای عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با توجه به شناختی که از ایشان دارم حتما آقای دکتر عارف میتوانند در بین ظرفیت های اصلاح طلبی یکی از ظرفیت ها باشند اما اینکه خواهند بود یا خیر به نظرم زود است که اظهارنظر کرد. چون باورم این است که پیچیدگی سیاست های داخلی در ایران بیشتر از این است که حتی برای دو هفته آینده تحلیل مطلق دقیق داد.

اصلاح طلبان یقینا به لیست واحد می رسد

با انصراف عارف از حضور در انتخابات، بحث سرلیستی اصلاح طلبان مطرح است؟ و حتی چند سرلیستی شدن هم بین گزینه ها و احتمالات مطرح می شود و ...

لیست واحد مهمترین محصول شورای عالی اصلاحات است. یعنی اگر ما نتوانیم به لیست واحد انتخاباتی مثلا در پایتخت برسم، فلسفه وجودی شورای عالی اصلاحات زیر سوال می‌رود. بنابراین من تقریبا یقین دارم که ما به لیست واحد خواهیم رسید. اما اینکه چه کسی سرلیست باشد یا اینکه اصلا لیست ما دایره ای باشد یا مستطیل، یک نفر سر لیست باشد یا دو نفر، اینها بحث های تاکتیکی است که هنوز که ما صحنه و آرایش انتخابات برایمان روشن نیست به نظرم نمیتوانیم به صورت دقیقی پیش بینی کنیم. ولی  معتقدم جریان اصلاحات هر کمبودی هم داشته باشد کمبود ظرفیت سیاسی برای تنظیم لیست ندارد. نگرانی ما این است که با مازاد لیست مواجه شویم.

ای کاش جریان اصولگرا هم مثل اصلاح طلبان رهبری واحد داشت

با توجه به انتقاداتی که به خاطر حمایت اقای خاتمی‌از لیست امید مطرح می‌شود، فکر می‌کنید در این دور از انتخابات ایشان بازها امضا و حمایت خود را پشت لیست اصلاح طلبان قرار بدهند؟
جریان اصلاحات برخلاف جریان اصولگرا طی سالهای اخیر از یک مزیت نسبی برخوردار بوده است و آن هم رهبری واحد مورد قبول و مشروع همه بخش های اصلاح طلب است و آن رهبری هم شخص آقای سید محمد خاتمی ‌است. 

طرح سرا به بعد موکول نشده و عقب نیفتاده است. قرار شده از آن استفاده کنیم و البته طرح یا طرح های جایگزین را هم مد نظر خواهیم داشت. حتما فهم عمومی ‌جریان اصلاحات در حدی است که متناسب با پیش بینی هایی که از شرایط دارد به گونه ای خودش را تجهیز کند که از طرح سرا نهایت استفاده را کند و در عین حال طرح های جایگزین هم داشته باشد.با طرح سرا، هزینه ای که خاتمی می دهد کمتر از قبل می شود

رهبری سیاسی یا رهبری معنوی؟
هر دو. ای کاش جریان اصولگرا هم چنین رهبری می‌داشت و در آن صورت به نظرم قواره صحنه رقابتی و سیاسی کشور وزین تر بود. آقای خاتمی ‌به عنوان رهبر اصلاحات مورد احترام و قبول هستند البته  چون به ایشان نزدیک هستم به یاد ندارم که ایشان مستقیما مداخله ای کرده باشند، آقای خاتمی ‌بیشتر برای این انسجام هزینه میدهند. در مواردی که شورای عالی اصلاحات احساس کند که فراتر از ظرفیت خودش برای حداکثرسازی همگرایی نیازمند به استفاده از نفوذ کاریزماتیک آقای خاتمی‌ هستند  با شناختی که از ایشان دارم میدانم که ایشان اجتناب نخواهند کرد. البته اگر طرح سرا انجام شود شاید این دفعه هزینه ای که آقای خاتمی‌ می‌دهند نسبت به قبل کمتر باشد چون به طور شفاف جامعه اصلاح طلب خودش ناظر و شاهد است که لیست ها چگونه بسته شده است.

این رهبری سیاسی فردی به نظر شما هنوز هم جواب میدهد؟ یا نه با این نسل جدیدی که روی کار آمده است...

در فقدان احزاب قوی اجتناب ناپذیر است، مثل همان سامانه جبهه ای است که مجبوریم به آن تن دهیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1307110
  • منبع: خبرآنلاین
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.