«من با گوشهای خودم در همین مجلس میشنیدم که طرحی یا لایحهای در مجلس مطرح میشد میگفتند این را چپیها دادهاند یا این را راستیها دادند حواست باشد... لذا دیدم اینها به گونهای عمل نمیکنند که این بدن نظام و کشور به حرکت دربیاید.»
به گزارش جماران، آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگوی خبرآنلاین با جهانبخش محبی نیا است:
آقای محبی نیا! این روزها زیاد میشنویم که گفته می شود دیگر «مجلس در راس امور نیست»، خود شما هم سال گذشته گفتید نظارت استصوابی پدر این مجلس را درآورده است، چقدر در راس امور نبودن مجلس متوجه نظارت استصوابی است و چقدر متوجه رفتار و عملکرد خود نمایندگان است؟
نظارت استصوابی خیلی تاثیر دارد و قانونی است که خودمان در مجلس دوم تصویب کردیم اما حالا برای اصلاح آن اختیاری نداریم. البته حتما نمایندگان هم مقصر هستند و اصلا ذرهای نباید شک کرد ولی حرف این است که ایا این مجلس بازوی اصلی نظام هست یا نه. من نظرم این است که تا وقتی مجلس آن جایگاه اصلی و واقعی خود را پیدا نکند هم حاکمیت مقصر است، هم نمایندگان مقصر هستند، هم هیات رئیسه مجلس مقصر است.
مجلس را با شورای نگهبان، مجمع تشخیص و ...تضعیف نکنیم
این موضوع را تاکید می کنم که من مباحث را از نظر علمی مطرح میکنم و مبحث من جناحی و سیاسی نیست. برخی به من میگویند چپ شدهای در حالی که به جرات میگویم در هیچ نشست اصلاحطلبی مشارکت نداشتهام. من با سران اصلاحات هم ملاقاتی نداشتهام یک جلسهای با موضوع بنزین مطرح شده بود که اقای حیدری نماینده تهران جلسهای تشکیل داده بود و برخی اصلاح طلبان را نیز دعوت کرده بود و از من نیز دعوت شد که من به دلیل آنکه موضوع بنزین بود در این جلسه شرکت کردم. حال می گویند این اصلاحطلب شده است و از مواضع خود برگشته است.
من تغییری نکردهام. عاشق کشور و نظام جمهوری اسلامی هستم، وقتی من میگویم باید به مجلس اعتماد کنیم برای این است که این مجلس نماد دموکراسی است و نباید آن را با شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای انقلاب فرهنگی آن را تضعیف کرد.
علاقه به رهبری نباید راهی برای عبور از ایست بازرسی های سیاست باشد
من شعارهای مشارکتیها در مجلس ششم را نمیگویم بلکه میگویم مجلس خودش را به جایی نرساند که مورد تاکید و اتکا نباشد، من میگویم چرا باید نقش مجلس در ذهن بخشی از نیروهای انقلابی از قوه قضائیه، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام کمتر نشان داده شود. اینها همه فرزندان انقلاب هستند. باور بفرمایید گاهی اوقات تفسیر بدی از نمایندگان ارائه میشود. باور کنید نمایندگانی هستند که اگر از دور دوربینی بر روی آنها زوم شود میگویند نسبت به رهبری یا اصل نظام موضع دارند اما من با همه اینها صحبت کردهام و واقعا همه آنها به رهبری علاقهمند هستند آن هم به چه زیبایی؛ گاهی به آنها میگویم چرا این موضع را بیان نمیکنید میگویند خصلت فردی ما این است. میگویند برای آنکه باید مراقبت کنیم که این تصور به وجود نیاید که این ابراز علاقه برای پاک کردن پرونده و یا راهی برای عبور از معبرها و ایستبازرسیهای سر راه سیاست است.
گاهی اوقات هم باید برخی اظهار نظرها را به پای عصبانیتها بگذاریم، بالاخره گاهی اوقات ما با فرزندان خود هم دعوا میکنیم و حرفی میزنیم؛ البته که باید مراقبت شود تا حرفی که هزینهای برای کشور و نظام به دنبال داشته باشد بر زبان نیاوریم اما حالا که یک بار هم چنین حرفهایی مطرح شده است خب این همه نشان ایثار داشتیم یک بار هم اشتباهی رخ داده است نباید آن صد مورد را به دلیل یک مورد نادیده گرفت.
ما بدون مجلس نمیتوانیم جمهوری اسلامی را اداره کنیم
معتقدم نهادهای دیگری که در دامن جمهوری اسلامی هستند اگر بخواهند مجلس را تضعیف کنند جمهوری اسلامی را تضعیف کردهاند. این یک واقعیت است که ما بدون مجلس نمیتوانیم جمهوری اسلامی را اداره کنیم و نیاز به یک زندگی در مقیاس جهانی داریم.
فروختن تریبون مجلس، اقل و نادر است و نمیتوان گفت هرکسی به منصبی رسید حتما تریبونی را در اختیار دولت یا دیگر نهادها قرار داده است حتما اینچنین نیست. اما برخیها هم اینکار را کردند و اتفاقا به سعادت هم رسیدند.فراموش نکنیم همسایگان ما، دشمنان ما چشمشان به این کشور است همین اسرائیل با این نخست وزیر بدقلق و آشفتهای که دارد فقط منتظر است تا یک ایرادی از ما بگیرد. آنها میخواهند بگویند ما دموکراسی نداریم مسلم است که رقابتها و نهادهای دموکراسی ما که مجلس نمود بارز آن است را رصد میکنند و میخواهند ببینند وقتی در کشور ما گفته میشود مجلس در راس امور است یا ریلگذاری قوانین از مسیر مجلس میگذرد آیا واقعیت دارد.
فردی که می گوید مجلس غلط می کند، به جمهوری اسلامی تیر می زند
گاهی اوقات افرادی که خود را دلسوز نظام میدانند حرفهای بیادبانهای میزنند غافل از آنکه این حرفها تیر به جمهوری اسلامی است؛ میگوید «مجلس غلط میکند ... » این فرد در حال غرق شدن است. یا بعضی نمایندگان خودزنی میکنند؛ برای رسیدن به انگور ریشه تاک را میزنند درحالی که وقتی ریشه تاک را بزنی دیگر انگوری نداری آن را بخوری مجبور میشوی شراب درست کنی شراب هم که حرام است.
استعفا دادن نماینده که علاج کار نیست
آقای محبینیا شما میگویید مجلس شان خود را مثل گذشته ندارد، این نقد از زبان نمایندگان دیگری هم مطرح میشود، پس این کورس گذاشتن ها برای رسیدن به صندلی پارلمان برای چیست؟ اگر این اظهارات از روی دلسوزی است مثلا می توان گفت شما چرا دوباره کاندیدا شدید و به مجلس برگشتید؟ چرا منتقدان این موضوع استعفا نمی دهند و ...
ببینید استعفا که نجات بخش نیست. تصور کنید شما یک چوپان هستید وقتی آب و هوا خوب نیست یا مرتع خوبی ندارید آیا رها میکنید و میروید؟! من اگر از مجلس استعفا بدهم چه راه نجاتی وجود دارد؟ استعفا دهم که بیصاحب بماند؟ بنابراین استعفا علاج کار نیست. این را هم بگویم در بطن سیاست و تاریخ سیاست استعفا را به یک ابزار سیاست تبدیل کردهایم که خواسته ایم با آن حرمتشکنی کنیم این موضوع ذائقه مردم ما و نخبگان ما را تلخ کرده است.
بعضی نمایندگان خودزنی می کنند
بحث دیگری که وجود دارد این است که میپرسید چرا عملکرد مجلس فربه نیست؟ همانطور که گفتم ما در همین مجلس گاهی خود نابودسازی میکنیم و این موضوع در قوای دیگر هم مشاهده میکنیم. در بعضی مواقع بنیان یک نظام، یک نهاد، یک ارگان و ... محکم است که از بیرون نمیتوان هیچ خدشهای به آن وارد کرد اما از درون فعل و انفعالاتی میتوان صورت داد که این روند خودنابودسازی را تسریع میکند. در مجلس بعضی از دوستان ما خودزنی میکنند.
نمایندگانی هستند که اگر از دور دوربینی بر روی آنها زوم شود میگویند نسبت به رهبری یا اصل نظام موضع دارند اما من با همه اینها صحبت کردهام و واقعا همه آنها به رهبری علاقهمند هستند آن هم به چه زیبایی؛ گاهی به آنها میگویم چرا این موضع را بیان نمیکنید میگویند برای آنکه باید مراقبت کنیم که این تصور به وجود نیاید که این ابراز علاقه برای پاک کردن پرونده و یا راهی برای عبور از معبرها و ایستبازرسیهای سر راه سیاست است.برخی افراد بی ادب که حاشیه امنی دارند، به مجلس توهین می کنند
مصداق این خودزنیها کجاست؟
یکی از این خودزنیها اینجاست که بدون آنکه عملکرد و کارکرد مجلس، کمیسیون، صحن و هیات رئیسه را بررسی کند از «ب» «بسمالله» میگوید این مجلس ناکارآمد است یا به این مجلس هیچ امیدی نیست و این مجلس هیچ کاری نمیتواند بکند و ... بیرون از مجلس هم آنهایی که لیستشان رای نیاورده است یک جوب آبی راه میاندازند و با این پساب مسموم دخانی درون مجلس ترکیب میشود و این متریال ذهنی را ایجاد میکنند که مجلس ناکارآمد است. از سوی دیگر هم افرادی که حاشیه امن دارند و اتفاقا بیادب هم هستند علیه یک نهادی که نماد اراده ملت و نظام جمهوری اسلامی است سخنرانیها و توهینها میکنند. اینگونه است که جریان خودنابودسازی به راه میافتد.
ببینید ما نباید فکر کنیم که فقط ما با مشکل مواجه هستیم واقعیت این است که لیبرالیسم در بحران است؛ حالا مارکسیستها را که عملکردشان را دیدیم اما لیبرالیسم هم اوضاع خوبی ندارد. امروز یکی از دغدغههای دانشگاههای آمریکا این است که اجازه ندهند از دل این لیبرالیسم ترامپ فاشیسم بیرون بزند؛ که امروز اگر فاشیسم بیرون نزده باشد پوپولیسم را میتوانیم ببینیم و بدتر از آن عوامفریبی است. ما فکر میکنیم بدون ارتباط با دنیا کار میکنیم اما اینطور نیست همه دنیا میتواند بر ما تاثیر میگذارد.
برخی برای دلالی به مجلس می آیند
قبول دارید امروز نمایندگی تبدیل شده است به یک برند پول ساز و پر قدرت و اساسا بسیاری برای رسیدن به همین پول و قدرت به سراغ نماینده شدن میروند؟
بله این موضوع قطعا و بدون شک وجود دارد اما ای کاش بتوانیم این موضوع را به یک کمیت مطلق و یک عدد و یا یک نسبت مشخص تبدیل کنیم. من نمیتوانم بگویم چه تعداد از این افراد وجود دارد اما میگویم بله نمایندگانی داریم که برای دلالی میآیند و افرادی هستند که شان مجلس را میشکنند؛ ما وجود این افراد را انکار نمیکنیم.
حضور آقازاده برخی نمایندگان در آلونک ها و مهمانی های نامناسب یک آسیب است
البته نمایندگانی هم داریم که با دلالی بعضیها به پارلمان وارد میشوند و اصلا صلاحیت ندارند. بعضی مواقع ما کاندیداهایی داریم که صلاحیت ندارند و با مانع هم رو به رو میشوند اما در برخی موارد شاید این اتهام به آقایان شورای نگهبان وارد نباشد اما برخی آقازادههای نمایندگان در این آلونکها و در برخی مهمانیهای نامناسب و نشستها متاسفانه دیده میشوند که اینها آسیبهایی است که وجود دارد. اما واقعیت این است که از این دریچه چند نفر در نهایت می توانند وارد شوند.
اسامی نمایندگانی که دلالی می کنند را افشا کنیم
من نظرم این است که سیاهنمایی هم نکنیم و اگر چند نفر واقعا نقش نمایندگی که نقش زیبایی در قامت سیاسی است را تبدیل به امر دلالی میکنند اینها را افشا کنیم و ثانیا برخورد کنیم و ثالثا بعد از پایان دوره نمایندگی دوره استیضاح آنها توسط ملت فرا میرسد. ملت وقتی برای چند بار به او رای ندادند راه آنها هم بسته میشود. بله یکی از آسیبهای جدی و اساسی پارلمان همین امر دلالی است که البته یک ایرادی هم به نهادهایی که نقش تنویر افکار را به عهده دارند از جمله شما رسانهها، روزنامهها و صدا وسیما وجود دارد که زندگی زیبایی را برای مردم ترسیم میکنند در حالی که باید این را به مردم بگویند که نمایندگی برای پیشقدم شدن فلان پیمانکار و یا آمدن فلان مدیر شرکت نیست. امروز شاید ۹۰ درصد مردم فکر میکنند نماینده باید برای اشتغال کاری کند درحالی که این موضوع اصلا در حوزه وظایف نمایندگی نیست اما وقتی مردم یک حوزه انتخابیه چنین انتظاری دارد طبیعی است که یک نماینده باید برود و به قول معروف دم یک ارگانی را ببیند تا بتواند دو نفر را سر کار بگذارد. یا مثلا از نماینده میخواهند وام برایشان درست کند نماینده هم که نمیتواند بگوید کار من نیست رسانهها هم که در این زمینه کمک کند که بگوید خزانه دست دولت است.
نهادهای دیگری که در دامن جمهوری اسلامی هستند اگر بخواهند مجلس را تضعیف کنند جمهوری اسلامی را تضعیف کردهاند. این یک واقعیت است که ما بدون مجلس نمیتوانیم جمهوری اسلامی را اداره کنیم.فروختن تریبون مجلس نادر و اقل است اما...
شما در مصاحبهای گفته بودید در زمان دولت احمدینژاد که آن زمان فکر می کنم نماینده مجلس هفتم یا هشتم بودید به شما پیشنهاد شده بود که له یا علیه فردی از تریبون مجلس صحبت کنید تا شما را برای پست وزارت معرفی کنند یا سمتی به شما بدهند هرچند شما این پیشنهاد را نپذیرفتید اما به نظرتان چقدر این تریبون فروشیها وجود دارد؟
این هم اقل و نادر است و نمیتوان گفت هرکسی به منصبی رسید حتما تریبونی را در اختیار دولت قرار داده است حتما اینچنین نیست.
منظور من فقط دولت نیست هر ارگان و نهاد دیگری که...
بله این یکی از موارد اقل و نادر است که البته برخیها هم پذیرفتند و اتفاقا به سعادت هم رسیدند.
وزرایی داریم که تا سوالی از آنها می شود، متوسل به دعا می شوند
در همین مجلس؟
بگذریم... اما واقعا در اقلیت قرار دارند. ما وزرایی داریم که واقعا لیاقت وزارت دارد وقتی از او سوال میشود واقعا سوال را جواب میدهد و انقدر هم به لحاظ بلوغ سیاسی پخته است که عتاب و تشویق را یکی میبیند در مقابل وزرایی هم داریم که تا سوالی از انها میشود سر درد میگیرد و به انواع دعاها متوسل میشوند. اما به هر حال این موارد وجود دارد. یک نکته مهمی که وجود دارد این است که ما نوادر را به جای نگاه غالب تصور نکنیم.
از دو جناح راست و چپ کتک سیاسی خوردهام
شما گفتید نه گرایش چپ دارم و نه راست در مجلس هم که میگویید عضو فراکسیون خاصی نیستید چرا این رویه را انتخاب کردید؟ به نظرتان این یک ایراد نیست که تابلوی گرایش سیاسیتان را مشخص نکردید؟
ببینید من کتک این دو جناح را خوردهام. زمانی به یک سمت و سویی رفتم و اتفاقا تند هم بودم اما سن و تجربه و مطالعه به من آموخت که باید لحاف این کرسی را بالا بزنم تا ببینم این گربهای که بالای کرسی مهر و محبتی به ما نشان میدهد زیر کرسی چند بچه خوابانده است. لذا این جناحها خیلی به شعارهایی که میدهند وفادار نیستند. حالا متاسفانه بگویم و یا خوشبختانه من آرمانگرا هستم اما در آنها صداقت ندیدم. خیلی مواقع در مجلس دیدم که اتحاد این دو جناح میتوانست باعث تقویت و پیشرفت کشور شود اما این کار را نکردند یا در مواردی مشاهده کردم که به دلایل گرایشات جناحی به یک طرح ملی رای ندادند.
حقیقت در خانه های سیاست بازان دفن می شود
من با گوشهای خودم در همین مجلس میشنیدم که طرحی یا لایحهای در مجلس مطرح میشد میگفتند این را چپیها دادهاند یا این را راستیها دادند حواست باشد... لذا دیدم اینها به گونهای عمل نمیکنند که این بدن نظام و کشور به حرکت دربیاید. به قول مولانا که میگفت دیدم آب روان چطور در میان شنها پنهان میشد حقیقت هم در این خانههای سیاست (البته سیاست به معنای سیاستبازان) دفن میشود شاید هم من اشتباه میکنم و شاید هم این آشفتگی مقدمهای است برای رسیدن به روشنایی.