غلامرضا مصباحیمقدم درباره حضور علیاکبر ناطقنوری در جلسه جامعه روحانیت: آنچه در این جلسه از جناب ناطق شنیدیم، ابراز تمایل ایشان برای دیدار با دوستان بود و البته اعضاء هم از ایشان خواستند که مرتب در جلسات آتی هم شرکت کنند اما ایشان وعدهای در این باره ندادند. معنا و مفهوم این مساله نیز این است که ممکن است گاهی در جلسات شرکت کنند.
به گزارش جماران؛ سازندگی نوشت: حضور علیاکبر ناطقنوری در جلسه جامعه روحانیت با تعبیر و تفسیرهای مختلفی همراه بود و البته یادآور داستان همیشگی علت عدم حضور مرحوم هاشمی و حسن روحانی و شخص ناطقنوری در ۱۰ سال گذشته. اینکه چرا این سه چهره که شناسنامههای جامعه روحانیت مبارز تلقی میشدند از سال ۸۸ در جلسات حضور پیدا نکردند همواره به عنوان یک نقد به جامعه روحانیت مطرح بوده کما اینکه عدم حمایت جامعه روحانیت در مرحله دوم انتخابات سال ۸۴ از مرحوم هاشمی و یا عدم موضعگیری جامعه در قبال اظهارات احمدینژاد درباره ناطقنوری و مرحوم هاشمی از مواردی بود که درباره این دلخوریها مطرح میشد. حالا اما یک دهه بعد از سال پردلخوری ۸۸ حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز میگوید که در مورد آقایان روحانی و هاشمی بحث دلخوری مطرح نبوده و آقای ناطق نیز هرگز علنی از دلخوری صحبت نکرده است و تاکید میکند که: «نقدی در اینباره به جامعه روحانیت مبارز وارد نیست».
آقای ناطق ۱۰ سال بعد از آخرین حضورشان در جلسه جامعه روحانیت مبارز حضور پیدا کردند. رسانهها از استقبال اعضاء جامعه از ایشان نوشتند و البته اشارههایی به مخالفت با حضور ایشان شده بود. مخالفتها از جانب چه طیفی و به چه علتی بود؟
هیچ مخالفتی با حضور ایشان وجود نداشت. ابدا.
و هیچ پالس انتخاباتی -سیاسی از این حضور از جامعه روحانیت مخابره نمیشود؟
خیر. رفتار آقای ناطق هم در این جلسه نشان نمیداد که تصمیمی برای ورود به مسائل انتخاباتی دارد.
شما قبل از این مکرر اشاره کرده بودید که آقای ناطق شخصیتی نیست که اصلاحطلبان بتوانند او را مصادره و از ظرفیت ایشان استفاده کنند. این حضور را از این منظر میبینید؟
من نمیتوانم در این مورد به عنوان یک مطلب خبری صحبتی کنم. چراکه آنچه در این جلسه از جناب ناطق شنیدیم، ابراز تمایل ایشان برای دیدار با دوستان بود و البته اعضاء هم از ایشان خواستند که مرتب در جلسات آتی هم شرکت کنند اما ایشان وعدهای در این باره ندادند. معنا و مفهوم این مساله نیز این است که ممکن است گاهی در جلسات شرکت کنند.
و این پایان دلخوری سال ۸۸ ناطقنوری از جامعه روحانیت مبارز است؟
طبعا میتوانیم این تفسیر را داشته باشیم که گذشت زمان به مرور دلخوری را برطرف کرد.
۱۰ سال زمان زیادی برای این دلخوری نبود؟
البته چرا. زمان زیادی بود.
تصور نمیکنید اگر جامعه روحانیت مبارز برای این دعوت زودتر پیشقدم میشد ایشان نیز قبول دعوت میکرد؟
مکرر به ایشان گفته شد و به دفعات با ایشان صحبت شد. یکبار خود من خدمت ایشان به مدرسهای که در لواسانات دارند رفتم و مفصل صحبت کردیم. ایشان از حضور امتناع میکردند اما هرگز چیزی از دلخوری از جامعه نیز بیان نکردند.
یعنی آقای ناطق به طور مستقیم هرگز صحبتی نکردند که از عدم موضعگیری جامعه روحانیت مبارز در قبال اظهارات آقای احمدینژاد در مناظرههای سال ۸۸ دلخور هستند؟
خیر؛ابدا
گفته میشود که بعد از اظهارات آقای احمدینژاد درباره آقای ناطق در مناظرهها، مرحوم مهدویکنی در جلسه و جمعی در حرم امام(ره) به آقای احمدینژاد درباره اظهاراتش تذکر داده است. بله؟
بله، این موضوع درست است.
تصور نمیکنید اگر این تذکر علنی و رسانهای میشد شاید یک دهه دلخوری برای آقای ناطق پیش نمیآمد.
ای بسا که تاثیر میگذاشت و این دلخوری تا این اندازه طول نمیکشید اما قصد مرحوم مهدویکنی این نبود که مساله را رسانهای کنند.
به خاطرفضای انتخاباتی این مساله رسانهای نشد؟
شاید یکی از دلایل هم همین بود.
پیگیری که درباره حضور آقای ناطق کردید در مورد آقایان روحانی هم شده است؟
آقای روحانی هیچگونه علامتی که حکایت از اراده برای نیامدن باشد نداشتهاند از این جهت هم ما یکبار در دوره دوم ریاستجمهوری از طرف جامعه روحانیت ملاقات کردیم که ایشان برای حضور و شرکت در جلسات ابراز تمایل هم کردند منتهی ایشان مطرح کردند که با توجه به اینکه ریاستجمهوری اقتضا نمیکند که ایشان راحت بتواند در اینگونه از جلسات شرکت کند، مناسب است که اگر بنا بر حضور ایشان است جلسات جامعه روحانیت در محل دفتر رئیسجمهور برگزار شود.
مطابق رویهای که در زمان مرحوم هاشمی در مورد جلسات جامعه روحانیت انجام میشده است.
بله، اشارهای هم به گذشته داشتند.
از نظر جامعه مورد قبول واقع نشد؟
نه اینکه مورد قبول نبود بلکه از اساس بحثی در این رابطه نشد و موضوعی در این رابطه مطرح نشد که رد یا تایید شود.
یکی از نقدهایی که نسبت به جامعه روحانیت مطرح میشود مساله عدم تلاش برای حفظ و بازگرداندن چهرههای کلیدی خود است که به نوعی شناسنامههای این تشکل محسوب میشوند. ۱۰ سال پس از دلخوری و حالا با بازگشت آقای ناطق، جامعه تا چه اندازه این نقد را به خود وارد میداند که چهرههایی همچون مرحوم هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری را برای جامعه روحانیت حفظ نکرده است؟
نه، چنین نقدی از اساس در بین نیست. در مورد مرحوم هاشمی مساله مشابه آقای روحانی بود. هیچگاه آقای هاشمی سخنی از نیامدن و تصمیم برای نیامدن به جلسات جامعه روحانیت مبارز نداشت بلکه ابراز تمایل نیز میکرد. منتهی ایشان مطرح میکردند که چون هرجا بروند حضور ایشان به دلیل مباحث حفاظت فیزیکی و امنیت محیط مایه زحمت مجموعه میشود، مطرح میکردند که اگر بحث حضور ایشان مطرح است باید جلسات در دفتر ایشان برگزار شود. خاطرم هست که تا سال ۸۸ این مکرر اتفاق میافتاد اما از آن پس دیگر این مساله اتفاق نیفتاد.
همزمانی پایان این رویه با سال ۸۸ به خودی خود نشان از دلخوریهای سیاسی نیست؟
تعبیر به دلخوری سیاسی تعبیر درستی نیست. آقای هاشمی هیچ دلخوری از جامعه روحانیت نداشت.
اما در مورد آقای ناطق قبول دارید که شرایط با آقایان هاشمی و روحانی متفاوت بود.
بله
و جامعه روحانیت درمورد آقای ناطق این نقد را به خود وارد میداند؟
بحثی در این باره نشده است که جمعبندی درباره این نقد به خود را داشته باشیم.
حتما در جلسات خصوصیتر بحثهایی شده است.
خیر، بحثی در این باره صورت نگرفته است.
برخی این تعبیر را داشتند که آقای ناطق با حضور در جامعه روحانیت مبارز تصمیم دارند تا جلوی برخی از تندرویها را بگیرند.
ممکن است هرکسی تحلیل و برداشت خود را داشته باشد. روشن است جامعه روحانیت مبارز مشی معتدل دارد و هرگز تندروی و کندروی نداشته است. این مسالهای تاریخی است و حضور آقای ناطق چیزی را درباره مشی جامعه روحانیت تغییر نمیدهد.
اما قبول دارید شاید اقلیتی در اصولگرایان باشند که خارج از چتر جامعه روحانیت فعالیت کرده و بعضا رفتارهای تندی نیز از خود نشان میدهند؟ این رفتارها به پای اصولگرایان نوشته میشود.
وزن این اقلیتها به اندازهای نیست که رفتارهایش قابل تعمیم به اصولگرایان باشد.
اما این اقلیت در دور قبلی انتخابات مجلس در مسیر و حرکت اصولگرایان تاثیرگذاری داشت یا حداقل صدای تاثیرگذاری زیادی از خود ساطع میکرد.
این یک تحلیل است و شاید هم این یک القاء از طرف اصلاحطلبان باشد. فراموش نمیکنم که اواخر مجلس نهم فضاسازی از ناحیه رسانههای جریان اصلاحطلب به گونهای بود که مجموعه جریان اصولگرا را به بخشی از این جریان منتسب کردند و انگ تندروی زدند و وابستگی به نوعی تعلق به آقای احمدینژاد را القاء کردند و البته از این حربه نیز نتیجه گرفتند و توانستند در آن تبلیغات بر روی نتیجه انتخابات سال ۹۴ مجلس اثرگذار باشند.
در مورد مباحث انتخاباتی تا امروز که حدود ۵ ماه تا انتخابات باقی مانده است جامعه روحانیت مبارز چه ارزیابیای از عملکرد شورای وحدت داشته است؟
زود است که بخواهیم در این باره جمعبندی و ارزیابی کنیم. تصور میکنم هنوز فضای انتخاباتی شفاف نیست.
اینکه ساختارهایی همچون شورای وحدت و یا پیش از آن جمنا نقش شیخوخیت را در جامعه روحانیت مبارز کمرنگ کرده است را قبول دارید؟ از اساس اینکه گفته میشود پس از فوت مرحوم مهدویکنی موضوع شیخوخیت و این محور در جریان اصولگرایی کمرنگ شده است را چقدر قبول دارید؟
خیر درست نیست. نه قبل از فوت ایشان مساله شیخوخیت خیلی پررنگ و برجسته بود نه پس از رحلت ایشان چیزی تغییر کرده است. آنچه اخیرا نیز رخ داده است مراجعه از جانب مجموعه اصولگرا به جامعه روحانیت مبارز است.
درباره این انتخابات اخیر؟
بله.
آیا این مراجعه در پی تذکر اخیر شما بوده است که گفته بودید «شورای وحدت به محور جامعه روحانیت باز گردد»؟
بله این مساله را تاکید کرده بودم. شاید خبرهایی در اینباره در راه باشد.
پیشبینی میکنید، از امروز تا روز انتخابات مجلس یازدهم جامعه روحانیت چه اندازه بتواند بر شورای وحدت تاثیرگذاری داشته باشد؟
توقع زیادی نداریم. بحث ما البته استفاده از شاخصهای انقلابی و ارزشی بودن و داشتن تخصص متناسب با مجلس برای کاندیداهای مجلس آینده است اما بنا نداریم در میدان انتخابات میداندار باشیم کما اینکه همواره جایگاه هدایتی – نظارتی و احیانا محوریت برای خود قائل بوده ایم و در شرایط جدید جایگاه هدایتی و نظارتی و داوری برای خود قائل هستیم. تصور میکنم همه نشانهها حکایت از استقبال از این نقش جامعه روحانیت است.